الاستنساخ بين التقية و التشريع: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸: خط ۷۸:
سه اشكال اعتقادى مهم مطرح شده درباره شبيه‌سازى، عبارت‌اند از:
سه اشكال اعتقادى مهم مطرح شده درباره شبيه‌سازى، عبارت‌اند از:


1- شبيه‌سازى، خلق موجود جديد است و اين عمل اختصاص به خدا دارد، عمل خدايى است.
#شبيه‌سازى، خلق موجود جديد است و اين عمل اختصاص به خدا دارد، عمل خدايى است.
 
#تغيير خلقت الهى است و حرام مى‌باشد.
2- تغيير خلقت الهى است و حرام مى‌باشد.
#از سنت‌هاى عالم طبيعت خارج است.
 
3- از سنت‌هاى عالم طبيعت خارج است.


نگارنده، اجمالاً چنين پاسخ مى‌دهد كه خلق در لغت به معناى تقدير است و به مفهوم ايجاد بعد از عدم است و شبيه‌سازى ايجاد بعد از عدم نيست بلكه از موجودات عالم چيز جديد توليد كردن است. ثانياً استنساخ تغيير در خلقت نيست.
نگارنده، اجمالاً چنين پاسخ مى‌دهد كه خلق در لغت به معناى تقدير است و به مفهوم ايجاد بعد از عدم است و شبيه‌سازى ايجاد بعد از عدم نيست بلكه از موجودات عالم چيز جديد توليد كردن است. ثانياً استنساخ تغيير در خلقت نيست.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۲:
حال حرمت استنساخ از سه صورت خارج نيست:
حال حرمت استنساخ از سه صورت خارج نيست:


1- حرمت ذاتى داشته باشد. مانند شريك براى خدا قايل شدن و يا بت‌پرستى.
#حرمت ذاتى داشته باشد. مانند شريك براى خدا قايل شدن و يا بت‌پرستى.
 
#حرمت تشريعى مانند زنا داشته باشد.
2- حرمت تشريعى مانند زنا داشته باشد.
#حرمت به وسيله ادله ثانوى.
 
3- حرمت به وسيله ادله ثانوى.


او جواب مى‌دهد كه استنساخ فى حد نفسه، با قطع نظر از آثارى كه بر آن مترتب مى‌شود حرمت شرعى ندارد و حرام دانستن آن نياز به دليل دارد و اگر دليلى وجود نداشت، حكم به حليت و برائت مى‌كنيم. وى سپس تلاش مى‌كند احتمالاتى كه ممكن است به حرمت اين عمل منجر شود مطرح كند و پاسخ دهد و لذا شبيه‌سازى را با زنا و نكاح مقايسه و مفهوم زنا و نكاح را بيان كرده تا ثابت كند اولاً، غير از زناست و ثانياً، ربطى به عمل نكاح ندارد و تكثير انسان است؛ نه توليد مثل از طريق جنسى.
او جواب مى‌دهد كه استنساخ فى حد نفسه، با قطع نظر از آثارى كه بر آن مترتب مى‌شود حرمت شرعى ندارد و حرام دانستن آن نياز به دليل دارد و اگر دليلى وجود نداشت، حكم به حليت و برائت مى‌كنيم. وى سپس تلاش مى‌كند احتمالاتى كه ممكن است به حرمت اين عمل منجر شود مطرح كند و پاسخ دهد و لذا شبيه‌سازى را با زنا و نكاح مقايسه و مفهوم زنا و نكاح را بيان كرده تا ثابت كند اولاً، غير از زناست و ثانياً، ربطى به عمل نكاح ندارد و تكثير انسان است؛ نه توليد مثل از طريق جنسى.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۰:
او در ادامه اشكال‌هاى فقهى را كه بر عمل شبيه‌سازى شده است پاسخ داده و پس از آن صورت‌هاى مختلف شبيه‌سازى را به همراه ادله حليّت آن بيان كرده است.
او در ادامه اشكال‌هاى فقهى را كه بر عمل شبيه‌سازى شده است پاسخ داده و پس از آن صورت‌هاى مختلف شبيه‌سازى را به همراه ادله حليّت آن بيان كرده است.


1- شبيه‌سازى گياهان.
#شبيه‌سازى گياهان.
 
#شبيه‌سازى حيوانات. در هر دو مورد قاعده حليت را جارى كرده و دليلى بر حرمت اينها نيافته است.
2- شبيه‌سازى حيوانات. در هر دو مورد قاعده حليت را جارى كرده و دليلى بر حرمت اينها نيافته است.
#شبيه‌سازى حيوان و انسان. وى اين صورت را حرام مى‌داند؛ چراكه انسان را تبديل به حيوان كردن و بالعكس تغيير در خلقت و حرام است.
 
#شبيه‌سازى انسان. اين مورد را محل بحث و جدل مى‌داند و به حالات متعددى كه براى اين نوع تصور مى‌شود و احكام آن پرداخته است:
3- شبيه‌سازى حيوان و انسان. وى اين صورت را حرام مى‌داند؛ چراكه انسان را تبديل به حيوان كردن و بالعكس تغيير در خلقت و حرام است.
 
4- شبيه‌سازى انسان. اين مورد را محل بحث و جدل مى‌داند و به حالات متعددى كه براى اين نوع تصور مى‌شود و احكام آن پرداخته است:
 
1- تلقيح مصنوعى بين يك زن معين و يك مرد معين و قرار دادن نطفه در رحم همسر او. اين قسم را نيز ملحق به اول كرده و جايز دانسته است.
 
2- نطفه مرد و زن در رحم زن ديگر قرار گيرد. اين صورت را از نظر انجام عمل تلقيح جايز دانسته و در انتساب فرزند متولد شده به پدر هم ترديدى نكرده؛ ولى در انتسابش به زنى كه رحمش را اجاره داده و يا به زنى كه از نطفه‌اش اين بچه متولد شده ترديد نموده، ولى در پايان فرزند را از مادر صاحب نطفه دانسته است.
 
3- اگر نطفه از مرد غير معلوم و زن معينى تركيب يابد، ظاهر آن است كه نسبتى بين مرد و فرزند برقرار نمى‌شود؛ چرا كه وى اصلاً معلوم نيست چه كسى است و زنا هم صورت نگرفته است. ولى نسبتش به مادر مشخص است.


4- اگر نطفه از مرد و زن نامعين ايجاد شود هيچ نسبى در كار نيست.
#تلقيح مصنوعى بين يك زن معين و يك مرد معين و قرار دادن نطفه در رحم همسر او. اين قسم را نيز ملحق به اول كرده و جايز دانسته است.
#نطفه مرد و زن در رحم زن ديگر قرار گيرد. اين صورت را از نظر انجام عمل تلقيح جايز دانسته و در انتساب فرزند متولد شده به پدر هم ترديدى نكرده؛ ولى در انتسابش به زنى كه رحمش را اجاره داده و يا به زنى كه از نطفه‌اش اين بچه متولد شده ترديد نموده، ولى در پايان فرزند را از مادر صاحب نطفه دانسته است.
#اگر نطفه از مرد غير معلوم و زن معينى تركيب يابد، ظاهر آن است كه نسبتى بين مرد و فرزند برقرار نمى‌شود؛ چرا كه وى اصلاً معلوم نيست چه كسى است و زنا هم صورت نگرفته است. ولى نسبتش به مادر مشخص است.
#اگر نطفه از مرد و زن نامعين ايجاد شود هيچ نسبى در كار نيست.


او در اين بخش 11 حالت را بيان كرده و به تبيين آنها پرداخته است. البته اين صور ظاهراً ربطى به شبيه‌سازى ندارد و در بحث تلقيح مصنوعى مورد تحقيق قرار مى‌گيرد؛ ولى شايد ايشان به مناسبت، اين‌جا ذكر كرده است.
او در اين بخش 11 حالت را بيان كرده و به تبيين آنها پرداخته است. البته اين صور ظاهراً ربطى به شبيه‌سازى ندارد و در بحث تلقيح مصنوعى مورد تحقيق قرار مى‌گيرد؛ ولى شايد ايشان به مناسبت، اين‌جا ذكر كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش