و سقط القناع

و سقط القناع، تألیف احمد بن حمد بن سلیمان خلیلی، ردیه‌ای بر افکار و عقاید حشویه؛ و در ضمن آن معرفی و رد اباضیه است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم خمیس بن راشد بن سعید عدوی است.

‏و سقط القناع
و سقط القناع
پدیدآورانخليلي، احمد بن حمد (نويسنده)
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه نویسنده و پاسخ به شبهات و افکار یکی از علمای حشویه به نام عبدالرحیم طحان در ضمن عناوین متعدد است.

گزارش محتوا

این اثر ردیه‌ای است بر عقاید یکی از پیروان مذهب حشویه مجسمه با نام عبدالرحیم طحان که ایراداتی بر قرآن کریم و سنت نبوی وارد کرده است. انتشار این سخنرانی در نتیجه درخواست بسیاری از مسلمان در مدارس اسلامی مختلف است که اصرار به چاپ آن به‌صورت کتاب داشتند. این خود دلیلی است بر این‌که امت اسلامی درباره این طایفه حشویه که لباس اسلام را به باطل و بهتان پوشیده‌اند پس‌ازاین‌که باطل خبیثش برایش آشکار شد، اظهارنظر کردند. متأسفانه فرقه حشویه در همه جوامعی که یافت شوند ریشه تخریب و ویرانیند. هیچ فتنه‌ای نیست مگر آن‌که حشویه در پس آنند؛ به‌ویژه در موضوع قتل بی‌گناهان و اختلاف انداختن بین مسلمانان؛ ولی خداوند کید آن‌ها را آشکار کرده و پرده آن‌ها را کنار زده و نقاب آن‌ها را خواهد انداخت[۱].

محقق اثر همچنین تذکر داده که با توجه به این‌که در این اثر سخنرانی در قالب کتاب آمده، لذا اسلوب شیخ اسلوب القاء است نه تحریر؛ و بین این دو اسلوب اختلاف است. علاوه این‌که خداوند به شیخ خلیلی قدرت بیانی قوی در القاء مطالب داده که از نوشتن ادیبان قوی‌تر است و چه‌بسا جز قلم شیخ از آن برتر نباشد. لذا محقق اثر تنها به اخراج فنی اقدام کرده که عبارت است از انتخاب عناوین، استخراج منابع و حواشی و در برخی موارد اصلاح عبارت مانند حذف مطالب تکراری و سبق لسان و مانند آنکه به ترتیب نص و معنای آن خللی وارد نمی‌کند[۲].

نویسنده نیز در مقدمه به مشاوره و همفکری دشمنان داخل و خارج و دشمنی با امت اسلامی اشاره کرده است. وی تأکید کرده همان‌گونه که مطابق آیه 33 سوره توبه خداوند وعده یاری پیامبرش را بر دشمنان اعم از مشرکین و یهود و منافقین و... داده است، پیروان رسولش را نیز -که از دعوت پیامبرش محافظت می‌کنند و امت را دعوت به وحدت و اجتماع کلمه می‌کنند- یاری خواهد کرد[۳]. سپس حشویه که به دروغ خود را به سلفیه منتسب می‌کند را همواره درصدد جدایی امت اسلامی و ایجاد فتنه بین آن‌ها دانسته است[۴]. حشویه ترس شدیدی از اجتماع و همدلی امت دارد؛ چراکه این فرقه همانند خفاش‌هایی هستند که جز در تاریکی زندگی نمی‌کنند[۵].

طرح گفته‌های ائمه مذاهب اربعه اهل سنت در رابطه با حشویه نشان از انحراف این فرقه، از اسلام دارد. بسیار از آن‌ها علمای حشویه را از دین خارج می‌دانند. از جمله علمای مجدد این نحله، ابن تیمیه حرانی است که بسیاری او را گمراه می‌دانند؛ مثلاً ابن حجر هیثمی در کتاب «الفتاوی الحدیثی» می‌نویسد: بر تو باد که از کتب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و غیر آنکه از هوای نفس پیروی کرده و خداوند او را گمراه کرده و بر چشم و گوشش مهر زده بپرهیزی[۶].

خلیلی با رد جواز استفاده از قیاس در امور عقیدتی، به استفاده طحان از قیاس اشاره کرده و قیاس را نتیجه فهم مخلوق قاصر محدود دانسته است. سپس‌ازاین‌که حشویه خود را از سلفیه دانسته که از کتاب خدا و سنت نبوی تبعیت می‌کنند، ابراز تعجب کرده است[۷].

از دیگر ادعاهای طحان این است: «کسی که علم کلام را بیاموزد هیبت پروردگار از قلبش می‌افتد». نویسنده این شبهه او را این‌گونه پاسخ می‌گوید: آیا هیبت خداوند از قلب کسی فرومی‌افتد که خداوند را تنزیه می‌کند و معتقد است چیزی مانند او نیست و در خیال نمی‌گنجد و محسوس نیست و دیده نمی‌شود؟ یا از قلب کسی می‌افتد که او به صفات آفریدگانش توصیف می‌کند و می‌گوید: دست و پا و چشم و لب و... دارد و شاد و اندوهگین می‌شود. کسی که این امور را حمل بر حقایق حسی می‌کند، بدون این‌که با تأویل صحیح حمل بر اموری کند که تنزیه خداوند سبحان از مشابهت با آفریده‌ها را در پی داشته باشد[۸].

موضوع رؤیت حق‌تعالی در دیدگاه‌های تفسیری و کلامی شیعه، معتزله و اشاعره در دو نقطه متضاد با یکدیگر قرار دارد. شیعه و معتزله به امتناع رؤیت معتقدند و اعتقاد خود را بر ادله عقلی و نقلی استوار می‌سازند. اشاعره بر امکان رؤیت حق‌تعالی در دنیا و وقوع قطعی آن در آخرت باور دارند و آن را محصول ظاهر آیات و نصوص متواتر و عقیده سلف قلمداد می‌کنند[۹]. در این رابطه طحان مطلبی را به دروغ به استادش ابن تیمیه نسبت داده است. او ادعا کرده که ابن تیمیه قائل به رؤیت خداوند در آخرت برای مؤمن و کافر شده است. «این کلام عجیبی است چراکه ابن تیمیه در مجلد ششم کتاب الفتاوی الکبری (ص501-500) از قاضی ابی‌یعلی و دیگر علمای حنبلی نقل کرده که قائلین و منکرین رؤیت خداوند در آخرت متفقند بر این‌که کفار خداوند را رؤیت نمی‌کنند. پس‌ازاین اجماع امت مشخص می‌شود، چه قائلین به جواز و چه منکرین آن، بر عدم رؤیت خداوند توسط کفار متفقند و هر رویدادی پس از اجماع باطل است. لذا طحان به ابن تیمیه چیزی را که نگفته نسبت داده است»[۱۰]. او موارد دیگری نیز به علمای سلف اهل سنت نسبت داده که نویسنده با ادله متقن کلام او را باطل دانسته و او را به تفاسیر قرآن به‌ویژه تفاسیر ابن جریر و قرطبی ارجاع داده است[۱۱].

از این اثر علاوه بر مباحث کلامی، اطلاعات تاریخی مفیدی نیز استفاده می‌شود. از جمله این موارد مطالبی است که درباره طالب الحق کندی در یمن ذکر شده است. یمن از جمله مراکز گسترش فرقه اباضیه است. اباضیه یکی از فرقه‌های انشعابی از خوارج است که قرن اول هجری پدید آمد[۱۲]. در قرن دوم هجری، این جنبش‌ در مناطق یمن و حضرموت توسط عبدالله بن یحیی الکندی ملقب به «طالب الحق» گسترش یافت. وی که‌ شخصی‌ فقیه، مجتهد و فرد پرهیزگاری بود، در سال 128ق به دعوت ابوحمزه خارجی به مذهب اباضیه پیوست. او که از نابسامانی‌های اجتماعی آخرین روز‌های حاکمیت آل مروان‌ رنج می‌برد، با ارسال نامه‌ای به بصره از امام اباضیه ابی‌عبیده مسلم بن ابی‌کریمه، اجازة خروج و قیام خواست. ابوعبیده پس از مشورت با بزرگان اباضیه در بصره در پاسخ او نوشت‌: «... توانمندی‌ این کار را حتی برای یک روز هم اگر داشته باشی این کار را بکن، زیرا مبادرت به عمل صالح افضل اعمال است و....» در این قیام، ابوحمزه مختار بن عوف‌ و عده‌ زیادی از اباضیه وی را همراهی کردند. پس از فتح حضرموت به‌صورت روزافزونی بر تعداد طرفدارانش افزوده شد. یارانش به او «طالب الحق» لقب دادند. سپس وی‌ در‌ سال 129ق در کسوت فرماندهی بیش از دو هزار جنگجو عازم فتح صنعا مرکز یمن گردید[۱۳].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. در پاورقی‌های کتاب آدرس آیات، مستندات مطالب و ارجاع مفیدی ذکر شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. قندهاری، محمدهادی؛ درمان، فائزه؛ «بررسی نظریات کلامی درباره رؤیت خداوند متعال»، پایگاه مجلات تخصصی نور: پژوهش‌های اعتقادی کلامی، تابستان 1396، شماره 26، ص 77 تا 96.
  3. خرمی، مصطفی، «گسترۀ فرقه اباضیه در مغرب اسلامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: کوثر معارف، تابستان 1391، سال هشتم، شماره 22، ص139 تا 182.


وابسته‌ها