تاریخ اسماعیلیه

    از ویکی‌نور
    ‏تاریخ اسماعیلیه
    تاریخ اسماعیلیه
    پدیدآورانسمیونوف‌، آلکساندر آلکساندروویچ‌ (مصحح) خراسانی فدائی، محمد بن زین ‎العابدین‏ (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرهدایة المومنین الطالبین ‏تاریخ اسماعیلیه (هدایة المؤمنین الطالبین)
    ناشراساطير
    مکان نشر[بی جا] - [بی جا]
    سال نشر1373 ش
    چاپ2
    موضوعاسماعیلیه - متون قدیمی تا قرن 14 ایران - تاریخ - اسماعیلیان، 483 - 654ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏855‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ت‎‏2

    تاريخ اسماعيليه يا هداية المؤمنين الطالبين، به زبان فارسی، نوشته محمد بن زين‌العابدين خراسانى فدايى با تصحيح و تحقيق الكساندر سيميونوف، منبع بسيار گران‌بهايى از جهت تاريخ اسماعيليه است.

    ساختار

    در آغاز كتاب، مقدمه‌اى ارزشمند كه نويسنده و تاريخ نگارش آن مشخص نگرديده، درج شده، سپس مطالب كتاب بدون هيچ‌گونه عنوانى به‌صورت سلسله‌وار نگارش يافته است.

    اين كتاب محتوى اطلاعاتى است كه نويسنده از برخى تأليفات تاريخى كه احتمالاً به مرور زمان از بين رفته است گردآورى نموده، ولى استخراج مطالب صحيح كه فدايى از منابع قديمى در كتاب خود آورده و تاكنون بر دانشمندان نامعلوم مانده، كار چندان آسانى نيست.[۱]

    گزارش محتوا

    اين كتاب، در اواخر قرن نوزدهم و يا اوايل قرن بيستم (پيش از 1910م) در بمبئى به‌وسيله يكى از نزدیک ان پيشواى اسماعيلى‌ها، آقاخان سوم، سلطان محمد شاه (متوفى 1957م)، نوشته شده است. پدربزرگ پيشواى نامبرده، آقاخان اول، حسنعلى شاه، در سرزمين ايران، در ناحيه محلات مقر داشت، ولى در سال 1840م، از آنجا كه سلاطين قاجار با او ميانه خوبى نداشتند، با عده‌اى از پيروان خود به هند رفت. آقاخان، كه خود را خلف مستقيم على و فاطمه و امام عصر مى‌دانست و ادعاى پيشوايى بر فرقه اسماعيليه هند، «خواجه» داشت، ورودش به هند باعث بغرنجى كار اسماعيليه گرديد... اسماعيلى‌هاى هند اهميت امامت و «مقدس بودن» شخص آقاخان را «ارزيابى صحيح» نمى‌كردند. بدين‌جهت، چنان‌كه بارها اين موضوع در تاريخ اسماعيليه اتفاق افتاده است، بار ديگر لازم آمد كه «كتاب دعوت» تازه‌اى نوشته شود و در آن، «اصالت امامت» و «قانونى و مقدس» بودن حكومت امام به اثبات برسد. فدايى خراسانى كه برحسب نام و نسب، ايرانى و از ايران به هند رفته بود نوشتن اين كتاب را به عهده گرفت.[۲]

    فدايى، كتاب خود را با تشريح تفاوت كلى فرقه خود با ساير فرق اسلامى و نيز تشريح نظريات و آيين اسماعيليه درباره امامت، بر پايه اثر معروف شهرستانى، شروع كرده و بنا به اظهار نظر سيميونوف، در بعضى جاها نيز از طريق بيان مطلب و شيوه استدلال شهرستانى دور گشته است. سپس به تاريخ اسماعيليه پرداخته، ولى آن را به‌كلى به شيوه خاص خود بيان مى‌نمايد. كليه وقايع تاريخى كه او در كتاب خود ذكر مى‌كند همه براى رسيدن به منظور معين و مشخص است و آن اثبات قانونى بودن و سودمندى فرمانروايى كليه چهل و هفت امام، من‌جمله آقاخان سوم و نيز اثبات وراثت برحق و مستقيم امامان اسماعيلى، از داماد پيغمبر على گرفته تا امام آخر قرن نوزدهم، مى‌باشد.[۳]

    فدايى منتها درجه مبالغه را در ارج نهادن به كليه امامان اسماعيليه، بلكه خود فرقه را به كار بسته و تقريباً تمام فعالين بزرگ مذهبى و شاعران و فيلسوفان دوره قرون وسطاى خاورزمين را از اسماعيليانِ مخفى و يا طرف‌داران فرقه اسماعيلى معرفى نموده است. طبيعى است كه كتاب پر است از مطالب جعلى و تحريف‌يافته و نيز ذكر غير دقيق مطالب ديگران و اختلاط حقيقت با افسانه‌ها، مانند افسانه معروف درباره سه رفيق؛ يعنى حسن صباح، عمر خيام و نظام‌الملك.[۴]همچنين در متن گاهى نيز مطلبى راجع به زمان معينى ذكر مى‌شود، درصورتى‌كه آن مطلب، مربوط به زمان ماقبل يا مابعد آن مى‌باشد.[۵]

    اكنون مثالى درباره اعتبار اطلاعاتى كه فدايى در دسترس خواننده مى‌گذارد مى‌آوريم؛ زيرا اين مثال، ما را در راه ذكر بعضى نظريات درباره استفاده از اين كتاب، به‌عنوان يك منبع تاريخى يارى مى‌نمايد. در صفحه 191 كتاب حاضر فدايى چنين مى‌نويسد كه شاعر معروف ايرانى كه در قرن نوزدهم مى‌زيسته؛ يعنى قاآنى قصيده‌اى در مدح آقاخان اول هنگامى كه آقاخان والى کرمان بود، ساخته است. مؤلف، مطلع اين قصيده را نيز در كتاب خود آورده. در ديوان قاآنى در حقيقت چنين قصيده‌اى با چنين مطلع در مدح والى کرمان وجود دارد، ولى در چاپ سنگى ديوان قاآنى در اين قصيده نام رستم‌خان والى کرمان ديده مى‌شود، نه آقاخان؛ بنابراین، اين سؤال پيش مى‌آيد كه: آيا فدايى اين مطلب را جعل نموده است و يا ناشرين ديوان به عللى نخواسته‌اند سندى درباره نزدیکى و ارتباط شاعر با فرقه اسماعيلى به چاپ برسانند و بنابراین نام آقاخان را با نام رستم‌خان عوض نموده‌اند؟

    وضع دشوار و مورد تعقيب فرقه اسماعيليه در طى دوازده قرن، پيروان اين فرقه را مجبور مى‌ساخت كه كليه منابع اصلى درباره فعاليت خود را با دقت تمام مخفى نگه دارند. همچنين طرف‌داران مخفى اين فرقه كوشش داشتند از راه تقيه، حب خود را نسبت به فرقه اسماعيلى آشكار نسازند. در طى قرون متمادى (مخصوصا قبل از قرن دوازدهم ميلادى) متفكرين بزرگ خاورزمين، پنهانى به فرقه اسماعيلى مى‌پيوستند؛ زيرا اين فرقه در آن زمان تا اندازه‌اى از تعصبات خشك مذهبى دورى مى‌جست و امكان مى‌داد كه مثلاًقرآن را آزادانه تفسير نمايند. البته چنين كفر و زندقه‌اى به‌سختى مكافات مى‌ديد و بنابراین لازم مى‌آمد كه در خفا بماند.[۶]

    در كتاب فدايى، ما نخستين بار با اطلاعاتى درباره طرف‌داران مخفى فرقه اسماعيلى، كه قسمتى از آنان روايت است و بنا به گفته مؤلف به‌وسيله صاحب‌خانه - كه از درون خانه خود بهتر با خبر است، نه بيگانه -.[۷]نقل شده، روبه‌رو مى‌شويم. اما صاحب‌خانه، فدايى، براى اثبات مطالب مذهبى خود، در كنار اطلاعات احتمالاً صحيح، بعضى جعليات و تحريفات آشكار را نيز در كتاب خود گنجانده است. بنابراین در كتاب فدايى، ما با مجموعه‌اى از مطالب گران‌بها سروكار داريم كه عجالتاً كليد كشف آنها در دسترسمان نيست و خواننده‌اى كه مايل است تاريخ اصلى و صحيح فرقه اسماعيلى را در اين كتاب ببيند عجالتاً از آن محروم است.[۸]

    تطبيق متن كتاب فدايى با منابع اصلى و تهيه تفسير و حواشى، مستلزم ساليان دراز زحمت خاورشناسان است و ازاين‌جهت، سيميونف بر آن بود كه كتاب حاضر را بدون ترجمه و حواشى به چاپ برساند و فقط بدان قناعت نمايد كه متن يگانه‌نسخه ناخوان و بسيار مغلوطى كه اتفاقاً به دست او رسيده است، تصحيح گردد و طبع و نشر يابد. چاپ حاضر اين كتاب به خاورشناسان كشورهاى مختلف امكان مى‌دهد كه هريك قسمتى از اين كتاب را مورد مطالعه انتقادى قرار داده و بر آن حاشيه و تفسير بنويسند؛ زيرا اين كارى است كه شايد از عهده يك نفر خارج است.[۹]

    قسمت خاص تاريخى كتاب فدايى تا صفحه 159 بسرمى‌رسد و از آن به بعد تا صفحه 189 توصيف ملال‌آور و خسته‌كننده «كرامات» سه آقاخان و اعضاى خانواده آنها جاى دارد. بين اين «كرامات» گاهى مطالب عجيب و خنده‌آور ديده مى‌شود.[۱۰]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب كه تنها سه عنوان را در بر دارد، در ابتداى كتاب آمده است. در انتهاى كتاب نيز فهارس اسامى رجال، اماكن و كتب ارائه شده است.

    نويسنده، الفاظ را در متن اثر تصحيح كرده و اصل آن را در پاورقى ذكر كرده است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص2
    2. مقدمه، ص2
    3. همان، ص3
    4. به صفحه 83 متن رجوع شود
    5. همان، ص3 - 4
    6. همان، ص4
    7. صفحه 117 متن
    8. همان، ص4 - 5
    9. همان، ص5
    10. همان

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.