قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس

    از ویکی‌نور
    نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
    قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس
    قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس
    پدیدآورانثعلبی، احمد بن محمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرعرائس المجالس
    ناشرالمکتبة الثقافية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس نوشته ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری (متوفی 427ق) معروف به ثعلبی، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر به بیان داستان‌های قرآنی از خلقت آسمان‌ها و زمین و داستان‌های مربوط به انبیاء پرداخته است.

    ساختار

    کتاب، مقدمه ندارد و پس از ذکر آیه «وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ جاءَکَ في‏ هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْري‏ لِلْمُؤْمِنينَ» (هود: 120) مستقیماً به سراغ بیان مطالب کتاب رفته است. مطالب کتاب در مجالس متعدد ارائه شده و هر مجلسی دارای چند باب است.

    گزارش محتوا

    ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی می‌گوید: این کتاب حاوی شرح داستان‌های قرآنی پیامبران است.[۱] وی در ابتدای کتاب به شرح آیه «کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک» می‌پردازد و بیان می‌کند: در ذکر قصص انبیای سابق بر پیامبر اکرم(ص) پنج امر یا حکم نهفته است؛ اول این‌که این امر دلیل و معجزه‌ای است بر اثبات پیامبری او زیرا پیامبر(ص) شخصی امی و درس نخوانده بود و نزد استادی هم نرفته بود که اخبار پیشینیان را بر وی گزارش کند لذا ذکر داستان‌های پیامبران و اقوام پیشین، از طرف جبرئیل بر ایشان، دلیلی بر صدق ادعای نبوتش است. دوم این‌که خداوند قصص انبیای پیشین را بر وی ذکر می‌کند تا او را از جایگاه و مکارم اخلاق این پیامبران آگاهی بخشد و قومش را ازآنچه به خاطر مخالفت با پیامبران برای اقوام گذشته پیش آمده، آگاه سازد و ایشان را از مخالفت با پیامبر(ص) بیم دهد. سوم: اثبات قدر و شرف او(ص) و برتری امتش، با این استدلال که امت پیامبر(ص) از بسیاری از مشکلات و امتحاناتی که امت‌های گذشته به آن مبتلا شدند، معاف هستند. چهارم، تأدیب و تهذیب امت پیامبر(ص) و هدایت تقواپیشگان و موعظه آنان؛ و پنجم: احیای ذکر برخی از پیامبران و آثار آنان به جهت تشویق انسان‌ها به کار نیک. از همین روست که ابراهیم نبی(ع) از خدا درخواست می‌کند «وَ اجْعَلْ لي‏ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ»(شعراء: 84).[۲]

    در کل، داستان‌های خلقت آسمان‌ها و زمین و سایر مخلوقات، آدم ابوالبشر و داستان‌های مربوط به ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و ذی الکفل و عیسی و داود و سلیمان و دانیال و لقمان و زکریا و ذوالقرنین و جرجیس و شمعون و... از داستان‌های قرآنی، در این کتاب مطرح شده است. شرح بسیاری از این داستان‌ها برگرفته از روایات است.

    نویسنده درباره وفات مریم بنت عمران و مادر حضرت عیسی(ع) با روایت از وهب این‌گونه می‌گوید: هنگامیکه خداوند اراده کرد عیسی را به آسمان ببرد، بین حواریین برادری برقرار کرد. او مادرش را به دو نفر از مردان که یکی از آنان شمعون صفار و دیگری یحیی نام داشت، سپرد و به آنان سفارش کرد همواره در رکاب او بوده و او را ترک نکنند. ماروت پادشاه روم بود که یونس نبی(ع) او را به‌سوی خدا خوانده بود و وی نپذیرفته بود. هنگامیکه شمعون صفار و یحیی دوباره برای دعوت ماروت به خدا به نزد او رفتند مریم نیز همراه آنان بود. ماروت نه‌تنها به خدای یکتا ایمان نیاورد بلکه دستور داد شمعون و اندراوس را بکشند و به صلیب بکشند؛ اما یحیی و مریم توانستند از دست او بگریزند. در میانه راه، گروهی که ماروت به دنبال آنان فرستاده بود، آنان را دیدند اما زمین شکافت و آنان را در خود پنهان کرد. هنگامیکه پادشاه روم (ماروت) با یارانش به آنجا رسید، آنجا را کندند ولی چیزی نیافتند و ازاین‌رو مجدداً چاله‌ها را پر کردند و فهمیدند این اتفاق از جانب خدا بوده است. در اینجا بود که ماروت، درباره عیسی(ع) پرسید و اطرافیان، وی را از او و عقایدش آگاه کردند و وی ایمان آورد.[۳]


    برخی از مباحث کتاب، مانند خلقت اشیاء و زمان - علاوه بر اینکه در قالب داستان جای نمیگیرند و با عنوان کتاب مطابقت ندارند - بدون تأویل و تفسیر نقل شده‌اند درحالیکه به نظر میرسد نیاز به تأویل و تفسیر داشته باشند. مثلاً‎ ثعلبی درباره روزهایی که اشیا در آن خلق شدند چنین می‌نویسد: روایت شده که خداوند، خلقت اشیاء را در روز یکشنبه شروع کرد و این امر تا پنج‌شنبه طول کشید. او در پنج‌شنبه، آسمان‌ها و ملائکه و اجنه را تا سه ساعت آفرید و این امر ماند تا روز جمعه که در ساعت اول آن اوقات و زمان‌ها و در ساعت دوم روزیها و در سومین ساعت آدم(ع) را آفرید و این همان قول خداوند تعالی است که می‌فرماید «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ في‏ يَوْمَيْنِ وَ أَوْحي‏ في‏ کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» (فصلت: 12).[۴] او در باب چیزهایی که خداوند آسمان‌ها را با آن‌ها زینت داد می‌نویسد: این امور ده تا هستند:

    1. خورشید «وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً» (نوح: 16).
    2. ماه «وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فيهِنَّ نُوراً» (نوح: 16).
    3. ستارگان «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ» (صافات: 6) که به دو صورت معلق مانند قندیل و مرکب همچو ترکیب نگین در انگشتر هستند.
    4. عرش «رَفيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ» (غافر: 15) که بنا بر روایتی از جعفر بن محمد(ع) از پدرش(ع) از جدش(ص) تمثال تمام مخلوقات خدا در خشکی و دریا، در عرش الهی وجود دارد، عرش الهی روزانه هفتاد هزار رنگ از نور عوض می‌کند.
    5. کرسی «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (بقره: 255) که از امیرالمؤمنین علی(ع) از قول پیامبر خدا(ص) روایت شده که فرمودند: کرسی لؤلؤی است که دانایان هم طول آن را نمی‌دانند و خداوند آیة الکرسی را مایه امان اهل ایمان از شر شیطان قرار داده است.
    6. لوح و قلم «وَ کُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس: 12) و «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» (قلم: 1) از ابن عباس روایت شده که از مخلوقات خداوند لوح محفوظ است که از دُرّ سفید است و جلد آن از یاقوت سرخ. کلمات و قلمش نور است و عرض آن بین آسمان‌ها و زمین است و خداوند هر روز 360 مرتبه به آن نظر می‌کند و از آن میآفریند و روزی میدهد و زنده می‌کند و میمیراند و کارهایش را انجام میدهد و این تفسیر قول خداوند متعال «کُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرحمن: 29) است؛ و روایت شده که اولین مخلوق خدا قلم بود که خداوند به آن با نگاه عظمت نگریست و طول آن به‌اندازه آسمان و زمین بود. قلم به دو نیم شد و خدا به او دستور داد که بنویس. قلم گفت چه بنویسم ای پروردگارم؟ فرمود: بنویس بسم‌الله الرحمن الرحیم و سپس فرمود هر آنچه را که تا روز قیامت خواهد شد، جاری کن.
    7. بیت‌المعمور که در آسمان و در موازات کعبه است.
    8. سدرةالمنتهی «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي‏*عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوي» (نجم: 14 و 15) که بنا بر روایتی درختی است که ریشه آن در بهشت است.
    9. بهشت.[۵]

    وضعیت کتاب

    کتاب، مقدمه و پاورقی ندارد. فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.

    پانویس

    1. رک، متن کتاب، ص2
    2. رک، همان، ص2-3
    3. رک، همان، ص362
    4. رک، همان، ص12
    5. رک: همان، ص12-15

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها