نظام حکمت صدرایی

    از ویکی‌نور
    ‏نظام حکمت صدرایی
    نظام حکمت صدرایی
    پدیدآورانعبودیت، عبدالرسول (نويسنده)
    ناشرمؤسسه آموزشي و پژوهشی امام خمینی(ره). مرکز انتشارات
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1387ش,
    شابک964-411-062-5
    موضوعصدرالدین شيرازي، محمد بن ابراهيم، ??? - ????ق. الحکمه المتعاليه في الاسفار الاربعه - نقد و تفسير فلسفه اسلامى
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏1088‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏3‎‏ع‎‏2‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نظام حکمت صدرایی (2) تشکیک در وجود، اثر عبدالرسول عبودیت، تحقیقی است در تبیین نظام حکمت صدرایی و مسئله تشکیک در وجود.

    ساختار

    کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب در یک مدخل و سه بخش، در قالب نه فصل، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در پیشگفتار، ضمن ترسیم دورنمای مباحث کتاب، به محتوای هر بخش، به صورت جداگانه، اشاره شده است[۱].

    از جمله مرقوم شده است: کتاب حاضر، بخشی از مجموعه «نظام حکمت صدرایی» است که شامل بخش‌های اصالت وجود، تشکیک در وجود، اتصاف ماهیت به وجود، وجود رابط معلول، وحدت یا کثرت موجود، تطابق عوالم وجود، حرکت کیفیت ربط سیال به ثابت، کیفیت ربط حادث به قدیم، مراتب ادراک، اتحاد عالم و معلوم، وجود ذهنی، جوهر و عرض و صورت و ماده است؛ به‌علاوه بخش‌های دیگری در زمینه مباحث خداشناسی و معرفة النفس و دین‌شناسی فلسفی و احیانا بخش‌هایی در زمینه معرفت‌شناسی. این مجموعه، به‌منظور معرفی حکمت صدرایی ارائه شده و مخاطبان آن، کسانی هستند که در حد کارشناسی ارشد الهیاتند یا «الهیات شفا» یا «اشارات» یا «نهاية الحكمة» را به پایان رسانده‌اند و فی‌الجمله، با مسائل مطرح در فلسفه اسلامی و نیز با اصطلاحات آن، آشنایند و قصد ورود به حکمت متعالیه را دارند[۲].

    هدف از این مجموعه، این است که مخاطبان مذکور بتوانند مقصود صدرالمتألهین را، در مسائل نامبرده، به‌خوبی دریابند و تا حدی با سابقه مسئله و سیری که منجر به طرح مسئله شده است، آَشنا شوند و در ضمن، این نظام حکمی را در ساختاری منسجم، به‌نحوی که روابط مسائل مطرح در آن، حتی‌الامکان قابل درک باشد، فراگیرند. آشکار است که نظم منطقی ایجاب کرده است تا نویسنده، بخش تشکیک در وجود را پس از اصالت وجود، به رشته تحریر درآورد؛ چراکه اصالت وجود، پایه تشکیک در وجود است، ولذا بخش تشکیک، زودتر عرضه شده است[۳].

    در این کتاب، همواره مقصود از «فلسفه»، فلسفه اسلامی و مقصود از «فلاسفه» یا «حکما»، فلاسفه و حکمای اسلامی است[۴].

    در مدخل که شامل فصل اول است، از چیستی تشکیک سخن رفته است[۵].

    در بخش اول، که شامل فصل دوم تا پنجم کتاب است، تشکیک در ماهیت بررسی شده است. نویسنده در فصل دوم، به توضیح نفس مدعا، یعنی به ایضاح مفهوم و معنای «تشکیک در ماهیت» پرداخته است. در فصل سوم، ادله فیلسوفان مشایی که منکر تشکیک در ماهیتند، بر نفی تشکیک در ماهیت، مطرح و بررسی شده است. در فصل چهارم، دلیل شیخ اشراق که معتقد به تشکیک در ماهیت است، بر اثبات تشکیک در ماهیت، مورد بحث قرار گرفته و در فصل پنجم نظر صدرالمتألهین که در نهایت منکر تشکیک در ماهیت است، همراه با دلیل او بر این نظر، مطرح شده است[۶].

    بخش تشکیک که در این کتاب ارائه شده است، همراه با اصالت وجود و حرکت جوهری و وجود رابط معلول، ستون‌های اصلی نظام حکمت صدرایی‌اند؛ به‌ویژه اصالت وجود که حتی تشکیک در وجود و وجود رابط معلول نیز بدون آن، قابل اثبات نیستند. مبحث تشکیک، پیش از آنکه در فلسفه مطرح باشد، در منطق، در مورد صدق مفاهیم، مطرح است. منطق‌دانان مفاهیم کلی را به دو دسته تقسیم می‌کنند: مفاهیمی که صدق آنها بر مصادیقشان به‌نحو مشابه و یکسان است، مانند صدق مفهوم کلی آب بر ملوکول‌های متفاوت آن و مفاهیمی که صدق آنها بر مصادیقشان متفاوت است و به تعبیر دیگر، به‌نحو متفاضل و کامل و ناقص است، مانند صدق مفهوم سیاهی بر مصادیق شدید و ضعیف آن و مانند صدق مفهوم نور بر درجات متفاوت نور. سهم منطق در این بحث، بیش از این نیست[۷].

    اما در این کتاب، مشخص شده است که حقیقت صدق، قابل شدت و ضعف و کمال و نقص و تفاضل نیست؛ بنابراین از دیدگاه فلسفی، تفاضل و کمال و نقص را باید در مصادیق جستجو کرد. وقتی که گفته می‌شود صدق مفهوم نور بر نور خورشید و نور ماه متفاوت است، جز به این معنا نمی‌تواند باشد که دو واقعیت خارجی‌ای که با نام‌های نور خورشید و نور ماه، از آنها یاد می‌شود، متفاضل و کامل و ناقصند. پس تفاضل در خود واقعیت خارجی‌ای است که مصداق مفهوم است، نه در نفس مفهوم یا در صدق آن. این سرآغاز بحث تشکیک در فلسفه اسلامی است. فیلسوفان نشان می‌دهند که تحلیل تفاضل و کمال و نقص، ایجاب می‌کند که امور متکثری که به تفاضل و کمال و نقص متصف می‌شوند، دارای حقیقت واحدی باشند و تنها از طریق تفاوت در بهره‌وری از همان حقیقت واحد، متمایز و متکثر شده باشند، نه از طریق امتزاج با حقایق دیگری. بالتبع، این تحلیل خودبه‌خود، فیلسوف را با این سؤال مواجه می‌کند که آیا برای حصول کثرت در یک حقیقت، ضرورتا باید پای حقایق دیگری را نیز به میان آورد تا از طریق امتزاج با آنها، کثرت حاصل آید، مانند حصول انواع متکثر حیوان در حقیقت جنسی حیوانی که از طریق انضمام حقایق فصلی، امکان‌پذیر است یا حصول افراد متکثر انسان، در حقیقت نوعی انسان که با کمک عوارض خارجی صورت‌پذیر است؛ یا نه، بلکه ممکن است فقط با داشتن یک نحو حقیقت، بدون امتزاج با حقیقت دیگری و با حفظ خلوص آن، نیز کثرتی داشت. به تعبیر دیگر، آیا علاوه بر سه نوع کثرت مشهور مشائی - ‌کثرت ناشی از امور عرضی، کثرت ناشی از امور ذاتی و کثرت ناشی از ذات - ‌نوع دیگری از کثرت، به نام کثرت تشکیکی، که ناشی از تحقیق تفاضل در حقیقت واحد است، وجود دارد یا نه؟ هر گروه از فیلسوفان مشائی و اشراقی و پیروان حکمت متعالیه، به این سؤال، پاسخی داده‌اند. این پاسخ‌ها هرچه باشند، بیش از توجیه فلسفی امور متفاضل کامل و ناقصی که در جهان خارج مشهودند، نظام‌های فلسفی پیش از صدرالمتألهین، در مبحث تشکیک، از این فراتر نرفته‌اند[۸].

    هدف از بحث تشکیک، در این نظام‌ها، صرفا توجیه فلسفی امور متفاضلی است که در جهان یافت می‌شوند. اما صدرالمتألهین به چنین توجیهی اکتفا نکرد، بلکه سؤال مذکور را درباره کل واقعیت خارجی، طرح کرد: آیا ممکن است اساسا در خارج، بیش از یک حقیقت وجود نداشته باشد که به‌نحو تشکیکی متکثر شده باشد؛ به تعبیر دیگر، آیا حقیقت خارجی وجود یک حقیقت واحد مشکک است یا نه، بلکه در خارج، حقایق متکثر متباینی داریم؟ او شق اول، یعنی تشکیک در وجود را می‌پذیرد و بر آن تأکید فراوان دارد و بر اساس آن، حکمت متعالیه را بنا می‌نهد[۹].

    با توجه به این دورنما، اولین سؤالی که در مبحث تشکیک مطرح شده، این است که «تشکیک چیست؟». نویسنده در فصل اول این بخش، به این سؤال پرداخته و نشان داده است که معیار تشکیک این است که حقیقت واحدی، هم مابه‌الاشتراک امور متکثری باشد و هم مابه‌الامتیاز آنها و تفاضل نیز که نوعی تشکیک است، مشمول همین معیار است[۱۰].

    پس از روشن شدن حقیقت تشکیک، با توجه به اینکه در جهان، فی‌الجمله امور متفاضل مشککی، مانند کمیات و برخی از انواع کیفیات، وجود دارند و با توجه به اینکه ماهیت این امور است که موصوف حقیقی کمال و نقص و به اصطلاح، مابه‌الاشتراک امور متفاضل است و با توجه به اینکه در تشکیک و تفاضل باید همان حقیقتی که مابه‌الاشتراک امور متفاضل است و با توجه به اینکه در تشکیک و تفاضل باید همان حقیقتی که مابه‌الاشتراک امور متفاضل است، مابه‌الامتیاز آنها نیز می‌باشد، با این سؤال مواجه‌ایم که «مابه‌الامتیاز امور متفاضل مذکور چیست؟» در بدو امر، به نظر می‌رسد که مابه‌الامتیاز آنها نیز باید همان ماهیت آنها باشد که همان تشکیک در ماهیت است، اما این امر، مورد اتفاق نیست و فیلسوفان مشائی و اشراقی و معتقدان به حکمت متعالیه، هر گروه، پاسخی داده‌اند که در بخش‌های اول تا سوم کتاب، به این پاسخ‌ها پرداخته شده است[۱۱].

    در بخش دوم که شامل فصل ششم و هفتم است، به تشکیک در عرضی که نظریه فیلسوفانی مشائی است و جانشین تشکیک در ماهیت است، پرداخته شده است. فصل ششم، به گزارشی از نظریه غیر مشهور در تشکیک در عرضی و فصل هفتم، به توضیح نظریه مشهور و استدلال بر آن، اختصاص یافته است[۱۲].

    تفسیر غیر مشهور، مبتنی بر این نظریه است که سفیدی و سیاهی و گرمی و سردی و امثال آنها، همه مفاهیمی عرضی‌اند و طبعا تشکیک در عرضی به معنای تحقق تفاضل است در همان حیثیتی از واقعیت که مفهوم سفیدی یا سیاهی یا گرمی یا سردی از آن حکایت دارد. اما در تفسیر مشهور، فرض بر این است که مفاهیم مذکور، ماهوی و ذاتی‌اند و مقصود از مفاهیم عرضی، مفاهیمی هستند همچون سفید و سیاه و گرم و سرد و امثال آنها که حاوی نسبتند و غالباً با واژه‌های مشتق از آنها تعبیر می‌کنیم و در نتیجه، تشکیک در عرضی به معنای تحقق تفاضل و کمال و نقص است در حیثیتی از واقعیت که مفاهیم اخیر از آن حکایت دارند[۱۳].

    در بخش آخر که شامل فصل هشتم و نهم است، تشکیک در حقیقت وجود که نظریه خاص صدرالمتألهین می‌باشد، مطرح شده است. نویسنده فصل هشتم را به توضیح نفس مدعا اختصاص داده و بالاخره با شرح و بررسی استدلال‌های مربوط به آن، در فصل نهم، کتاب پایان یافته است[۱۴].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع کتاب، در انتهای آن آمده و در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع، به توضیح و تشریح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار، ص11-‌14
    2. ر.ک: همان، ص11
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص14
    5. ر.ک: مدخل، ص17-32
    6. ر.ک: پیشگفتار، ص13-‌14
    7. ر.ک: همان، ص11-‌12
    8. ر.ک: همان، ص12-‌13
    9. ر.ک: همان، ص13
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان، ص14
    13. ر.ک: متن کتاب، ص132-‌133
    14. ر.ک: پیشگفتار، ص14

    منابع مقاله

    پیشگفتار و متن کتاب.

    وابسته‌ها