أصول الفقه (مقدسی حنبلی)

    از ویکی‌نور
    أصول الفقه
    أصول الفقه (مقدسی حنبلی)
    پدیدآورانسدحان، فهد (مصحح) مقدسی حنبلی، محمد بن مفلح (نویسنده)
    ناشرمکتبة العبيکان
    مکان نشرعربستان - رياض
    سال نشر1420ق. = 1999م.
    چاپچاپ اول
    شابک-9960-20-548-7
    موضوعاصول فقه اهل سنت - قرن 8 ق. اصول فقه حنبلي - قرن 8ق.
    زبانعربي
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏الف‎‏28‎‏ ‎‏الف‎‏6 / 156 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أصول الفقه، عنوان اثری است از محمد بن مفلح مقدسی حنبلی با موضوع اصول فقه. این کتاب 4 جلدی به زبان عربی و با مقدمه، تحقیق و تعلیقات دکتر فهد بن محمد سدحان توسط مكتبة العبيكان، به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب، 4 جلد دارد؛ جلد اول، حاوی مقدمه محقق و محتوای مطالب است و از جلد دوم تا چهارم، مطالب ادامه می‌یابد. منابعی که مؤلف در نگارش این اثر از آنها بهره برده در دو بخش منابع حنبلی و غیر حنبلی در مقدمه محقق در جلد اول کتاب ذکر شده است که به‌خاطر طولانی نشدن مقاله، خواننده گرامی را جهت اطلاع از منابع به مراجعه به صفحات 66 تا 74 جلد اول کتاب ارجاع می‌دهیم.

    گزارش محتوا

    دکتر سدحان، در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته پس از حمد الهی و درود بر پیامبر خاتم(ص) می‌نویسد: این کتاب (أصول الفقه علی مذهب الإمام أحمد بن حنبل)، اثر محمد بن مفلح مقدسی حنبلی متوفی سال 763ق، است که پس از تحقیق متنش و مقابله نسخه‌هایش، شماره‌گذاری آیات، تخریج احادیث و آثار، توثیق نقل‌ها، تعریف اعلام و کتاب‌های وارده در آن و تعلیق بر آن و ساخت فهارسش و پس از نوشتن مقدمه‌ای در توضیح کتاب و مؤلف آن، خدمت خواننده گرامی، تقدیم می‌شود[۱].

    فهد بن محمد سدحان، در بیان علت گرایشش به تحقیق این کتاب، مواردی را ذکر می‌کند که ازاین‌قرار است:

    1. ارزش علمی کتاب در مذهب حنبلی به دلیل جمع اقوال علمای این مذهب و متونی از کتاب‌های آنان در بسیاری از مباحث اصولی؛
    2. عمده بودن کتاب در نقل از آن و تبعیت روش آن نزد برخی حنبلی‌هایی که به‌لحاظ تاریخی بعد از مؤلف این کتاب، هستند؛
    3. اینکه محمد بن مفلح مقدسی حنبلی، شیخ و مرجع حنابله در زمان خودش بوده است، صاحب قدم راسخ در فهم اصول و فروع مطالب دقیق مذهب حنبلی بوده و دو کتاب «الأصول والفروع» وی بهترین دلیل بر آن است، صاحب جایگاه علمی والا و مقصود بسیاری از طالبان علم بوده است، از شاگردان ابن تیمیه بوده، امثال ابن تیمیه و ابن قیم و مزی و ذهبی و... به علم و فضل وی شهادت داده‌اند، بسیار عالم و مورد وثوق حنبلیانی بوده که پس از وی آمده‌اند؛ چراکه به نقل و تحقیق وی و به برخی شروح و تعلیقاتش اعتماد کرده‌اند، بر دیگر مذاهب و اقوال علمای آن نیز واقف بوده و از نظرات آنان اطلاع داشته است، بر نویسندگان پس از خودش مؤثر بوده است، بسیار به احادیث نبوی اهتمام می‌ورزیده و به رجال سند خبره بوده است[۲].

    برخی از مطالبی که درباره شیوه مؤلف در ترتیب مباحث و برخی مصطلحات و عباراتی که در این کتاب استفاده کرده، ازاین‌قرار است:

    1. ترتیب ارائه مطالب این کتاب توسط مقدسی حنبلی، بسیار شبیه ترتیب آمدی شافعی (متوفی 631ق) در ارائه موضوعات دو کتاب «الإحكام في أصول الأحكام» و «منتهی السول في علم الأصول» و همچنین مشابه ترتیب ابن حاجب مالکی (متوفی 646ق) برای موضوعات دو کتاب خود «منتهی الوصول والأمل في علمي الأصول والجدل» و کتاب مختصرش معروف به «مختصر ابن الحاجب» است.
    2. نویسنده، عنوان موضوعی را بدون ذکر کلمه «باب» یا «فصل» یا امثال آن ذکر می‌کند؛ مثلا می‌گوید: الإجماع، الأمر، النهي... و موضوع را با ذکر تعریف و تقسیمات متعلق به آن آغاز می‌کند و از هرکدام از عناصر موضوع تحت عنوان «مسئله» صحبت می‌نماید؛ البته بدون اینکه به هیچ‌یک از مسائل، شماره وصفی ترتیبی بدهد و مثلا بگوید مسئله اول یا دوم و...
    3. مؤلف، برخی علامات را برای دلالت بر موافقت یا مخالفت برخی مذاهب با مذهب حنبلی - که کتاب بر اساس آن نوشته شده – به‌کار می‌برد و منظور از هرکدام از آنها را در مقدمه کتابش تبیین می‌کند. نشانه موافقت مذهب ابوحنیفه و مالک و شافعی با مذهب حنفیان در کتاب، حرف «و» است و مخالفتشان با حرف «خ» نشان داده شده است. موافقت مذهب حنفی با «و ه‍»، مالکی با «و م»، شافعی با «و ش»، ظاهریه با «و ظ»، معتزله با «و ع»، اشعریه با «و ر» و مخالفت هریک از این فرقه‌ها با حذف واو از کلمه مورد نظر در موافقتشان، بیان شده است.
    4. نویسنده در مقدمه کتابش بیان کرده که منظورش از «القاضي»، قاضی ابویعلی حنبلی است.
    5. گاه، نویسنده از نام برخی علما با عنوان «صاحب فلان کتاب»، مثلا صاحب التلخيص که منظور از آن محمد بن خضر بن تیمیه است یا صاحب التمهيد که منظور از آن ابوالخطاب حنبلی می‌باشد، یا صاحب التنبيه الشافعي، یعنی ابواسحاق شیرازی و... نام می‌برد که با مراجعه به فهرست اعلامی که محقق کتاب بر آن افزوده می‌توان این موارد را نشان داد.
    6. مقصود نویسنده از «سرخسی»، گاه شمس‌الائمه و صاحب اصول معروف است و گاه ابوسفیان سرخسی.
    7. وی از عبارت «بعض أصحابنا» در لابه‌لای کلامش بسیار استفاده می‌کند. فهد بن محمد سدحان، می‌نویسد من پس از تأمل و بحث، به این رسیدم که وی غالبا این عبارات را درباره برخی متأخرین از حنابله نسبت به دوران خودش به‌کار می‌برد و احیانا مقصودش اشاره به شخص واحدی از میان آنان است.
    8. مقدسی حنبلی، وصف «بعض من تبع الآمدي» را ذکر می‌کند که ظاهرا منظور وی از این فرد، ابن حاجب باشد.
    9. غالبا در جایی که استدلال ذکرشده برای قول مختار، توانایی و قدرت لازم را ندارد، مؤلف کتاب، آن را با عبارت «و استدل» ذکر کرده و سپس ردیه بر آن را ذکر نموده است و این تعبیر را پیش از وی، ابن حاجب نیز به‌کار برده است[۳].

    وضعیت کتاب

    درباره شیوه تحقیق محقق در کتاب می‌توانید به صفحات 83 تا 87 آن مراجعه کنید.

    فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن، پس از محتوای مطالب ذکر شده و فهارس فنی شامل فهرست‌های: آیات، احادیث، آثار، اشعار، حدود و مصطلحات، اعلام ترجمه‌شده در کتاب، کتاب‌های وارده در متن، طوایف و فرقه‌ها و مذاهب و امت‌ها و جماعات و موضوعات، در پایان جلد چهارم، آمده است[۴].

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه محقق در جلد اول و فهارس فنی در جلد چهارم کتاب.


    وابسته‌ها