نگرشی نو به غدیر

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    نگرشی نو به غدیر
    نام کتاب نگرشی نو به غدیر
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان رضواني، علي‌اصغر (نويسنده)
    زبان فارسي
    کد کنگره
    موضوع امامت

    غدير خم

    ناشر عطر عترت
    مکان نشر ايران - قم
    سال نشر مجلد1: 1389ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE18867AUTOMATIONCODE

    معرفی اجمالی

    نگرشی نو به غدیر، تألیف علی‌اصغر رضوانی، پژوهشی است پیرامون واقعه غدیر که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در ده بخش، سامان یافته است.

    در پایان هر بخش، خلاصه‌ای از مطالب همان بخش، به‌همراه پرسش‌های مربوط به مباحث مطرح‌شده، آمده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، اشاره مختصر و کوتاهی به موضوع کتاب شده است[۱].

    در بخش نخست به بررسی آیات غدیر پرداخته شده است. از جمله آیات غدیر، آیه تبلیغ است و روایات صحیح السند در کتب اهل سنت بر نزول آن در مورد واقعه غدیر دلالت دارد. اهل‌بیت(ع) نیز بر نزول آیه تبلیغ در مورد غدیر اتفاق‌ نظر دارند و عده‌اى از صحابه و تابعین و همچنین برخی از علماى اهل سنت روایات نزول این آیه در مورد غدیر خم را نقل کرده‌اند[۲].

    از دیگر آیات غدیر، آیه اکمال و «سَأَلَ سٰائِلٌ» بوده که روایات صحیح السندى در کتب اهل سنت بر نزول آنها در موضوع غدیر وارد شده است و عده‌اى از علماى اهل سنت روایات نزول این آیات در موضوع غدیر را نقل کرده‌اند[۳].

    در بخش دوم، به موضوع وصایت، در میان انبیای الهی، از آدم(ع) تا خاتم(ص) پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، باید به یک اصل مهم در شرایع و ادیان الهى توجه کرد که آن، اصل وصایت است که انبیاى گذشته از حضرت آدم(ع) تا پیامبر اسلام(ص)، همگى وصى و جانشین داشته‌اند و به دستور وحى به اصل وصایت و تعیین وصى عمل کرده‌اند. به نظر وی، این موضوع در قرآن کریم، در شرح حال پیامبران(ع) و نیز به‌صورت کلى بارها یاد شده است. از طرف دیگر در قرآن کریم تصریح شده است که سنت الهى تبدیل و تحویل و دگرگونى‌بردار نیست. بنابراین پیامبر ما نیز باید مانند دیگر پیامبران به دستور وحى به اصل وصایت عمل نماید و وصى و جانشین خویش را به امتش معرفى کند تا به سنت غیر قابل تبدیل الهى عمل شده باشد. به اعتقاد نویسنده، پیامبر اسلام(ص) نیز به اقتضاى پیامبرى و به امر خداوند متعال، وصى خود را معرفى نمود[۴].

    نویسنده به این نکته تأکید دارد که پایه اصلى تشیع، بر قائل بودن به عصمت و لزوم وصى براى پیامبر(ص) و تعیین آن از جانب خداوند به‌وسیله پیامبر(ص) است که در قرآن کریم و روایات به آن تصریح شده است؛ ولذا در این بخش، به این موضوع، به‌طور اختصار پرداخته شده است[۵].

    نویسنده، معتقد است برخى از آیات، از آن جمله آیات سوره قدر، شاهدان، انذار، نذیر، هدایت، صادقین، اولى الامر، امام و آیات دیگر، بر ضرورت وجود امام معصوم در هر زمان دلالت دارد و همچنین نظریه حق الطاعه و توحید در آن، نظریه توحید در حاکمیت و آیه خلافت و ابتلاء و وزارت هارون و خلافت داوود و آیات دیگر به‌همراه بسیارى از روایات اهل سنت، بر لزوم نصب امام از سوى خداوند متعال و اجرایى شدن آن از سوى او دلالت دارد[۶].

    در بخش سوم، به ضرورت بحث از غدیر اشاره شده است. به باور نویسنده، ضرورى به نظر مى‌رسد که نسل حاضر و جهان معاصر بفهمد شیعه در طول چهارده سده چه مى‌گوید و با این ‌همه اسناد و مدارک در صدد اثبات چیست؟ و براى چه جهتى آن‌ها را گردآورى مى‌کند؟ دعوت شیعه به تدبر و تأمل در واقعه غدیر خم در مقیاس مسائل انسانى کجا جاى دارد؟ مضمون این نفس متصل از حدیث «بدء الدعوة» در سال سوم هجرى تا ده‌ها حدیث دیگر، تا خطبه غدیر چیست؟ آیا این همه درگیرى بر سر مسئله‌اى است انقراض‌یافته، یا بر سر امرى زنده تا روزى است که زندگى هست. به اعتقاد وی، شیعه با طرح مسئله غدیر و دعوت مردم به تدبر در مفاد آن، در حقیقت مردم را به استیفاى حقوق خود دعوت مى‌کند. مسئله «عصمت» که شیعه در رهبرى شرط مى‌داند، غیر از این چه معنى دارد؟ اینکه شیعه مى‌گوید: رهبرى جز نوع خدایى آن پذیرفته نیست و امامت ادامه شئونات نبوت است جز وحى، جز این چه معنا دارد؟ به باور وی، کسى که درباره موضوع غدیر خم سخن مى‌گوید یا کتاب مى‌نویسد در حقیقت مقصود او دفاع از اسلام است نه شخص على(ع) و دفاع از اسلام هم بعینه دفاع از انسان و انسانیت در قلمرو وسیع آن مى‌باشد؛ لذا در این بخش، به روشن کردن این مسئله پرداخته شده است[۷].

    به اعتقاد نویسنده، آثار بسیارى بر بحث از غدیر متفرع است و پیامبر(ص) از آنجا که از وضع بعد از خودش و اختلافات امتش در مسئله امامت آگاه بوده، لذا جانشین بعد از خودش را انتخاب کرده است. به باور وی، اتخاذ روش سلبى در مورد تعیین جانشینى از سوى پیامبر(ص) باطل است و واگذارى خلافت از سوى پیامبر(ص) به شورا با وضعیت عرب آن زمان سازگارى ندارد. از طرفی امام على(ع) برتر صحابه در تمام صفات پسندیده بوده و پیامبر(ص) آن حضرت را از همان ابتدا براى خلافت و جانشینى بعد از خود آماده کرده بود و در طول بعثت خود، به امامت و ولایت ایشان تصریح کرده است. پیامبر(ص) اقدامات عملى در جهت تثبیت امامت حضرت على(ع) از آن جمله بلندکردن دست او در غدیر خم و فرستادن لشکر اسامه به جنگ و دعوت به نوشتن وصیت‌نامه انجام داده است[۸].

    یکى از مهم‌ترین ادله ولایت و امامت و خلافت بلافصل حضرت على(ع)، حدیث معروف «غدیر خم» است. مطابق این حدیث، پیامبر(ص)، آن حضرت را از جانب خداوند متعال به امامت بعد از خود منصوب کرده است. در بخش چهارم، به دنبال بررسی مفهوم غدیر، به بحث پیرامون این نکته پرداخته شده است که سند این حدیث چگونه است؟ بر چه مطالبى دلالت دارد؟ اهل سنت درباره آن‌چه مى‌گویند و چه شبهاتى را درباره این حدیث مطرح کرده‌اند؟[۹].

    در این بخش، به این نکته تأکید شده است که موضوع غدیر مورد اتفاق عموم امت اسلامى بوده و این امر نشان اتحاد و پیوند رسالت و امامت است. قصه غدیر خم را صدوده نفر از صحابه و هشتادوچهار نفر از تابعین نقل کرده‌اند. حدیث غدیر در هر قرنى به‌طور متواتر نقل شده و عده‌اى به تواتر آن تصریح نموده و بسیارى از علماى اهل سنت، به صحت حدیث غدیر تأکید کرده‌اند که از آن جمله ناصرالدین البانى است[۱۰].

    از جمله موضوعاتی که در این بخش بدان تصریح شده است، عبارت است از اینکه:

    1. ده‌ها نفر از علماى اهل سنت، حدیث تهنیت به امیر مؤمنان(ع) را نقل کرده‌اند.
    2. عده‌اى از علماى اهل سنت درباره حدیث غدیر، تألیفاتى داشته‌اند.
    3. حدیث غدیر و لفظ «مولى» در آن از راه تبادر و قرینه فهم صحابه و صدر حدیث و تاج‌گذارى به سر امیر مؤمنان(ع) و دیگر قرائن بر امامت آن حضرت دلالت دارد.
    4. برخى از علماى اهل سنت به دلالت حدیث غدیر بر امامت امیر مؤمنان(ع) اعتراف دارند.
    5. در روایات فریقین به روزه روز غدیر تأکید فراوان شده است.
    6. حضرت على(ع) در روز شوراى شش نفره و ایام خلافت عثمان و در اجتماع مردم کوفه و جنگ جمل و اجتماع سواران کوفه و در جنگ صفین به حدیث غدیر احتجاج کرده است.
    7. عده‌اى دیگر از صحابه نیز به حدیث غدیر احتجاج کرده‌اند[۱۱].

    برخى مى‌گویند: اگر این مسائلى را که شما مى‌گویید درست است، چرا خود حضرت على(ع) بعد از وفات پیامبر(ص) به این ادله تمسک نکرد و خود را از این طریق مستحق خلافت ندانست؟ ولذا این به نوبه خود دلیل بر آن است که حضرت على(ع)، یا این‌گونه ادله را قبول نداشته و یا بعد از انتخاب ابوبکر به خلافت، به آن راضى شده است. نویسنده در بخش پنجم، این موضوع را بررسى کرده و به روایاتى که در آن‌ها حضرت على(ع) بعد از پیامبر(ص) به ادله امامت خود اشاره کرده و در مصادر اهل سنت آمده، پرداخته است[۱۲].

    بعد از وفات پیامبر(ص) عده‌اى خط اصل اسلام را منحرف کرده و با غصب خلافت خلیفه بلافصل پیامبر(ص)، منکر نص بر آن حضرت شدند. آنان براى رسیدن به اهداف خود و به دست گرفتن خلافت به ناحق، از هیچ کارى فروگذار نکردند؛ گرچه عده‌اى نیز بر عهد و پیمان و بیعت خود که در غدیر خم با حضرت على(ع) بسته بودند وفادار بوده و تا آخر عمر در راه آن فداکارى نمودند. در بخش ششم، به بررسى و شرح حال هر دو دسته از این افراد پرداخته شده است[۱۳].

    بعد از نصب امام على(ع) به خلافت و جانشینى پیامبر(ص) در روز غدیر خم، عده‌اى با اخلاص تمام و اعتقاد مبرم به ولایت حضرت با او بیعت کرده و تا پایان عمر به عهد و پیمان خود وفادار ماندند. بعد از آنها در طول تاریخ و گذر زمان کسانى آمدند که گرچه حضرت على(ع) را ندیدند، ولى با تمام مشکلات و زحماتى که مخالفان حضرت ایجاد کرده بودند، ولایت او را پذیرفته و تا آخر بر آن وفادار بودند. در بخش هفتم، سیرى اجمالى بر پیروان غدیر در گذر تاریخ شده است[۱۴].

    عوامل دوری مسلمانان از غدیر، غدیر محور وحدت اسلامی و ره‌یافتگان به‌سوی غدیر، عناوین سایر بخش‌های کتاب می‌باشد[۱۵].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است[۱۶].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص23-24
    2. ر.ک: متن کتاب، ص63
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص67
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص162
    7. ر.ک: همان، ص167
    8. ر.ک: همان، ص211
    9. ر.ک: همان، ص215
    10. ر.ک: همان، ص287
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان، ص291
    13. ر.ک: همان، ص331
    14. ر.ک: همان، ص401
    15. ر.ک: همان، ص478-622
    16. ر.ک: پاورقی، ص303

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها

    پیوندها