مرهم العلل المعضلة في الرد علی أئمة المعتزلة: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
    خط ۴۵: خط ۴۵:
    # مناظره در اقوال سائل و شناخت مرادش، عالم مسئول را بر آن می‎دارد که در سخنان سؤال‎کننده دقت کند. شیخ سائل از یافعی، در نحو و لغت اشتباهاتی کرده که یافعی به آن اشاره می‎کند. مثلاً هنگامی‎که یافعی عبارت سائل را در صفحه 30 نقل می‎کند؛ «انما یصح الاستدلال بکلام الله تعالی مهما کان عدل حکیم لا یفعل القبیح و یریده» به خطای نحوی او هم تنبیه می‎دهد؛ «قلت: هکذا لفظ السائل بالرفع؛ و صوابه بالنصب؛ عدلا حکیما» در این مورد، یافعی به غلط نحوی سؤال‎کننده پاسخ داده است. در مورد خطای لغوی هم مثلاً در قول یافعی هنگامی‎که در صفحه 60 کتاب سخن پرسشگر را مطرح می‎کند: «و ذکر السائل انه ضجَّع به فی الرد علی المعتزله» و بر آن تعلیقه می‎زند و می‎گوید: «هکذا بتشدید الجیم بعد الضاد المعجمة». محمود محمد محمود حسن نصار می‎نویسد: ابن منظور در لسان العرب در ماده «ضجع» می‎نویسد: یروی: فاظّجع بتشدید الطاء علی ابدال الضاد طاء ثم ادماغها فی الطاء. و یروی ایضا: فاضّجع، بتشدید الضاد، ادغم الضاد فی التاء فجعلها ضادا شدیدة علی لغة من قال: «مصبر» فی «مصطبر». و قیل: لا یقال: اطّجع لأنهم لا یدغمون الضاد فی الطاء. سپس می‎نویسد: به نظر می‎رسد گاهی قلم سائل لغزیده باشد و به دلیل سرعت در نوشتن و بدون قصد، این‎گونه خطاها از وی سر زده باشد. البته ممکن هم هست خطا کرده باشد که به‎هرحال انسان جایزالخطاست.
    # مناظره در اقوال سائل و شناخت مرادش، عالم مسئول را بر آن می‎دارد که در سخنان سؤال‎کننده دقت کند. شیخ سائل از یافعی، در نحو و لغت اشتباهاتی کرده که یافعی به آن اشاره می‎کند. مثلاً هنگامی‎که یافعی عبارت سائل را در صفحه 30 نقل می‎کند؛ «انما یصح الاستدلال بکلام الله تعالی مهما کان عدل حکیم لا یفعل القبیح و یریده» به خطای نحوی او هم تنبیه می‎دهد؛ «قلت: هکذا لفظ السائل بالرفع؛ و صوابه بالنصب؛ عدلا حکیما» در این مورد، یافعی به غلط نحوی سؤال‎کننده پاسخ داده است. در مورد خطای لغوی هم مثلاً در قول یافعی هنگامی‎که در صفحه 60 کتاب سخن پرسشگر را مطرح می‎کند: «و ذکر السائل انه ضجَّع به فی الرد علی المعتزله» و بر آن تعلیقه می‎زند و می‎گوید: «هکذا بتشدید الجیم بعد الضاد المعجمة». محمود محمد محمود حسن نصار می‎نویسد: ابن منظور در لسان العرب در ماده «ضجع» می‎نویسد: یروی: فاظّجع بتشدید الطاء علی ابدال الضاد طاء ثم ادماغها فی الطاء. و یروی ایضا: فاضّجع، بتشدید الضاد، ادغم الضاد فی التاء فجعلها ضادا شدیدة علی لغة من قال: «مصبر» فی «مصطبر». و قیل: لا یقال: اطّجع لأنهم لا یدغمون الضاد فی الطاء. سپس می‎نویسد: به نظر می‎رسد گاهی قلم سائل لغزیده باشد و به دلیل سرعت در نوشتن و بدون قصد، این‎گونه خطاها از وی سر زده باشد. البته ممکن هم هست خطا کرده باشد که به‎هرحال انسان جایزالخطاست.
    # چگونه بر مسلمان –از هر فرقه‎ای که می‎خواهد باشد- جایز است که آنچه را شارع اثبات کرده، نفی کند یا ارزشمند نداند یا با الفاظ بازی کند تا از حق فرار کند؟ یافعی سی حدیث را نقل می‎کند که هفده تا از آن‎ها در صحیحین است که در آن‎ها بیان شده افعال بندگان به قدرت و اراده الهی واقع می‎شود. وی پس از ذکر این سی حدیث می‎نویسد: «أیترک الأخذ بها و الإیمان بمقتضاها، و یقتصر علی محض حکم و نرمی بحکم الشرع و سنة الرسول و الله سبحانه و تعالی یقول فی حکم کتابه الذی علی سائر الکتب یزهو «و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» فأی دین یبقی لنا اذا رمینا سنه نبینا و نبذناها وراء ظهورنا، و دیننا إنما هو متاق منها إذ مرجوع بیان أحکام الکتاب الیها...» محقق عبارات دیگری را به این هدف که بیان کند، دفاع یافعی و رد او بر معتزله بر اساس کتاب خدا و سنت رسولش انجام شده، از وی نقل می‎کند.
    # چگونه بر مسلمان –از هر فرقه‎ای که می‎خواهد باشد- جایز است که آنچه را شارع اثبات کرده، نفی کند یا ارزشمند نداند یا با الفاظ بازی کند تا از حق فرار کند؟ یافعی سی حدیث را نقل می‎کند که هفده تا از آن‎ها در صحیحین است که در آن‎ها بیان شده افعال بندگان به قدرت و اراده الهی واقع می‎شود. وی پس از ذکر این سی حدیث می‎نویسد: «أیترک الأخذ بها و الإیمان بمقتضاها، و یقتصر علی محض حکم و نرمی بحکم الشرع و سنة الرسول و الله سبحانه و تعالی یقول فی حکم کتابه الذی علی سائر الکتب یزهو «و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» فأی دین یبقی لنا اذا رمینا سنه نبینا و نبذناها وراء ظهورنا، و دیننا إنما هو متاق منها إذ مرجوع بیان أحکام الکتاب الیها...» محقق عبارات دیگری را به این هدف که بیان کند، دفاع یافعی و رد او بر معتزله بر اساس کتاب خدا و سنت رسولش انجام شده، از وی نقل می‎کند.
    # برخلاف اینکه کتاب‎های عقاید سرشار از روش‎های جدلی فلسفی هستند و در آن به دلیل و برهان و کیفیت اسکات خصم برای مجادل و ... استدلال شده است، یافعی در روش خودش و روشی که اتخاذ کرده، شیوه سجع را همچون اسلوبی از اسالیب إقناع و فهم مطلبی که درک کرده قرار می‎دهد؛ مانند سخنش: «و مما یدل ایضا علی ان العقل سبب النجاة من المحذور، أن لا ینکر فی عواقب الامور، و یخاف من تقلب الدهور الا عاقل حذور باهموم مغمور»<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص14-18</ref>
    # برخلاف اینکه کتاب‎های عقاید سرشار از روش‎های جدلی فلسفی هستند و در آن به دلیل و برهان و کیفیت اسکات خصم برای مجادل و... استدلال شده است، یافعی در روش خودش و روشی که اتخاذ کرده، شیوه سجع را همچون اسلوبی از اسالیب إقناع و فهم مطلبی که درک کرده قرار می‎دهد؛ مانند سخنش: «و مما یدل ایضا علی ان العقل سبب النجاة من المحذور، أن لا ینکر فی عواقب الامور، و یخاف من تقلب الدهور الا عاقل حذور باهموم مغمور»<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص14-18</ref>


    چون کتاب درباره معتزله و رد سخنان آنان است، محمود محمد محمود حسن نصار، در پایان این مقدمه، لازم می‎بیند شرحی از منشأ و طبقات معتزله ارائه کند.<ref>ر.ک: همان، ص19-23</ref>
    چون کتاب درباره معتزله و رد سخنان آنان است، محمود محمد محمود حسن نصار، در پایان این مقدمه، لازم می‎بیند شرحی از منشأ و طبقات معتزله ارائه کند.<ref>ر.ک: همان، ص19-23</ref>

    نسخهٔ ‏۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۱۲

    مرهم العلل المعضلة في الرد علی أئمة المعتزلة‏
    مرهم العلل المعضلة في الرد علی أئمة المعتزلة
    پدیدآورانيافعي، عبدالله بن اسعد (نويسنده) ن‍ص‍ار، م‍ح‍م‍ود م‍ح‍م‍ودم‍ح‍م‍ود ح‍س‍ن‌ (محقق)
    عنوان‌های دیگرکتاب مرهم العلل المعضلة في الرد أئمة المعتزلة
    ناشردار الجيل
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 1412ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    مرهم العلل المعضلة في الرد علی أئمة المعتزلة، تألیف عبدالله بن أسعد یافعی (متوفی 768ق)، تحقیق محمود محمد محمود حسن نصار، کتابی است به زبان عربی در یک جلد با موضوع کلام اسلامی. نویسنده در این اثر، به رد سخنان معتزله می‎پردازد.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در عناوین متعدد و مختلفی است.

    گزارش محتوا

    محقق در مقدمه درباره کتاب چنین توضیح می‎دهد:

    1. گفته شده انگیزه نگارش این کتاب، سؤالی است که از نویسنده پرسیده شده و او با توضیح آن و خطاهای لغوی و نحوی‎ای که در آن وجود دارد، این اثر را نگاشته است.
    2. یافعی در این اثر از شیوه اهل سنت پیروی می‎کند؛ به‎ویژه از ابوحامد غزالی در قصیده بلندی که آن را «عقد اللآلي المفصل بالیاقوت الغالي في مدح عقيدة أهل الحق و مذهبهم العالي و التغزل بالإمام أبی حامد الغزالي و غیره من أئمتنا أولی المناقب و المعالي» می‎نامد.
    3. نویسنده به‎صورت روشمند و بر پایه حدیث و روایت، به رد معتزله از دو حیث قدرت و صفات الهی می‎پردازد.
    4. وسعت دایره معلومات و فرهنگ بالای نویسنده در خودداری‎اش در زمام قلمش نمایان می‎شود؛ به صورتی که وی از دایره موضوع بحث خارج نمی‎شود. این امر در سخن ذیل از وی آشکار است: «و لعمری إن بسط الکلام فیها – ای قول ابی حامد الغزالی: لیس فی الامکان ابدع مما کان – یستدعی تصنیف کتاب کامل؛ و فیما ذکرنا من ذلک کفایة عن التوغّل فی میدان بعید الغایة. و لنعد فی الفور الی ما کنا بصدده من ذکر الدور» و در موارد دیگری هم این امر را شاهدیم.
    5. یافعی شیوه علمیش در این کتابش را مشخص می‎کند؛ شیوه او در طرح مباحث همچون انگشتان دست با هم مرتبطند یا به تعبیر دیگر مباحث کتابش همچون منظومه‎ای است که سیاره‎ها به دور آن می‎گردند. مثلاً در جایی که از اجماع امت صحبت می‎کند می‎گوید افعال بندگان به قدرت و اراده الهی واقع می‎شود: «فاما النقل فنصوص الکتاب و السنة ناطقة علی اجماع الامة قبل ظهور البدعة ان افعال العباد واقعه بقدرة الله تعالی و ارادته و الاستشهاد من ذلک بالقلیل یخرجنا الی حیّز التطویل. فلیقتصر من ذلک علی ما یحصل به الکفایة فی الارشاد الی الایمان به، و الله ولی الهدایة».
    6. سرعت در بازگشت به مسئله اصلی به‎ویژه در مواردی که در قضیه‎ای مناقشه طولانی می‎کند، از ویژگی‎های قلم او در این اثر است؛ مانند سخنش در صفحه 54 کتاب.
    7. یافعی شاعر بوده و در بسیاری از موارد بر مواردی که بر آن اعتقاد دارد به شعر استشهاد می‎آورد مثلاً در صفحه 70 می‎گوید: أشرت بقولي في بعض القصائد –في توحيد الرب الماجد- متنقلا من ذکر الغزل الی وصف الله تعالی. و به غزلی استشهاد می‎کند که ابتدایش این است

    خلیلی ما نعمی و نعمان و الحمی***و لیلی و ما ذکری للبنی و لبنان تا پایان این شعر که در آن شاهد استفاده از لغت اشاره‎ای رمزی مرسوم نزد صوفیه هستیم.

    1. در بسیاری از موارد، برای موضوعات و شروح و ردودش بر دیگران، مقدمه‎چینی می‎کند؛ او در صفحه 69 هنگام ذکر ادله عقلی بر عدم نسبت قبح به خدا می‎نویسد: «فها انا اقدم طرفا منه کالتوطئه و التمهید، ثم أذکر بعد النقل منه طرفا ردا له و ردفا» و دیگر موارد.
    2. مناظره در اقوال سائل و شناخت مرادش، عالم مسئول را بر آن می‎دارد که در سخنان سؤال‎کننده دقت کند. شیخ سائل از یافعی، در نحو و لغت اشتباهاتی کرده که یافعی به آن اشاره می‎کند. مثلاً هنگامی‎که یافعی عبارت سائل را در صفحه 30 نقل می‎کند؛ «انما یصح الاستدلال بکلام الله تعالی مهما کان عدل حکیم لا یفعل القبیح و یریده» به خطای نحوی او هم تنبیه می‎دهد؛ «قلت: هکذا لفظ السائل بالرفع؛ و صوابه بالنصب؛ عدلا حکیما» در این مورد، یافعی به غلط نحوی سؤال‎کننده پاسخ داده است. در مورد خطای لغوی هم مثلاً در قول یافعی هنگامی‎که در صفحه 60 کتاب سخن پرسشگر را مطرح می‎کند: «و ذکر السائل انه ضجَّع به فی الرد علی المعتزله» و بر آن تعلیقه می‎زند و می‎گوید: «هکذا بتشدید الجیم بعد الضاد المعجمة». محمود محمد محمود حسن نصار می‎نویسد: ابن منظور در لسان العرب در ماده «ضجع» می‎نویسد: یروی: فاظّجع بتشدید الطاء علی ابدال الضاد طاء ثم ادماغها فی الطاء. و یروی ایضا: فاضّجع، بتشدید الضاد، ادغم الضاد فی التاء فجعلها ضادا شدیدة علی لغة من قال: «مصبر» فی «مصطبر». و قیل: لا یقال: اطّجع لأنهم لا یدغمون الضاد فی الطاء. سپس می‎نویسد: به نظر می‎رسد گاهی قلم سائل لغزیده باشد و به دلیل سرعت در نوشتن و بدون قصد، این‎گونه خطاها از وی سر زده باشد. البته ممکن هم هست خطا کرده باشد که به‎هرحال انسان جایزالخطاست.
    3. چگونه بر مسلمان –از هر فرقه‎ای که می‎خواهد باشد- جایز است که آنچه را شارع اثبات کرده، نفی کند یا ارزشمند نداند یا با الفاظ بازی کند تا از حق فرار کند؟ یافعی سی حدیث را نقل می‎کند که هفده تا از آن‎ها در صحیحین است که در آن‎ها بیان شده افعال بندگان به قدرت و اراده الهی واقع می‎شود. وی پس از ذکر این سی حدیث می‎نویسد: «أیترک الأخذ بها و الإیمان بمقتضاها، و یقتصر علی محض حکم و نرمی بحکم الشرع و سنة الرسول و الله سبحانه و تعالی یقول فی حکم کتابه الذی علی سائر الکتب یزهو «و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» فأی دین یبقی لنا اذا رمینا سنه نبینا و نبذناها وراء ظهورنا، و دیننا إنما هو متاق منها إذ مرجوع بیان أحکام الکتاب الیها...» محقق عبارات دیگری را به این هدف که بیان کند، دفاع یافعی و رد او بر معتزله بر اساس کتاب خدا و سنت رسولش انجام شده، از وی نقل می‎کند.
    4. برخلاف اینکه کتاب‎های عقاید سرشار از روش‎های جدلی فلسفی هستند و در آن به دلیل و برهان و کیفیت اسکات خصم برای مجادل و... استدلال شده است، یافعی در روش خودش و روشی که اتخاذ کرده، شیوه سجع را همچون اسلوبی از اسالیب إقناع و فهم مطلبی که درک کرده قرار می‎دهد؛ مانند سخنش: «و مما یدل ایضا علی ان العقل سبب النجاة من المحذور، أن لا ینکر فی عواقب الامور، و یخاف من تقلب الدهور الا عاقل حذور باهموم مغمور»[۱]

    چون کتاب درباره معتزله و رد سخنان آنان است، محمود محمد محمود حسن نصار، در پایان این مقدمه، لازم می‎بیند شرحی از منشأ و طبقات معتزله ارائه کند.[۲]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. در صفحات 27 و 28 اثر، رونوشت چاپ هندی این اثر ارائه شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ص14-18
    2. ر.ک: همان، ص19-23

    منبع مقاله

    مقدمه محقق کتاب.

    وابسته‌ها