تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
کنز العرفان در علوم قرآن
کنز العرفان در علوم قرآن
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[امین، نصرت‌بیگم]] (نويسنده)
[[امین، سیده نصرت‌بیگم]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ت‎‏7
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ت‎‏7
خط ۱۶: خط ۱۶:
| سال نشر =  
| سال نشر =  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1938AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01938AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =15
| تعداد جلد =15
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12123
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01938
| کتابخوان همراه نور =01938
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''مخزن العرفان در تفسير قرآن'''، تفسيرى عرفانى به زبان فارسى است كه توسط [[امین، نصرت‌بیگم|سيده نصرت امين (بانوى اصفهانى)]] نوشته شده است.


نويسنده درباره انگيزه تأليف اين تفسير و چگونگى آن مى‌نويسد:
'''مخزن العرفان در تفسير قرآن'''، تفسيرى عرفانى به زبان فارسى است كه توسط [[امین، سیده نصرت‌بیگم|سيده نصرت امين (بانوى اصفهانى)]] نوشته شده است.
 
نویسنده درباره انگيزه تأليف اين تفسير و چگونگى آن مى‌نويسد:


«مدت زمانى بود كه گاه و بى‌گاه در فكر بودم كه تفسير مختصرى بنويسم و از كلمات آل عصمت(ع) اقتباس نموده و از بيانات مفسرين خوشه‌چينى نمايم كه شايد به اين واسطه از مفسرين و از متدبرين در قرآن محسوب گردم، لكن متأسفانه موانعى جلو راه خود مى‌ديدم كه طى اين طريق پرخطر را متعذر، بلكه متعسر مى‌پنداشتم. از طرفى ضعف نفس و فرومايگى سد راه مى‌شد، از طرفى تهديد و منع شارع از تفسير به رأى جلوگير بود و جرأت وارد شدن در اين وادى هولناك را نمى‌كردم، لكن از طرف ديگر حس طلب نمى‌گذاشت، راحت باشم. مدتى بين خوف و رجا بودم، گاهى حس طلب امر مى‌نمود، گاهى خوف و جبن غالب مى‌گشت و يأس كلى دامن‌گيرم مى‌شد، لكن پس از آنكه مأيوس شدم كه بتوانم تفسير كاملى بنويسم، نظر به اينكه «الميسور لا يسقط بالمعسور» بنا گذاردم اقتباس نمايم از مشكات انوار ولايت و اقتصار نمايم به ترجمه تحت اللفظى آيات و توضيح دهم بعض آيات محكمات را و پيرامون متشابهات نگردم».<ref>مقدمه مخزن العرفان، 1 - 2</ref>
«مدت زمانى بود كه گاه و بى‌گاه در فكر بودم كه تفسير مختصرى بنويسم و از كلمات آل عصمت(ع) اقتباس نموده و از بيانات مفسرين خوشه‌چينى نمايم كه شايد به اين واسطه از مفسرين و از متدبرين در قرآن محسوب گردم، لكن متأسفانه موانعى جلو راه خود مى‌ديدم كه طى اين طريق پرخطر را متعذر، بلكه متعسر مى‌پنداشتم. از طرفى ضعف نفس و فرومايگى سد راه مى‌شد، از طرفى تهديد و منع شارع از تفسير به رأى جلوگير بود و جرأت وارد شدن در اين وادى هولناك را نمى‌كردم، لكن از طرف ديگر حس طلب نمى‌گذاشت، راحت باشم. مدتى بين خوف و رجا بودم، گاهى حس طلب امر مى‌نمود، گاهى خوف و جبن غالب مى‌گشت و يأس كلى دامن‌گيرم مى‌شد، لكن پس از آنكه مأيوس شدم كه بتوانم تفسير كاملى بنويسم، نظر به اينكه «الميسور لا يسقط بالمعسور» بنا گذاردم اقتباس نمايم از مشكات انوار ولايت و اقتصار نمايم به ترجمه تحت اللفظى آيات و توضيح دهم بعض آيات محكمات را و پيرامون متشابهات نگردم».<ref>مقدمه مخزن العرفان، 1 - 2</ref>
خط ۴۰: خط ۴۲:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
مفسر، قرآن را چنين توصيف مى‌كند:
مفسر، قرآن را چنين توصيف مى‌كند:


«بايد دانست كه قرآن مجيد كلام بزرگى است كه از معدن الوهيت نازل گرديده و البته مطالب مندرجه در آن، از حيطه ذهن كوچك بشر خارج است و مخصوص به آن كسى است كه مخاطب به آن گرديده و پس از آن محول به خلفا و جانشينان آن بزرگوار است و مثل گفت‌وگوها و مكاتبات بشر با يك‌ديگر نيست... اگر تمام خصوصيات و جزئيات از شرايط و مقدمات عبادات و معاملات و حدود و غير اينها را به تفصيل در آن درج مى نمود، از حد فصاحت و بلاغت و اعجاز خارج مى‌گشت و يكى از كتاب‌هاى مفصل معمولى به شمار مى‌رفت...
«بايد دانست كه قرآن مجيد كلام بزرگى است كه از معدن الوهيت نازل گرديده و البته مطالب مندرجه در آن، از حيطه ذهن كوچك بشر خارج است و مخصوص به آن كسى است كه مخاطب به آن گرديده و پس از آن محول به خلفا و جانشينان آن بزرگوار است و مثل گفت‌وگوها و مكاتبات بشر با يك‌ديگر نيست... اگر تمام خصوصيات و جزئيات از شرايط و مقدمات عبادات و معاملات و حدود و غير اينها را به تفصيل در آن درج می‌نمود، از حد فصاحت و بلاغت و اعجاز خارج مى‌گشت و يكى از كتاب‌هاى مفصل معمولى به شمار مى‌رفت...


در كافى از صادق آل محمد(ص) روايت مى‌كند: «خداوند، قرآن را تبيان هر چيزى قرار داده و قسم به خدا كه فرونگذارده چيزى كه مردم محتاج به آن باشند، مگر آنكه در قرآن نازل شده و پيغمبر(ص) بيان فرموده...
در كافى از صادق آل محمد(ص) روايت مى‌كند: «خداوند، قرآن را تبيان هر چيزى قرار داده و قسم به خدا كه فرونگذارده چيزى كه مردم محتاج به آن باشند، مگر آنكه در قرآن نازل شده و پيغمبر(ص) بيان فرموده...
خط ۷۴: خط ۷۴:
وى، حديث ظهور قرآن در قيامت به بهترين وجه را، ذكر مى‌كند و مى‌گويد: اخبار درباره مجسم شدن قرآن در قيامت و شفاعت كردن آن زياد است و گمان مكن كه اخبار و احاديثى كه از طرف معصومين(ع) رسيده كه قرآن در قبر به‌صورت نيكو انيس مؤمن مى‌گردد و در آخرت مجسم مى‌شود و تكلم مى‌كند و شفاعت مى‌نمايد، ضرب‌المثل باشد و تأويل كنى و حمل بر غير ظاهرش نمايى.
وى، حديث ظهور قرآن در قيامت به بهترين وجه را، ذكر مى‌كند و مى‌گويد: اخبار درباره مجسم شدن قرآن در قيامت و شفاعت كردن آن زياد است و گمان مكن كه اخبار و احاديثى كه از طرف معصومين(ع) رسيده كه قرآن در قبر به‌صورت نيكو انيس مؤمن مى‌گردد و در آخرت مجسم مى‌شود و تكلم مى‌كند و شفاعت مى‌نمايد، ضرب‌المثل باشد و تأويل كنى و حمل بر غير ظاهرش نمايى.


روح حاكم و جنبه قوى در تفسير «مخزن العرفان» بعد اخلاقى، درس سير و سلوك و تربيت نفوس است كه رنگ اخلاقى و تربيتى، اين تفسير را از ديگر زمينه‌هاى آن قوى‌تر ساخته است. اهتمام مفسر، در تربيت نفس انسانى و دور كردن آن از ظواهر فريبنده و ماديات و نزدیک كردن به ذات حق تعالى است؛ در عين اينكه وظايف دنيوى او را متذكر مى‌شود.
روح حاكم و جنبه قوى در تفسير «مخزن العرفان» بعد اخلاقى، درس سير و سلوك و تربيت نفوس است كه رنگ اخلاقى و تربيتى، اين تفسير را از ديگر زمينه‌هاى آن قوى‌تر ساخته است. اهتمام مفسر، در تربيت نفس انسانى و دور كردن آن از ظواهر فريبنده و ماديات و نزدیک كردن به ذات حق تعالى است؛ در عين اينكه وظايف دنيوى او را متذكر مى‌شود.


در بيان مقام الهى و منزلت شخص، نزد پروردگار مى‌گويد:
در بيان مقام الهى و منزلت شخص، نزد پروردگار مى‌گويد:
خط ۹۲: خط ۹۲:
«خود را كوچك‌تر از آن مى‌دانم كه از دانشمندان عالى انتقاد كنم و به گفتارشان خرده‌گيرى نمايم. روى سخن به ديگران است. آن‌هايى كه چندان بصيرتى در فهم آيات قرآن ندارند، از اين فرمايشات (متشابهات) ممكن است خود را ببازند و از حد خود تجاوز كنند و در تفسير و تأويل كلام الله به فريب نفس گرفتار گردند و گمان كنند به محض فراگرفتن اندازه‌اى از قواعد عربى مى‌توانند بدون تمسك به اخبار آل عصمت(ع) آيات متشابهات را به رأى و سليقه خود تفسير و تأويل كنند و مبتلا به تفسير به رأى منهى‌عنه گردند.»
«خود را كوچك‌تر از آن مى‌دانم كه از دانشمندان عالى انتقاد كنم و به گفتارشان خرده‌گيرى نمايم. روى سخن به ديگران است. آن‌هايى كه چندان بصيرتى در فهم آيات قرآن ندارند، از اين فرمايشات (متشابهات) ممكن است خود را ببازند و از حد خود تجاوز كنند و در تفسير و تأويل كلام الله به فريب نفس گرفتار گردند و گمان كنند به محض فراگرفتن اندازه‌اى از قواعد عربى مى‌توانند بدون تمسك به اخبار آل عصمت(ع) آيات متشابهات را به رأى و سليقه خود تفسير و تأويل كنند و مبتلا به تفسير به رأى منهى‌عنه گردند.»


مفسر در ضمن تفسير، به مباحث كلامى نيز مى‌پردازد و در مباحثى از قبيل اضلال خداوند، عصمت انبيا، جبر و اختيار، نعمت الهى در آيه '''«انعمت عليهم»''' و... مطالبى را ايراد مى‌كند؛ به‌عنوان مثال، در بحث «ليضل به كثيرا»، بحثى درباره جبر و تفويض مى‌كند و نظريه اشاعره و معتزله را باطل مى‌شمارد و گفته معصوم را كه فرمود: «امر بين الامرين» ذكر مى‌كند و در رد هر مسلك، دليل مى‌آورد و به آيات قرآن و گفتار معصومان و استدلال عقلى تمسك مى‌جويد و در اين باره همت ايشان در بيان نظرات و ديدگاه‌هاى شيعه، مشهود است.
مفسر در ضمن تفسير، به مباحث كلامى نيز مى‌پردازد و در مباحثى از قبيل اضلال خداوند، عصمت انبيا، جبر و اختيار، نعمت الهى در آيه'''«انعمت عليهم»''' و... مطالبى را ايراد مى‌كند؛ به‌عنوان مثال، در بحث «ليضل به كثيرا»، بحثى درباره جبر و تفويض مى‌كند و نظريه اشاعره و معتزله را باطل مى‌شمارد و گفته معصوم را كه فرمود: «امر بين الامرين» ذكر مى‌كند و در رد هر مسلك، دليل مى‌آورد و به آيات قرآن و گفتار معصومان و استدلال عقلى تمسك مى‌جويد و در اين باره همت ايشان در بيان نظرات و ديدگاه‌هاى شيعه، مشهود است.


در ذكر صفات و اسماى الهى، به ارتباط عارف با اين اسما يا صفات مى‌پردازد و در پايان گفتار، درباره حمد و ثنا و شكر و صفات خداوند در اول سوره حمد مى‌گويد:
در ذكر صفات و اسماى الهى، به ارتباط عارف با اين اسما يا صفات مى‌پردازد و در پايان گفتار، درباره حمد و ثنا و شكر و صفات خداوند در اول سوره حمد مى‌گويد:
خط ۹۸: خط ۹۸:
«اول سوره، بيان حال عارف است از ذكر و فكر و تأمل در اسما و اوصاف جلال و جمال آن فرد بى‌همتا و تفكر و تدبر در لطايف صنع و آثار خلقت و اقتدار او تا آنكه سرانجام منتهى گردد به جايى كه خوض مى‌نمايد در لجه وصول او؛ يعنى واصل مى‌گردد به رحمت حق تعالى و از اهل مشاهده و عيان مى‌گردد و گويا او را عيانا مى‌بيند و شفاها با او سخن مى‌گويد.»، سپس گفتار ماديين را درباره روح و روان ذكر مى‌كند و مفصلا پاسخ مى‌گويد.
«اول سوره، بيان حال عارف است از ذكر و فكر و تأمل در اسما و اوصاف جلال و جمال آن فرد بى‌همتا و تفكر و تدبر در لطايف صنع و آثار خلقت و اقتدار او تا آنكه سرانجام منتهى گردد به جايى كه خوض مى‌نمايد در لجه وصول او؛ يعنى واصل مى‌گردد به رحمت حق تعالى و از اهل مشاهده و عيان مى‌گردد و گويا او را عيانا مى‌بيند و شفاها با او سخن مى‌گويد.»، سپس گفتار ماديين را درباره روح و روان ذكر مى‌كند و مفصلا پاسخ مى‌گويد.


وى گاهى از نظرات فلاسفه بهره مى‌برد، مثلا در بيان حروف تهجى از گفتار فلاسفه اسلامى، چون [[صدر المتألهين]] و [[بوعلى سينا]] و در توجيه آيه نور از كلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] استفاده كرده است. در بيان اوصاف آتش جهنم، خلاصه كلام [[صدر المتألهين]] را ترجمه مى‌كند كه امتياز جهنم از ساير آتش‌ها به چند چيز است:
وى گاهى از نظرات فلاسفه بهره مى‌برد، مثلاًدر بيان حروف تهجى از گفتار فلاسفه اسلامى، چون [[صدر المتألهين]] و [[بوعلى سينا]] و در توجيه آيه نور از كلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] استفاده كرده است. در بيان اوصاف آتش جهنم، خلاصه كلام [[صدر المتألهين]] را ترجمه مى‌كند كه امتياز جهنم از ساير آتش‌ها به چند چيز است:


#آن آتش اخروى است، نه دنيوى و به اين حواس درك نمى‌شود، مگر وقتى كه از اين نشئه تحول نمايد به نشئه قيامت؛ آن وقت مى‌توان آتش را به عين‌اليقين مشاهده نمود؛ چنانچه [چنان‌كه] الآن علما مشاهده مى‌كنند آن آتش را به علم‌اليقين و شاهد بر اين مطلب، قول حق تعالى است در سوره تكاثر، آيه 9؛
#آن آتش اخروى است، نه دنيوى و به اين حواس درك نمى‌شود، مگر وقتى كه از اين نشئه تحول نمايد به نشئه قيامت؛ آن وقت مى‌توان آتش را به عين‌اليقين مشاهده نمود؛ چنانچه [چنان‌كه] الآن علما مشاهده مى‌كنند آن آتش را به علم‌اليقين و شاهد بر اين مطلب، قول حق تعالى است در سوره تكاثر، آيه 9؛
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
{{تفاسیر}}
{{تفاسیر}}
 
{{بانوان دانشور}}
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}