تبصره و دو رساله دیگر در منطق

    از ویکی‌نور
    تبصره و دو رساله دیگر در منطق
    تبصره و دو رساله دیگر در منطق
    پدیدآورانابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان(نویسنده) دانش‌پژوه، محمدتقی(گردآورنده)
    ناشردانشگاه تهران
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    موضوعمنطق - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانفارسی عربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BC‎‏ ‎‏66‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏ ‎‏الف‎‏25

    تبصره و دو رساله دیگر در منطق، اثر عمر بن سهلان ساوی (متوفی 540ق)، مشتمل بر کتاب تبصره و دو رساله دیگر در موضوع منطق است. محمدتقی دانش‌پژوه (متوفی 1375ق)، تصحیح این اثر را به‌عهده داشته است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه‌ای کوتاه و پیشگفتاری تحقیقی قریب به شصت صفحه آغاز شده است. سپس کتاب تبصره و دو رساله منطق ساوی و تحقیق نقیض الوجود ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    در پیشگفتار ابتدا منطق چینی، هندی و یونانی معرفی شده و پس از آن دستگاه منطقی ارسطو، فارابی و ابن سینا مورد مطالعه قرار گفته است. مصحح، روش متأخران در منطق را با این عبارت ادامه می‌دهد: «ابن سینا در عروضیه که در بیست‌ویک سالگى نوشته است، از روش ارسطو پیروى کرد و با اختصار همه اجزای منطق را در آن آورد و در کتاب شفا به‌طور مبسوط از آن بحث نمود». سپس ابن سینا را بنیان‌گذار روش متأخران دانسته و دانشمندانى مانند غزالى و ساوى و دیگران را از پیروان او می‌داند[۱].

    در ادامه مباحث پیشگفتار، تاریخ پاره‌ای از مسائل منطقی، سرگذشت ساوی و کتاب‌های او و نسخه‌های مورد استفاده مصحح در تصحیح این اثر ذکر شده است.[۲].

    الف)- «كتاب التبصرة»: کتاب تبصره همواره مورد توجه بوده و از کتاب‌های درسی بشمار می‌رفته است.[۳]. ابن سهلان این کتاب را از روی کتاب بصائر خود که در چهار جا از آن یاد می‌کند و کتاب‌های ابن سینا نگاشته است.[۴].

    نویسنده در ابتدای کتاب غرض از منطق را این‌گونه تبیین می‌کند: «غرض از منطق، شناخت این دو راه است؛ یعنى «قول شارح» و «حجّت» و جدا کردن آنچه راست است از این هر دو، از آنچه ناراست است»[۵]. سپس پس از طرح مباحث مختلف منطق با طرح موضوع برهان و مغالطه و اقسام آنها کتاب را به پایان آورده است.

    ب)- «رساله در منطق»: این رساله گویا همان است که ساوى در دیباچه رساله سنجریه، نوشتن آن را به سنجر نوید داده است؛ بدین‏گونه: «و اگر سعادت بخت، مر این دعاگوى را یار بود و به موقع ارتضا و پسند اوفتد، توفیق و یارى خواهد از یارى‌‏دهنده به‌حق، تا عوایق و موانع را بازدارد و قوت و معونت دهد بر تصنیف کتابى که جمله انواع علوم حکمت را جامع بود؛ چنان‌که هیچ‎کس از پیشینگان بدان تحقیق و روشنى نکرده باشند و چنان سازد که با اقاویل شرع راست بود تا خدمتى کرده باشد که هیچ‎کس از اهل علم چنان خدمتى هیچ پادشاهى را [نکرده باشند] و چون اقبال و کمال دولت پادشاه عالم یار بود، این اندیشه و عزم دعاگوى سخت آسان شود؛ إن‌شاء‎اللّه‎ تعالى»[۶].

    ابن سهلان در دیباچه این رساله چنین آورده است: «این مختصری است در بیان علوم حقیقى، املا کرده آمد به لغت پارسى و آنچه مهم است از دانستن حقایق موجودات در وى ایراد کرده شد و مجموع آن به سه قسم نهاده آمد:

    1. در بیان قانونى که حافظ باشد طالب علوم را از خطا و آن را علم منطق گویند.
    2. در بیان اجسام و حرکات و سکنات ایشان و آنچه بدان تعلق دارد و آن را علم طبیعى گویند.
    3. در بیان اثبات صانع و تنزیه و تقدیس و کیفیت تأثیر او در ایجاد ممکنات و آن را علم الهى گویند»[۷].

    در این کتاب، در واقع، قسم اول که به منطق اختصاص دارد در ده فصل ارائه شده که موضوعات آن عبارتند از: تصور و تصدیق، بیان مفردات، حد و رسم، قضایا، تناقض، قیاس، برهان و قیاسات ناقص.

    در تبیین تصور و تصدیق چنین می‌خوانیم: «بدان که علم به دو قسم است: تصور و تصدیق. تصور آن باشد که حقیقت چیزى در عقل حاصل آید؛ چنان‌که حقیقت انسان و حقیقت حیوان و امثال آن و تصدیق آن باشد که حکم کنیم بر چیزى به هستى و یا نیستى؛ چنان‌که گوییم: عالم، محتاج صانع است، یا گوییم: جان آدمى، قدیم نیست.

    و تصور و تصدیق به‎ دو قسم باشد: نظرى و غیر نظرى. غیر نظرى آن باشد که محتاج کسب نباشد، بلکه عقل آن را به‌خود دریابد؛ چنان‌که معنى هستى و یگانگى و چنان‌که حکم کنیم که: «یکى، نیمه دو است» و «دو، ضعف یکى» و «یک جسم، در یک حال، در دو مکان نباشد» و نظرى آن باشد که محتاج کسب باشد و عقل [نه‏] به‌خود آن را دریابد؛ چنان‌که: «معنى جن و ملک» و «حکم کردن که عالم را صانع باید» و «جان آدمى، باقى خواهد بود» و امثال آن[۸].

    ج)- «رسالة في تحقيق نقيض الوجود»: این رساله از مسائل غامض منطق است که قدما (ارسطو و فارابی و ابن زرعه) دیدگاه‌های متفاوتی در رابطه با آن مطرح کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که برخی نقیض وجود را از جنس خودش دانسته‌اند[۹].

    به گفته محقق اثر، نویسنده در این رساله سخن خویش را که در «البصائر النصيرية» آورده، توجیه می‌کند و از گفتار ابن سینا در اشارات خرده می‌گیرد[۱۰].

    نویسنده در ابتدای این رساله به طرح مسئله پرداخته و پس از تبیین دو مقدمه، به تحقیق و بررسی موضوع بحث، اقدام کرده است.[۱۱].

    وضعیت کتاب

    مصحح کتاب پس از پیشگفتار، در ذیل عنوان «یادآوری»، پاره‌ای از اغلاط موجود در کتاب را تصحیح و به دو نکته تاریخی اشاره کرده است.

    در پاورقی‌های کتاب، اختلاف نسخه‌ها ذکر شده است؛ به برخی از افتادگی‌های کتاب و صحیح برخی عبارات نیز اشاره شده است.[۱۲].

    در انتهای کتاب، فهرست اصطلاحات و نام‎ها و فهرست مباحث رساله‌ها به‌تفکیک ارائه شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار، ص11
    2. ر.ک: همان، ص61-27
    3. ر.ک: موحد، صمد، 727
    4. ر.ک: پیشگفتار، ص46
    5. ر.ک: متن کتاب، ص5
    6. ر.ک: پیشگفتار، ص46
    7. ر.ک: متن کتاب، ص129
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان، ص159
    10. ر.ک: پیشگفتار، ص46
    11. ر.ک: متن کتاب، ص164-159
    12. ر.ک: صفحه 160 و 161، پاورقی ‎2

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. موحد، صمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج3، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.


    وابسته‌ها

    البصائر النصيرية في علم المنطق