حکیم زجاجی

    از ویکی‌نور
    حکیم زجاجی
    نام حکیم زجاجی
    نام‎های دیگر زجاجی، شمسالدین
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 697 ق
    اساتید
    برخی آثار ‏همایوننامه (تاریخ منظوم)
    کد مؤلف AUTHORCODE3889AUTHORCODE

    درباره زندگانى حكيم زجاجى به اطلاعات چندانى دست‌رسى نيست، اما بر پايه سروده‌هاى خودش، گوشه‌هايى از زندگانى او را مى‌توان روشن ساخت. وى در زير سربندِ «شرح احوال قايل» از حال و روزگار خود در آن بيت‌ها سخن مى‌گويد. نسخه با پيكار مهلّب و جنبش مختار آغاز مى‌شود. شاعر، پس از اينكه دوره خلافت مستكفى را به پايان مى‌برد، از زندگانى خويش گزارش مى‌دهد. او تاريخ تولّد خود را 608 اعلام مى‌كند و معلوم مى‌سازد كه با سخنورانِ بزرگى چون سعدى (متولد 606)، مولانا جلال‌الدين رومى (متولد 604) و فخرالدين عراقى (متولد 610)، هم‌روزگار بوده است.

    تاريخ مرگ او نيز در جايى ثبت نشده است، اما خود او در اين كتاب از روزگار پيرى‌اش شكوه مى‌كند. وى در 697 (سالِ كشته شدن صدرالدين زنجانى)، زنده بود و شعرهايى در سوگ او گفت و از اين رو، گمان مى‌رود كه بيش از نود سال زيسته باشد. گويى لقبش شمس‌الدين بود كه صدر جهان، به نشانه دوستى يا احترام، او را شمس مى‌خواند: «چو خوردى مىِ‌نابْ آن كام‌ياب * به من شمس كردى به مجلس خطاب» و در جايى ديگر، خود را نصر و فرزندش را سليم مى‌ناميد: «سليم است فرزانه فرزندِ نصر * نبينى چنو در جوانان عصر».

    او در دنباله داستانِ قايل، رويدادهاى روزهاى كودكى‌اش را كوتاه و ساده باز مى‌گويد كه در پنج سالگى به مكتب رفت و در يك سالگى قرآن را فراگرفت و از شور و شوقِ آموختن، آسوده نمى‌خوابيد و سحرگاهان پاى به مكتب مى‌گذارد. پس از قرآن خوانى او را به فراگيرى خطاطى و كتابت روانه كردند. او سپس از حوادثى سخن به ميان مى‌آورد كه در كودكى بر او گذشته است. زجاجى پس از گزارش درباره بيمارى و بهبودش، از بيمارى و مرگ پدرش و مرگ او خبر مى‌دهد كه آغاز تلخى‌ها و دشوارى‌هاى زندگانى او بود.

    با مرگ پدر، پريشان حالى و آشفتگى در زندگىِ داخلى آنان پديد آمد؛ هستىِ آنان را غارت كردند و او به ناچار، گرفتارِ تكفّل هزينه‌هاى خانواده شد و حرفه پدرش (شيشه‌گرى) را برگزيد. وى در جايى از متن نيز از پيشه شيشه‌گرى خود سخن مى‌گويد: «در آن دم كه دم گيرم اى جان [به چنگ] * برون آورم لعلِ رخشان ز سنگ» در دنباله آن، جوينى را مى‌ستايد و خود را زجّاجى مى‌نامد: «چو در مجلس آرند پيش تو جام * ز زجّاجيَت ياد بادا مدام». بنا بر اين، وى به سبب پيشه شيشه‌گرى‌اش، به زجّاجى نام‌بردار شد. بارى، او در كارگاه شيشه‌گرى، از بركت ذوق و طبع لطيف، به كار شعر و ادب نيز مى‌پرداخت و پس از چندى آوازه و اعتبارى به دست آورد[6].

    []6). على پيرنيا، «اثرى نويافته از حكيم زجاجى»، نامه فرهنگستان،‌ش 7، ص67.


    وابسته‌ها

    همایون نامه: تاریخ منظوم حکیم زجاجی سراینده سده هفتم

    همایون‌نامه (تاریخ منظوم)