زبدة التواريخ (مستوفي): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
    خط ۴۵: خط ۴۵:




    تاريخ‌نويسان عصر صفوى، وقايع تاريخى پيش از اسلام را تا دوره تيمورى، معمولا از روى تاريخ روضه‌الصفاى ميرخواند و نظاير آن مى‌نوشته‌اند. بنابراين، از نظر ارزش تاريخى و سنديت، هر چه مطالب اين گونه كتاب‌ها به عصر نويسنده آن نزديك‌تر مى‌شود، مهم‌تر است. تا آن جا كه وقايع دوران زندگى نويسنده را با عنايت به ساير جهات تحقيقى مى‌توان از منابع دست اول براى آن عصر به شمار آورد.
    تاريخ‌نويسان عصر صفوى، وقايع تاريخى پيش از اسلام را تا دوره تيمورى، معمولا از روى تاريخ روضه‌الصفاى ميرخواند و نظاير آن مى‌نوشته‌اند. بنابراين، از نظر ارزش تاريخى و سنديت، هر چه مطالب اين گونه كتاب‌ها به عصر نويسنده آن نزدیک ‌تر مى‌شود، مهم‌تر است. تا آن جا كه وقايع دوران زندگى نويسنده را با عنايت به ساير جهات تحقيقى مى‌توان از منابع دست اول براى آن عصر به شمار آورد.


    كتاب محمد محسن هم از اين قاعده بر كنار نيست. بنابراين، بخش تاريخ صفويه آن براى تصحيح و توضيح انتخاب شده است كه در همين بخش هم دوره شاه سلطان حسين كه حدود نيمى از حجم بخش صفويه را به خود اختصاص داده است، اهميتى ويژه دارد، زيرا مؤلف در همين دوره مى‌زيسته است. محمد محسن اين كتاب را همان گونه كه در ديباچه مى‌گويد، به فرمان رضا قلى ميرزا وليعهد نادر شاه افشار نوشته و محتوى آن عبارت است از: تاريخ انبياء و پيامبران و امامان شيعه، بنى‌اميه و بنى‌عباس، سلاطين و پادشاهان ايران پيش از اسلام، سلسله‌ها و حكومت‌هاى كوچك و بزرگ ايران بعد از اسلام از قبيل طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان، آل‌بويه، سلجوقيان خوارزمشاهيان، اتابكان فارس و آذربايجان و عراق، قراختائيان، اسماعيليان، سلاطين مغولى و تيمورى و سلسله‌هاى چوپانيان، مظفريان، آل‌كرت، سربداران، آق قوينلو، قره قويوينلو و صفويان.
    كتاب محمد محسن هم از اين قاعده بر كنار نيست. بنابراين، بخش تاريخ صفويه آن براى تصحيح و توضيح انتخاب شده است كه در همين بخش هم دوره شاه سلطان حسين كه حدود نيمى از حجم بخش صفويه را به خود اختصاص داده است، اهميتى ويژه دارد، زيرا مؤلف در همين دوره مى‌زيسته است. محمد محسن اين كتاب را همان گونه كه در ديباچه مى‌گويد، به فرمان رضا قلى ميرزا وليعهد نادر شاه افشار نوشته و محتوى آن عبارت است از: تاريخ انبياء و پيامبران و امامان شيعه، بنى‌اميه و بنى‌عباس، سلاطين و پادشاهان ايران پيش از اسلام، سلسله‌ها و حكومت‌هاى كوچك و بزرگ ايران بعد از اسلام از قبيل طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان، آل‌بويه، سلجوقيان خوارزمشاهيان، اتابكان فارس و آذربايجان و عراق، قراختائيان، اسماعيليان، سلاطين مغولى و تيمورى و سلسله‌هاى چوپانيان، مظفريان، آل‌كرت، سربداران، آق قوينلو، قره قويوينلو و صفويان.
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    محمد محسن، در پايان كتاب خود بعد از درج فهرست گونه نام سلاطين روم و به قول مؤلف «فرنگ» و حواريون حضرت عيسى(ع)، درباره «ولايات ارمن و افريخ» (افريقا) نيز مطالبى را نوشته است كه در مورد دومى بيشتر «حكايات برخى از عجايبات و غرايبات» آن سرزمين است. بالاخره علاوه بر چند حكايت كوتاه، قصه يوذاسف و بلوهر را از كتاب عين الحيات نوشته ملا [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] نقل كرده كه تا حدودى طولانى است.
    محمد محسن، در پايان كتاب خود بعد از درج فهرست گونه نام سلاطين روم و به قول مؤلف «فرنگ» و حواريون حضرت عيسى(ع)، درباره «ولايات ارمن و افريخ» (افريقا) نيز مطالبى را نوشته است كه در مورد دومى بيشتر «حكايات برخى از عجايبات و غرايبات» آن سرزمين است. بالاخره علاوه بر چند حكايت كوتاه، قصه يوذاسف و بلوهر را از كتاب عين الحيات نوشته ملا [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] نقل كرده كه تا حدودى طولانى است.


    بخش قبل از صفويه زبدة التواريخ مزيتى بر تاريخ‌هاى عمومى عصر خودش ندارد. اين كتاب در بخش تاريخ صفويه وقايع دوران شاهان اوليه را به اختصار توضيح داده است و از همه كمتر در مورد عصر شاه سليمان و شاه عباس دوم مطلب دارد، ولى عصر شاه سلطان حسين، شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم را با تفصيل ذكر كرده است و از آن جا كه مؤلف بسيارى از وقايع را در دوران اخير از نزديك مشاهده كرده يا به خاطر حضورش در دربار از منابع موثق شنيده است، زبدة التواريخ براى اين دوره از مهم‌ترين منابع دست اول است.
    بخش قبل از صفويه زبدة التواريخ مزيتى بر تاريخ‌هاى عمومى عصر خودش ندارد. اين كتاب در بخش تاريخ صفويه وقايع دوران شاهان اوليه را به اختصار توضيح داده است و از همه كمتر در مورد عصر شاه سليمان و شاه عباس دوم مطلب دارد، ولى عصر شاه سلطان حسين، شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم را با تفصيل ذكر كرده است و از آن جا كه مؤلف بسيارى از وقايع را در دوران اخير از نزدیک  مشاهده كرده يا به خاطر حضورش در دربار از منابع موثق شنيده است، زبدة التواريخ براى اين دوره از مهم‌ترين منابع دست اول است.


    لكهارت كه تحقيق مفصل و معتبرى در مورد سقوط شاه سلطان حسين و سال‌هاى حكومت افغان‌ها در ايران انجام داده است، مى‌گويد كه زبدة التواريخ «بى‌شك از مهم‌ترين منابع فارسى براى اين دوره است». مدرس رضوى هم در مقدمه مجمل‌التواريخ درباره اين اثر نقل مشابهى دارد: «براى اواخر سلاطين صفويه و دوران هرج و مرج مملكت و تسلط افاغنه بر ايران بهترين كتاب، زبدة التواريخ محمد محسن بن عبدالكريم مستوفى آستان قدس رضوى است كه آن را به نام رضا قلى پسر نادر شاه تأليف كرده». البته او نام پدر محمد محسن را به جاى محمد كريم به غلط عبدالكريم ذكر كرده است.
    لكهارت كه تحقيق مفصل و معتبرى در مورد سقوط شاه سلطان حسين و سال‌هاى حكومت افغان‌ها در ايران انجام داده است، مى‌گويد كه زبدة التواريخ «بى‌شك از مهم‌ترين منابع فارسى براى اين دوره است». مدرس رضوى هم در مقدمه مجمل‌التواريخ درباره اين اثر نقل مشابهى دارد: «براى اواخر سلاطين صفويه و دوران هرج و مرج مملكت و تسلط افاغنه بر ايران بهترين كتاب، زبدة التواريخ محمد محسن بن عبدالكريم مستوفى آستان قدس رضوى است كه آن را به نام رضا قلى پسر نادر شاه تأليف كرده». البته او نام پدر محمد محسن را به جاى محمد كريم به غلط عبدالكريم ذكر كرده است.
    خط ۸۳: خط ۸۳:
    در بخش تاريخ ايران پيش از اسلام كه كاملا به اختصار ذكر شده است، اشاره‌اى به منابع نشده، ولى به احتمال زياد مؤلف از روضه الصفاى ميرخواند كه در عصر تيمورى نوشته شده، استفاده كرده است. البته محمد محسن در ديباچه اثر خود از كتاب‌هايى؛ چون روضه الصفا، حبيب السير، خلاصه الحساب، منتخب التواريخ، تاريخ وصّاف، مطلع السعدين و مجمع البحرين و عالم آراى عباسى نام برده است. درباره دوره مغول، مؤلف زبدة التواريخ به كتاب‌هاى ظفرنامه‌ى شرف‌الدين على يزدى، تاريخ گزيده‌ى حمدالله مستوفى و مرصاد العباد و استفاده از آنها اشاره كرده است. محمد محسن، همچنين به بهره‌گيرى از كتاب‌هاى نظام التواريخ قاضى بيضاوى و نسب‌نامه‌ى سليمانى تصريح مى‌كند.
    در بخش تاريخ ايران پيش از اسلام كه كاملا به اختصار ذكر شده است، اشاره‌اى به منابع نشده، ولى به احتمال زياد مؤلف از روضه الصفاى ميرخواند كه در عصر تيمورى نوشته شده، استفاده كرده است. البته محمد محسن در ديباچه اثر خود از كتاب‌هايى؛ چون روضه الصفا، حبيب السير، خلاصه الحساب، منتخب التواريخ، تاريخ وصّاف، مطلع السعدين و مجمع البحرين و عالم آراى عباسى نام برده است. درباره دوره مغول، مؤلف زبدة التواريخ به كتاب‌هاى ظفرنامه‌ى شرف‌الدين على يزدى، تاريخ گزيده‌ى حمدالله مستوفى و مرصاد العباد و استفاده از آنها اشاره كرده است. محمد محسن، همچنين به بهره‌گيرى از كتاب‌هاى نظام التواريخ قاضى بيضاوى و نسب‌نامه‌ى سليمانى تصريح مى‌كند.


    در بخش صفويه آنچه مسلم است، عالم آراى عباسى نوشته اسكندر بيگ تركمان، احسن التواريخ، اثر حسن روملو و لب التواريخ، تأليف يحيى بن عبداللطيف قزوينى از منابع زبدة التواريخ است؛ اگر چه در متن كتاب فقط از دو اثر اول نام برده شده است. محمد محسن، اشاره كوتاهى به چگونگى استفاده خود از منابع دارد: «تواريخ مشهوره كه بعد از تحقيقات لازمه و ملاحظه اسناد و اقوال بر يكديگر ترجيح داده‌اند، اقوال صحيح و مشهور ميانه اهل تاريخ اينست كه قبلا گفته شد، مؤلف زبدة التواريخ درباره عصر شاه عباس دوم و شاه سليمان مطلبى قابل توجه ندارد و ظاهرا مؤلف به منابع اين دوره كه اتفاقا نزديك به عصر خودش بوده، دسترسى نداشته است. با اين حال يكى دو واقعه را به نقل از معمرين عصر خويش كه احيانا در زمان دو شاه ياد شده مى‌زيسته‌اند، نقل كرده است. از ديگر منابع زبدة التواريخ احتمالا دفاتر ديوانى بوده است، زيرا در موارد بسيارى آمار سپاه، مالى و نظاير آنها را با جزئيات ذكر مى‌كند. اين احتمال با توجه به شغل مؤلف در «ديوان خاصه شريفه» كه امكان اطلاع از دفاتر را براى او فراهم كرده است، تقويت مى‌شود.
    در بخش صفويه آنچه مسلم است، عالم آراى عباسى نوشته اسكندر بيگ تركمان، احسن التواريخ، اثر حسن روملو و لب التواريخ، تأليف يحيى بن عبداللطيف قزوينى از منابع زبدة التواريخ است؛ اگر چه در متن كتاب فقط از دو اثر اول نام برده شده است. محمد محسن، اشاره كوتاهى به چگونگى استفاده خود از منابع دارد: «تواريخ مشهوره كه بعد از تحقيقات لازمه و ملاحظه اسناد و اقوال بر يكديگر ترجيح داده‌اند، اقوال صحيح و مشهور ميانه اهل تاريخ اينست كه قبلا گفته شد، مؤلف زبدة التواريخ درباره عصر شاه عباس دوم و شاه سليمان مطلبى قابل توجه ندارد و ظاهرا مؤلف به منابع اين دوره كه اتفاقا نزدیک  به عصر خودش بوده، دسترسى نداشته است. با اين حال يكى دو واقعه را به نقل از معمرين عصر خويش كه احيانا در زمان دو شاه ياد شده مى‌زيسته‌اند، نقل كرده است. از ديگر منابع زبدة التواريخ احتمالا دفاتر ديوانى بوده است، زيرا در موارد بسيارى آمار سپاه، مالى و نظاير آنها را با جزئيات ذكر مى‌كند. اين احتمال با توجه به شغل مؤلف در «ديوان خاصه شريفه» كه امكان اطلاع از دفاتر را براى او فراهم كرده است، تقويت مى‌شود.


    نثر متداول دوره صفويه كه كم و بيش تا دوره قاجاريه هم ادامه داشت؛ پيچيده، پر تكلف و آكنده از عبارت پردازى‌هاى اضافى است. متنهاى اين دوره معمولا مملو از استعارات، تشبيهات، كنايات، شعر و آيات قرآنى است. نثر كتاب زبدة التواريخ كاملا مغاير با اين شيوه و برخوردار از سادگى و روانى است. محمد محسن پايبندى خود را به شيوه نوشتارى عصرش در ديباچه كاملا حفظ كرده است؛ اما اصل كتاب به كلى با ديباچه تفاوت دارد. از جمله ضعف‌هاى اين متن استفاده فراوان از افعال ناقص است و تقريبا تمام جمله‌هايى كه بايد به «كرده است، كرده بود، كرد، شده است، شده بود، شد و...» ختم شود با فعل ناقص كرده و شده خاتمه يافته است.
    نثر متداول دوره صفويه كه كم و بيش تا دوره قاجاريه هم ادامه داشت؛ پيچيده، پر تكلف و آكنده از عبارت پردازى‌هاى اضافى است. متنهاى اين دوره معمولا مملو از استعارات، تشبيهات، كنايات، شعر و آيات قرآنى است. نثر كتاب زبدة التواريخ كاملا مغاير با اين شيوه و برخوردار از سادگى و روانى است. محمد محسن پايبندى خود را به شيوه نوشتارى عصرش در ديباچه كاملا حفظ كرده است؛ اما اصل كتاب به كلى با ديباچه تفاوت دارد. از جمله ضعف‌هاى اين متن استفاده فراوان از افعال ناقص است و تقريبا تمام جمله‌هايى كه بايد به «كرده است، كرده بود، كرد، شده است، شده بود، شد و...» ختم شود با فعل ناقص كرده و شده خاتمه يافته است.