اصلاح البلاد

    از ویکی‌نور
    ‏اصلاح البلاد
    اصلاح البلاد
    پدیدآورانمیبدی، سید علی بن محمدعلی (نويسنده) حسینی اشکوری، صادق (مصحح)
    ناشرمجمع ذخائر اسلامي
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1388ش
    چاپ1
    شابک978-964-988-059-3
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/م9 الف72 11 BP

    اصلاح البلاد، تألیف سید علی میبدی یزدی (متوفی 1313ق) اثری است به زبان فارسی که در آن، ارشادات و اصلاحات اجتماعی- دینی نویسنده به رشته تحریر درآمده است. تصحیح کتاب به قلم سید صادق حسینی اشکوری است.

    انگیزه تألیف

    نویسنده در مقدمه کتاب اصلاح البلاد، در علت تصنیف آن چنین می‌نویسد: «چون قضای الهی چندی کشید ما را از عتبات عالیات بعد از طول مجاورت به بلده کرمانشاهان، و دیدیم که بسیاری اسباب گرفتاری از اهل دیانت و تقواست. و لازمه وجود مردم شده، و اغلب اهل دیانت تن در داده‌اند به اعراض از آنها، و هیچ‌کس در فکر اصلاح آن‌ها نیست. و در امتناع زوال مثل مسلمات و لوازم زندگی شده، با نهایت زشتی و ناشایستگی، و نظر کردم به فرمایشات خداوند –جل جلال- به پیغمبران(ع) در مقابل راهنمایی و راست‌روی، و دیدم به‌قدر امکان معاذیر ظاهریه را نپذیرفته و در همه حال و همه‌نحو و همه‌جا قدر امکان امر به اصلاح فرموده... دانستم که به‌هیچ‌وجه عذری و گریزی نیست از برای عقل مکلف از جمیع مراتب اقدام و اهتمام در اصلاح عادات ناپسندیده؛ لهذا به توفیق خدا و اعانت حضرت رسول و ائمه هدی(ع) کمر همت بسته و آستین سعی بالا بسته و دامن کفایت برزده، درصدد این رساله برآمدم و او را نام زدم به اصلاح البلاد[۱]‏.

    مخاطب کتاب

    بخش عمده مطالب این کتاب، راهکارهای عملی است که مؤلف به جهت اصلاح حال بلاد مسلمین ارائه نموده است. لذا مخاطب آن تمامی شیعیان می‌باشند درعین‌حال از علماء و اعیان و بزرگان درخواست می‌نماید که با مراعات اموری که در این کتاب گوشزد می‌نماید جمع زیادی از زیردستان را که نگاه به اعمال و رفتار آنان می‌نمایند اصلاح نمایند.

    بررسی مطالب کتاب علاوه بر مضامین دینی و اخلاقی از جهت نکات اجتماعی و تاریخی نیز حائز اهمیت است[۲]‏.

    ساختار

    کتاب پس از یک مقدمه اجمالی، در دو فصل مرتب شده است و هر فصل چندین عنوان فرعی دارد.

    گزارش محتوا

    چنان‌که از مفاد این کتاب برمی‌آید، علامه میبدی از اندیشمندان دینی است که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را سرلوحه کارهای خود قرار داده بود، به‌طوری‌که در هر فرصتی از موعظه و ارشاد دریغ نمی‌کرد. این کار را نه‌تنها نسبت به مردم عادی، بلکه در اجتماعات طلاب و مجالس علما و صاحبان منصب‌های سیاسی و اجتماعی نیز انجام می‌داد. وی درعین‌حال از قبول هدایای صاحبان منصب سرباز می‌زد. شاید بهترین جلوه اصلاحات دینی را از این مرد بزرگ بتوان در این کتاب دید که مؤلف خلاصه‌ای از تجربیات و ماجراهای تاریخی و اجتماعی عصر خویش را در مقابله و مواجهه با منقصت‌های اجتماعی و ضد اخلاقی-دینی بیان کرده است. از جمله اصلاحاتی که سید در آن موفق بوده، دفع بدعت‌ها و عقاید سخیفی است که بعضی از عوام‌الناس بدان معتقد بوده‌اند. عاداتی که منشأ معلومی ندارد و بعضی از آن‌ها با قالبی مقدس و دینی در مقابل تعلیمات دینی قد علم کرده‌اند[۳]‏.

    میبدی در «اصلاحات» در مقابل کسانی که در لباس دین و زهد و تقوا، حقوق فقرا را تصرف کرده و در خمس و زکات و غیره با عنوان‌هایی نظیر «مصالحه شرعیه» تصرف می‌کنند، به‌شدت ایستاده و از کسانی که در موقوفات تصرف می‌کنند، به غیرواقف عمل می‌کنند و نام متولی شرعی بر خود گذاشته‌اند، انتقاد می‌کند. علامه میبدی در کرمانشاه مرجعیت تام داشته، به‌طوری‌که بعضی از علما بر رساله عملیه او حاشیه زده‌اند، و این حاکی از توجه آنان به مبانی فقهی اوست. تنوع و دقت علامه در رسائل گوناگون که نگاشته، سبب شده تا بزرگان اهل‌فن و تحقیق، زبان به ثنای او بگشایند؛ از آن جمله علامه شیخ آقابزرگ تهرانی، فاضل اردکانی، سید حسن حسینی یزدی (اشرف الواعظین) و... .

    علامه میبدی، ذی‌فنون بوده و علاوه بر علوم حوزوی مانند فقه و اصول و کلام و تفسیر و حدیث، و علوم عقلی مانند فلسفه، اطلاعات گسترده‌ای در علوم مشابه داشت و از تنوع آثار وی که به 67 عنوان کتاب و رساله می‌رسد، کاملاً مشهود و معلوم است[۴]‏.

    فصل اول، حاوی گفتارهایی است در نصیحت و موعظه و پند: سفارشات مرحوم والد درباره زن گرفتن و تجارت، اعتراض بر قاضی در قرائت قرآن، قبایح شرب خمر، موعظه شراب‌خوار صحرانشین، مساجدی که پادشاهان ساخته‌اند، شفاگرفتن نابینای کرمانشاهی از امام رضا(ع) و...[۵]‏.

    نویسنده معتقد است: «بر هر عاقلی لازم است که ملاحظه نماید خواسته خدا را در این عالم، چه آنها را که در ظاهر شرایع پیغمبران(ع) آورده‌اند، و عنوان هر یک معلوم است و علمای اعلام به‌قدر کفایت آنها را از اوامر و نواهی شرع استنباط کرده‌اند، و در سایر کتب حدیث و فقه با فروع خفیه نوشته‌اند، و چه آنها که از فحوی و اشارات خفیه ایشان فهمیده شده و هر کس به‌قدر دقت فهم و بلندی نظر می‌فهمد»[۶]‏.

    فصل دوم، شامل کردارهایی است که اسباب اصلاح بلاد شد: یاددادن نماز، عبادات شب‌های قدر، بیان ابواب مختلف فقهی برای مردم، حکایت کدخدای محل، ساز و آواز به بهانه‌های مختلف، مادر مسلمان و دختر یهودی، شراب‌خواری که رحمت خدا می‌طلبد، مال مردم خوری، چله‌نشینی یهودی، بدعت‌های زنانه، روزه شاه‌پریان، حساسیت معاویه نسبت به اسم علی، لقب‌دادن بی‌جا و...[۷]‏.

    انحراف اعتقادی در عصر نویسنده بسیار رواج داشته لذا ایشان سعی در اصلاح اعتقادات پرداخته است: «چه بسیار مردم که به سبب آمیزش با نصیریه و اهل سنت، اعتقاد جسم در خداوند تعالی داشتند و رفع شد. و چه بسیار فحول که اعتقاد جبر در ذات مقدس او داشتند به ملاحظه مخالطه با جبریه، و حال عدلیه شدند»[۸]‏.

    وی با نگرانی از ورود ساز و آواز به تمام جنبه‌های زندگی مردم می‌نویسد: «می‌ترسم کار به جایی برسد که بگویند نماز جماعت بلکه روزه و مجالس ذکر هم مثل صوفیه از عامه همه ساز می‌خواهد». لذا به مبارزه با این شیوه ناپسند اقدام می‌کند: «لهذا نهایت اهتمام در رفع این کار کردم و از غالب این‌ها اعراض کردم، و مردم شیعه را به‌حسب اخبار اهل‌بیت(ع) امر به اعراض کردم، و در تشییع چنین جنازه‌ها و رفتن به چنین مجلس‌ها و از مردمانی که داخل این کارها می‌شوند دوری کردم و مردم را هم به دوری امر کردم، و اخبار مذمت اینها را بر منبر و در هر مجلسی و نزد هر کسی که می‌دانستم مرتکب می‌شود گفتم». و نتیجه آن می‌شود که «بعدازاینکه مردم برخوردند و در تمام مجالس ذکر شد مردم شیعه فهمیدند و ترک کردند». وی سپس از فاصله گرفتن مسلمانان از ضوابطه شرعی نالیده می‌نویسد: «ای برادر! پیغمبر ما مبعوث نشد مگر اینکه عادات زشت جاهلیت را از میان مردم ببرد و عادات دینیه شرع را جاری کند. چرا در همه امور چشم خود را باز نمی‌کنی و در شریعت داخل نمی‌شوی و کارهای شرع را ضابطه نمی‌دهی؟ چرا باید یهود و نصاری و مجوس و آتش‌پرستان بلکه دهری‌مذهب بر مسلمانان طعن بزنند که اینها قبول اسلام کرده‌اند و بر عادات ما هستند! و بعد از هزاروسیصدوکسری هنوز در اطاعت پیغمبر خود نیامده‌اند؟! و شیطان با نهایت خوشحالی بگوید که خدای اینها با من دشمن است، و مرا دشمن اینها شمرده است و همه اطاعت او را ترک کرده پیروی من می‌کنند[۹]‏.

    وضعیت کتاب

    مستند روایات، توضیح برخی عبارات و ارجاعات مفیدی در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    فهرست مطالب در انتهای آن ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: همان؛ متن کتاب، ص28-27
    2. ‏مقدمه، ص5
    3. ر.ک: مقدمه کتاب، ص12؛ بیگ ‌باباپور، یوسف، ص65-64
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، ص65
    6. ر.ک: متن کتاب، ص28
    7. ر.ک: بیگ‌ باباپور، یوسف، ص65
    8. ر.ک: متن کتاب، ص89
    9. ر.ک: همان، ص95-93

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بیگ‌ باباپور، یوسف، «اصلاح البلاد»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کتاب ماه دین، بهمن 1388، شماره 148، ص64 تا 65.

    وابسته‌ها