ابن عربی، عقیدته و موقف علماء المسلمین منه من القرن السادس الی القرن الثالث عشر

    از ویکی‌نور
    ابن عربی، عقیدته و موقف علماء المسلمین منه من القرن السادس الی القرن الثالث عشر
    ابن عربی، عقیدته و موقف علماء المسلمین منه من القرن السادس الی القرن الثالث عشر
    پدیدآورانعاجمی، دغش بن شبیب (نویسنده)
    ناشرمکتبة اهل الأثر
    مکان نشرکويت
    سال نشر1432ق. = 2011م.
    چاپچاپ يکم
    زبانعربي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ابن عربی، عقیدته و موقف علماء المسلمین منه من القرن السادس الی القرن الثالث عشر، تألیف نویسنده معاصر عرب دغش بن شبیب العاجمی، کتابی در نقد تفکرات و آراء محیی‌الدین ابن عربی (متوفی 638ق) است. این کتاب در یک جلد به زبان عربی منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر دو باب است:

    باب اول: مشتمل بر مقدمه (در سبب تألیف)، تمهید (در معرفی اجمالی ابن عربی) و یازده فصل.

    باب دوم: هشت فصل.

    گزارش محتوا

    کتاب با ذکر عباراتی از عز بن عبدالسلام شافعی (متوفی 660ق)، ابن تیمیه حنبلی (متوفی 728ق)، شرف‌الدین مالکی (743ق) و دیگران در رابطه با ابن عربی آغاز شده است[۱]‏.

    نویسنده در مقدمه‌اش بر کتاب در نقد تفکرات ابن عربی می‌نویسد: از مهم‌ترین مصائبی که بر امت اسلامی نازل شد ظهور جماعتی از گمراهان بود که لباس دین به تن کرده و خود را به مؤمنین شبیه کرده و افکار و عقایدشان را به نام اسلام نشر می‌دهند. از جمله این کافران و اهل وحدت وجود ابن عربی صوفی اندلسی که به باطل «شیخ اکبر» نامیده شده و در همه زمان‌ها و مکان‌ها یارانی داشته که مقام اهل بدع و گمراهی را آشکار یا مخفی می‌کردند، و تفکرات و عقاید استادشان را ترویج و تبشیر می‌کردند تا جایی‌که حقیقت بر مردم پوشیده ماند و تا امروز نیز ادامه دارد. [۲]‏.

    او افکار ابن عربی را بی‌اساس دانسته و هدف از نگارش این کتاب را افشای عقاید باطل او و کار خود را از بزرگ‌ترین جهادها در راه خدا دانسته است: «کتاب‌های منتشر شده فراوانی در عالم اسلامی دیدم که پر از تمجید و ثنای ابن عربی است. نقش انتشارات و سازمان‌های رسمی در بعضی شهرهای اسلامی کتب او را به کمترین قیمت‌ها نشر می‌دهند؛ بلکه هیچ نمایشگاه کتابی در دولت اسلامی نیست، مگر اینکه کم یا زیاد بخشی از نمایشگاه به کتب ابن عربی اختصاص یافته است. این موضوع سبب شد که به نگارش کتابی پیرامون این شخصیت اقدام کنم؛ چراکه فاجعه عمومی شده و به نهایت رسیده، پس چاره‌ای از نگارش کتابی که حقیقت این مرد و عقاید باطل او را برملا و دیدگاه علمای اسلام پیرامون او را تبیین کند، نداشتم. و چون آشکار کردن اهل باطل و گمراهی و انحراف از بزرگ‌ترین جهادها در راه خداست، رسوا کردن ابن عربی و یاوران او و ناشران کتبش را از جمله عظیم‌ترین جهادها در راه خدا دانستم».[۳]‏.

    او سپس تأکید می‌کند که گفته‌های فراوانی از ابن عربی وجود دارد که نویسنده آن را از آثارش بدون اینکه حرفی بر آن بیفزاید نقل می‌کند و خواننده قطعی بودن کفر و ضلالت آن را خواهد دید. همچنین ده‌ها کلام از علمای اسلام و فقها و قضات و مفتیان و امرای اسلامی خواهد دید که شهادت بر گمراهی و کفر ابن عربی می‌دهد.[۴]‏.

    العجمی در مقدمه تصریح کرده که فراوان از دو کتاب فصوص الحکم و الفتوحات المکیة ابن عربی که از مهم‌ترین تألیفات ابن عربی است فراوان استفاده کرده است؛ چراکه این دو کتاب اساس و پایه هستند و طرفداران افکار ابن عربی به‌ویژه به این دو کتاب، که در آنها تصریح به عقاید او شده اعتنا کرده‌اند[۵]‏.

    در باب اول کتاب در هشت فصل اعتقادات ابن عربی درباره خداوند، مشرکین، الوهیت فرعون، ایمان فرعون، نبوت و ولایت، حقیقت آتش و جهاد مطرح شده است.

    نویسنده فصل اول کتابش را به موضوع وحدت وجود اختصاص داده و به اختصار وحدت وجود را این‌گونه تعریف کرده است: «خداوند تعالی و عالم شیء واحدی هستند»؛ پس وجود مخلوق و خالق یکی است. او سپس به تبیین معنای حلول و اتحاد پرداخته و در این رابطه به کلام علمایی چون ابن تیمیه اشاره کرده است.[۶]‏ سپس عبارات ابن عربی در رد حلول و اتحاد را متذکر می‌شود و مذهب صوفیه را «وحدت وجود» می‌داند و استفاده از نام‌هایی چون حلول و اتحاد را از باب تجوز در عبارت می‌داند.[۷]‏ و در انتها باز به کلام ابن تیمیه استناد کرده و این اعتقادات را به اجماع همه مسلمانان کفر و کسانی را هم که در کفر معتقدین به این امور شک کنند را کافر دانسته است[۸]‏.

    صاحب‌نظران درباره مؤسس نظریه وحدت وجود نزد مسلمانان اختلاف‌نظر دارند. ابراهیم مدکور، محقق مصری با اینکه معتقد‌ است‌ نظریه وحدت وجود به دست ابن عربی کمال یافته، لیکن بر این باور است که ابن‌ عربی‌ این‌ اصطلاح را به کار نبرده و ابن تیمیه، فقیه حنبلی اول کسی است‌ که‌ این‌ واژه را به کار برده است.[۹]‏ به لحاظ تاریخی‌ به‌طورقطع و یقین‌ نمی‌توان‌ فرد‌ و شخص معینی را بنیان‌گذار و مؤسس نظریه‌ وحدت‌ وجود دانست. اهمیت‌ ابن‌ عربی در این نیست که او‌ مؤسس‌ نظریه‌ وحدت‌ وجود‌ است، بلکه در‌ این‌ است که او بزرگ‌ترین شارح و مفسر این نظریه است.[۱۰]

    در توضیح این نظریه باید گفت: جهان‌شناسی عرفانی مبتنی بر اصل‌ تجلی‌ و ظهور حق (فیض منبسط) در عالم‌ است‌. مطابق این‌ جهان‌شناسی‌ عالم‌ فاقد سلسله مراتب است‌ و در عالم تنها یک وجود و موجود حقیقی و واقعی وجود دارد. در این جهان‌شناسی خدا سر‌ سلسله عالم نیست تا مراتب بعدی نیز‌ هرچند‌ به‌ نحو‌ ضعیف‌تری‌ سهمی از هستی‌ داشته‌ باشند، از این دیدگاه وجود منحصر در یک شخص یعنی خداست و این همان نظریه «وحدت وجود‌ شخصی‌» است‌ که اساس و پایه نظریه وحدت وجود است.[۱۱]

    نویسنده در دهمین فصل از باب اول، باز ابن عربی را متهم به کذب می‌کند. او ابتدا با استناد به روایات، کذب را از صفات منافقین دانسته است. سپس ابن عربی را از جمله کسانی می‌داند که گروهی از علمای موثق اهل سنت او را به کذب متهم کرده‌اند و به‌عنوان نمونه به کلام عز بن عبدالسلام (متوفی 660ق) و ابن تیمیه (متوفی 728ق) اشاره می‌کند. او رؤیای ابن عربی مبنی بر اینکه کتاب فصوص را پیامبر(ص) به او عطا کرده، را نیز دلیل بر دروغ‌گویی او می‌داند. [۱۲]‏.

    در باب دوم، اقوال علمای اهل سنت پیرامون تکفیر و گمراهی ابن عربی به تفصیل مطرح شده است. نویسنده معتقد است که عموم فقها و محدثین، او و هر کس مذهبش را تأیید کند را تکفیر کرده‌اند[۱۳]‏.

    از جمله این علما سعیدالدین تفتازانی اشعری (متوفی 791ق) است که کتابی با عنوان «الرد علی اباطیل کتاب فصوص الحکم لابن عربی» نوشته است[۱۴]‏.

    نویسنده در خاتمه کتاب، تحت عنوان «رسالة الی العلماء و طلاب العلم»، متن نامه ابن مقری شافعی را در تکذیب و تکفیر ابن عربی ارائه کرده است. در سطری از این نامه چنین آمده است: «به خداوند سوگند که باقی ماندن کتاب فصوص بین مردم ظلمی عظیم به اسلام است».[۱۵]

    وضعیت کتاب

    فهارس اعلام، مراجع و مصادر و موضوعات در انتهای کتاب ذکر شده است.

    مستند مطالب، ارجاعات، توضیحات و معرفی برخی اعلام در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بهار نژاد، زکریا، «ابن عربی و نظریه وحدت وجود»، آینه معرفت، بهار 1386، شماره 10، صفحه 43 تا 66.


    وابسته‌ها