قائم‌مقامی، عالم‌تاج‌ (فراهانی)

    از ویکی‌نور
    قائم‌ مقامی، عالمتاج‌ (فراهانی)
    نام قائم‌ مقامی، عالمتاج‌ (فراهانی)
    نام‌های دیگر ع‍ال‍م‍ت‍اج‌ بنت م‍یرزا ف‍ت‍ح‌‌ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ م‍یرزا ع‍ل‍ی ب‍ن‌ م‍یرزا اب‍وال‍ق‍اس‍م‌ ق‍ایم‌ م‍ق‍ام‌ فراهانی

    ژال‍ه

    ف‍راه‍ان‍ی، ژال‍ه‌

    ق‍ایم‌ م‍ق‍ام‍ی، ژال‍ه‌

    نام پدر
    متولد 1262ش / 1301ق
    محل تولد
    رحلت 1325ش
    اساتید
    برخی آثار دیوان عالمتاج قائم مقامی «ژاله»
    کد مؤلف AUTHORCODE04820AUTHORCODE

    عالمتاج قائم‎مقامی، مشهور به ژاله، ادیب و شاعر آرمان‎گرای عصر مشروطه، نـواده میـرزا ابوالقاسـم قـائم‎مقـام فراهـانی است. نـخستین بـیانیه‌های تـساوی حقـوق زنان و مردان‎ و ابراز‎ نارضایتی‎ از مقام و جایگاه زنان، نخست در شعر ایشان مطـرح‎ شـده است. او در ١٣٢٥ش، در ٦٣ سالگی وفات یافت.

    زادروز، زادگاه و تبار

    ژاله در سـال ١٣٠١ق (١٢٦٢ش)، در فراهان اراک به دنیا آمد[۱]‏. پدرش میرزا فتح‌الله فرزند میرزا علی پسر میرزا ابوالقاسم قائم‎مقام ثانی، نخستین فدایی سیاست خارجی بود و مادرش مریم خانم صبیه معین‌الملک.

    تحصیل

    هنوز پنجمین مرحله عمرش آغاز نشده بود که به قول خودش مکتب‎نشین شد و نزد شیخی فاضل معروف به جناب که از خویشاوندان سببی وی بود در خانه به تحصیل پرداخت و چون قوه ادراک و حافظه‌ای قوی داشت، در اندک سالی فارسی و عربی را به حد کفایت آموخت. در صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و نقد شعر پیشرفتی بسزا کرد و خلاصه در ادبیات عربی و فارسی صاحب حظی وافر گردید. ضمناً مقدمات حکمت و تا حدی نجوم را دید و بدین‎سان تا پانزدهمین سال زندگانی را در قصبه فراهان و املاک پدری به ‎سر برده، اوقاتش صرف تحصیل علم و کسب دانش و کمال گردید. در این وقت میانه پدر و اعمامش به هم خورد؛ اختلاف مادی و ملکی آنان موجب شد که میرزا فتح‌الله با اعضای خانواده خویش به تهران آید، شاید با جلب عنایت صدر اعظم بر مخالفان پیروز گردد[۲]‏.

    ازدواجی نافرجام

    میرزا فتح‌الله پس از ورود به پایتخت در خانه‌های پدری منزل گرفت و اطلاع یافت که جماعتی از بختیاریان نزدیک او به‎ سر می‌برند. وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رئیس ایشان برآمد و به‌زودی او را شناخت... معاشرت او با میرزا فتح‌الله به صمیمیت و اخلاص، و مساعدت‎های ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید تا جایی که دختر وی را خواستار شد. گرچه آن تقاضا نخست با بی‌میلی و سردی تلقی شد، اما سرانجام دختر بینوا وجه‌المصالحه گرفتاری‎های پدر و قربانی سیاست مالی او گردید. ازدواج دختری تحصیل‎کرده با مردی نسبتاً بی‎سواد، و همسری مردی چهل‎واند ساله با دوشیزه‌ای شانزده ساله با وضعی بد آغاز شد و به‌صورتی بدتر پایان پذیرفت[۳]‏.

    او در هـفده سـالگی، اولین فرزندش‎، حسین پژمان بختیـاری، را بـه دنیـا آورد. در ١٢٨٣ش و پس از به دنیا آوردن دومین فرزنـدش، از همسـر و فرزنـدش جـدا شـد و در زادگاهش فراهان اقامت گزید. فراق از فرزند تأثیر ناخوشایندی‎ بـر‎ روحـیه ژاله گذاشت؛ تـا آنجا که این غـم در شـعر وی نیز بازتاب یافت؛ از آن جمله در بیت زیر می‌گوید: رنجی که من از دوری فرزند کشـم یعقوب‎ از آن حال خبر دارد و بس[۴]‏.

    جایگاه ادبی و اجتماعی

    ژاله مکنونات شخصی‌اش را به‎راحتی در شعرش مـنعکس کــرد و ازهمـین‌رو بایـد گفت: «فـردیت و جـهان زنانه‎ در‎ شعر فارسی، نخسـتین بـار در شـعر ژالـه نمـود یافـت». ژالـه «اولـین زن شاعری بود که از مسائل‎ خود‎ سخن‎ گفت؛ اشعارش را تا سال‎‎ها‎ پوشـیده‎ داشـت و جز برای دل خود شـعر نـمی‌گفت و حتی بخش قابـل تـوجهی از اشـعارش را سـوزاند». تااینکه‎ سال‎‎ها‎ بعد فرزندش، حسین، مجموعـه اشـعارش را‎ گردآوری‎ و منتشر کرد. ژاله قائم‎مقامی در طرح مسائل زنان پیش‎گام است و نـخستین بـیانیه‌های تـساوی حقـوق زنان و مردان‎ و ابراز‎ نارضایتی‎ از مقام و جایگاه زنان نخست در شعر ایشان مطـرح‎ شـده است. وی در اشـعارش آشکارا و با شجاعت تمام و بـا زبـانی سـاده، پخته و ادیبانه به‎ تـوصیف‎ اوضـاع‎ زنـان پرداخته است و شعار برابری حقوق زنـان و مـردان را سر می‎دهد‎[۵]‏.

    اگرچه‎ او هیچ تعمدی برای ساختن شـعر زنـانه نداشت‎، اما‎ ذهنیت زنانه‌اش، زبـان زنـانه‌ای آفرید که نقش خواسته‌ها و آرزوهای بی‎پرده یک زن بر صفحه کاغذ بود و این درست نقطه‎ مقابل‎ سنت‎ پوشیده‌گویی و رفتار سنتی زن در جامعه ایران بود. در ساختار‎ فـرهنگی ایـران دوران مشروطه مصلحت‎گرایی، اطاعت و دنـباله‎روی از الگـوهای مرسوم، به‎خصوص برای زنان، ارزش تلقی شده و با‎ هر‎ هنجارگریزی‎ او برخورد شده است. اما ژاله در شیوه بیان، نوع نگرش‎ و اندیشه‎ با دیگران تفاوت داشت؛ به رفتارهای مستبدانه اطرافیان و پدر و مادر و همسر انـتقاد مـی‎کرد و به قانون‌های نادرست‎ و اصول‎ اخلاقی‎ اجتماعی ناشایست اعتراض داشت [۶]‏.

    وفات

    ژاله، در ١٣٢٥ش، در ٦٣ سالگی وفات یافت[۷]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مرادی، ایوب، ص149
    2. ر.ک: بختیاری، پژمان، ص5
    3. ر.ک: همان، ص6-5
    4. ر.ک: مرادی، ایوب، ص150-149
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: پاشاپاسندی، حسینعلی؛ پارسایی، حسین؛ حمیدی مکرمه، ص12
    7. ر.ک: مرادی، ایوب، ص150-149

    منابع مقاله

    1. بختیاری، پژمان، مقدمه «دیوان عالمتاج قائم‎مقامی»، انتشارات ما، چاپ اول، 1374.
    2. . مرادی، ایوب، «شعر ژاله قائم‎مقامی و دفاع از حقوق زنان»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهش‎نامه زنان، پاییز 1394، شماره 13، صفحه 147 تا 161، به آدرس اینترنتی:
      http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1107943
    3. پاشاپاسندی، حسینعلی؛ پارسایی، حسین؛ حمیدی مکرمه، «بررسی روحیه پایداری جوانان در اشعار شاعران زن معاصر (ژاله قائم‎مقامی و پروین اعتصامی و سیمین بهبهانی)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: زمستان 1392، شماره 12، صفحه 9 تا 30، به آدرس اینترنتی:

    https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1059093