المسائل الخلافية بين الأشاعرة و الماتريدية

    از ویکی‌نور
    المسائل الخلافية بين الأشاعرة و الماتريدية
    المسائل الخلافية بين الأشاعرة و الماتريدية
    پدیدآورانجابي، بسام عبد الوهاب (نويسنده)
    ناشردار ابن حزم
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2003م , 1424ق ,
    چاپ1
    موضوعکلام اشعري

    کلام تطبيقي

    کلام ماتريدي
    زبانعربي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏203‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏2‎‏م‎‏5

    المسائل الخلافية بين الأشاعرة و الماتريدية، به کوشش بسام عبدالوهاب جابی، مجموعه‎ای است از سه رساله: «قصیده نونیه» تاج‎الدین ابونصر عبدالوهاب بن ابوالحسن علی بن عبدالکافی سبکی شافعی اشعری که به‎صورت منظوم، در «طبقات الشافعية الكبری» ناظم، ارائه شده و حاوی مسائل اختلافی میان اشاعره و ماتریدیه است. «الروضة البهية في ما بين الأشاعرة و الماتريدية» علامه حسن بن عبدالمحسن، مشهور به ابوعذبه.

    «نظم الفرائد و جمع الفوائد في بيان المسائل التي وقع فيها الاختلاف بين الماتريدية و الأشعرية في العقائد مع ذكر أدلة الفريقين» عبدالرحیم بن علی، مشهور به شیخ‎زاده.

    متن سه مجموعه مذکور، به زبان عربی است و موضوعشان کلام اسلامی و به‎نحو خاص، کلام اشعری و ما‎ریدی. قصد مؤلف از ارائه این سه اثر، نشان دادن اتحاد بنیادین و موارد اختلاف جزئی میان اشاعره و ماتریدیه است.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه ناشر و محتوای مطالب ضمن بیان سه رساله کلامی است که هرکدام فهرست جداگانه‎ای دارند. «قصیده نونیه» مقدمه‎ای دارد و پس از آن متن قصیده بیان شده و در میان اشعار به یک مسئله اشاره شده است. «الروضة البهية في ما بين الأشاعرة و الماتريدية»، دارای خطبه و مقدمه و محتوای مطالب در دو فصل و یک خاتمه است. «نظم الفرائد»، هم دارای یک مقدمه و چهل فریده و خاتمه است[۱].

    گزارش محتوا

    این اثر مجموعه‎ای است از متن سه رساله مزبور. معمولا برای نشان دادن عقیده این دو مذهب (اشعری و ماتریدی) در کلام اسلامی از اصطلاح اهل سنت و جماعت، استفاده می‎شود و این نحو جمع کردن آنها در یک اصطلاح، نشان از نزدیکی معتقدات این دو فرقه دارد، بلکه سزاوار است بگوییم به‎خاطر کم بودن موارد اختلاف میان این دو فرقه، از هر دوی آنها با اصطلاح مذکور یاد می‎شود[۲].

    قصیده نونیه

    همان طور که از نام آن پیداست، متن این اثر به‎صورت منظوم و در قالب قصیده ارائه شده است. نویسنده در میان متن اشعار، گاهی مطالبی را به‎صورت منثور شرح داده است. در اواسط ابیات قصیده، مطلبی را تحت عنوان «مسئله» بیان کرده است[۳]. متن قصیده از 144 بیت تشکیل شده؛ تا بیت 96 آن به اختلافات لفظی میان آنان اشاره شده و از بیت 96 به بعد به مسائل معنوی مورد اختلاف میان آنان اشاره می‎شود که نویسنده بیان می‎کند: طحاوی سه مورد از این موارد را ذکر کرده، ولی خود وی با تحقیق در جاهای دیگر به شش مورد دست پیدا کرده است[۴].

    سبکی می‎نویسد: از شیخ امام (پدرم) شنیدم که می‎گفت: عقیده طحاوی همان عقیده اشعری است و با آن جز در سه مسئله اختلاف ندارد. من گفتم: می‎دانم که همه مالکی‎ها اشعری هستند و هیچ استثنایی ندارند؛ غالب شافعیان نیز، به‎جز کسانی که به تجسیم قائلند یا به اعتزال گرویده‎اند، اشعری هستند. اکثریت حنفیان نیز چنین هستند و از میان آنان برخی که به معتزله گرویده‎اند، از این امر استثنا هستند. اکثریت فضلای متقدمین از حنابله هم در عقاید کلامی، اشعری‎مسلک هستند و از میان حنبلیان به‎جز کسانی که به تجسیم گرویده‎اند، مابقی بر مذهب کلامی ابوالحسن اشعری هستند. البته باید توجه داشت که مجسمه در میان حنبلیان طرف‎داران بیشتری دارد تا سایر فرقه‎ها[۵].

    او می‎نویسد: من در عقیده ابوجعفر طحاوی تأمل کردم و امر را همان گونه که شیخ امام (پدر) می‎گفت، یافتم؛ به نظر او، عقیده طحاوی با ابوحنیفه و ابویوسف و محمد یکسان بود و این اندیشه را به‎خوبی بیان کرده بود. من در کتاب‎های حنفیه تفحص کردم و مجموعا به سیزده مورد اختلاف در تمام مسائلی که میان ما و ایشان وجود دارد، دست یافتم که شش مورد از این اختلافات، معنوی بوده و مابقی لفظی هستند. اختلافات معنوی میان ما و ایشان نیز به‎حدی نیست که باعث شود از همدیگر به‎حدی دور شویم که یکدیگر را تکفیر کنیم. ابومنصور بغدادی و دیگر ائمه ما و ایشان (حنفیان) به این امر تصریح کرده‎اند و البته این امر به‎اندازه‎ای روشن است که نیازی به تصریح ندارد[۶]. وی ادامه می‎دهد: من در قصیده نونیه‎ام، این مسائل را جمع کرده و مسائلی را که اشاعره در آنها اختلاف دارند به آنها افزودم؛ البته برخی از آنان برخی دیگر را در اصل مسئله صائب می‎دانند و مدعی هستند که همگی بر سنت رسول خدا می‎باشند. بسیاری از مردم به‎ویژه حنفیان، بر حفظ این قصیده شوق دارند. از میان شاگردانم، نورالدین محمد بن ابوطیب شیرازی شافعی، مقیم در بلاد گیلان که در سال 757ق، بر من وارد شد و یک سال و نیم ملازم حلقه درسم بود و به‎حق، من کسی را در میان عجمان افضل از او ندیده‎ام، این قصیده را شرح کرده است[۷].

    الروضة البهية في ما بين الأشاعرة و الماتريدية

    این اثر از حسن بن عبدالمحسن مشهور به ابوعذبه است. او در ابتدای کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبرش، از ورودش به مکه در نهم رمضان سال 1125ق، سخن گفته و بیان می‎دارد که این کتاب را در آنجا به درخواست یکی از برادران دینی در یک مقدمه و دو فصل و یک خاتمه نوشته است[۸].

    نویسنده در مقدمه‎اش در توضیح دو امام اهل سنت و طرف‎دارانشان می‎نویسد: تمام عقاید اهل سنت و جماعت حول کلمات دو قطب، یعنی ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی، دور می‎زند. وی سپس درباره عقاید بلاد خراسان و عراق و... توضیح می‎دهد[۹].

    او اختلافات میان این دو را مانند اختلاف رأی شافعی و حنفی می‎شمارد که غیر مضر بوده و موجب تکفیر دیگری نمی‎گردد[۱۰]. در کل، اختلاف میان اشعری و ابومنصور، یا به لفظ مراجعه می‎کند یا به معنی و ازآن‎رو که لفظ، طریقی است برای درک و بیان معنی، اختلافات لفظی (تعیین مراد از الفاظ و فهم وجه استعمال) در این قسم مقدم شده است. با تحقیق در این مسائل، نزاع و اختلاف رفع می‎شود. در اختلافات معنوی نیز، پس از دقت نظر و قضاوت منصفانه به این می‎رسیم که اختلاف در حدی نیست که موجب کفر و بدعت ‎گردد[۱۱].

    نظم الفرائد و جمع الفوائد في بيان المسائل التي وقع فيها الاختلاف بين الماتريدية و الأشعرية في العقائد مع ذكر أدلة الفريقين

    این اثر را عبدالرحیم بن علی، مشهور به شیخ‎زاده (متوفی 944ق/1537م) نوشته است. او مطالب این کتاب را در چهل فریده شرح داده است[۱۲].

    فریده نوزدهم این کتاب درباره این مطلب است که آیا خلف وعید (تهدید) در حق خداوند متعال، جایز است یا نه؟ مشایخ حنفیه (مانند حافظ‎الدین عبدالله بن احمد نسفی در «العمدة» و برهان‎الدین ابراهیم بن ابراهیم لقانی در «الشرح الكبير» و شیخ علی قاری در «شرح الفقه الأكبر») معتقدند: تخلف وعید ممتنع است، همان گونه که خلف وعده ممنوع است. بزرگان اشاعره (مانند عضدالدین عبدالرحمن بن احمد ایجی در «المواقف»، علی بن محمد جرجانی در شرح مواقف ایجی، علی بن احمد واحدی در «التفسير الوسيط» و...) گفته‎اند: عقاب، از روی عدالت خداوند است که گنهکاران را به آن وعید داده است و هم در حیطه قدرت خداست که او را ببخشد؛ زیرا خلف وعید نقص بر خدا نیست. استدلال مشایخ حنفی این است که خلف در وعید، تبدیل قول است و خداوند در آیه 29 سوره ق فرموده: مَا يبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَي وَ مَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ (پیش من حکم دگرگون نمى‎شود، و من [نسبت‎] به بندگانم بیدادگر نیستم). به‎علاوه، لازمه قول به جواز خلف وعید در مورد خداوند، جواز کذب در حق اوست و حال اینکه بر تنزه خبر خداوند از کذب، اجماع داریم. بزرگان اشاعره نیز برای اثبات صحت اعتقادشان در این باب، به آیات وارده در عفو از معاصی (به‎جز شرک) استدلال می‎کنند؛ مانند آیات 48 و 116 سوره نساء إِنَّ اللَّـهَ لَا يغْفِرُ أَن يشْرَك بِهِ وَ يغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِك لِمَن يشَاءُ (مسلماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمى‎بخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مى‎بخشاید...) و آیه 53 سوره زمر: ... إِنَّ اللَّـهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا... (... در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‎آمرزد...). همچنین، جلال‎الدین محمد بن اسعد دوانی در «شرح [العقيدة] العضدية» می‎نویسد: وعد، حقی است برای بندگان که خداوند به‎عنوان پاداش برخی اعمال آنان، بر گردن خودش گذاشته، ولی وعید حقی است برای خداوند بر گردن بندگان و خداوند می‎تواند آن را استیفا کند (یعنی بنده را تنبیه و عذاب کند) یا ببخشاید[۱۳].

    در «الحاشية الخلخالية» در پاسخ دوانی گفته شده: طبق آیات 93 و 123سوره نساء، 17 غافر و 7 زلزال ثابت شده که خدای متعال، جزای وعید را به مستحقین می‎رساند و لازمه قبول مضمون این آیات این است که عفو گنهکارانی که در علم الهی مشمول بخشش شده‎اند با دلیل تخصیص بخورد؛ شیوه تخصیص می‎تواند چنین باشد که گنهکاری که بخشیده شده، در صورتی داخل در عمومات برخی آیات دیگر مانند آیه 48 سوره نساء (که در آن وعده آمرزش گناهان به‎جز شرک، داده شده) و 83 زمر (که خداوند فرموده حتما تمامی گناهان را خواهد بخشید) و 6 رعد خواهد بود، که از عمومات وعید خارج بوده و داخل در عمومات وعد باشد [یعنی عمومات آیات مذکور در بخشش گناهان، شخص گنهکار را داخل در وعده بخشش گناهانش قرار می‎دهد] که در این صورت، از عدم عقاب این شخص، خلافی در وعید الهی رخ نداده است. طبق این سخن اساسا نیازی به این نیست که معتقد شویم، خلف وعید نقص نیست و..[۱۴].

    فخر رازی هم در این ارتباط می‎نویسد: اگر بتوانیم بگوییم خلف وعید به غرض کرم الهی، جایز است، ممکن است در جای دیگر هم مثلاًبگوییم: خلف در قصص قرآنی (یعنی اسطوره بودن آن) به غرض مصلحت [مثلاًحصول تربیت اجتماعی و...] جایز است و فتح باب چنین سخنانی منجر به طعن در قرآن و کل شریعت خواهد شد[۱۵].

    وضعیت کتاب

    ناشر، در انتهای مقدمه‎اش بر کتاب، لیستی از کتاب‎ها برای فهم اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه را ارائه کرده است[۱۶].

    نویسنده برای ارائه متن رساله «قصیده نونیه»، از متن آن، که در «طبقات الشافعية الكبری»، از همین نویسنده (تاج‎الدین ابونصر عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی سبکی) ذکر شده و به تحقیق محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح حلو رسیده، استفاده کرده است؛ وی بیان می‎دارد که این دو محقق بر دو نسخه خطی اعتماد کرده‎اند و این اثر فقط یک بار در سال 1324ق، به چاپ رسیده است[۱۷].

    برخی ابیات این قصیده در صفحات 174 تا 176 جلد دوم از چاپ دوم «الرحلة العياشية» ابوسالم عیاشی که «ماء الموائد» نیز نامیده شده، ذکر شده است؛ نویسنده برای ابیات ذکرشده در هرکدام از کتاب‎ها شماره‎گذاری مجزایی برای اشعار کرده است (ابیات مشترک که در هر دو کتاب ذکر شده‎اند، دو شماره دارند)[۱۸].

    اصل مورد اعتماد دومین رساله کتاب، چاپ اول از آن در چاپخانه دایرةالمعارف نظامیه حیدرآباد هند در 1322ق/1904م، است[۱۹] و اصل مورد اعتماد سومین رساله، چاپ اول آن در سال 1317ق/1899م، در چاپخانه ادبی سوق الخضار قدیم مصر بوده است[۲۰].

    پانویس

    1. ر.ک: کتاب، ص267-270
    2. ر.ک: مقدمه ناشر، ص6
    3. ر.ک: متن کتاب، ص58-76
    4. ر.ک: همان، ص70
    5. ر.ک: همان، ص56
    6. ر.ک: همان، ص57
    7. ر.ک: همان، ص57-58
    8. ر.ک: همان، ص79-80
    9. ر.ک: همان، ص81-82
    10. ر.ک: همان، ص83
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان، ص168
    13. ر.ک: همان، ص211-212
    14. ر.ک: همان، ص212-213
    15. ر.ک: همان، ص213
    16. ر.ک: مقدمه ناشر، ص32-48
    17. ر.ک: متن کتاب، ص51-55
    18. ر.ک: همان، ص55
    19. ر.ک: همان، ص78
    20. ر.ک: همان، ص166

    منابع مقاله

    مقدمات و متن رساله‎های کتاب.


    وابسته‌ها