معیارهای اخلاقی در فقه امام صادق علیه‌السلام

    از ویکی‌نور
    معيارهاى اخلاقى در فقه امام جعفر صادق(ع)
    معیارهای اخلاقی در فقه امام صادق علیه‌السلام
    پدیدآورانمغنیه، محمدجواد (نویسنده) مهدی‌پور، علی‌‌اکبر (مترجم)
    عنوان‌های دیگرقيم اخلاقية في فقه الإمام جعفر الصادق(ع)
    ناشرتولی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1388 ش
    چاپ1
    موضوعاحادیث اخلاقی - قرن 14

    اخلاق اسلامی

    جعفر بن محمد(ع)، امام ششم، 80 - 148ق. - احادیث

    فقه جعفری - قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏ ‎‏ق‎‏9041*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معيارهاى اخلاقى در فقه امام جعفر صادق(ع) ترجمه كتاب «قيم اخلاقية في فقه الإمام جعفر الصادق(ع)» تأليف عالم برجسته لبنانى محمدجواد مغنيه (متولد 1322ق) مى‌باشد كه به قلم على‌اكبر مهدى‌پور به فارسى ترجمه شده است.

    اين اثر، با حجم كوچك خود، مطالب و حقايق فراوانى را دربردارد و خواننده را با بُعدى تازه از ابعاد فقه اسلامى، آشنا مى‌سازد و گامى تازه به سوى شناخت انسان و ارزش‌هاى والاى اين موجود ناشناخته برمى‌دارد[۱]

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از ناشر و مؤلف آغاز و مطالب در چهار دفتر، عرضه شده است.نویسنده در ابتداى هر بحث، روايتى از امام جعفر صادق(ع) نقل و سپس به شرح و توضيح آن پرداخته است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه ناشر، به اهميت فقه اسلامى و تلاش نویسنده در تحقيق، تحليل و آموزش عميق معارف اسلامى اشاره شده است[۲]

    نویسنده در مقدمه به اين نكته اشاره كرده كه پيش از اين كتابى با نام «مفاهيم انسانية في كلمات الإمام جعفر الصادق(ع)» از نویسنده منتشر شده كه با كتاب حاضر هر دو در يك زمينه نگارش شده است؛ جز اين‌كه در قبلى معيارهاى اخلاقى از ديدگاه اخلاق و اجتماع و در اين كتاب معيارهاى اخلاقى از ديدگاه فقه غنى و پربار امام صادق(ع) مورد مطالعه قرار گرفته است[۳]

    «ايمان منهاى اخلاق» عنوان بخش (دفتر) اول كتاب است. نویسنده در ابتداى اين دفتر، به اين نكته اشاره دارد كه همه احاديث اهل‌بيت(ع)، بر اساس مبانى اخلاقى و مكارم انسانى استوار است و هر كسى مطلبى را به آن‌ها نسبت دهد كه با اصول اخلاقى و اهداف انسانى سازگار نباشد، به آن‌ها تهمت زده است[۴]

    وى معتقد است كه در مكتب اهل‌بيت(ع)، ايمان به قلب اختصاص نداشته، بلكه همه اعضا و جوارح آدمى را دربر مى‌گيرد. در همين رابطه، در اين دفتر، فرازهايى از حديث امام صادق(ع) كه در ضمن آن، آثار و نشانه‌هاى ايمان، بيان شده و توضيح داده شده است كه ثمرات ايمان، در همه اعضا و جوارح آشكار بوده و آثار ايمان به روشنى در آن‌ها ديده مى‌شود. فرازهايى از اين حديث شريف در ضمن شش قسمت ايمان قلب، زبان، گوش، چشم، دست و پاها با مختصر توضيحى، آورده شده است[۵]

    در فقه اسلامى، احكام و دستوراتى هست كه در قرآن و سنت، به‌طور صريح بيان و مقرر شده و قواعد و اصولى مى‌باشد كه از قرآن و سنت، سرچشمه گرفته است. براى هر حكمى از احكام اسلامى، انگيزه و فلسفه‌اى هست كه به سبب آن وضع شده است. برخى از فلسفه‌هاى احكام، حفظ آسايش و آرامش جامعه است، برخى از آن‌ها، حفظ توازن و تعادل در اجتماع و برخى ديگر، براى جلب منفعت و يا دفع ضرر و يا درمان بيمارى‌هاى اجتماعى است كه در هر يكى از آن‌ها، مصلحت و منفعت فرد و اجتماع، رعايت شده است. لذا مى‌توان گفت احكام و مقررات شرع مقدس اسلام، بر چند گونه است كه برخى تشريع و برخى ديگر، امضاى شارع است كه در ادامه اين دفتر، در پنج بخش، به تفصيل، به آن پرداخته شده است[۶]

    در دفتر دوم، به مباحث مربوط به ولايت، پرداخته شده است. در ابتداى اين دفتر، نویسنده به اين نكته اشاره دارد كه شيعه اثنى‌عشرى، معتقد است كه حكومت ظاهرى و معنوى از حقوق مسلم پيشواى معصومى است كه از طرف خداوند، تعيين و منصوب گردد. در مورد فقه و عادل در زمان غيبت هم حق فتوى، قضاوت، تصرف در اوقاف عمومى به شرطى كه متولى خاصى از طرف واقف تعيين نشده باشد، تصرف در اموال شخصى مفقودى كه دسترسى به او يا وكيلش نيست و حق تصرف در اموال اشخاص مهجور، ثابت است. اما در امور حسبيه، مشهور در ميان فقها آن است كه فقيه در امور حسبيه نيز ولايت دارد، اما نویسنده معتقد است در اين امور، همه مؤمنين و متدينين ولايت دارند، اگرچه به فقيه نيز دسترسى باشد.[۷]

    در ادامه، مسائل مربوط به ولايت فقيه، نمونه‌هايى از فقه حنفى و جعفرى و مباحث ديگرى مطرح شده است[۸]

    در دفتر سوم و چهارم، مطالبى پيرامون معيارهاى اخلاقى در مكتب اهل‌بيت(ع) مطرح گرديده است كه به سختى مى‌توان آن‌ها را تحت عنوان واحدى، تقسيم‌بندى نمود. به عنوان نمونه، به چند نمونه اشاره مى‌شود:

    1. بدعت‌گزار گمراه: امام صادق(ع) در روايتى مى‌فرمايند: «كسى كه مردم را به سوى خودش دعوت كند، در حاليكه در ميان مردم، داناتر از او وجود داشته باشد، او بدعتگزار و گمراه است». نویسنده در توضيح اين روايت، به اين نكته اشاره دارد كه هنگامى كه دو نفر دانشمند موجود باشند و يكى از آن‌ها، داناتر از ديگرى باشد، بر کسیكه اعلم نيست، واجبست كه مردم را به سوى اعلم، راهنمايى كند، به شرط اينكه به دين و عدالت او، اطمينان داشته باشد، اما اگر دين و عدالت او، مورد اعتماد نباشد، راهنمايى كردن به سوى او، حرامست و عمل كردن به گفتار او، جايز نيست[۹]
    2. بلاغت: امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «کسیكه چيز فهم باشد، كمتر سخن مى‌گويد. به آدم بليغ، از اين جهت بليغ مى‌گويند كه مقصود خود را با كلمات كوتاهى، بيان مى‌كند». نویسنده معتقد است بسيارى از دانش‌پژوهان دو واژه «ادب» و «بلاغت» را با يكديگر اشتباه مى‌كنند و آن‌ها را يك واقعيت مى‌پندارند، در صورتى كه فرق در ميان آن دو، بسيار است[۱۰]
    3. فرزند نيكوكار: امام صادق(ع) در اين رابطه فرموده‌اند: «عاق والدين بودن از گناهان كبيره است. از مراتب عاق بودن آن است كه انسان به سوى پدر و مادرش نگاه كند و چشمانش را تيز كند و يا به آن‌ها «اف» بگويد و اگر خداوند چيزى كمتر از آن مى‌دانست، از آن نهى مى‌فرمود»[۱۱]

    در پايان كتاب، زندگى‌نامه مختصرى از نویسنده ذكر و به آثار وى، اشاره شده است[۱۲]

    ترجمه كتاب، كه ترجمه‌اى سليس و روان و به دور از تكلف و واژه‌پردازى مى‌باشد، در هفدهم ربيع‌الاول 1410ق به اتمام است[۱۳]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، آدرس آيات، روايات، ارجاعات و برخى توضيحات آمده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.