منشی قمی، احمد بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|قمی (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|قمی (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|منشی‌ (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|منشی‌ (ابهام زدایی)}}



    نسخهٔ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۲۹

    منشی قمی، احمد بن حسین‏
    نام منشی قمی، احمد بن حسین‏
    نام‌های دیگر ق‍اض‍ی‌ م‍ی‍ر اح‍م‍د م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی

    ق‍م‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ ح‍س‍ی‍ن‌

    ق‍م‍ی‌، ق‍اض‍ی‌ اح‍م‍د

    م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی‌، ق‍اض‍ی‌ م‍ی‍ر اح‍م‍د

    م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی‌، م‍ی‍ر اح‍م‍د

    م‍ی‍ر اح‍م‍د م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی‌

    حسینی قمی، قاضی احمد بن شرف‌الدین حسین

    نام پدر حسین
    متولد 925 ش
    محل تولد قم
    رحلت 985 ش یا 1015 ق
    اساتید شرف‌الدین حسین پدرش

    میر سید احمد حسینى مشهدى

    شاه محمود زرین قلم

    مالک دیلمى

    کمال سبزوارى

    برخی آثار خلاصه التواریخ
    کد مؤلف AUTHORCODE02143AUTHORCODE


    احمد بن حسین منشی قمى (925-985ش)، مشهور به میرمنشى قمى ابراهیمى، از مورخان و تذکره نگاران برجسته‌ى دوره‌ى صفوى، نویسنده دو کتاب او خلاصة التواریخ و گلستان هنر

    خاندان

    وى در دو اثر مزبور نام و نسب خود را بیش از این ننگاشته است، لیکن در بیاض نواده‌ى او صفى‌الدین که خود آن را «خلاصة البلدان» نام داده است، مشجره‌اى به عنوان نسب نامه وى تا امام چهارم نقل مى‌شود. او مى‌گوید، این مشجره که اصل آن در این دودمان است با استفاده و استناد به کتاب‌هاى عمدة الطالب جمال‌الدین احمد بن عنبه حسنى و سر النسب ابونصر بخارى و دیوان النسب و عنوان الحسب امیر عبدالقادر نسابه و بحر المحیط سید رضى‌الدین محمد نقیب و بیان الانساب ابوالغیث احمد بن محمد بن عیسى حسنى نسابه و مبسوط شیخ فخرالدین تنظیم شده و على بن عبدالحسین نسابه سرکشیک آستانه مقدس کربلا و شیخ احمد نسابه خدمتگزار مدینه مشرفه و شیخ نورالدین محمد نسابه و محمد بن معتب حسینى بر آن گواهى نوشته‌اند.

    در آن مشجره نام پدران او تا امام چهارم چنین قلمداد شده بوده است:

    میرنظام‌الدین احمد مشهور به قاضى فرزند میر شرف‌الدین حسین مشهور به میرمنشى فرزند میر سید احمد فرزند سید نعیم‌الدین فرزند میر نعمت‌الله فرزند زین‌الدین على فرزند جمال‌الدین على فرزند میر سیدحسن مستجاب الدعوه فرزند سید رضى‌الدین محمد آوى فرزند سید شمس‌الدین محمد فرزند حسین فرزند على فرزند محمد فرزند زید فرزند داعى فرزند زید فرزند على فرزند ابومحمدحسن کرفه فرزند ابوالحسین على برطله فرزند حسین فرزند على فرزند عمر نقیب فرزند حسن افطن فرزند على اصغر فرزند امام زین‌العابدین.

    ولادت

    قاضى احمد بن شرف‌الدین حسین حسینى سحرگاهان روز پنج شنبه هفدهم ربیع‌الاول سال 953 در قم دیده به جهان گشود.

    ایام کودکی و بخشی از دوران نوجوانی میراحمد در شهر مقدس قم و در ایام حکومت شاه طهماسب صفوی سپری گشت. شرف‌الدین حسین، کمال کوشش را در تربیت او بکار برد و اهتمامش بر این بود که احمد شخصی صالح و فرزانه شود. اشتیاق به دانش‌اندوزی و راهنمایی‌های پدر فاضل، موجب گردید تا سید احمد به خوبی در همین سنین، مقدمات زبان و ادبیات فارسی و عربی و برخی علوم دیگر را با موفقیت بیآموزد.

    تحصیلات

    سفر به مشهد

    در سال 964 در یازده سالگى همراه پدر خود به مشهد رفت و مدت بیست سال در آن شهر بود، طبعا در دو نوبت که پدرش یک بار به وزارت ابراهیم میرزا و بار دیگر به وزارت خراسان منصوب گردید و خود در جایى از گلستان هنر از این دو نوبت یاد مى‌کند. او مى‌گوید که در این اقامت در درگاه ابراهیم میرزا صفوى نشو و نما یافته و به مطالعه اشتغال داشته و مشق تعلیم خط از استادان خط همچون میر سید احمد حسینى مشهدى و مولانا شاه محمود زرین قلم و مالک دیلمى مى‌گرفته است. در همان جا به سال 965 شیخ کمال سبزوارى را نیز که از استادان خط بود، دیدار کرد. او رسم پیچک از رسوم فنون نقاشى و کتاب سازى را از مولانا على اصغر کاشانى پدر آقا رضا مصور فرا گرفته بود.

    سفر به عتبات عالیات

    در سال 974 سفرى به زیارت اعتاب مقدس عراق رفت و در بغداد در خدمت سلطان سلیمان عثمانى، مصلح‌الدین لارى مورخ و ادیب این قرن را دیدار نمود. در سال 978 در قم بوده و نسخه‌اى از الدلائل البرهانیه علامه حلى را در آنجا به خط خود نگاشته که آن نسخه اکنون در دست است، در دوره‌ى شاه اسماعیل دوم از جانب او به پیروى تاریخ نگاران و نگارش خلاصة التواریخ مامور شد.

    او پیش از سال 987 وزارت شاه غازى مستوفى‌الممالک داشت و از آن سمت برکنار شده بود و در روز چهارشنبه 4 ع 2-987 وزارت اردوعذى خلیفه و ممیز بلوکات بدو واگذار گردید.

    سفر به تبریز

    در سال 988 سفر به تبریز رفته و در آنجا با مولانا على بیک از خوش نویسان آن شهر دیدار نموده است. در اوائل ذیحجه سال 989 استیفاى دفتر شرعیات و وزارت دیوان صدارت به او واگذار شد. در لوى ئیل 991 در معسکر همایون ملازم رکاب ظفر انتساب بود و به سعادت زیارت مشهد مقدس سرافراز شد. در سال 993 در پاى علم نصرت اثر به خواندن سوره «انا فتحنا» و ادعیه ماثور مواظبت مى‌نمود.

    وزیر قم

    در سال 994 وزیر قم بود و در حمله مرتضى قلى‌خان به این شهر مقاومت نمود و خود شخصا از دروب این شهر و نارین قلعه آن محافظت و دفاع مى‌کرد. در سال 998 جسد امیر شمس‌الدین محمد صدر را که در امام‌زاده قاسم به رسم امانت نهاده بودند، به قم برد و در آستانه آنجا نزدیک حرم به خاک سپرد.

    در ج1 ص999 مجلد پنجم خلاصة التواریخ خود را به نام شاه عباس به پایان برد. به این امید که وقایع پس از آن را «روز به روز در ملازمت رکاب ظفر انتساب» در تاریخى على حده و مجلدى تازه بنگارد. در همین سال‌ها و پیش از آن به تدوین مجمع‌الشعراى خود اشتغال داشت و هنوز کار آن را به پایان نبرده بود، در یاداشت روز یکشنبه 9 ذیحجه 1004 پس از دو سال گرفتارى در اردو آرزوى دیدار وطن مالوف و فرزند و خویشان خود را داشت. در روز جمعه 4 صفر 1005 به پى بوس نواب اعلى مشرف گردید و منصب کلانترى گرفت. در پیرامون آغاز سال قمیرى 1007 به سعایت میر صدرالدین محمد فرزند میرزا شرف جهان قزوینى از خدمت دیوانى برکنار شده و به قم رفت و در ماه صفر همان سال با امیر ابوالولى انجو درون روضه منور آستانه قم دیدار و گفتگو کرد.

    در محرم 1015 در قزوین بوده و آنجا با مولانا محمدامین عقیلى اردبیلى دیدار نموده است.  و در این سفر از فیض ملاقات و درک محضر شیخ بهایی بهره‌مند گشت و به درک اجازه روایت از جانب او نایل شد. از این تاریخ به بعد، از شرح زندگی قاضی احمد قمی ‌‌خبری در دست نیست.

    باز هم از جستجو در دو اثر مشهور او نکاتى دیگر در باب وى دانسته مى‌شود: او در هنگام نگارش گلستان هنر خود به واسطه انقلاب زمان و حوادث دوران و ناسازگارى چرخ بوقلمون بسیارى از مسودات و مرقعات و قطعات خطوط استادان فن را از دست داده بود.

    اسکندر بیک منشى نگارنده‌ى عالم آراى عباسى شاگرد او بوده و به دست او پرورده شده است.

    قاضى تخت جمشید را در مرودشت شیراز دیده و خط سلطان على فرزند خلیل میرزا فرزند اوزون حسن را در آنجا دیده است.

    زمانى نیز گویا یزد بوده و احکام و اسناد مشایخ و موالى آن جا را در همان شهر دیدار نموده است.

    نسخه‌اى از مصنف شریف که تحریر آن را به امام حسن مجتبى پیشواى دوم نسبت مى‌داده‌اند، در کتابخانه‌ى شاه طهماسب به نظر او رسیده بود. در خلاصة التواریخ (ص 50 نسخه خطى‌ش 6570 کتابخانه‌ى مرکزى دانشگاه) روایتى را که از شیخ بهاءالدین عاملى در موضوع پدیدار شدن صفویان و قیام شاه اسماعیل شنیده است، نقل مى‌کند.

    آثار

    1. خلاصة التواریخ
    2. گلستان هنر
    3. تذکرة مجمع الشعرا
    4. جمع الخیار
    5. منتخب الوزراء
    6. دیوان ابراهیم میرزا صفوى
    7. دیوان اشعار خود او
    8. رساله در احوال و مفاخر و مناقب شهر قم
    9. نامه‌اى به یکى از فضلا زادگان جاسب قم

    وابسته‌ها