ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۰: خط ۴۰:




    شهاب الدين ابوالفضل احمد بن على بن محمد بن محمد بن على بن احمد بن محمود بن احمد حجر عسقلانى كنانى مصرى (22 شعبان 773-ذيقعدۀ 16/852 فوريۀ 1372- ژانويۀ 1449)، يكى از علماى بزرگ حديث و فقه شافعى، موّرخ و شاعر.
    '''شهاب الدين ابوالفضل احمد بن على بن محمد بن محمد بن على بن احمد بن محمود بن احمد حجر عسقلانى كنانى مصرى''' (22 شعبان 773-ذيقعدۀ 16/852 فوريۀ 1372- ژانويۀ 1449)، يكى از علماى بزرگ حديث و فقه شافعى، موّرخ و شاعر.


    از او به «حافظ العصر» و «شيخ الاسلام» و «امير المؤمنين در حديث» ياد كرده‌اند (ابن تغرى بردى، 532/15؛ابن عماد، 270/7)؛و در زمان او، بجز چند تن كه شرح آن خواهد آمد، همه به بزرگى و دانش و احاطۀ مسلم و بى چون و چراى او در حديث و فقه گواهى داده‌اند و او در ميان حفّاظ بزرگ حديث نبوى در رديف كسانى مانند ابونعيم اصفهانى و [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]] و [[خطيب بغدادى]] و [[ذهبى]] قرار دارد.
    از او به «حافظ العصر» و «شيخ الاسلام» و «امير المؤمنين در حديث» ياد كرده‌اند <ref>ابن تغرى بردى، 532/15؛ابن عماد، 270/7</ref>؛و در زمان او، بجز چند تن كه شرح آن خواهد آمد، همه به بزرگى و دانش و احاطۀ مسلم و بى چون و چراى او در حديث و فقه گواهى داده‌اند و او در ميان حفّاظ بزرگ حديث نبوى در رديف كسانى مانند ابونعيم اصفهانى و [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]] و [[خطيب بغدادى]] و [[ذهبى]] قرار دارد.


    سخاوى بزرگ‌ترين شاگرد و شرح حال نويس او، نام او و اجداد وى را به طريقى كه ذكر كرديم آورده است و تاريخ تولد او را در 22 شعبان 773 و تاريخ وفاتش را در اواخر ذيحجۀ 852 نوشته است <ref>الضوء، 36/2-40</ref>. همو کتاب جداگانه‌اى در احوال شيخ خود تأليف كرده به نام الجواهر و الدّرر فى ترجمة شيخ الاسلام ابن حجر كه هنوز چاپ نشده است و ما به نسخه خطى آن دسترسى نداريم و آنچه از اين کتاب نقل خواهد شد از کتاب محمد كمال الدين عز الدين است به نام التاريخ و المنهج التّاريخى لابن حجر العسقلانى. در شرح حال ابن حجر تكيۀ عمدۀ ما بر گفته‌هاى ديگر سخاوى در الضوء اللامع و الذيل على رفع الاصر عن قضاة مصر و مهم‌تر از همه بر کتاب انباء الغمر بابناء العمر تأليف خود ابن حجر است كه مهم‌ترين منبع موثق دربارۀ زندگى اوست؛همچنين از گفته‌هاى معاصران او مانند ابن تغرى بردى در النّجوم الزّاهرة و [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] در السّلوك لمعرفة دول الملوك استفاده شده است.
    سخاوى بزرگ‌ترين شاگرد و شرح حال نويس او، نام او و اجداد وى را به طريقى كه ذكر كرديم آورده است و تاريخ تولد او را در 22 شعبان 773 و تاريخ وفاتش را در اواخر ذيحجۀ 852 نوشته است <ref>الضوء، 36/2-40</ref>.  
     
    همو کتاب جداگانه‌اى در احوال شيخ خود تأليف كرده به نام الجواهر و الدّرر فى ترجمة شيخ الاسلام ابن حجر كه هنوز چاپ نشده است و ما به نسخه خطى آن دسترسى نداريم و آنچه از اين کتاب نقل خواهد شد از کتاب محمد كمال الدين عز الدين است به نام التاريخ و المنهج التّاريخى لابن حجر العسقلانى. در شرح حال ابن حجر تكيۀ عمدۀ ما بر گفته‌هاى ديگر سخاوى در الضوء اللامع و الذيل على رفع الاصر عن قضاة مصر و مهم‌تر از همه بر کتاب انباء الغمر بابناء العمر تأليف خود ابن حجر است كه مهم‌ترين منبع موثق دربارۀ زندگى اوست؛همچنين از گفته‌هاى معاصران او مانند ابن تغرى بردى در النّجوم الزّاهرة و [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] در السّلوك لمعرفة دول الملوك استفاده شده است.


    به گفتۀ سخاوى <ref>الضوء، 36/2</ref> «ابن حجر» لقب يكى از اجداد او بوده است كه به اولاد و احفاد او هم بسط يافته و شاخص ترين عنوان وى شده است. پدر او على بن محمد عسقلانى (ح 720-23 رجب 1320/777-19 دسامبر 1375) نيز اهل علم و مدتى در حكم و قضا نايب ابن عقيل بهاء الدين ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن شافعى (د 769 ق) بود. او شاعر هم بود و چند ديوان داشت و به دادن فتوا و قرائات سبع مجاز بود. ابن حجر مى‌گويد كه در وفات پدرش هنوز چهار سالگى را تمام نكرده بود و او را مانند خيال به ياد داشت و گفته بود كه كنيۀ فرزندم احمد، ابوالفضل است <ref>انباء، 174/1-175</ref>. تولد ابن حجر در قاهره در خانه‌اى در كنار رود نيل، نزديك دار النحاس و جامع جديد، اتفاق افتاد. پدر او را فرزندى بود كه در زمان حيات پدر از دنيا رفت و او از آن باب سخت اندوهناك شد. يكى از شيوخ به نام شيخ يحيى صنافيرى (د 773 ق) او را تسليت داد. اين شيخ كه اهل كشف و كرامات بود او را به فرزند ديگرى بشارت داد كه همين ابن حجر بود <ref>الدّرر الكامنه، 201/6</ref>.
    به گفتۀ سخاوى <ref>الضوء، 36/2</ref> «ابن حجر» لقب يكى از اجداد او بوده است كه به اولاد و احفاد او هم بسط يافته و شاخص ترين عنوان وى شده است. پدر او على بن محمد عسقلانى (ح 720-23 رجب 1320/777-19 دسامبر 1375) نيز اهل علم و مدتى در حكم و قضا نايب ابن عقيل بهاء الدين ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن شافعى (د 769 ق) بود. او شاعر هم بود و چند ديوان داشت و به دادن فتوا و قرائات سبع مجاز بود. ابن حجر مى‌گويد كه در وفات پدرش هنوز چهار سالگى را تمام نكرده بود و او را مانند خيال به ياد داشت و گفته بود كه كنيۀ فرزندم احمد، ابوالفضل است <ref>انباء، 174/1-175</ref>. تولد ابن حجر در قاهره در خانه‌اى در كنار رود نيل، نزديك دار النحاس و جامع جديد، اتفاق افتاد. پدر او را فرزندى بود كه در زمان حيات پدر از دنيا رفت و او از آن باب سخت اندوهناك شد. يكى از شيوخ به نام شيخ يحيى صنافيرى (د 773 ق) او را تسليت داد. اين شيخ كه اهل كشف و كرامات بود او را به فرزند ديگرى بشارت داد كه همين ابن حجر بود <ref>الدّرر الكامنه، 201/6</ref>.
    خط ۵۶: خط ۵۸:
    در 17 سالگى از شمس الدّين محمد بن على بن محمد قطان مصرى (د 813 ق) كه يكى از اوصياى او بود، فقه و عربيّت و حساب ياد گرفت و نيز در نزد ابومحمد (يا ابواسحاق) أبناسى (د 802 ق) فقه خواند <ref>سخاوى، الذيل، 77</ref>. سخاوى مى‌گويد كه ابناسى دوست پدر ابن حجر بود و ابن حجر پس از 790 ق ملازمت او را اختيار كرد <ref>الضوء، 173/1</ref>. ابن حجر استادان و مشايخ بسيارى دارد و او همۀ آنها را در کتابى به نام المجمع المؤسّس فى معجم المفهرس نام برده است. اين کتاب هنوز چاپ نشده است و ذكر همۀ شيوخ و استادان او در اينجا ممكن نيست، اما بعضى از مشاهير مشايخ او را در اينجا از قول خودش در انباء و از گفتۀ سخاوى در سرتاسر الضوء و در کتاب ذيل نام مى‌بريم:
    در 17 سالگى از شمس الدّين محمد بن على بن محمد قطان مصرى (د 813 ق) كه يكى از اوصياى او بود، فقه و عربيّت و حساب ياد گرفت و نيز در نزد ابومحمد (يا ابواسحاق) أبناسى (د 802 ق) فقه خواند <ref>سخاوى، الذيل، 77</ref>. سخاوى مى‌گويد كه ابناسى دوست پدر ابن حجر بود و ابن حجر پس از 790 ق ملازمت او را اختيار كرد <ref>الضوء، 173/1</ref>. ابن حجر استادان و مشايخ بسيارى دارد و او همۀ آنها را در کتابى به نام المجمع المؤسّس فى معجم المفهرس نام برده است. اين کتاب هنوز چاپ نشده است و ذكر همۀ شيوخ و استادان او در اينجا ممكن نيست، اما بعضى از مشاهير مشايخ او را در اينجا از قول خودش در انباء و از گفتۀ سخاوى در سرتاسر الضوء و در کتاب ذيل نام مى‌بريم:


    1. عمر بن رسلان بن نصير، معروف به سراج بلقينى، از فقها و محدثان بزرگ شافعى (د 805 ق). ابن حجر به گفتۀ خودش در انباء (108/5) تصانيف او را از خود او استماع كرده است و دلائل النّبوۀ بيهقى و نيز دروسى از روضة الطالبين و عمدة المتقين نووى را در فقه شافعى نزد او خوانده است و بلقينى به خط خود به او اجازه داده است.
    #عمر بن رسلان بن نصير، معروف به سراج بلقينى، از فقها و محدثان بزرگ شافعى (د 805 ق). ابن حجر به گفتۀ خودش در انباء (108/5) تصانيف او را از خود او استماع كرده است و دلائل النّبوۀ بيهقى و نيز دروسى از روضة الطالبين و عمدة المتقين نووى را در فقه شافعى نزد او خوانده است و بلقينى به خط خود به او اجازه داده است.
     
    #ابن جماعه عز الدين محمد بن ابى بكر بن عبدالعزيز (د 819 ق).
    2. ابن جماعه عز الدين محمد بن ابى بكر بن عبدالعزيز (د 819 ق).
    #:ابن حجر مى‌گويد <ref>انباء، 242/7</ref> كه از 790 ق تا سال وفاتش ملازم او بوده است و مى‌گويد من در تعظيم او مبالغة مى‌كردم حتّى در غيابش او را فقط به نام «امام الائمة» مى‌خواندم و او نيز مرا دوست مى‌داشت و با من نهايت ادب را روا مى‌داشت و در غياب من به تقدم من گواهى مى‌داد. ابن حجر حاشيۀ عضد و شرح جمع الجوامع را از او فرا گرفت <ref>همان، 241</ref>.
     
    #بزرگ‌ترين شيخ او در حديث شيخ زين الدين كرد عراقى، عبدالرحيم بن حسين بن عبدالرحمن الكردى، معروف به زين عراقى (د 806 ق) بود. ابن حجر مى‌گويد كه ده سال ملازم او بوده است <ref>انباء، 172/5</ref>.
    ابن حجر مى‌گويد <ref>انباء، 242/7</ref> كه از 790 ق تا سال وفاتش ملازم او بوده است و مى‌گويد من در تعظيم او مبالغة مى‌كردم حتّى در غيابش او را فقط به نام «امام الائمة» مى‌خواندم و او نيز مرا دوست مى‌داشت و با من نهايت ادب را روا مى‌داشت و در غياب من به تقدم من گواهى مى‌داد. ابن حجر حاشيۀ عضد و شرح جمع الجوامع را از او فرا گرفت <ref>همان، 241</ref>.
    #جمال الدين ابوالمعالى عبدالله بن عمر بن على بن مبارك ازهرى حلاوى (د 807 ق). ابن حجر <ref>همان، 239/5-241</ref> مى‌گويد:
     
    #:در ميان شيوخ روايت او كسى در حسن اداء به پاى او نمى‌رسيد. ابن حجر مسند [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را در مدتى كوتاه كه مجالس آن طولانى بود از او استماع كرده است.
    3. بزرگ‌ترين شيخ او در حديث شيخ زين الدين كرد عراقى، عبدالرحيم بن حسين بن عبدالرحمن الكردى، معروف به زين عراقى (د 806 ق) بود. ابن حجر مى‌گويد كه ده سال ملازم او بوده است <ref>انباء، 172/5</ref>.
    #ابوعلى محمد بن احمد بن على المهدوى البزاز معروف به ابن المطرّز (د 797 ق). ابن حجر مى‌گويد: قرأت عليه الكثير <ref>همان، 270/3</ref>.
     
    #عبدالرحمن بن احمد بن مبارك بن حماد بن تركى الغزّى يا المعرّى <ref>ابن عماد، 359/6</ref> معروف به ابوالفرج ابن الشّيخه يا ابن الشيخه (د 799 ق). ابن حجر در انباء مى‌نويسد: او دوست پدرم بود.
    4. جمال الدين ابوالمعالى عبدالله بن عمر بن على بن مبارك ازهرى حلاوى (د 807 ق). ابن حجر <ref>همان، 239/5-241</ref> مى‌گويد:
    #:هنگامى كه پدرم درگذشت، من كودك بودم و او به ديدار ما مى‌آمد.
     
    #:بعدها كه در صدد آموختن حديث برآمدم، به او پيوستم. او مرا گرامى داشت و به صبر بر مداومت قرائت كتب وا مى‌داشت تا آنجا كه بيشتر روايات او را فرا گرفتم و [[صحيح مسلم]] را به روايت ابونعيم نزد او قرائت كردم <ref>348/3</ref>.
    در ميان شيوخ روايت او كسى در حسن اداء به پاى او نمى‌رسيد. ابن حجر مسند [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را در مدتى كوتاه كه مجالس آن طولانى بود از او استماع كرده است.
    #ابن الصّائغ على بن محمد بن محمد الدمشقى (د 800 ق) كه به «ابن خطيب عين شرما» نيز معروف بود. ابن حجر مى‌گويد: سنن ابن ماجه و مسند شافعى و تاريخ اصفهان و غير آن از «کتاب كبار و اجزاء صغار» و نيز بيشتر مسموعاتش را نزد او خوانده است <ref>همان، 407/3-408</ref>.
     
    #زين الدين عمر بن محمد بن احمد البالسى الصالحى الملقّن (د 807 ق). ابن حجر مى‌گويد: «قرات عليه الكثير» <ref>همان، 311/4</ref>.
    5. ابوعلى محمد بن احمد بن على المهدوى البزاز معروف به ابن المطرّز (د 797 ق). ابن حجر مى‌گويد: قرأت عليه الكثير <ref>همان، 270/3</ref>.
    #نور الدين على بن ابى بكر بن سليمان الهيثمى (د 807 ق). ابن حجر كتبى را كه پيش او خوانده است، ياد كرده است، از جمله نيمى از مجمع الزوائد تأليف خود او و يك ربع از زوائد مسند احمد. و مى‌گويد: اشتباهات او را در مجمع الزوائد جمع مى‌كردم و چون شنيدم كه اين كار من بر او گران مى‌آيد به رعايت خاطرش دست از اين كار برداشتم <ref>همان، 256/5-260</ref>.
     
    #ابن البرهان ابوهاشم احمد بن محمد بن اسماعيل الظّاهرى التيمىّ (د 808 ق). ابن حجر مى‌گويد: سمعت من فوائده كثيرا <ref>همان، 317/5-318</ref>.
    6. عبدالرحمن بن احمد بن مبارك بن حماد بن تركى الغزّى يا المعرّى <ref>ابن عماد، 359/6</ref> معروف به ابوالفرج ابن الشّيخه يا ابن الشيخه (د 799 ق). ابن حجر در انباء مى‌نويسد: او دوست پدرم بود.
    #شهاب الدين احمد بن عمر جوهرى (د 809 ق). ابن حجر مى‌گويد: سنن ابن ماجه را در جامع عمرو بن العاص پيش او خواندم و نيز قسمت بزرگى از [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] خطيب و طبقات الحفاظ [[ذهبى]] را نزد او خواندم <ref>همان، 18/6</ref>.
     
    #محمد بن انس الحنفى الطنتدائى يا طنتدى (د 809 ق). ابن حجر مى‌گويد: كتبت منه الكثير <ref>همان، 43/6</ref>.
    هنگامى كه پدرم درگذشت، من كودك بودم و او به ديدار ما مى‌آمد.
    #مجد الدين محمد بن يعقوب فيروز آبادى شيرازى، مؤلف کتاب مشهور قاموس (د 817 ق). ابن حجر از او استماع حديث كرده است و او کتاب قاموس را به او داده و اجازه داده است كه آن را از خود او روايت كند <ref>همان، 162/7</ref>.
     
    #محمد بن محمد بن على الغمارى المالكى (د 802 ق). ابن حجر مى‌گويد: «اجاز لى غير مرّة» <ref>همان، 181/4</ref>.
    بعدها كه در صدد آموختن حديث برآمدم، به او پيوستم. او مرا گرامى داشت و به صبر بر مداومت قرائت كتب وا مى‌داشت تا آنجا كه بيشتر روايات او را فرا گرفتم و [[صحيح مسلم]] را به روايت ابونعيم نزد او قرائت كردم <ref>348/3</ref>.
     
    7. ابن الصّائغ على بن محمد بن محمد الدمشقى (د 800 ق) كه به «ابن خطيب عين شرما» نيز معروف بود. ابن حجر مى‌گويد: سنن ابن ماجه و مسند شافعى و تاريخ اصفهان و غير آن از «کتاب كبار و اجزاء صغار» و نيز بيشتر مسموعاتش را نزد او خوانده است <ref>همان، 407/3-408</ref>.
     
    8. زين الدين عمر بن محمد بن احمد البالسى الصالحى الملقّن (د 807 ق). ابن حجر مى‌گويد: «قرات عليه الكثير» <ref>همان، 311/4</ref>.
     
    9. نور الدين على بن ابى بكر بن سليمان الهيثمى (د 807 ق). ابن حجر كتبى را كه پيش او خوانده است، ياد كرده است، از جمله نيمى از مجمع الزوائد تأليف خود او و يك ربع از زوائد مسند احمد. و مى‌گويد: اشتباهات او را در مجمع الزوائد جمع مى‌كردم و چون شنيدم كه اين كار من بر او گران مى‌آيد به رعايت خاطرش دست از اين كار برداشتم <ref>همان، 256/5-260</ref>.
     
    10. ابن البرهان ابوهاشم احمد بن محمد بن اسماعيل الظّاهرى التيمىّ (د 808 ق). ابن حجر مى‌گويد: سمعت من فوائده كثيرا <ref>همان، 317/5-318</ref>.
     
    11. شهاب الدين احمد بن عمر جوهرى (د 809 ق). ابن حجر مى‌گويد: سنن ابن ماجه را در جامع عمرو بن العاص پيش او خواندم و نيز قسمت بزرگى از [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] خطيب و طبقات الحفاظ [[ذهبى]] را نزد او خواندم <ref>همان، 18/6</ref>.
     
    12. محمد بن انس الحنفى الطنتدائى يا طنتدى (د 809 ق). ابن حجر مى‌گويد: كتبت منه الكثير <ref>همان، 43/6</ref>.
     
    13. مجد الدين محمد بن يعقوب فيروز آبادى شيرازى، مؤلف کتاب مشهور قاموس (د 817 ق). ابن حجر از او استماع حديث كرده است و او کتاب قاموس را به او داده و اجازه داده است كه آن را از خود او روايت كند <ref>همان، 162/7</ref>.
     
    14. محمد بن محمد بن على الغمارى المالكى (د 802 ق). ابن حجر مى‌گويد: «اجاز لى غير مرّة» <ref>همان، 181/4</ref>.


    علاوه بر اشخاص مذكور مى‌توان از جمله شيوخ و استادان او اشخاص ذيل را نام برد: زفتاوى، محمد بن احمد بن على، د 806 ق <ref>سخاوى، الضوء، 24/7</ref>؛ابشيطى، سليمان بن عبدالناصر، د 511 ق <ref>همان، 265/3</ref>؛بدر بشتكى، ابوالبقاء محمد بن ابراهيم انصارى دمشقى، د 830 ق <ref>همان، 278/6</ref> كه معلم ادبيات و عروض ابن حجر بود؛جمال مادرانى، عبدالله بن خليل بن يوسف، د 809 ق <ref>همان، 19/5</ref>؛ابن الملقن، سراج الدين، د 804 ق <ref>همو، الذ، 77</ref>؛قنبر بن عبدالله شروانى ازهرى، د 801 ق <ref>ابن حجر، ابناء، 77/4</ref> و شمس الدين ابوالمعالى محمد بن احمد حبتّى حنبلى، د 825 ق <ref>همان، 480/7</ref>.
    علاوه بر اشخاص مذكور مى‌توان از جمله شيوخ و استادان او اشخاص ذيل را نام برد: زفتاوى، محمد بن احمد بن على، د 806 ق <ref>سخاوى، الضوء، 24/7</ref>؛ابشيطى، سليمان بن عبدالناصر، د 511 ق <ref>همان، 265/3</ref>؛بدر بشتكى، ابوالبقاء محمد بن ابراهيم انصارى دمشقى، د 830 ق <ref>همان، 278/6</ref> كه معلم ادبيات و عروض ابن حجر بود؛جمال مادرانى، عبدالله بن خليل بن يوسف، د 809 ق <ref>همان، 19/5</ref>؛ابن الملقن، سراج الدين، د 804 ق <ref>همو، الذ، 77</ref>؛قنبر بن عبدالله شروانى ازهرى، د 801 ق <ref>ابن حجر، ابناء، 77/4</ref> و شمس الدين ابوالمعالى محمد بن احمد حبتّى حنبلى، د 825 ق <ref>همان، 480/7</ref>.