الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية

    از ویکی‌نور
    الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية
    الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية
    پدیدآورانمحي‌الدين، علي (محقق)

    فخر رازی، محمد بن عمر (نويسنده)

    صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم(نويسنده)

    طرزي، خالد عبدالکريم (مصحح)
    عنوان‌های دیگرکتاب المشاعر (عنوان داخلی)
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر2002م , 1423ق
    چاپ1
    موضوعکلام اهل سنت - قرن6ق
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏205‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏3‎‏ر‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرسالة الكمالية ‎في‎ الحقائق الإلهية، تألیف فخرالدین محمد رازی شافعی (متوفی 606ق)، معروف به فخر رازی یا ابن ‎خطیب، کتابی در زمینه منطق، فلسفه و هیئت است. در انتهای اثر، «كتاب المشاعر» صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا (متوفی 1059ق) نیز ارائه شده است. کتاب اول با تحقیق علی محیی‎الدین و کتاب دوم با تحقیق خالد عبدالکریم طرازی منتشر شده است.

    ساختار

    رساله کمالیه مشتمل بر ده مقاله است. به‎جز مقاله سوم که در بیست فصل و مقاله دهم که در شش فصل تنظیم شده، هشت مقاله دیگر هرکدام در ده فصل تنظیم شده‎اند. مقاله اول در منطق، مقاله دوم در مقولات، مقاله سوم در معرفت ذات باری، مقاله چهارم در صفات واجب‌الوجود، مقاله پنجم در افعال باری تعالی، مقاله ششم در احوال اجسام و حرکات، مقاله هفتم در بیان صفات افلاک، مقاله هشتم در اثبات ارکان و عناصر، مقاله نهم در علم نفس و مقاله دهم در علم هیئت نوشته شده است.

    کتاب مشاعر، مشتمل بر یک مقدمه (با عنوان فاتحه در هشت مشعر، در تحقیق مفهوم وجود و اثبات حقیقت آن)، سه منهج و یک خاتمه است. منهج اول (در وجود و وحدت باری تعالی) در هشت مشعر، منهج دوم (در گوشه‎ای از احول صفات باری تعالی) در چهار مشعر و منهج سوم (در اشاره به صنع و ابداع) در سه مشعر تألیف شده است.

    گزارش محتوا

    کتاب با مقدمه محقق در معرفی فخر رازی و اشاره به آثار او آغاز شده است. وی در رابطه با کتاب به این نکته که برخی از فهرست‎نویسان آن را منسوب به فخر رازی دانسته‎اند و برخی دیگر اصل آن را فارسی دانسته‎اند، اشار کرده است. البته هیچ‎کس به نام کسی که آن را به عربی ترجمه کرده اشاره نکرده است. چه‎بسا خود فخر رازی آن را به عربی ترجمه کرده؛ چراکه او به هر دو زبان آشنا بوده و اشعار نیکویی در هر دو کتاب سروده است[۱].

    با توجه به اینکه طرح تمامی مطالب دو اثر مورد بحث در این مجال محدود ممکن نیست، لذا به جهت آشنایی خواننده، در رابطه با هر اثر به دو نکته بسنده می‎شود:

    1. امکان فراگیری دانش از‎ مـسائل‎ بـسیار‎ مـهم معرفت‎شناسی است؛ ازاین‎رو همواره به‎عنوان موضوعی مهم، برای‎ عالمان و اندیشمندان مطرح بوده است‎. اگـرچه مسئله امکان فراگیری دانش از سوی اندیشمندان مسلمان، هرگز با انکار‎ کلی روبـه‎رو نشده است‎، اما‎ گـروهی از آنـان در پاره‎ای از دانش‎ها، بر محال بودن یادگیری پای فشرده و آشکارا به تبیین آن پرداخته‎اند. فـخر رازی، امام المشککین از آن جمله است. وی بر آن است که تصورات، امکان اکتساب ندارند؛ ازاین‎رو تمام تصورات را بدیهی می‎شمارد‎. نظریه‎ فخر رازی در میان اندیشمندان پس از او، پذیرفته نشده و مورد طرد و انکار قرار گرفته است. او در رساله کمالیه به این مسئله پرداخته و می‎نویسد‎: «و اما‎ تصورهای‎ مکتسب، در آن اشکالات است: یکی آنکه این تصور کسب کردن، یـا حاصل باشد یا‎ نباشد. اگر حاصل باشد، تحصیل او محال بود؛ زیراکه تحصیل حاصل‎ ممکن‎ نبود و اگر حاصل نبود‎ و ذهن‎ را به وی هیچ‎گونه شعور نباشد، طلب کردن او محال‎ بود؛ زیرا چـیزی کـه در خاطر نبود، محال بود طلب کردن او و اگر قائل گوید: «روا باشد که‎ معلوم بود از‎ جهتی، دون جهتی؛ پس بدان سبب که معلوم باشد، از آن جهت طلب کردن او ممکن نباشد و از آن جهت که معلوم نـباشد، طـلب داشتن ممکن بود»، جواب، آن‎که مطلوب‎ باشد‎، یا‎ از آن جهت مطلوب باشد که معلوم بود یا از آن جهت که معلوم نبود. قسم اول، محال است؛ زیـرا تـحصیل حاصل، محال است و قسم دوم هـم مـحال است؛ زیرا‎ آنچه‎ در تصور نبود هرگز خاطر، طلب او نکند.
      دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به‎ عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگـر‎ بـه‎ کل ذاتیات او کنند، ایـن مـحال‎ باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک‎ چیز، معرّف نفس خود بود‎ و این‎ محال‎ است و اگر به بعض ذاتیات‎ او‎ کنند،‎ این هم مـحال‎ اسـت؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شی‎ء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم‎ هم باطل است‎؛ زیرا‎ این‎ صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن‎ موصوف‎ را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارنـد، تـعریف حاصل نـشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم‎ باشد‎ که‎ معرفت‎ این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد‎ بـود، از آن‎ اختصاص، دور لازم می‎آید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکـتساب‎ تـصورات تـوان‎ گفت»[۲]. ‎
    2. یکی از موارد اختلاف بین منطق‎نگاران دوبخشی و نه‎بخشی، جایگاه بحث از مقولات است. شیخ‎الرئیس برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی ابن سینا، مقولات را از منطق حذف کرده‎اند؛ درحالی‎که مدرسه نه‎بخشی که غالباً از شفای بوعلی تبعیت کرده‎اند و نیز منطق‎نگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانسته‎اند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاورده‎اند، ولکن آن را در انتهای کتاب آورده‎اند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات ده‎گانه را از مباحث الهیات می‎شمارد. فخر رازی متعصب‎ترین منطق‎نگار دوبخشی (541-606ق) هم در رساله کمالیه مانند معيار العلم غزالی، مقولات را خارج از منطق دانسته، ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات می‎نشاند[۳]. ‎
    3. حاجی سبزواری، شارح فلسفه‎ ملاصدرا، بـرخی از مسائل صدرالمتألهین را به نقد کشیده و دیدگاهی مخالف او را‎ ارائه می‎دهد؛ مثلاً در «اثـبات اتحاد عاقل و معقول از طریق تضایف»، در شرح منظومه‎ می‎گوید‎: امّا‎ مسلک تضایفی را که ملاصدرا در کتاب‎ مشاعر و غیر‎ آن‎ مطرح‎ کرده‎ است، برای اثبات اتحاد عاقل و معقول کافی نیست؛ به دلیل آنچه که در حاشیه اسـفار بـیان کردیم که تضایف، عینیت را افاده نمی‎کند، بلکه اتحاد و عینیت دلیل‎ دیگری دارد. سپس می‎گوید: آنچه که سخن ما را تأیید می‎نماید این است که موجود در خارج و در ذهن، دوقلویی هستند که از یک شیر ارتضاع می‎نمایند؛ یعنی همان ‎طور‎ که‎ خـارج و شـیء مـوجود در آن عین یکدیگرند و مانند ظرف و مـظروف تـغایر نـدارند (بدین‎ معنا که وجود آن موجود عین خارج و مرتبه‎ای از مراتب آن است)، همین‎طور، معنای موجود‎ در‎ ذهن و ذهن که نفس ناطقه است دو وجود نیستند، بـلکه مـوجود در ذهـن، مرتبه‎ای از مراتب ذهن و نفس است[۴]. ‎
    4. از میان انبوه آثار‎ صـدرالمتألهین‎ شـیرازی، رسـاله مشاعر، از دیرباز مورد توجه و اقبال خاص صاحب‎نظران بوده و از شرح‎ و حاشیه‎های بسیار برخوردار شـده است. شیخ‎ احمد احسائی، در مقام ابطال عقائد صدرا، شرحی بر مـشاعر نوشته است. آخوند ملا اسماعیل اصفهانی، پس از شرح احسائی‎، در مقام شـرح مـشاعر و رد شبهات‎ شیخ احسائی برآمد. مولی احمد اردکانی، دو بار بر مشاعر‎ حاشیه‎ نگاشته است. ملا جعفر لاهیجانی نیز شرحی مفصل به نام‎ «شرح رساله مشاعر» نوشته که بـا تـعلیق و تـصحیح و مقدمه سید جلال‎الدین آشتیانی در‎ مشهد‎ به طبع‎ رسیده است[۵]. ‎

    وضعیت کتاب

    تحقیق کتاب بر مبنای تنها نسخه خطی موجود اثر انجام شده است. این نسخه به خط نسبتاً خوبی نوشته شده است. برخی صفحات آن به خط فارسی بوده و صفحه عنوان آن افتاده است[۶].

    فهرست مطالب هر دو کتاب، باهم در انتهای آن ذکر شده است.

    نسخه رساله کمالیه، حاوی تصحیفات و غلط‎های فراوانی بوده که محقق اثر صحیح آن‎ها را در متن نوشته و در پاورقی تذکر داده است. برخی از الفاظ نیز امکان خواندن نداشته است[۷].

    مباحث مختلف کتاب مشاعر تا انتهای خاتمه، در 150 بند شماره‎گذاری شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ص8
    2. ر.ک: پورموسوی، سید مهدی، ص33 و 40؛ متن کتاب، ص20-19
    3. ر.ک: متن کتاب، ص33؛ سلمان ماهینی، سکینه، ص38-36
    4. ر.ک: بهروان، حسین، ص137
    5. ر.ک: امین، سیدحسن، ص436-435
    6. ر.ک: مقدمه محقق، ص8
    7. ر.ک: متن کتاب، ص69

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. پورموسوی، سید مهدی، «بداهت همه تصورات، نظریه‎ای قابل دفاع»، پایگاه مجلات تخصصی نور، معارف عقلی، دی 1389، ‎شماره 17، صفحه 33 تا 58.
    3. بهروان، حسین، «نقد حاجی سبزواری بر دیدگاه ملاصدرا در باب ترکیب ماده و صورت، اتحاد عاقل و معقول، ادراک کلیات و حدوث اسمی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آموزه‎های فلسفه اسلامی، پاییز 1388، شماره 8، صفحه 129 تا 150.
    4. سلمان ماهینی، سکینه، «خواجه طوسی و جایگاه بحث از مقولات»، مجله فقه و حقوق خانواده، دانشگاه امام صادق(ع)، زمستان 1375، ‎شماره 44، ص‎36 تا 39.

    وابسته‌ها

    المشاعر