معراج‌نامه

    از ویکی‌نور
    معراج نامه
    معراج‌نامه
    پدیدآورانابن‌سینا، حسین بن عبدالله (نویسنده) کریمی، بهمن (اهتمام)
    ناشرمطبعه عروة الوثقی
    مکان نشررشت - ایران
    چاپ1
    موضوعمعراج
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏221‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏6‎‏ ‎‏1300
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معراج‌نامه، رساله‌اى است در مورد معراج پیغمبر اكرم(ص) كه بنا به مشهور شیخ الرئیس، بوعلى سینا آن را به زبان فارسى، در بیان کیفیت معراج، تألیف نموده است.

    ساختار

    كتاب، مشتمل بر دو فصل كوتاه است.

    گزارش محتوا

    از جمله نكات مشهور و ویژگى‌هاى این رساله، قول بوعلى است در روحانى بودن معراج كه از عقاید شاذ در این زمینه است، زیرا ما روایات فراوانى در ذیل آیه اول سوره اسراء، داریم كه تصریح به جسمانى بودن معراج دارند، لكن بوعلى در مقابل همه این روایات مقاومت كرده و به روحانى بودن معراج قائل شده است و دلیل آن را قابل قبول نبودن صعود و عروج جسم به عالم ملكوت مى‌داند.

    رساله حاضر، در دو بخش جداگانه تألیف گردیده است. بخش نخست، مقدمه‌اى است مفصل درباره عقل و چگونگى معقولات و اینكه نبوت و رسالت چه مقامى است. وى اشاره مى‌كند كه انسان از دو بخش جسم و جان تشكیل شده است كه جسم مركب جان و رونق جسم به جان مى‌باشد و...

    تبیین جایگاه عقل و نفس در رابطه آنها با یك‌دیگر، مواردى است كه بوعلى در این مقدمه بدان اشاره دارد. وى تفاوت عقل و علم را تنها در اسم مى‌داند و حقیقت آنها را یک چیز مى‌خواند كه در واقع دریابنده علم، عقل است و خود دریافتن، علم مى‌باشد.

    سپس وارد بیان نطق مى‌شود كه ماهیتش چیست و چه جایگاهى در اعضاى انسان دارد. در ادامه تربیت هفت‌گانه‌اى براى انسان مطرح مى‌كند كه طهارت و لطافت در تربیت اول حاصل مى‌شود و در تربیت دوم، علم نصیب انسان مى‌گردد و در تربیت سوم، طرب و نشاط.

    تربیت چهارم، بزرگى و عظمت را به همراه دارد و در تربیت پنجم، قوت‌هاى حیوانى حجاب مى‌گردند. در تربیت ششم، زهد و علم و روح و نیكو عهدى به انسان مى‌رسد و هفتمین تربیت، عزم درست و رأى ثابت را به ارمغان مى‌آورد.

    تبیین حقیقت و جایگاه روح القدس، از جمله مطالبى است كه مقدمه بوعلى بر رساله معراج‌نامه، مشتمل بر آن است. او مى‌گوید: روح القدس، قوتى است الهى كه نه جسم است نه جوهر و نه عرض، بلكه امرى است الهى... این امر الهى را عقل، نفس روح قدسى و شرع، جبرئیل مى‌خواند.

    مؤلف، در تفاوت بین نطق و نبوت، مى‌گوید: نطق، دریافت معنى است و نبوت دریافت حقایق. وى، رسالت را مشتمل بر نبوت مى‌داند و مى‌گوید: هر رسولى، نبى هست ولى الزاماً هر نبى‌اى رسول نیست.

    وى مى‌گوید: هم‌چنان‌كه ابتداى هر چیزى نقطه است، ابتداى هر كارى نیز روح القدس مى‌باشد و روح قدسى محیط بر تمام معقولات مى‌باشد، چنان‌كه آیه شریفه(و هو القاهر فوق عباده) اشاره بدان دارد.

    وى، آیه شریفه(نحن اقرب الیه من حبل الورید) را تأویل به عقل مى‌كند و مى‌گوید: این، اشاره به نزدیكى عقل به انسان دارد. بوعلى، در پایان مقدمه، اشاره‌اى به شرف و منزلت علم دارد و مى‌گوید: علم، قوت روح است و در همین راستاست كه پیغمبر اكرم(ص) مى‌فرماید: «قلیل العلم خیر من كثیر العمل» یا «نیة المومن خیر من عمله». وى، سر تألیف این رساله را گشودن رمز معراج مى‌داند و وارد بیان معراج مى‌گردد.

    اولین چیزى كه در باب معراج مطرح مى‌شود، این است كه مقدار عروجى كه در توان عقل است، هرگز در توان جسم نیست. ابن سینا، بیان چنین حقایقى را براى نااهلان به شدت منع مى‌كند و در این باره به روایاتى استناد مى‌نماید، همچون: «لا تطرحوا الجواهر تحت اقدام الخنازیر» و...

    شیخ الرئیس، بعد از این بیانات، وارد بیان قصه معراج از زبان خود پیغمبر(ص) مى‌شود و توضیحات و تأویلاتى را در كنار جملات رسول اكرم(ص) بیان مى‌كند. واقعه معراج، از آن‌جا آغاز مى‌شود كه حضرت، شبى در منزلش، در حالتى بین خواب و بیدارى بود كه جبرئیل با هیئتى بسیار زیبا و چشم‌نواز بر حضرت وارد شد و از ایشان خواست تا به همراه وى راه بیفتد تا در طى مسیرى عقلانى، برخى از اشكالات و ابهامات، از نظر پیغمبر(ص) زدوده گردد.

    وى، از زبان پیغمبر(ص) نقل مى‌كند كه به همراه جبرئیل روان شدم و این را تأویل مى‌كند به اینكه از عالم محسوسات برآمدم و به مدد عقل غریزى بر اثر فیض قدسى روان شدم.

    بوعلى، براق را كه حضرت فرموده: «از خر بزرگ‌تر و از اسب كوچك‌تر بود» به عقل انسانى و عقل اول تأویل مى‌كند و مى‌گوید: از عقل انسانى بزرگ‌تر و از عقل اول كوچك‌تر بود.

    این جمله حضرت را كه «وقتى خواستم سوار شوم، سركشى كرد و جبرئیل یارى داد» تأویل مى‌كند به اینكه چون در عالم جسمانى بود، مانع شد از اینكه سوارش شوم، فلذا قوت قدسى مرا یارى داد...

    ابن سینا، در تأویل سه قدحى كه پیامبر(ص) به آنها اشاره دارد كه «در بدو ورودم به مسجد الاقصى، به من تعارف گردید كه یكى قدح شراب بود، دیگرى آب و سومى شیر و من خواستم قدح شراب را بگیرم، جبرئیل مانع شد و گفت قدح شیر را بگیر و بنوش»، مى‌گوید: منظور از این سه قدح نورهاى روح حیوانى، روح طبیعى و روح ناطقه مى‌باشند كه شراب، به منزله روح حیوانى و آب، به منزله روح طبیعى و شیر، به منزله روح ناطقه مى‌باشد.

    این فرمایش پیامبر(ص) را كه «سپس وارد مسجد شدم و با صداى مؤذن به نماز ایستادم و جمیع ملائكه و انبیاء در پشت سر من به جماعت ایستادند»، تأویل مى‌كند به اینكه چون از مطالعه تأمل حیوانى و طبیعى فارغ گشتم، به دماغ رسیدم.

    از دیگر مسائلى كه در این باب مطرح شده است مى‌توان به فرشتگانى كه حضرت با آنها ملاقات كرده و مباحثى بینشان رد و بدل شده و هم‌چنین سدرة المنتهى و... اشاره كرد. در نهایت اشاره‌اى دوباره، به مخفى كردن این مسائل از نااهلان مى‌كند و رساله را به پایان مى‌رساند.

    وضعیت كتاب

    این رساله، توسط آقاى بهمن كریمى، تصحیح و مقدمه نویسى شده است.

    وابسته‌ها