كتاب في صفة صاحب الذوق السليم و مسلوب الذوق اللئيم

كتاب في صفة صاحب الذوق السليم و مسلوب الذوق اللئيم، اثر جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی (849-911ق)، کتابی است که نویسنده در آن ویژگی‌های دارنده ذوق سلیم (انسان‌های بااستعداد) و مسلوب الذوق (انسان‌های بی‌استعداد) را برشمرده است. انتشارات «دار ابن حزم» تحقیق و انتشار این اثر را برعهده گرفته است.

‏كتاب في صفة صاحب الذوق السليم و مسلوب الذوق اللئيم
كتاب في صفة صاحب الذوق السليم و مسلوب الذوق اللئيم
پدیدآورانسیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر (نويسنده)
ناشردار ابن حزم
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشرمجلد1: 1994م , 1415ق,
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز می‌شود. در ادامه، نویسنده صفات و ویژگی‌های انسان‌های بااستعداد و کودن در مشاغل و حرفه‌های گوناگون را به تصویر می‌کشد.

گزارش محتوا

مقدمه محقق به روش تحقیق و معرفی نویسنده (سیوطی) اختصاص یافته است. در ابتدای این مقدمه به محتویات کتاب اشاره شده است.

محقق می‌گوید: سیوطی در این کتاب به‌صورت عامیانه وارد شده؛ به‌گونه‌ای که قواعد نحوی را در آن مراعات ننموده و تنها به دنبال مراعات سجع بوده است. ایشان فراوان از واژگان ترکی و فارسی که در عصر نویسنده شایع بوده استفاده نموده و گاه از جملات عامیانه و عبارات سبک نیز بهره برده است. به نظر محقق، این اثر می‌تواند منبعی مناسب جهت تحقیق در زبان عامیانه و مراحل نشو آن و جهت تحقیق در تاریخ و زبان‌شناختی عصر دولت ممالیک باشد[۱].

نویسنده کتاب را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر نبی شروع می‌کند، سپس درباره محتویات کتاب می‌گوید: آنچه در این کتاب خواهید دید، صفات خردمندان و اضداد آنهاست؛ کسانی که از صواب روگردان هستند. سپس می‌افزاید: نتیجه ذوق سلیم (استعداد سالم)، هوش زیاد است و هوش زیاد نتیجه‌اش عقل فراوان و عقل فراوان سرّی است که خداوند آن را به دوستانش عطا می‌کند و نزد خداوند انبیا از دوست‌داشتنی‌ترین مخلوقات هستند و بهترین انبیا، حضرت محمد(ص) است[۲].

سیوطی، صفاتی از انسان‌های عاقل، منافق و احمق را برشمرده، سپس با ذکر صفاتی از پادشاهان، امیران، سربازان، بندگان، قضات، خطیبان، شاهدان، کتّاب، مؤذنان، منبریان، شاعران، ندیمان، سرباران (طفیلی)، گدایان، عامه مردم، زنان، دختران، بردگان و مطربان کتاب را ادامه می‌دهد و در پایان به صوت نیکو (غنا) و اقسام آن اشاره می‌کند. نویسنده در ذیل هریک از مشاغل و حرفه‌ها، ابتدا صفات انسان‌های نیکو و دارای استعداد سالم در این مشاغل و حرفه‌ها را برمی‌شمرد، سپس اوصاف و ویژگی‌های انسان‌هایی که فاقد استعداد سالم و بی‎عیب هستند را ذکر می‌کند.

در بخشی از کتاب چنین می‌خوانیم:

انسان صاحب ذوق سلیم (انسان دارای استعداد بی‎عیب و سالم)، دارای طبیعت و مزاج بی‎غل و غش و پاک و خلق‎وخوی متعادل است (افراط و تفریط نمی‌کند). تواضع را پیشه کار خود می‌کند. بدون هیچ چشم‌داشتی و منتی می‌بخشد. در اوج قدرت و توانگری درمی‌گذرد. نسبت به سرزنش شدن توسط دیگران خود را به غفلت می‌زند. فقیر را سرزنش نمی‌کند. در مقابل امیر تعظیم نمی‌کند. نیازمند را از خود نمی‌راند. بخشنده خوش‎روست. کم‌عیب و شوخ‎طبع است. همه ویژگی‌های وی ملیح است. کسانی که با او هم‎سفره می‌شوند در آسایش‌اند. با دیگران همراه است. دوستان خویش را به‌حقیقت دوستدار است. اهل غیبت و دروغ نیست. اعتماد به نفس دارد. با علم و مالش دیگران را اکرام و تعظیم می‌کند. به شخص مضطرب‎حال و نیازمند با چشم باطن خویش نگاه می‌کند. با درایت با دیگران همدردی می‌کند. مردی بلندهمت است...[۳].

انسان‌های دارای ذکاء مفرط یا هوش برتر یا نوابغ، به‌وسیله سکوتشان جواب می‌دهند. دانشمندان را در نظرات خود بدون اینکه آنان را مشغول کنند، سهیم می‌دانند. درهرحال صحبت از محال نمی‌کنند. پندار و تخیلشان صحیح و کلامشان زیبا و فصیح است. آگاهی و اطلاعاتشان از طبیعت خودشان سرچشمه می‌گیرد. معماها و مسائل پیچیده را به‌خوبی به نظم می‌کشند و در این راه به علم عروض محتاج نیستند. از ضرب‌المثل‎های متداول و طنزها بهره می‌گیرند...[۴].

انسان دارای عقل فراوان (که نویسنده آن را از خصوصیات پیامبران برشمرده) دارای ویژگی‌هایی است: همواره خیرش رو به افزایش و شر از او فاصله می‌گیرد (شرش به دیگران نمی‌رسد). مخلوقات از حلم و بردباری او خوشنود هستند. شخصی پاک‎دامن و بخشنده است. دروغگو و بخیل نیست. با پیشامدهای بدی که برای دشمنانش واقع می‌شود خوشحال نمی‌گردد. اگر بیمار گردد با آن درد در پی رضایت خداوند است و به آنچه خداوند سهم و قسمت او نموده، خشنود است...[۵].

نویسنده ویژگی انسان احمق را چنین ذکر می‌کند: عقل و درکش متلاشی و پاره‌پاره است. او دارای چشمانی درخشان، صدایی بلند و بسیار پرحرف است. همچون کودکان است (که دنبال بازی‌هایی مثل سرسره‌بازی هستند). به دنبال جدا شدن از همسرش است. به دنبال کار نیک نیست. بی‌درنگ جواب می‌دهد. اگر او را ستایش کنی به تو بی‌احترامی می‌کند و اگر از او فاصله بگیری برمی‌گردد و تو را هجو می‌کند. برای بیماری‌اش درمانی نیست. خیر و شر نزد او یکسان است. اگر به او احترام بنمایی فکر می‌کند بر تو وظیفه است. در خویش غلطان است و می‌پندارد سلطان است. هیولای مطلق و سالبه کلیه و بلیه است...[۶].

وضعیت کتاب

فهارس فنی و فهرست محتویات در انتهای کتاب آمده است.

در ابتدای کتاب دو تصویر از نسخ خطی مورد استفاده محقق به معرض نمایش گذاشته شده است[۷].

در تحقیق این اثر از یک نسخه خطی استفاده شده که اشتباه، تحریف و تصحیفات زیادی در آن به چشم می‌خورد که محقق آن‌ها را اصلاح و در پاورقی به آنها اشاره نموده است[۸].

در پاورقی‌ها ترجمه اعلام متن، مستندات مطالب، ترجمه لغات و اصطلاحات آمده است.

پانویس

منابع مقاله

مقدمات و متن کتاب.

وابسته‌ها