۸۳٬۲۷۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های ' به 'ههای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش های ' به 'شهای ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
مهم ترین برهه از ماجرای نفت به دورهی پس از تحریم نفتی ایران باز می گردد؛ دورهای که دولت محمد مصدق با مشکلات اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت مواجه شد. دولت بریتانیا پس از خلع شدن شرکت نفت ایران و انگلیس از نفت ایران، به راههای گوناگون سیاسی و اقتصادی متوسل شد تا ایران را از ادامهی کار منصرف کند. قطع ارتباط سیاسی و تحریم نفتی ایران مهم ترین راه حل برای زمینگیر کردن دولت ایران بود. بریتانیا با به رسمیت نشناختن قانون ملی شدن نفت، ایران را غاصب می دانست. نفتکش هایی هم که خطر کرده و برای حمل نفت ایران اقدام میکردند، به تیغ مجازات بریتانیا مبتلا می شدند. کشتی ایتالیایی «رزماری» آینهی عبرتی برای خریداران نفت ایران بود. ممانعت از فروش نفت ایران موجب مشکلات فراوانی برای دولت مصدق شد. راه حل «اقتصاد بدون نفت» که با فروش اوراق قرضهی ملی، حمایت از صادرات، حمایت از کشاورزی و ... همراه بود، چندان قرین توفیق نبود. مذاکرات مستقیم ایران و بریتانیا به دلیل قطع رابطهی دو کشور و ترک تهران توسط هیئت نمایندگی بریتانیا به بن بست رسید. مصدق اما باب مذاکره را نبست و در یادداشتی به وزیر امور خارجهی وقت ایالات متحده، در شهریور 1320 از پیشنهادهای خود برای ارائه به بریتانیایی ها رونمایی کرد. مصدق پیشنهاد ایشان را برای واگذاری صنعت نفت ایران به «یک سازمان عامل» یا «مدیر عامل انگلیسی» رد کرد. و آن را بازگشت به وضعیت سابق و در حکم احیای شرکت سابق به صورتی جدید دانست. ایران اما حاضر بود «تشکیلات سابق را تا آنجا که با مقررات ملی شدن صنعت نفت مباینت نداشته باشد، حفظ کند» و تکنسینهای بریتانیایی را هم «با همان اختیارات سابق، در شرکت ملی نفت ایران استخدام کند». در کنار این، ایران اما حق استفاده از «متخصصان ممالک بی طرف» را برای خود محفوظ می دانست. پرداخت غرامت به بریتانیا به عنوان حافظ منافع شرکت نفت ایران و انگلیس هم با رعایت دعاوی و مطالبات ایران پذیرفته شد. این غرامت از سه طریق و تعیین ملاک، قابل پرداخت بود. ممانعت از فروش نفت مهم ترین عاملی بود که مصدق را به ادامهی مذاکرات ترغیب میکرد؛ وضعیت که سایهی بلاتکلیفی را بر عرصهی سیاست و اقتصاد ایران تحمیل کرده بود. با توجه به ترک میز مذاکرات توسط بریتانیایی ها، سفارت ایالات متحده تنها گزینه برای ادامهی آن بود. | مهم ترین برهه از ماجرای نفت به دورهی پس از تحریم نفتی ایران باز می گردد؛ دورهای که دولت محمد مصدق با مشکلات اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت مواجه شد. دولت بریتانیا پس از خلع شدن شرکت نفت ایران و انگلیس از نفت ایران، به راههای گوناگون سیاسی و اقتصادی متوسل شد تا ایران را از ادامهی کار منصرف کند. قطع ارتباط سیاسی و تحریم نفتی ایران مهم ترین راه حل برای زمینگیر کردن دولت ایران بود. بریتانیا با به رسمیت نشناختن قانون ملی شدن نفت، ایران را غاصب می دانست. نفتکش هایی هم که خطر کرده و برای حمل نفت ایران اقدام میکردند، به تیغ مجازات بریتانیا مبتلا می شدند. کشتی ایتالیایی «رزماری» آینهی عبرتی برای خریداران نفت ایران بود. ممانعت از فروش نفت ایران موجب مشکلات فراوانی برای دولت مصدق شد. راه حل «اقتصاد بدون نفت» که با فروش اوراق قرضهی ملی، حمایت از صادرات، حمایت از کشاورزی و ... همراه بود، چندان قرین توفیق نبود. مذاکرات مستقیم ایران و بریتانیا به دلیل قطع رابطهی دو کشور و ترک تهران توسط هیئت نمایندگی بریتانیا به بن بست رسید. مصدق اما باب مذاکره را نبست و در یادداشتی به وزیر امور خارجهی وقت ایالات متحده، در شهریور 1320 از پیشنهادهای خود برای ارائه به بریتانیایی ها رونمایی کرد. مصدق پیشنهاد ایشان را برای واگذاری صنعت نفت ایران به «یک سازمان عامل» یا «مدیر عامل انگلیسی» رد کرد. و آن را بازگشت به وضعیت سابق و در حکم احیای شرکت سابق به صورتی جدید دانست. ایران اما حاضر بود «تشکیلات سابق را تا آنجا که با مقررات ملی شدن صنعت نفت مباینت نداشته باشد، حفظ کند» و تکنسینهای بریتانیایی را هم «با همان اختیارات سابق، در شرکت ملی نفت ایران استخدام کند». در کنار این، ایران اما حق استفاده از «متخصصان ممالک بی طرف» را برای خود محفوظ می دانست. پرداخت غرامت به بریتانیا به عنوان حافظ منافع شرکت نفت ایران و انگلیس هم با رعایت دعاوی و مطالبات ایران پذیرفته شد. این غرامت از سه طریق و تعیین ملاک، قابل پرداخت بود. ممانعت از فروش نفت مهم ترین عاملی بود که مصدق را به ادامهی مذاکرات ترغیب میکرد؛ وضعیت که سایهی بلاتکلیفی را بر عرصهی سیاست و اقتصاد ایران تحمیل کرده بود. با توجه به ترک میز مذاکرات توسط بریتانیایی ها، سفارت ایالات متحده تنها گزینه برای ادامهی آن بود. | ||
هرچند مذاکرات با وعدهی پرداخت وام از سوی ایالات متحده به ایران آغاز شده بود، اما روش پرداخت آن، فروش نفت ایران به بریتانیا و قانون الگوی ملی شدن از مواردی بود که در طول مذاکرات مورد مناقشه بود. همچنین ترکیب قضایی که قرار بود در هیئت داوری دیوان دادگستری بین المللی بر سر اختلاف ایران و بریتانیا نظر بدهند، مورد اختلاف طرفین بود. مصدق با وجود نیاز شدید به فروش نفت، حاضر به اعطای قدرت فوق العاده به شرکت نفت ایران و انگلیس در اقتصاد ایران نبود؛ قدرتی که با خرید طولانی مدت عمدهی تولیدات نفتی ایران به دست می آمد - هرچند نخست وزیر ایران اذعان داشت شرکت امکاناتی در بازاریابی دارد که ایران به آن نیاز دارد. در مقابل او حاضر بود این امتیاز را به شرکتی آمریکایی یا شرکتی بین المللی که شرکت نفت ایران و انگلیس در آن مشارکت داشته باشد، برای یک دورهی زمانی معین واگذار کند. البته این شرکت نبایستی در بریتانیا به ثبت رسیده باشد تا از حوزهی نفوذ بریتانیایی ها خارج باشد. جز فروش نفت، هزینهی درآمد حاصله از آن هم از موارد مذاکره بود. مصدق میخواست 25 درصد سود ویژهی همهی | هرچند مذاکرات با وعدهی پرداخت وام از سوی ایالات متحده به ایران آغاز شده بود، اما روش پرداخت آن، فروش نفت ایران به بریتانیا و قانون الگوی ملی شدن از مواردی بود که در طول مذاکرات مورد مناقشه بود. همچنین ترکیب قضایی که قرار بود در هیئت داوری دیوان دادگستری بین المللی بر سر اختلاف ایران و بریتانیا نظر بدهند، مورد اختلاف طرفین بود. مصدق با وجود نیاز شدید به فروش نفت، حاضر به اعطای قدرت فوق العاده به شرکت نفت ایران و انگلیس در اقتصاد ایران نبود؛ قدرتی که با خرید طولانی مدت عمدهی تولیدات نفتی ایران به دست می آمد - هرچند نخست وزیر ایران اذعان داشت شرکت امکاناتی در بازاریابی دارد که ایران به آن نیاز دارد. در مقابل او حاضر بود این امتیاز را به شرکتی آمریکایی یا شرکتی بین المللی که شرکت نفت ایران و انگلیس در آن مشارکت داشته باشد، برای یک دورهی زمانی معین واگذار کند. البته این شرکت نبایستی در بریتانیا به ثبت رسیده باشد تا از حوزهی نفوذ بریتانیایی ها خارج باشد. جز فروش نفت، هزینهی درآمد حاصله از آن هم از موارد مذاکره بود. مصدق میخواست 25 درصد سود ویژهی همهی فروشهای خارجی نفت خام و تولیدات نفتی به توافق طرفین سپرده شود. البته این 25 درصد را هم مصدق منوط به پرداخت یکجای صدمیلیون دلار وام ایالات متحده میکرد؛ وامی که به اعتقاد او، برای اقتصاد ایران حیاتی بود و «ایران به هر سنت آن» نیاز داشت. چنین کمکی موجب شد «ایران بخشی از جهان آزاد باقی بماند». تهدیدی که مصدق در صدد بود از آن برای پیشبرد اهدافش در مذاکره با ایالات متحده بهره ببرد..<ref> [https://www.historylib.com/books/2344 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |