اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد

    از ویکی‌نور
    اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد
    نام اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد
    نام‌های دیگر اس‍ف‍رای‍ن‍ی‌، ن‍ورال‍دی‍ن‌ ع‍ب‍دال‍رح‍م‍ن‌

    اس‍ف‍رای‍ن‍ی‌ ک‍س‍رق‍ی‌

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 717 ‌‎ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE5116AUTHORCODE

    اسفراينى ابومحمد نورالدين عبدالرحمن بن محمد بن محمد كسرقى، از مشايخ طريقت كبرويه و مؤسس شعبه نوريه اسفراينيه است

    تولد

    ایشان در 4 شوال 639ق7/ آوريل 1242م، در روستاى كسرق، از توابع شهر اسفراين، ولادت يافت و از همين روى، احتمالاً پدرش نيز از صوفيه بوده است.

    اساتید و شیوخ

    وى از كودكى با آداب و اعمال خانقاهى آشنا شد و نخستين تعليمات را در اين راه از والدين خود گرفت و سپس در خلوتخانه شيخ ابوبكر كتانى كه شيخ احمد جورپانى در آنجا به ارشاد و تعليم مشغول بود، حاضر مى‌شد و در آنجا با درويشى به نام پورحسن آشنا گشت. پورحسن كه مريد و نماينده جورپانى بود، از طريقت شيخ و از شرايط ذكر و خلوت وى سخن مى‌گفت، و اندك‌اندك اشتياق و ارادت به جورپانى را در دل اسفراينى پديد آورد. اسفراينى نخستين تعليم ذكر را از پورحسن گرفت و سپس چون داعيه ارادت به جورپانى در او قوت گرفت، يك چند به خدمت شيخ قيام كرد و قواعد طريقت را از او به‌طور كامل آموخت.

    مسافرت ها

    اسفراينى پس از مرگ پدر و مادر، به نيت زيارت شيخ عبدالله، يكى ديگر از مشايخ كبروى، راهى ولايت نسا شد. شيخ عبدالله خود ابتدا مريد رشيدالدين طوسى بود، سپس به اشارت او مريد رضى‌الدين على لالا شد و از او خرقه تبرك دريافت.

    وى در اوايل كار و در اوقاتى كه در زادگاه خود زندگى مى‌كرد، در مراتب و مقامات سلوك، به جايى رسيده بود كه دوستان و مصاحبان از او خواسته بودند تا کتابى در آداب صوفيه بنويسد، ولى اين امر هنگامى تحقق يافت كه وى به قصد سفر حج از خراسان به عراق آمد و در 675ق1277/م در بغداد اقامت گزيد و چنانكه خود گفته است کتاب «في كيفية التسليك و الإجلاس في الخلوة» را تأليف كرد.

    از اين پس، گذشته از سفرى به مكه (پيش از 686ق) و سپس مدتى اقامت در مدينه و ارشاد و تعليم در خانقاه‌هاى آن شهر، بيشتر اوقات را در بغداد كه اقامتگاه دائمى او بود، مى‌گذراند و به تجديد سازمان و اداره مراكز صوفيه اقدام مى‌كرد.

    در سال‌هاى پيش از 689ق در محلى به نام رباط سكينه نيز به تدريس اشتغال داشت و در همين ايام با جمال‌الدين دستجردانى كه عهده‌دار امور موقوفات عراق بود، مصاحبت داشت و در 689ق در شونيزيه علاءالدوله سمنانى از او در قواعد سلوك تعليم گرفت.

    ارتباط اسفراینی با حاکمان

    حضور اسفراينى در بغداد در مدتى بيش از 40 سال، يكى از مراكز مهم سلسله كبرويه را در اين شهر به وجود آورده بود. فعاليت‌هاى شيخ محدود به ارشاد صوفيان و امور خانقاهى نبود، بلكه نفوذ سياسى وى در همان 10 ساله اول اقامتش در بغداد محسوس بود، چنانكه نامه‌هاى او خطاب به پادشاهان و حكمرانان و سلاطين وقت گواه آن است.

    از كارهاى مهم سياسى ديگر او مى‌توان به ميانجى‌گرى در اختلاف الجايتو و غياث‌الدين چهارمين پادشاه آل كرت و رفع كدورت و نقارى كه ميان آنان ايجاد شده بود، ياد كرد.

    اسفراينى درباره سياست ملكدارى و مناسبت قدرت دينى با قدرت حكومتى عقايد خاص داشت و رابطه قدرت دينى و دنيايى را چون رابطه ملكوت و ملك مى‌دانست و عارف را قطب ملكوت و سلطان را قطب ملك مى‌شمرد و همانگونه كه اعضاى بدن پيرو دل هستند، مردمان جامعه نيز در صلاح و فساد پيرو پادشاهند.

    اسفراينى بر مفهوم «ولايت» تأكيد دارد و ميراث روحى پيامبر(ص) را اساس و زيربناى حكومت و سلطنت مى‌داند. به نظر مى‌رسد كه اين نظريات خالى از تأثيرات تشيع نباشد و شايد گروش الجايتو در 709ق به تشيع دوازده امامى با اينگونه افكار و نظريات بى‌ارتباط نبوده است.

    وفات

    وى در سال 717ق1317/م وفات نموده است.

    آثار

    1- كاشف الاسرار.

    2- في كيفية التسليك و الإجلاس في الخلوة[۱].

    پانویس

    1. جایدرپور، فریبا، ج8، ص321

    منابع مقاله

    جایدرپور، فریبا، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول 1377

    وابسته‌ها