گنجینه بهارستان (هفت رساله در علوم قرآنی و روایی)

    از ویکی‌نور
    گنجینه بهارستان (هفت رساله در علوم قرآنی و روایی)
    گنجینه بهارستان (هفت رساله در علوم قرآنی و روایی)
    پدیدآوراندرایتی، محمدحسین(گردآورنده)
    ناشرمجلس شورای اسلامی، کتابخانه موزه و مرکز اسناد
    مکان نشرايران - تهران
    چاپ1
    شابک964-6690-37-8
    موضوعتفاسير (سوره فاتحه)

    قرآن - علوم قرآنی

    قرآن - علوم قرآنی

    اربعينات

    احاديث خاص(نورانيت)
    زبانفارسی عربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    گنجینه بهارستان ‏ مجموعه کتاب‌هایی است که توسط چند نویسنده معاصر گردآوری شده و شامل موضوعات متنوعی از جمله علوم قرآن، علوم روایی، حکمت، فقه و اصول، اخلاق، ادبیات فارسی و عربی، تاریخ و جغرافیا و غیره است. این اثر دومین دفتر از علوم قرآنی و روایی از مجموعه گنجینه بهارستان است که توسط محمدحسین درایتی گردآوری شده است.

    ساختار

    جلد دوم کتاب شامل مقدمه و هفت رساله است. در ابتدای هر کدام از رساله‌ها مقدمه‌ای از مصحح آن رساله آمده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه کتاب مطالب ارزنده‌ای در مورد ویژگی‌ها و اهداف این مجموعه ذکر شده است.

    هفت رساله این اثر بدین شرح است:

    1. تفسیر سورة الفاتحة: تفسیرى است مختصر، پرمایه و عرفانى بر سوره فاتحة الکتاب، منسوب به عبدالرزاق کاشانى، از مشاهیر علما و متصوفه سده ششم و هفتم هجرى.
      در انتساب این رساله به کاشانی تردید وجود دارد. جناب دکتر سید محمدباقر حجتی در فهرست موضوعی نسخه‌های خطی عربی به‌صورت احتمال این اثر را به کاشانی نسبت داده است و برخی از فهرست نویسان نیز، نه به‌صورت قطعی، آن را از دست‌نوشته‌های کاشانی گزارش کرده‌اند. مسلم است که این اثر غیر از تأویلات کاشانی و غیر از تفسیر سوره فاتحه قونوی است. وانگهی سبک نگارش و مذاق مؤلف به عقاید کاشانی و آثار او بسیار نزدیک است.
      مؤلف در چند مورد به روایات منقول از امام صادق(ع) استناد جسته و نام چند تن از قدما و عرفا و متصوفه از قبیل جنید بغدادی و واسطی و ابوعلی جرجانی و بایزید بسطامی و دیگران را می‌آورد.
      در تصحیح این رساله سعی شده که با انتخاب متنی استوار و افزودن عناوین و مستندسازی آیات و روایات و... متنی صحیح و قابل‌استفاده عرضه شود دیگر[۱].
    2. تفسير سورة الفاتحة: این تفسیر موجز از شیخ بهایى است و چون شیخ بهایى آن را در خاتمه کتاب مفتاح الفلاح خود قرار داده، لذا براى آن خطبه‌اى ذکر کرده است. با تطبیق و مقابله این اثر با عروة الوثقی درمی‌یابیم که وی در این اثر سعی کرده نکات مهم را با رعایت اختصار گردآوری کند و در بیشتر موارد عین عبارت‎های عروة الوثقی را آورده و در برخی موارد هم با حفظ مطلب، عبارت را تغییر داده و یا اینکه مطالب را با تقسیم‌بندی بهتری ارائه کرده است. به‌ویژه در تفسیر آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که مطالب مربوط به آیه را در پنج امر سامان داده و در آغاز هر امری به تعداد نکات مطرح شده تصریح کرده و مطالب را به‌صورت کاملاً تفکیک‎شده آورده است[۲].
    3. تفسير سورة الفاتحة: این رساله، تألیف میر محمد صالح خاتون‌آبادى، از فقهاى فرزانه نیمه دوّم سده یازدهم و نیمه نخست سده دوازدهم هجرى(1058-1126 ه‍‎.ق) است. وى در این رساله، در چهار مقاله و یک تذنیب به تفسیر سوره حمد پرداخته و با رعایت اختصار و گزیده گویی و با دسته‌بندی و نظم خاص به طرح مطالب موردنظر پرداخته است مثلاً در ضمن چهار مقاله، چهار گونه تفسیر ارائه نموده است.
      مؤلف انگیزه تألیف این اثر را خطور اسرار و ظرائفی تازه به صفحه خاطر، در پی‌درپی تفکر و تدبر در این سوره می‌داند. وی در باب تدبر در قرآن نکاتی را گوش زد می‌کند، از جمله اینکه: کسانی چون سلمان که تالی‌تلو مرتبه عصمت و معتکف باب وحی‌اند، می‌توانند برخی عجایب تأویل قرآن را به چنگ آورند که چنین موهبتی از کرم خدا غریب و از جود او عجیب نیست، چون سعادت بر گروه ویژه‌ای وقف نشده است، بلکه بعید نیست با نیت کامل از برخی اسرار شگفت‌انگیز باطنی قرآن بهره‌مند گردد، زیرا خدای فیاض افراد لایق را از این مرتبت محروم نمی‌کند[۳].
    4. تحفه جهان فانى: این رساله نگاشته على بن محمدحسن زنوزى خویى از دانشوران نامى سده اخیر است.وى در این رساله به تفسیر و تأویل بسمله پرداخته و محور تفسیرش را بر پایه علم حروف نهاده و از این زاویه تأویل آیه همت گماشته است و شاید بتوان ادعا کرد که تاکنون این آیه شریفه از این منظر این‌گونه تفسیر نشده است. زنوزی در این رساله به نکات و مطالب عرفانی، ذوقی و تأویلی بسیاری اشاره دارد و میزان تبحر و عمق معلومات خود را در این زمینه به نمایش گذاشته است. وی در مقدمه این اثر،‎مطالب آن را به چهار قائمه تقسیم کرده است، اما در آن تنها به دو قائمه تصریح شده و از دو قائمه دیگر آن اثری نیست. قائمه اولی: در بیان حروف این آیه کریمه است و قائمه دوم:‎ در بیان معانی هر یک از کلمات اربعه بسمله است.
      زنوزی در چند مورد به فلاسفه و صوفیه و مدعیان وحدت وجود خورده می‌گیرد و به ادعاهای آن‌ها اشکالاتی وارد می‌سازد. او در صفحات پایانی این رساله از برادرش نام می‌برد و او را فحل فحول خوانده و مطلبی اشاره کرده که آن را سر مستتری می‌داند که احدی از علما و مفسران به آن ملتفت و مطلع نشده و تنها به قلب میرزا عبدالرسول الهام شده است.
      با توجه به اینکه نثر این رساله از سنگینی خاصی برخوردار است، سعی شده با گذاشتن علائم ویرایشی، خواننده را در روان خوانی متن کمک کند. همچنین با مستندسازی آیات و روایات و اقوال و اشاره به برخی نسخه‌بدل‎ها و ترجمه برخی از لغات تلاش شده نوشتار غنی‌تری در اختیار پژوهشگران قرار گیرد[۴].
    5. الاربعينيات: این رساله از شمس‌الدین محمد خفرى شیرازى است. وى در این رساله به گردآورى 120 حدیث در فضایل اهل‎بیت پرداخته و اکثر احادیث را از زبان پیامبر(ص) نقل کرده و به مصادر آن‌ها اشاره ننموده است. نگارنده رساله خویش را به حاکم وقت هدیه کرده است. بدین‎وسیله سعی کرده دیدگاه دیگران نسبت به اتهام تسنن خود را مخفی اعلام کند و میزان علاقه و محبت قلبی خویش را به اهل‎بیت عصمت و طهارت(ع) اعلام کرده و به اثبات رسانده است. او برای رساله خود عنوانی نساخته است و تنها در مقدمه آورده است: هذه مائة و عشرون من الاحادیث قد جمعتها فی فضائل اهل البیت(ع)؛ اما کاتب در ابتدا «ثلاثة اربعینات» نوشته، سپس آن را خط زده و به «مائه و عشرون» تصحیح کرده است. خفری بعد از نقل 120 حدیث، رساله را به پایان می‌برد، اما کاتب در ادامه نسخه،‎احادیث مفید دیگری را در موضوعات دیگر نقل می‌کند. او سعی کرده احادیث منقوله را به دو اربعین برساند. امام بر اساس شمارش انجام شده به نقل 76 حدیث (و یا 78 حدیث) اکتفا کرده است. شاید علت این کاستی آن باشد که کاتب از ابتدا برای احادیث شماره‌گذاری نکرده است.[۵].
    6. شرح دعاى صباح: این شرح از ابراهیم امینى از دانشوران سده نهم و دهم هجرى است. وی دعای صباح را به پاره‌هایی تقسیم و شرح کرده است در ضمن به شرح مفردات و نقل اختلاف اقوال میان لغویان،‎ ترجمه متن دعا و تبیین مفاهیم بلند آن پرداخته است[۶].
    7. ترجمه منظوم حدیث نورانیت: این ترجمه از قطب‌الدین نیریزى از شعرا، عرفا و از مشایخ سلسله ذهبیه سده دوازده هجرى است. حدیث نورانیت عنوان روایتی است که علامه مجلسی در بحارالانوار آن را تحت عنوان «باب نادر فی معرفتهم بالنورانیه» از قول پدرش نقل کرده که ایشان در کتابی قدیمی این حدیث را دیده است و خود نیز گوید که آن را در کتابی که دربردارنده اخبار بسیاری بوده، دیده است ولیکن در بحارالانوار، آن کتاب قدیمی معرفی نشده است. با توجه به اینکه حدیث نورانیت در کتاب مشارق انوارالیقین فی اسرار امیرالمؤمنین(ع) تحت عنوان «معرفة الإمام بالنورانیة» نقل شده است، به نظر می‌رسد علامه مجلسی و پدر بزرگوار ایشان حدیث را در کتاب مذکور رؤیت کرده‌اند زیرا منبع دیگری برای این روایت در میان منابع حدیثی یافتن نشد[۷].

    وضعیت کتاب

    از این هفت رساله، سه رساله اول، سوم و چهارم توسط محمدحسین درایتی؛ رساله دوم توسط حسین عقدایی؛ رساله پنجم (الاربعینیات) توسط عبدالعزیز کریمی؛ رساله ششم «شرح دعای صباح» توسط علیرضا هزار و رساله هفتم (ترجمه منظوم حدیث نورانیت) توسط حسین گودرزی مورد تصحیح و تحقیق قرار گرفته است.

    تصاویری از نسخ خطی در انتهای کتاب آمده است[۸].

    در ابتدای کتاب فهرست محتویات و در انتهای آن فهارس فنی ذکر شده است.

    در پاورقی‌ها توضیح برخی از عبارت‎ها و آدرس مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها