مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'رده:25 آبان الی 24 آذر(97)' به '')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۳: خط ۳۳:


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    كتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46]</ref>.
    کتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46]</ref>.


    در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آن‌ها در اين كتاب گردآمده‌اند. مؤلفان كوشيده‌اند حتى‌الامكان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل كنند و كمتر از [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحار الانوار]] يا ساير جوامع روايى نقل حديث كرده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 همان]، متن كتاب ص 121</ref>.
    در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آن‌ها در اين کتاب گردآمده‌اند. مؤلفان کوشيده‌اند حتى‌الامکان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل کنند و کمتر از [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحار الانوار]] يا ساير جوامع روايى نقل حديث کرده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 همان]، متن كتاب ص 121</ref>.


    در احاديث كتاب تكرارهايى به چشم مى‌خورد كه غالباً ً ناشى از ذكر تقطيعات حديث است؛ براى نمونه، حديث 39 مسند، گفت‌وگوى حضرت موسى بن عمران(ع) با خداوند را به تفصيل نقل مى‌كند و احاديث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفت‌وگو را نقل مى‌كند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46]</ref>.
    در احاديث کتاب تکرارهايى به چشم مى‌خورد که غالباً ً ناشى از ذکر تقطيعات حديث است؛ براى نمونه، حديث 39 مسند، گفت‌وگوى حضرت موسى بن عمران(ع) با خداوند را به تفصيل نقل مى‌کند و احاديث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفت‌وگو را نقل مى‌کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46]</ref>.


    با آنكه اين اثر به شكل مستقل درباره مسند عبدالعظيم(ع) نبوده و به شرح زندگانى وى هم پرداخته است، ولى در آنجا كه به احاديث رسيده از حضرت عبدالعظيم(ع) مى‌پردازد، بسيار نيكو روايات ايشان را جمع‌آورى و تبويب مى‌كند ولى از آن روى كه روايات تقطيع شده را غالباً ً، مستقل و جدا مى‌انگارد، تعداد روايات كتابش زياد شده است<ref>متن كتاب، ص121</ref>.
    با آنکه اين اثر به شکل مستقل درباره مسند عبدالعظيم(ع) نبوده و به شرح زندگانى وى هم پرداخته است، ولى در آنجا که به احاديث رسيده از حضرت عبدالعظيم(ع) مى‌پردازد، بسيار نيکو روايات ايشان را جمع‌آورى و تبويب مى‌کند ولى از آن روى که روايات تقطيع شده را غالباً ً، مستقل و جدا مى‌انگارد، تعداد روايات کتابش زياد شده است<ref>متن كتاب، ص121</ref>.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    نويسندگان در ابتدا بحث‌هاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع) را ذكر كرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداخته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46]</ref>.
    نويسندگان در ابتدا بحث‌هاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع) را ذکر کرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداخته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/172/46 رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46]</ref>.


    همچنين در ابتداى كتاب، به اين نكته اشاره دارند كه مجموعه‌هاى حديثى، گوناگون مى‌باشند؛ برخى از آن‌ها به «صحيح» مشهورند (مثل صحاح سته) و بعضى به «اصول» (مثل اصول أربعمأة)، دسته‌اى «سنن» ناميده مى‌شوند (مانند [[سنن ترمذى]] و [[سنن أبي‌داود|سنن ابوداود]]) و گروهى نيز عنوان «جامع» دارند (مثل جامع الأحاديث [[ابن قولویه، جعفر بن محمد|جعفر بن احمد قمى]] و الجامع الصغير [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سيوطى]]). برخى عناوين ديگر اين مجموعه‌ها، عبارتند از: «معجم»، «مستدرك»، «مستخرج» و «جزء». گونه‌اى از مجموعه‌هى حديثى هم «مسند» نام دارد. گفتنى است كه گاه چند نام از نام‌هاى ذكر شده، يكجا و در كنار هم، عنوان يك اثر واقع مى‌شوند؛ چنانچه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] كتابش را «جامع المسانيد و السنن» ناميده است<ref>متن كتاب، ص9</ref>.
    همچنين در ابتداى کتاب، به اين نکته اشاره دارند که مجموعه‌هاى حديثى، گوناگون مى‌باشند؛ برخى از آن‌ها به «صحيح» مشهورند (مثل صحاح سته) و بعضى به «اصول» (مثل اصول أربعمأة)، دسته‌اى «سنن» ناميده مى‌شوند (مانند [[سنن ترمذى]] و [[سنن أبي‌داود|سنن ابوداود]]) و گروهى نيز عنوان «جامع» دارند (مثل جامع الأحاديث [[ابن قولویه، جعفر بن محمد|جعفر بن احمد قمى]] و الجامع الصغير [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سيوطى]]). برخى عناوين ديگر اين مجموعه‌ها، عبارتند از: «معجم»، «مستدرک»، «مستخرج» و «جزء». گونه‌اى از مجموعه‌هى حديثى هم «مسند» نام دارد. گفتنى است که گاه چند نام از نام‌هاى ذکر شده، يکجا و در کنار هم، عنوان يک اثر واقع مى‌شوند؛ چنانچه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثير]] کتابش را «جامع المسانيد و السنن» ناميده است<ref>متن كتاب، ص9</ref>.


    «سند» نزد حديث‌شناسان، طريق متن يا زنجيره به هم پيوسته راويان است كه يكى پس از ديگرى، حديث را روايت مى‌كنند تا به معصوم(ع) برسد و نيز به منزله ستونى است كه متن حديث بر آن استوار است. نويسندگان معتقدند اگر «مسند» را اسم ابزار بدانيم، حديث مسند، حديثى است كه به آن استناد و بر آن، اعتماد مى‌شود و دليل به حساب مى‌آيد. در اين صورت، به قول [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، لفظ «مسند» در مجاز استعمال شده است. اما اگر آن را اسم مفعول باب افعال بگيريم، حديث مسند، حديثى خواهد بود كه زنجيره راويانش تا به اولين گوينده، رسانيده شده است. در اين صورت، استعمال «مسند» در حقيقت است و نه بر مجاز. گاهى هم «مسند» به صورت مصدر ميمى و به معناى «اسناد دادن» به كار مى‌رود<ref>همان، ص10</ref>.
    «سند» نزد حديث‌شناسان، طريق متن يا زنجيره به هم پيوسته راويان است که يکى پس از ديگرى، حديث را روايت مى‌کنند تا به معصوم(ع) برسد و نيز به منزله ستونى است که متن حديث بر آن استوار است. نويسندگان معتقدند اگر «مسند» را اسم ابزار بدانيم، حديث مسند، حديثى است که به آن استناد و بر آن، اعتماد مى‌شود و دليل به حساب مى‌آيد. در اين صورت، به قول [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، لفظ «مسند» در مجاز استعمال شده است. اما اگر آن را اسم مفعول باب افعال بگيريم، حديث مسند، حديثى خواهد بود که زنجيره راويانش تا به اولين گوينده، رسانيده شده است. در اين صورت، استعمال «مسند» در حقيقت است و نه بر مجاز. گاهى هم «مسند» به صورت مصدر ميمى و به معناى «اسناد دادن» به کار مى‌رود<ref>همان، ص10</ref>.


    حديث مسند كه به آن موصول و متصل نيز گويند، در برابر حديث مرسل، منقطع، مرفوع، موقوف و معضل است. يعنى اگر سلسله سند حديث تا گوينده اصلى آن كاملاً ياد شود، آن حديث مسند وگرنه مرسل خواهد بود<ref>همان، ص11</ref>.
    حديث مسند که به آن موصول و متصل نيز گويند، در برابر حديث مرسل، منقطع، مرفوع، موقوف و معضل است. يعنى اگر سلسله سند حديث تا گوينده اصلى آن کاملاً ياد شود، آن حديث مسند وگرنه مرسل خواهد بود<ref>همان، ص11</ref>.


    در نظر شيعه، اگر يك حديث نبوى (با سند متصل) به يكى از معصومين(ع) برسد، مسند محسوب مى‌شود و نيازى به ذكر سند امام معصوم(ع) تا پيامبر(ص) نيست؛ زيرا در ديدگاه شيعه، سخنان پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از حيث حجيت، تفاوتى ندارند و آنان، نور واحد شمرده مى‌شوند<ref>همان</ref>.
    در نظر شيعه، اگر يک حديث نبوى (با سند متصل) به يکى از معصومين(ع) برسد، مسند محسوب مى‌شود و نيازى به ذکر سند امام معصوم(ع) تا پيامبر(ص) نيست؛ زيرا در ديدگاه شيعه، سخنان پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از حيث حجيت، تفاوتى ندارند و آنان، نور واحد شمرده مى‌شوند<ref>همان</ref>.


    عبدالعظيم حسنى(ع) شخصيتى است كه روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينكه پيش از اين كتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شكل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در كتاب‌هايى كه در شرح حال ايشان نگارش شده‌اند، بخش‌هايى را مى‌توان ديد كه به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است<ref>همان، ص18-19</ref>.
    عبدالعظيم حسنى(ع) شخصيتى است که روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينکه پيش از اين کتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شکل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در کتاب‌هايى که در شرح حال ايشان نگارش شده‌اند، بخش‌هايى را مى‌توان ديد که به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است<ref>همان، ص18-19</ref>.


    نویسنده در اين رابطه، به اشخاص و كتب زير اشاره نموده است: ملا اسماعيل فدايى كزازى (م 1263ق) در كتاب «جنات النعيم» شصت روايت را گردآورى كرده است؛ ملا محمدباقر كجورى (م 1313ق) در كتاب «روح و ريحان» 57 روايت و محمدابراهيم كلباسى (م 1362ق) در «التذكرة العظيمية» 40 روايت و عطاردى در كتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمع‌آورى كرده است<ref>همان، ص19</ref>.
    نویسنده در اين رابطه، به اشخاص و کتب زير اشاره نموده است: ملا [[اسماعيل فدايى كزازى|اسماعيل فدايى کزازى]] (م 1263ق) در کتاب «[[جنات النعيم]]» شصت روايت را گردآورى کرده است؛ ملا [[محمدباقر کجورى]] (م 1313ق) در کتاب «[[روح و ريحان]]» 57 روايت و [[محمدابراهيم کلباسى]] (م 1362ق) در «[[التذکرة العظيمية]]» 40 روايت و عطاردى در کتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمع‌آورى کرده است<ref>همان، ص19</ref>.


    در اثر حاضر، كوشش شده است تا كتب مختلف روايى جستجو شده و از امكانات رايانه‌اى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است كه ناقل آن‌ها عبدالعظيم حسنى(ع) است<ref>همان</ref>.
    در اثر حاضر، کوشش شده است تا کتب مختلف روايى جستجو شده و از امکانات رايانه‌اى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است که ناقل آن‌ها عبدالعظيم حسنى(ع) است<ref>همان</ref>.


    اولين روايتى كه در اين بخش ذكر گرديده روايتى است كه در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحه‌اى است كه براى بت‌ها و يا درختى ذبح مى‌شد، خداوند اين نوع ذبيحه‌ها را حرام نموده هم‌چنانكه ميته و خون و گوشت خوك را حرام كرده است، پس كسى كه مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى كه «ياغى» يعنى راهزن و سارق و هم‌چنين «عادى» يعنى براى شكار و تفريح سفر نكرده كه اضطرار حاصل شود) مى‌تواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده كند<ref>همان، ص123</ref>.
    اولين روايتى که در اين بخش ذکر گرديده روايتى است که در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحه‌اى است که براى بت‌ها و يا درختى ذبح مى‌شد، خداوند اين نوع ذبيحه‌ها را حرام نموده هم‌چنانکه ميته و خون و گوشت خوک را حرام کرده است، پس کسى که مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى که «ياغى» يعنى راهزن و سارق و هم‌چنين «عادى» يعنى براى شکار و تفريح سفر نکرده که اضطرار حاصل شود) مى‌تواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده کند<ref>همان، ص123</ref>.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت کتاب ==




    فهرست آيات، روايات، اعلام، مصادر و موضوعات كلى احاديث مسند، در انتهاى كتاب آمده است.
    فهرست آيات، روايات، اعلام، مصادر و موضوعات کلى احاديث مسند، در انتهاى کتاب آمده است.


    پاورقى‌ها به ذكر منابع روايات و معرفى اعلام اختصاص يافته است.
    پاورقى‌ها به ذکر منابع روايات و معرفى اعلام اختصاص يافته است.


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references/>
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    # مقدمه و متن كتاب.
    # مقدمه و متن کتاب.
    #[[:noormags:1477|رحمان ستايش، محمدكاظم، «بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم حديث، بهار 1382 - شماره 27 ISC (41 صفحه - از 6 تا 46)]].
    #[[:noormags:1477|رحمان ستايش، محمدکاظم، «بررسى کلى روايات حضرت عبدالعظيم(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم حديث، بهار 1382 - شماره 27 ISC (41 صفحه - از 6 تا 46)]].  


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۵۳

    مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام
    پدیدآورانهزار، علیرضا (نویسنده) عطاردی قوچانی، عزیزالله (نویسنده)
    ناشرمؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1382 ش
    چاپ1
    شابک964-7489-21-8
    موضوعاحادیث شیعه - قرن 14

    عبدالعظیم بن عبدالله(ع)، - 250؟ق. - احادیث

    عبدالعظیم بن عبدالله(ع)، - 250؟ق. - کنگره‏‌ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏53‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏6‎‏م‎‏5‎‏ ‎‏1‎.‎‏ش

    مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام تأليف عزيزالله عطاردى و عليرضا هزار، دربردارنده روايات نقل شده از طريق حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) است. اين اثر به زبان فارسى و در سال 1382ش نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب در دو بخش «درآمد» (در 121 صفحه) و مسند عبدالعظيم حسنى (در 132 صفحه)، سامان يافته است[۱].

    در مجموع 118 حديث همراه با ترجمه فارسى آن‌ها در اين کتاب گردآمده‌اند. مؤلفان کوشيده‌اند حتى‌الامکان روايات را از مصادر اصلى حديث نقل کنند و کمتر از بحار الانوار يا ساير جوامع روايى نقل حديث کرده‌اند[۲].

    در احاديث کتاب تکرارهايى به چشم مى‌خورد که غالباً ً ناشى از ذکر تقطيعات حديث است؛ براى نمونه، حديث 39 مسند، گفت‌وگوى حضرت موسى بن عمران(ع) با خداوند را به تفصيل نقل مى‌کند و احاديث 40 تا 46 هم فقراتى از همان گفت‌وگو را نقل مى‌کند[۳].

    با آنکه اين اثر به شکل مستقل درباره مسند عبدالعظيم(ع) نبوده و به شرح زندگانى وى هم پرداخته است، ولى در آنجا که به احاديث رسيده از حضرت عبدالعظيم(ع) مى‌پردازد، بسيار نيکو روايات ايشان را جمع‌آورى و تبويب مى‌کند ولى از آن روى که روايات تقطيع شده را غالباً ً، مستقل و جدا مى‌انگارد، تعداد روايات کتابش زياد شده است[۴].

    گزارش محتوا

    نويسندگان در ابتدا بحث‌هاى مقدماتى، معناى مسند، تاريخچه مسندنويسى و تاريخ زندگانى حضرت عبدالعظيم(ع) را ذکر کرده و سپس، به معرفى چهل نفر از مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم پرداخته‌اند[۵].

    همچنين در ابتداى کتاب، به اين نکته اشاره دارند که مجموعه‌هاى حديثى، گوناگون مى‌باشند؛ برخى از آن‌ها به «صحيح» مشهورند (مثل صحاح سته) و بعضى به «اصول» (مثل اصول أربعمأة)، دسته‌اى «سنن» ناميده مى‌شوند (مانند سنن ترمذى و سنن ابوداود) و گروهى نيز عنوان «جامع» دارند (مثل جامع الأحاديث جعفر بن احمد قمى و الجامع الصغير سيوطى). برخى عناوين ديگر اين مجموعه‌ها، عبارتند از: «معجم»، «مستدرک»، «مستخرج» و «جزء». گونه‌اى از مجموعه‌هى حديثى هم «مسند» نام دارد. گفتنى است که گاه چند نام از نام‌هاى ذکر شده، يکجا و در کنار هم، عنوان يک اثر واقع مى‌شوند؛ چنانچه ابن کثير کتابش را «جامع المسانيد و السنن» ناميده است[۶].

    «سند» نزد حديث‌شناسان، طريق متن يا زنجيره به هم پيوسته راويان است که يکى پس از ديگرى، حديث را روايت مى‌کنند تا به معصوم(ع) برسد و نيز به منزله ستونى است که متن حديث بر آن استوار است. نويسندگان معتقدند اگر «مسند» را اسم ابزار بدانيم، حديث مسند، حديثى است که به آن استناد و بر آن، اعتماد مى‌شود و دليل به حساب مى‌آيد. در اين صورت، به قول زمخشرى، لفظ «مسند» در مجاز استعمال شده است. اما اگر آن را اسم مفعول باب افعال بگيريم، حديث مسند، حديثى خواهد بود که زنجيره راويانش تا به اولين گوينده، رسانيده شده است. در اين صورت، استعمال «مسند» در حقيقت است و نه بر مجاز. گاهى هم «مسند» به صورت مصدر ميمى و به معناى «اسناد دادن» به کار مى‌رود[۷].

    حديث مسند که به آن موصول و متصل نيز گويند، در برابر حديث مرسل، منقطع، مرفوع، موقوف و معضل است. يعنى اگر سلسله سند حديث تا گوينده اصلى آن کاملاً ياد شود، آن حديث مسند وگرنه مرسل خواهد بود[۸].

    در نظر شيعه، اگر يک حديث نبوى (با سند متصل) به يکى از معصومين(ع) برسد، مسند محسوب مى‌شود و نيازى به ذکر سند امام معصوم(ع) تا پيامبر(ص) نيست؛ زيرا در ديدگاه شيعه، سخنان پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از حيث حجيت، تفاوتى ندارند و آنان، نور واحد شمرده مى‌شوند[۹].

    عبدالعظيم حسنى(ع) شخصيتى است که روايات بسيارى از طريق او نقل شده است. با اينکه پيش از اين کتاب، مسند عبدالعظيم حسنى(ع)، به شکل مستقل و جدا تدوين نشده است، ولى در کتاب‌هايى که در شرح حال ايشان نگارش شده‌اند، بخش‌هايى را مى‌توان ديد که به جمع روايات عبدالعظيم(ع) اختصاص داده شده است[۱۰].

    نویسنده در اين رابطه، به اشخاص و کتب زير اشاره نموده است: ملا اسماعيل فدايى کزازى (م 1263ق) در کتاب «جنات النعيم» شصت روايت را گردآورى کرده است؛ ملا محمدباقر کجورى (م 1313ق) در کتاب «روح و ريحان» 57 روايت و محمدابراهيم کلباسى (م 1362ق) در «التذکرة العظيمية» 40 روايت و عطاردى در کتاب «عبدالعظيم الحسني حياته و مسنده» 78 روايت از عبدالعظيم(ع) را جمع‌آورى کرده است[۱۱].

    در اثر حاضر، کوشش شده است تا کتب مختلف روايى جستجو شده و از امکانات رايانه‌اى هم استفاده شود. نتيجه اين جستار، دست يافتن به حدود 120 روايت است که ناقل آن‌ها عبدالعظيم حسنى(ع) است[۱۲].

    اولين روايتى که در اين بخش ذکر گرديده روايتى است که در آن، عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) پيرامون آيه شريفه «ما اهِّل به لغير الله» پرسيده و حضرت در پاسخ فرموده است: مقصود ذبيحه‌اى است که براى بت‌ها و يا درختى ذبح مى‌شد، خداوند اين نوع ذبيحه‌ها را حرام نموده هم‌چنانکه ميته و خون و گوشت خوک را حرام کرده است، پس کسى که مضطر گردد و چاره نداشته باشد (در صورتى که «ياغى» يعنى راهزن و سارق و هم‌چنين «عادى» يعنى براى شکار و تفريح سفر نکرده که اضطرار حاصل شود) مى‌تواند از گوشت ميته براى سد رمق استفاده کند[۱۳].

    وضعيت کتاب

    فهرست آيات، روايات، اعلام، مصادر و موضوعات کلى احاديث مسند، در انتهاى کتاب آمده است.

    پاورقى‌ها به ذکر منابع روايات و معرفى اعلام اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46
    2. همان، متن كتاب ص 121
    3. رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46
    4. متن كتاب، ص121
    5. رحمان ستايش، محمدكاظم، ص46
    6. متن كتاب، ص9
    7. همان، ص10
    8. همان، ص11
    9. همان
    10. همان، ص18-19
    11. همان، ص19
    12. همان
    13. همان، ص123

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. رحمان ستايش، محمدکاظم، «بررسى کلى روايات حضرت عبدالعظيم(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه علوم حديث، بهار 1382 - شماره 27 ISC (41 صفحه - از 6 تا 46).