ابن ازرق، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'غربي' به 'غربی')
    جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    '''ابن ازرق، شمس‌الدين ابوعبدالله محمد بن على بن محمد اصبحى اندلسى مالكى''' (832 -896ق)، فقيه، قاضى، اديب و صاحب نظر در فلسفه تاريخ و جامعه‌شناسى است.
    '''ابن ازرق، شمس‌الدين ابوعبدالله محمد بن على بن محمد اصبحى اندلسى مالكى''' (832 -896ق)، فقيه، قاضى، اديب و صاحب نظر در فلسفه تاريخ و جامعه‌شناسى است.


    ظاهراً نخستين كسى كه زندگى وى را با تفصيل بيشتر نگاشته است، عبدالرحمان سخاوى است كه معاصر وى بوده است. پژوهشگران بعدى عمدتاًً در نقل زندگى و احوال او از نوشته سخاوى سود جسته‌اند. گويا شهرت او به ابن ازرق به سبب صفتى جسمانى بوده كه در خانواده وى وجود داشته و وى ارتباطى با تيره ازرقيان مشرق نداشته است.
    ظاهراً نخستين كسى كه زندگى وى را با تفصيل بيشتر نگاشته است، عبدالرحمان سخاوى است كه معاصر وى بوده است. پژوهشگران بعدى عمدتاًً در نقل زندگى و احوال او از نوشته سخاوى سود جسته‌اند. گویا شهرت او به ابن ازرق به سبب صفتى جسمانى بوده كه در خانواده وى وجود داشته و وى ارتباطى با تيره ازرقيان مشرق نداشته است.


    بر اساس آنچه سخاوى و برخى ديگر نقل كرده‌اند، او در مالَقه، يكى از شهرهاى اندلس، زاده شد، در همانجا رشد و كمال يافت، قرآن را آموخت و حافظ آن شد. آنگاه مقدمات علوم، ادبيات، منطق، حساب و فقه را از عالمان آن روزگار، مانند ابواسحاق ابراهيم بن احمد بدوى، ابوعبدالله محمد بن ابوطاهر فهروى، ابراهيم بن احمد بن فتوح و ديگران آموخت. با عالمان ديگرى نيز در فاس، تلمسان و تونس ديدار كرد و از آن‌ها بهره جست. او در آغاز در مالقه به مقام قضا گمارده شد، ولى پس از آن قاضى وادياش گرديد و سرانجام قاضى غرناطه شد و اين مقام را تا افتادن اندلس به دست غربیان حفظ كرد، اما پس از چندى ناگزير به تلمسان رفت و از آنجا به مصر كوچ كرد. در مصر از قايتباى، سلطان مصر خواست تا به يارى مردم اندلس بشتابد، اما بى‌فايده بود.
    بر اساس آنچه سخاوى و برخى ديگر نقل كرده‌اند، او در مالَقه، يكى از شهرهاى اندلس، زاده شد، در همانجا رشد و كمال يافت، قرآن را آموخت و حافظ آن شد. آنگاه مقدمات علوم، ادبيات، منطق، حساب و فقه را از عالمان آن روزگار، مانند ابواسحاق ابراهيم بن احمد بدوى، ابوعبدالله محمد بن ابوطاهر فهروى، ابراهيم بن احمد بن فتوح و ديگران آموخت. با عالمان ديگرى نيز در فاس، تلمسان و تونس ديدار كرد و از آن‌ها بهره جست. او در آغاز در مالقه به مقام قضا گمارده شد، ولى پس از آن قاضى وادياش گرديد و سرانجام قاضى غرناطه شد و اين مقام را تا افتادن اندلس به دست غربیان حفظ كرد، اما پس از چندى ناگزير به تلمسان رفت و از آنجا به مصر كوچ كرد. در مصر از قايتباى، سلطان مصر خواست تا به يارى مردم اندلس بشتابد، اما بى‌فايده بود.