براقی، حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'رده:فروردین(99)' به '')
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    </div>
    </div>


    '''سيد‌ ‎حسين بن احمد بن اسماعيل بن زينى حسنى نجفى''' (۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲- ۱۳۳۲ق‌)، مشهور به براقى، مورخ و رجال شناس شیعیِ عراقی. نسب‌ او به‌ زید ، فرزند امام‌ حسن‌ مجتبی‌ (علیه‌السلام)
    '''سيد‌ ‎حسين بن احمد بن اسماعيل بن زينى حسنى نجفى''' (۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲- ۱۳۳۲ق‌)، مشهور به براقى، مورخ و رجال شناس شیعیِ عراقی. نسب‌ او به‌ زید، فرزند امام‌ حسن‌ مجتبی‌ (علیه‌السلام)


    == ولادت ==
    == ولادت ==

    نسخهٔ ‏۱ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۲

    براقی، حسین
    نام براقی، حسین
    نام‎های دیگر ب‍راق‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن ب‍ن اح‍م‍د

    ح‍س‍ی‍ن ال‍ب‍راق‍ی‌

    ح‍س‍ن‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن ب‍ن اح‍م‍د

    ح‍س‍ون ال‍ب‍راق‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن‌

    براقی نجفی، حسین بن احمد

    نام پدر احمد
    متولد ۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲ق
    محل تولد نجف اشرف
    رحلت 1332ق یا 1914 م
    اساتید
    برخی آثار تاريخ النجف المعروف باليتيمة الغروية و التحفة النجفية في الأرض المباركة الزكية

    تاریخ الکوفة

    تاریخ کوفه (ترجمه)

    کد مؤلف AUTHORCODE00617AUTHORCODE

    سيد‌ ‎حسين بن احمد بن اسماعيل بن زينى حسنى نجفى (۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲- ۱۳۳۲ق‌)، مشهور به براقى، مورخ و رجال شناس شیعیِ عراقی. نسب‌ او به‌ زید، فرزند امام‌ حسن‌ مجتبی‌ (علیه‌السلام)

    ولادت

    در سال 1261ق، يا يك سال بعد، در بَراق‌ یکی‌ از ۴ محله معروف‌ نجف‌ اشرف‌ در خانواده‌ای اهل علم دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. 

     نیای‌ بزرگ‌ او سیداسماعیل‌ و خانواده‌اش‌ که‌ به‌ «حسنی‌» معروف‌ و اهل‌ علم‌ و تقوا بودند، در اواخر سده ۱۲ق‌ از اطراف‌ بغداد به‌ نجف‌ کوچیدند و در محله براق‌ سکنی‌ گزیدند. 

    وى از جمله‌ى مورخانى بود كه به‌طور كلى به تاريخ كوفه خدمت كردند و آن را بر اساس رويدادهایى كه خود شاهد بودند و از آن آگاهى يافتند و نيز بر پايه آنچه از ميان كتاب‌ها و آثار و يا از لابه‌لاى كتيبه‌ها و سنگ‌نبشته‌ها به دست آوردند، نوشتند.

    تحصیلات

    وى، از دوران كودكى، برخلاف تمام افراد خانواده‌اش، به علم و تحقيق و عالمان تمايل داشت و به تاريخ علاقه‌ى خاصى نشان مى‌داد؛ چنان‌كه گويى سرشت او با بررسى و پيگيرى حوادث و رويدادها آميخته بود؛ با دانشمندان مى‌نشست و به مجالس علما و خبرگان سالخورده رفت و آمد مى‌كرد و از گفت‌وگوهاى آنان بهره مى‌جست و اين، علاوه بر همه مطالبى بود كه با سؤال كردن، بر آنها اطلاع مى‌يافت. او با آگاهى و هوشيارى، رشد مى‌كرد و هر حادثه‌اى كه در اطرافش رخ مى‌داد، توجه او را به خود جلب مى‌كرد و با اطلاع كامل، آنها را مى‌نوشت؛ افزون بر اينها، بيشتر اخبار مختلفى را كه از كشورهاى دور به او مى‌رسيد، يادداشت مى‌كرد تا مطلبى را از دست ندهد. از حسن اتفاق، از عمر طولانى برخوردار بود و از دوران جوانى به تأليف اشتغال داشت و مجموعه‌ى بزرگى از وقايع تاريخى را كه در طول زندگى شاهد آن بود، گرد آورد و اين، افزون بر مطالبى است كه از كتاب‌ها و آثار برجاى‌مانده، به دست آورده بود.

    براقى، به جمع‌آورى و بررسى كتاب‌ها، به‌ويژه كتاب‌هاى تاريخى پرداخت، ولى مساعد نبودن حال و تنگ‌دستى، او را از رسيدن به اين مهم بازداشت، لذا به بازنويسى كتاب‌هاى مورد نياز و حتى بعضى از كتاب‌هاى چاپ‌شده روى آورد، چون نمى‌توانست آنها را خريدارى كند. به تنهایى كتابخانه‌ى كوچكى تأسيس كرد كه داراى بعضى از آثار مهم و كمياب بود. بازنويسى كتاب‌ها، براى او فايده‌ى دو جانبه داشت، زيرا تمامى كتاب‌هایى را كه بازنويسى كرده بود، به دقت مطالعه مى‌كرد و بدين ترتيب، بنيه‌ى تاريخى او تقويت مى‌شد. علاوه بر اين، وى در كتابخانه‌ها كه در عصر او بسيار بود، بر تعدادى كتاب‌هاى ارزشمند چاپى و خطى آگاهى يافت و همه اين كتاب‌ها را با جديت مطالعه كرد؛ تا آنجايى كه حقايق تاريخى بسيارى، از كتاب‌هاى فقه و حديث و رجال كه گمان وجود مطالب تاريخ در آنها نمى‌رود، به دست آورد و اين، بر كوشش بسيار و اراده استوار او دلالت دارد. همچنين مسافرت در منطقه وسيعى از اطراف و اكناف عراق برایش ميسر شد و بسيارى از آثار باقى‌مانده‌ى عراق قديم را مشاهده كرد و بدين ترتيب، علم را با عمل همراه نمود.

    از آنجا كه وى قصد داشت تاريخ عراق پس از فروپاشى حكومت عباسيان را مفصل بنويسد، ناچار شد به زبان فارسی روى آورد؛ بدين جهت، به بررسى كتاب‌هاى فارسی به‌منظور استفاده از مطالبى كه درباره‌ى تاريخ عراق در اين كتاب‌ها نوشته شده بود، پرداخت.

    به‌طور كلى، وى بيشتر به تاريخ اهميت مى‌داد و به همين علت، در آن صاحب‌نظر و متخصص شد و به‌جز علم انساب و رجال، آن هم به سبب ارتباط آن دو با تاريخ، به هيچ علم ديگرى توجه نداشت. او اين دو علم را به‌دقت مورد بررسى قرار داد، ولى در زبان عربى به سبک نگارش و نامه‌نگارى مهارت چندانى نداشت؛ ازاين‌رو، هيچ‌يك از آثارش براى دوستداران فصاحت و بلاغت جاذبه‌اى ندارد، زيرا معمولا سبک نگارش او، سبکی ميان زبان محلى و فصيح است. در آثار او به عبارت‌هاى زيادى برمى‌خوريم كه روشنفكران معاصر، آنها را نمى‌پسندند و نيز اشتباهاتى در اجتهاد و نتيجه‌گيرى‌هاى تاريخى او به چشم مى‌خورد. گذشته از اين، آثار او همچون بسيارى از كتاب‌هاى قديمى، داراى آشفتگى، بى‌نظمى، عدم فصل‌بندى و مانند اينهاست. با وجود اين، از آنجا كه فوايد مهمى در آثار و كتاب‌هاى ارزشمند او وجود دارد، اين كاستى‌ها از منزلت آنها نمى‌كاهند.

    براقى، از قدرت حافظه، خوش‌فكرى، حضور ذهن، دقت، تحقيق و بررسى و به‌طور كلى تمام ويژگى‌هایى كه يك مورخ خوب بايد داشته باشد، برخوردار بود.

    او مهربان، جوانمرد و نسبت به خانواده بزرگش سخاوتمند بود. وى از رفتار دانشمندان معاصرش، به‌خصوص از گروهى كه در زمره‌ى آنان قرار داشت، ناراحت و رنجيده‌خاطر بود. همچنين در كتاب‌هاى خود از آنچه در محيط زندگى‌اش مى‌گذشته، بسيار شكايت كرده است، زيرا با رفتارهاى ناخوشايند و نامأنوسى مواجه بود كه با سرشت پاک عربى و اخلاق پسنديده‌ى وى سازگار نبود؛ تا اينكه در حدود سال 1320ق، مجبور شد به يكى از روستاهاى «حيره» به نام «لهيا» مهاجرت كند. وى با سختى و تنگ‌دستى در آنجا اقامت كرد. او و فرزندانش از محصولات مزرعه‌ى كوچكى استفاده می‌كردند تا مجبور نشوند از افراد فرومايه درخواست كمك كنند.

    وفات

    سيد‌ ‎براقى، سرانجام در شعبان سال 1332ق در همان مزرعه درگذشت.

    آثار

    براقى، در مدت عمر خويش، بالغ بر هشتاد جلد كتاب تأليف نموده‌اند كه بيشتر آنها دستخط خود اوست و تا آنجا كه مى‌دانيم، تاكنون هيچ‌يك از آثارش به چاپ نرسيده است. اين آثار، نتيجه‌ى تحقيقات و بررسى‌هایى است كه وى در دوران زندگى خود انجام داده و به‌طور كلى مطالب تاريخى فراوانى را همان طور كه بوده، در آثارش نقل كرده است. او در بعضى از تأليفاتش، انديشه‌هاى اصلاح‌طلبانه‌ى مفيدى دارد و حقيقت بسيارى از قبور و زيارتگاه‌هایى را كه در روستاهاى اطراف عراق پراكنده‌اند و به فرزندان ائمه اطهار نسبت داده شده‌اند، روشن كرده و افزوده است كه علت اصلى ايجاد بيشتر اين زيارتگاه‌ها، به عملكرد مزدورانى كه از نادانى عوام سوء استفاده مى‌كرده‌اند، بازمى‌گردد.

    وى گفته است: مانند اين زيارتگاه‌ها، در شام و حجاز نيز وجود دارد كه بيشتر آنها ساختگى‌اند و اسامى اين زيارتگاه‌ها را در يكى از كتاب‌هاى خود به نام «مجموعه حكايات» آورده است.

    پاره‌اى از آثار براقى از این قرار است:


    1. بهجة المؤمنين في احوال الأولين و الآخرين: در چهار مجلد بزرگ، در زمينه تاريخ عمومى، تدوين شده و نگارش آن، تا پايان عمر مؤلف ادامه داشته است.

    2. قلائد الدرر و المرجان في ما جرى في السنين من طوارق الحدثان: كتابى تاريخى، در يك مجلد و مستند به منابع كمياب است.

    3. براقية السيرة في تحديد الحيرة: داراى فصل‌هاى تاريخى ارزشمندى درباره‌ى حيره است.

    4. كتاب الحنانة و الثوية: مقاله‌اى زيبا و تحقيقى پيرامون دو مكان حنانه و ثويه است.

    5. الجوهرة الزاهرة في فضل كربلا و من حل فيها من العترة الطاهرة: در يك مجلد و حاوى مطالبى تاريخى درباره كربلاست.

    6. السيرة البراقية في رد صاحب التحفة العنبرية في الانساب.

    7. عقد اللؤلؤ و المرجان في تحديد ارض كوفان و من سكن فيها من القبائل و العربان: در يك مجلد، از بهترين آثار او و از دقيق‌ترين كتاب‌هایى است كه درباره‌ى كوفه نوشته شده است. او در اين كتاب، تاريخ قديم و جديد كوفه را تا آخرين روزهاى زندگى خود، به‌طور كامل بيان كرده است.

    8. اليتيمة الغروية في الأرض المبارکة الزكية: در زمينه تاريخ نجف است.

    9. النخبة الجلية في احوال الوهابية: در تاريخ پيدايش وهابيت و حوادثى كه در عراق و كشورهاى ديگر به وجود آورده‌اند، است.

    10. كتاب قريش و احوالهم.

    11. كتاب بنى امية و احوالهم.

    12. اکسیر المقال في مشاهير الرجال.

    13. منبع الشرف: رساله‌اى است درباره‌ى علماى مشهور نجف.

    14. تغيير الأحكام في من عبدالأصنام.

    15. كشف النقاب في فضل السادة الأنجاب.

    16. الهاوية في تاريخ يزيد بن معاوية.

    17. معدن الأنوار في النبى و آله الأطهار(ع).

    18. البقعة البهية: مختصرى از تاريخ كوفه را در بر دارد.

    19. السر المكنون في الغائب المصون: در پاسخ به افرادى است كه زمان ظهور امام مهدى(عج) را معين كرده‌اند.

    20. ارشاد الأمة في جواز نقل الأموات إلى مشاهد الأئمة(ع).

    21. كشف الأستار في اولاد خديجة من النبى المختار(ص).

    22. رسالة في تاريخ الشيخ المفيد(ره).

    23. رسالة في السهو و النسيان و هل ثبتا للنبى(ص).

    منابع مقاله

    برگرفته از شرح حال مؤلف از علامه شيخ محمدرضا شبيبى در مقدمه‌ى «تاريخ الكوفة».

    دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

    وابسته‌ها