علم القلوب

    از ویکی‌نور
    علم القلوب
    علم القلوب
    پدیدآورانعطا، عبدالقادر احمد (محقق) ابوطالب مکی، محمد بن علی (نویسنده)
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1424 ق
    چاپ1
    موضوعتصوف
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏282‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ع‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    علم القلوب اثرى است منسوب به محمد بن على بن عطيه حارثى مشهور به ابوطالب مكى (متوفى 386ق) با موضوع اخلاقيات صوفيه كه به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است.

    اين اثر به تصحيح عبدالقادر احمد عطا در مكتبة القاهره به سال 1384ق چاپ و منتشر شده است. دكتر نصرالله پورجوادى معتقد است كه اين كتاب به غلط به ابوطالب مكى صاحب كتاب قوت القلوب نسبت داده شده است. وى مى‌افزايد: با وجود اين‌كه بعضى از دوستان مصحح قبل از چاپ اثر به او تذكر داده‌اند كه اين اثر از ابوطالب مكى نيست ولى او به اين تذكر اعتنا نكرده و همچنان نام ابوطالب مكى را در صفحه عنوان كتاب آورده است[۱]

    آنچه باعث اهميت كتاب مى‌شود، آن است كه نویسنده در نقل اقوال بزرگان زهاد و صوفيه و تشريح و توسعه آن‌ها، اهتمام ويژه‌اى مصروف داشته و آن‌ها را با دقت خاصى، در ذيل عناوين مطرح شده در كتاب، مرتب نموده است[۲]

    ساختار

    كتاب با مقدمه محقق، آغاز و مطالب در پانزده باب، تقسيم و در آن‌ها موضوعاتى چون حكمت، علم، توحيد، معرفت، وصف عارف، اخلاص، نيّت، جوع، صفت مؤمن و محبّت مطرح شده است[۳]

    نویسنده در خلال مطالب، به دنبال بحث از عمل قلب و نقش آن در تصحيح اعمال و جوارح و همچنين، عمل قلبى محض از جمله، توحيد، تفريد، حكمت و علم (كه ارتباطى به جوارح ندارد)، مى‌باشد. وى براى قسمت دوم، اهميت ويژه‌اى قائل شده است، به گونه‌اى كه بيش از نيمى از كتاب، به مباحث مربوط به نيت و اخلاص، اختصاص يافته است و به همين دليل، اين اثر، از اهم مراجع و منابع اين ابواب، محسوب مى‌گردد.

    در اين كتاب، مانند كتاب‌هاى قديم صوفيه، از جمله «قوت القلوب» ابوطالب مكّى و «تهذيب اسرار» خرگوشى و رساله قشيرى، اقوال و حكايات صوفيه در باب هر يك از اين موضوعات نقل شده است. بخشى از اين اقوال و حكايات و به‌طور كلى مطالبى كه مؤلف در اين اثر نقل كرده است، از كتاب «قوت القلوب» ابوطالب مكّى گرفته شده است. مؤلف خود بارها از ابوطالب نام برده و وقتى خواسته است مطلبى از او نقل كند در ابتدا با ذكر «قال ابوطالب» يا «قال ابوطالب المكّى» مشخص كرده است كه او مطلب خود را از كتاب قوت القلوب مكّى اخذ كرده و گاهى نيز از خود كتاب قوت القلوب به عنوان مأخذ خود ياد كرده است؛ مثلاً در يك جا مى‌گويد: «قال ابوطالب محمد بن عطيه المكى فى كتابه المترجم بقوت القلوب». گاهى نيز بدون اين‌كه از ابوطالب مكّى نام ببرد، مطالبى از كتاب قوت القلوب نقل مى‌كند. در واقع مى‌توان گفت كه مهمترين منبع و مأخذ مؤلف، كتاب قوت القلوب ابوطالب مكّى است[۴]

    گزارش محتوا

    برخى معتقدند اين‌كه اين اثر به ابوطالب مكى نسبت داده شده، از آن روست كه در سراسر آن، نقل اقوال مكى و استشهاد به سخنان او، بيش از گفته‌هاى ساير بزرگان صوفيه است؛ ليكن از جهات ديگر، قبول اين انتساب، بسيار دشوار به نظر مى‌رسد، زيرا اولاً در هيچ يك از منابع قديم در ذكر احوال و آثار مكى، از اين كتاب نامى ديده نمى‌شود؛ ثانيا در مقايسه آن با مطالب «قوت القلوب»، اختلافات اساسى ميان آن دو موجود است: 1. در «علم القلوب» به هيچ يك از آراء خاص سالميه اشاره‌اى نيست و ذكرى از ابوعبدالله و ابوالحسن بن سالم در آن نيامده است؛ 2. ابوطالب در «قوت القلوب» از سهل بن عبدالله تسترى با تكريم و به عنوان «عالمنا» ياد مى‌كند، در حالى كه در «علم القلوب»، تنها به صورت «سهل بن عبدالله» يا «سهل» به نام او اشاره مى‌رود؛ 3. در «قوت القلوب» هيچ‌گونه ذكرى از حسين بن منصور حلاج ديده نمى‌شود، در حالى كه در «علم القلوب»، چندين بار به اقوال و آراء او استشهاد شده است.

    علاوه بر اين‌ها، در اين كتاب در چند مورد، از «قوت القلوب» به گونه‌اى سخن رفته است كه از آن آشكارا برمى‌آيد كه مؤلف شخص ديگرى است؛ ولى به هر حال، شكى نيست كه اين كتاب، از تأليفات صوفيانه سده چهارم قمرى است، زيرا نام هيچ يك از بزرگان سده‌هاى بعد، در آن ديده نمى‌شود[۵]

    احمد عطا در ابتداى مقدمه‌اش بر كتاب، روش نویسنده در تدوين مطالب و مزاياى كتاب را بيان كرده و در ادامه، ضمن ارائه امورى كه به عقيده خود، دليل بر صحت انتساب كتاب به ابوطالب مكى است، به گوشه‌هايى از شخصيت و زندگى وى، اشاره كرده است.[۶]

    نویسنده در باب اول كتاب، ضمن بيان ماهيت حكمت و اشاره به قدر و منزلت آن در آيات و روايات، مستحقين بذل حكمت، معرفى شده‌اند.[۷]

    نویسنده در ابتداى اين باب، به تفسير آيه شريفه Ra bracket.png يؤتى الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد اوتي خيرا كثرا [بقره–269] La bracket.png پرداخته و در ادامه، اقوالى از بزرگان درباره حكمت نقل كرده است، افرادى همچون: ابويزيد بسطامى، جعفر خلدى، ربيع ابن سليمان، ابراهيم تميمى، ابوبكر نقاش، خليل بن احمد، ابراهيم بن رستم.

    در باب دوم، ضمن بيان فرق ميان حكمت و علم، فرق ميان حكيم و عليم نيز تبيين شده است.

    نویسنده در بيان فرق ميان، اين دو، سخنان زيادى از بزرگان به تعابير مختلف نقل كرده است از جمله: از يحيى بن معاذ: «علم به واسطه تعليم به دست مى‌آيد و حكمت، به واسطه حفظ حريم استاد»، شبلى: «علم نقره، حكمت طلا و معرفت، جواهر است»[۸]، سهل بن عبدالله: «مردم از لحاظ فضيلت، به سه دسته تقسيم مى‌شوند: پرهيزكار بدون علم و حكمت، عالم تقى غير حكيم و حكيم عالم متقى، كه دسته سوم، با فضيل‌ترين ايشان مى‌باشد»[۹]، سهل بن عبدالله: «انسان‌ها همگى مرده‌اند، مگر علما، علما همگى مستند، مگر عاملين، عاملين همه در خوابند، مگر خائفين، خائفين همه منقطع هستند، مگر محبين و ايشان، شهدا زنده‌اند».

    باب سوم، به تفسير و بررسى معنى سخن پيامبر(ص) مبنى بر واجب بودن طلب علم، بر همه مسلمانان، اختصاص يافته است.

    نویسنده در باب چهارم، به دنبال تفهيم و بحث از معناى توحيد و تفريد، به نقل قول عرفا و مريدان ايشان، در اين مسأله پرداخته است.

    وصف عرفايى كه به صفاى باطن و يقين معروف بوده‌اند؛ بحث و بررسى صفت اخلاص و طبقات مخلصين؛ حكم نيت در اعمال و شناخت ريزه‌كارى‌ها و آفات آن؛ تخليه و تصريف عقايد و اعمال نادرست و تحصيل نيت درست؛ اختلاف نيت در مساجد؛ نيت نشستن در مسجد؛ نيت در ديدار دوستان؛ نيت در روزه‌دارى؛ نيت در تأديب اولاد و وصف مؤمن از جمله مباحثى است كه در ابواب بعدى كتاب مطرح گرديده است.

    در پايان مى‌توان چنين گفت كه كتاب، داراى مزايا و ويژگى‌ها قابل توجهى است كه در برخى از آن‌ها، با ديگر تأليفاتى كه در همين موضوع نوشته شده، همسان بوده و در برخى ديگر نيز، منحصر به فرد است و شايد بتوان اين ويژگى‌ها را در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:

    1. مطرح كردن مباحث و موضوعات جامع و مفيدى كه هريك مى‌تواند خود موضوعى براى يك كتاب مستقل باشد.
    2. نویسنده در نقل اقوال كبار صوفيه و زهاد ايشان، چنان دقت و ظرافتى به خرج داده كه به خوبى مى‌توان از خلال اين نقل قول‌ها، به شخصيت و آراء ايشان پى‌برد؛ بزرگانى همچون: شبلى، يحيى بن معاذ الرازق، حسين بن منصور حلاج، ابوسليمان دارانى، ابوالعباس زرزنى، ابراهيم بن ادهم، ذوالنون مصرى و ابوسعيد نيشابورى.
    3. اشاره به اين مطلب در جاى‌جاى كتاب كه خيرى در حفظ قواعد شرعى و معرفت احكام عبادات وجود ندارد، مگر آن‌كه با عمل خالص و دورى از زخارف مادى و دنيوى، همراه گردد.
    4. افتتاح آفاقى جديد در فهم آيات و تفسير اسرار آن و مقارنت آيات كونيه با آيات آفاقى و انفسى.[۱۰]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، علاوه بر توضيح پيرامون برخى از واژگان سخت و نامأنوس، به تصحيح لغات پرداخته شده است.

    پانويس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. بجنوردى، سيد كاظم و همكاران (1377)، دائرةالمعارف بزرگ اسلامى (چاپ دوم)، تهران: مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص630، فتح‌الله مجتبايى.
    3. پورجوادى، نصرالله، «بازمانده‌هاى كتاب الاشارة و العبارة ابوسعد خرگوشى در كتاب علم القلوب»، مجله معارف، آذر-اسفند 1377، شماره 45، صص34 تا 41.

    وابسته‌ها

    قوت القلوب في معاملة المحبوب و وصف طريق المريد إلی مقام التوحيد