ارسطو عند العرب: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور = 34289
    | کتابخانۀ دیجیتال نور = 34289
    | کتابخوان همراه نور =01785
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۵: خط ۳۶:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    نویسنده درباره شیوه مواجهه با نسخه‌های خطی این‌گونه گزارش می‌دهد که صرف مطالعه آن‌ها و ارائه اختلاف نسخ را نمی‌توان شیوه علمی نامید، بلکه شیوه علمی در مواجهه با نسخه‌های خطی این است که به‌دقت آن را مطالعه کرده و مواردی که ایرادی در آن می‌بینیم را رفع یا توجیه نماییم. او شیوه برخورد خودش با نسخه‌های خطی این کتاب را چنین می‌شمارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34289/1/64 ر.ک: مقدمه کتاب، ص64-65]</ref> وی سپس به نقطه‌گذاری و علامت‌گذاری‌های کتاب پرداخته و ناشرین را به رعایت چهار نکته در نقطه‌گذاری نسخه‌های خطی آگاه می‌سازد و از کتاب‌های منتشره پدر موریس بویچ به‌عنوان یک نمونه ناموفق در نقطه و علامت‌گذاری نسخه‌های خطی یاد می‌کند که با تمام تلاش در ارائه نکات، متن قابل‌استفاده و خوانایی را ارائه نکرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34289/1/65 ر.ک: همان، ص65-66]</ref>
    نویسنده درباره شیوه مواجهه با نسخه‌های خطی این‌گونه گزارش می‌دهد که صرف مطالعه آن‌ها و ارائه اختلاف نسخ را نمی‌توان شیوه علمی نامید، بلکه شیوه علمی در مواجهه با نسخه‌های خطی این است که به‌دقت آن را مطالعه کرده و مواردی که ایرادی در آن می‌بینیم را رفع یا توجیه نماییم. او شیوه برخورد خودش با نسخه‌های خطی این کتاب را چنین می‌شمارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34289/1/64 ر.ک: مقدمه کتاب، ص64-65]</ref> وی سپس به نقطذاری و علامت‌گذاری‌های کتاب پرداخته و ناشرین را به رعایت چهار نکته در نقطذاری نسخه‌های خطی آگاه می‌سازد و از کتاب‌های منتشره پدر موریس بویچ به‌عنوان یک نمونه ناموفق در نقطه و علامت‌گذاری نسخه‌های خطی یاد می‌کند که با تمام تلاش در ارائه نکات، متن قابل‌استفاده و خوانایی را ارائه نکرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34289/1/65 ر.ک: همان، ص65-66]</ref>


    عبدالرحمن بدوی، در مقدمه این نکته را متذکر می‌شود که افکار شخصیت‌های بزرگ در جوامع مختلف دچار حیات‌های گوناگونی شده‌اند که [[ارسطو]] و افلاطون نیز از این نوع هستند. مثلاً [[ارسطو]] نزد رومیان غیر از [[ارسطو]] در تفسیر اعراب است و در میان غربیان نیز تفسیر از [[ارسطو]] نزد مدرن‌ها غیر از تفسیر قرون وسطایی‌هاست. در فرهنگ عربی تصویر [[ارسطو]] در مدرسه اسکندریه در قرن‌های 5 و 7 میلادی را غیر از تصویر او در دوران عباسیان در بغداد و ایران می‌بینیم. در غرب نیز در دوران متفاوت، تصاویر و برداشت‌ها از او مختلف است. این امر تا جایی پیش رفته که تفسیر از او در نیمه اول قرن کنونی با نیمه دوم قرن پیشین متفاوت است. در نگاه نویسنده، ما باید در تفسیر چنین آرایی، خود را از انتساب خطا و صواب در اسناد تاریخی برهانیم؛ یعنی خطا و صوابی در این مورد نیست بلکه ضرورت تاریخی است که در دیالوگ بین مؤثر (مثلاً [[ارسطو]]) و متأثر (مثلاً خواننده افکار و آثار او) کار خودش را می‌کند و در ضرورت نیز خطا و صواب معنی نخواهد داشت. برای این امر می‌توان به نسبت دادن بخشی از تاسوعات افلوطین به [[ارسطو]] مثال زد که روح فرهنگ عربی است که این کار را انجام می‌دهد و مهم نیست که بعدها با کشف «اثولوجیای ارسطو» انتساب این افکار به او منتفی شود زیرا بعد از کشف اثولوجیا اعراب در صحت انتساب این کتاب به [[ارسطو]] شک کردند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34289/1/6 ر.ک: مقدمه کتاب، ص6-7]</ref>
    عبدالرحمن بدوی، در مقدمه این نکته را متذکر می‌شود که افکار شخصیت‌های بزرگ در جوامع مختلف دچار حیات‌های گوناگونی شده‌اند که [[ارسطو]] و افلاطون نیز از این نوع هستند. مثلاً [[ارسطو]] نزد رومیان غیر از [[ارسطو]] در تفسیر اعراب است و در میان غربیان نیز تفسیر از [[ارسطو]] نزد مدرن‌ها غیر از تفسیر قرون وسطایی‌هاست. در فرهنگ عربی تصویر [[ارسطو]] در مدرسه اسکندریه در قرن‌های 5 و 7 میلادی را غیر از تصویر او در دوران عباسیان در بغداد و ایران می‌بینیم. در غرب نیز در دوران متفاوت، تصاویر و برداشت‌ها از او مختلف است. این امر تا جایی پیش رفته که تفسیر از او در نیمه اول قرن کنونی با نیمه دوم قرن پیشین متفاوت است. در نگاه نویسنده، ما باید در تفسیر چنین آرایی، خود را از انتساب خطا و صواب در اسناد تاریخی برهانیم؛ یعنی خطا و صوابی در این مورد نیست بلکه ضرورت تاریخی است که در دیالوگ بین مؤثر (مثلاً [[ارسطو]]) و متأثر (مثلاً خواننده افکار و آثار او) کار خودش را می‌کند و در ضرورت نیز خطا و صواب معنی نخواهد داشت. برای این امر می‌توان به نسبت دادن بخشی از تاسوعات افلوطین به [[ارسطو]] مثال زد که روح فرهنگ عربی است که این کار را انجام می‌دهد و مهم نیست که بعدها با کشف «اثولوجیای ارسطو» انتساب این افکار به او منتفی شود زیرا بعد از کشف اثولوجیا اعراب در صحت انتساب این کتاب به [[ارسطو]] شک کردند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34289/1/6 ر.ک: مقدمه کتاب، ص6-7]</ref>