الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    [[پرونده:NUR36537J1.jpg|بی‌قاب|چپ|انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن بر محور وصیت‌نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی قدس‌سره|175px]]
    [[پرونده:NUR36941J1.jpg|بی‌قاب|چپ|أبوطالب عليه‌السلام ثالث من أسلم|175px]]


    '''انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن بر محور وصیت‌نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی قدس‌سره'''، توسط [[باغانی، علی‌اصغر|على‌اصغر باغانى]] به‌مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) نگارش شده است.
    '''أبوطالب عليه‌السلام ثالث من أسلم'''، نوشته سید [[حسنی، نبیل|نبیل حسنی]]، کتابی است کلامی، که درصدد بیان رتبه اسلام ابوطالب(ع) است. نویسنده در این کتاب ثابت می‌کند ابوطالب(ع) پس از حضرت خدیجه و علی(ع)، سومین شخصی است که اسلام آورده است.


    فصل اول، مشتمل بر بيان علل و انگيزه‌ها در شكل‌گيرى انقلاب اسلامى: انگيزه دينى، انگيزه سياسى، انگيزه اقتصادى و اجتماعى، مرورى بر تلاش و فعالیت‌های سيد‌ ‎جمال‌الدين اسدآبادى، قضيه تنباكو و رهبرى روحانیت شيعه، اوضاع نابسامان ایران در قرن اخير و بسته شدن معاهدات و قراردادهاى ذلت‌بار و اسارت‌آور به‌وسيله قاجاريه و دودمان ننگين پهلوى، مسئله كاپيتالاسيون، كودتاى 1299 و روى كار آمدن رضاخان ميرپنج، قضيه نفت و ملى شدن آن، كودتاى 28 مرداد 1332 و بازگشت محمدرضاى خائن، قضيه انجمن‌هاى ايالتى و ولايتى در 1341 و شروع مبارزات [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) عليه رژيم، كشتار 15 خرداد، زندانى شدن امام و قضيه تبعيد امام به تركيه است.
    نویسنده در فصل اول، گریزی به حدیث ضحضاح (حدیثی مجعول است که پیامبر(ص) فرمودند ابوطالب در آتش است) زده است و می‌گوید: برخى از اهل غرض و عناد با توجه به یک روایت ضعیف و مجعول؛ معروف به حدیث‏ «ضحضاح‏» گفته‏‌اند که: ابوطالب(ع) پدر [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]] و عموى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده و بدون ایمان از دنیا رفته است. اگر این افراد اهل غرض و عناد نبودند، به‌طورقطع از میان آن‌همه روایات به یک روایت جعلى استناد نمی‌‏کردند و شیخ بزرگ قریش که حامى پیامبر اکرم(ص) بود را به بی‌ایمانى متهم نمى‏ساختند.
     
    ایشان می‌گوید: ابوطالب کسی بود که در زمان حیاتش، پیامبر را، همچون صدفی که در دل خویش درّی نهفته دارد، نگه داشته بود و بعد از وفاتش، چون سبب وجود فرزندی بنام علی(ع) بود بر معاندین سخت و سنگین می‌نمود. لذا جهت تخریب او و فرزندش کمر همت را بسته و حدیث ضحضاح را در کفر او جعل نمودند.
    نویسنده در ابتداى اين فصل، عنوان كتاب را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «منظور از ريشه‌هاى انقلاب، علل و انگيزه‌هایى است كه باعث به حركت درآمدن مردم گرديد و آنها را به طغيان و عصيان عليه حاكميت موجود وادار كرد تا انقلاب، محقق و پيروز گرديد». وى معتقد است كه در رأس همه انگيزه‌ها، به‌خطرافتادن دين و مبانى احكام دين مردم بود كه بر اثر جريحه‌دار شدن عواطف دينى و احساس خطر جدى مردم بر دين و حاكميت دينى، مردم را به طغيان و عصيان واداشت.<span id="mp-more"> [[انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن بر محور وصیت‌نامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی قدس‌سره|'''ادامه ...''']]
    محققان علم حدیث، راویان این حدیث را مورد بررسى و تحقیق قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که راویان حدیث مزبور مورد اعتماد نیستند، برخى از این روات ازنظر علماى اهل سنت، کذّاب و بعضى دیگر مجهول و بعضى از آن‌ها با على(ع) و اولاد او خصومت داشتند. ضمن اینکه جاعل و ناقل حدیث هم یک نفر فاسق و فاجر و دشمن سرسخت اهل‌بیت(ع) به‌نام «مغیرة بن شعبه» است.
    در اثبات ایمان ابوطالب و خدمات ایشان همین بس که بیش از سی‌وهشت کتاب دراین‌باره تألیف شده است ازجمله: أبوطالب(ع) مؤمن قريش، تألیف عبد‌الله خنیزى؛ أسنى‌المطالب في نجاة أبي‌طالب(ع)، نوشته احمد زينى دحلان؛ شيخ الأبطح أبوطالب(ع)، اثر سید محمدعلی آل شرف‌الدین؛ الشهاب الثاقب لرجم مكفر أبي‌طالب، شیخ نجم‌الدین جعفر طهرانی؛ ايمان أبي‌طالب(ع)، نوشته ابوعلى کوفى؛ ایمان أبي‌طالب(ع)، تألیف [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]؛ ایمان أبي‌طالب(ع)، اثر [[ابن طاووس، علی بن موسی|سید بن طاووس]]؛ و... همچنین بسیاری از علما در خلال کتب خویش بخشی را به بحث ایمان ابوطالب(ع) اختصاص داده‌اند.<span id="mp-more"> [[أبوطالب عليه‌السلام ثالث من أسلم|'''ادامه ...''']]
    </span>
    </span>

    نسخهٔ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۵

    أبوطالب عليه‌السلام ثالث من أسلم

    أبوطالب عليه‌السلام ثالث من أسلم، نوشته سید نبیل حسنی، کتابی است کلامی، که درصدد بیان رتبه اسلام ابوطالب(ع) است. نویسنده در این کتاب ثابت می‌کند ابوطالب(ع) پس از حضرت خدیجه و علی(ع)، سومین شخصی است که اسلام آورده است.

    نویسنده در فصل اول، گریزی به حدیث ضحضاح (حدیثی مجعول است که پیامبر(ص) فرمودند ابوطالب در آتش است) زده است و می‌گوید: برخى از اهل غرض و عناد با توجه به یک روایت ضعیف و مجعول؛ معروف به حدیث‏ «ضحضاح‏» گفته‏‌اند که: ابوطالب(ع) پدر امیرالمؤمنین و عموى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده و بدون ایمان از دنیا رفته است. اگر این افراد اهل غرض و عناد نبودند، به‌طورقطع از میان آن‌همه روایات به یک روایت جعلى استناد نمی‌‏کردند و شیخ بزرگ قریش که حامى پیامبر اکرم(ص) بود را به بی‌ایمانى متهم نمى‏ساختند. ایشان می‌گوید: ابوطالب کسی بود که در زمان حیاتش، پیامبر را، همچون صدفی که در دل خویش درّی نهفته دارد، نگه داشته بود و بعد از وفاتش، چون سبب وجود فرزندی بنام علی(ع) بود بر معاندین سخت و سنگین می‌نمود. لذا جهت تخریب او و فرزندش کمر همت را بسته و حدیث ضحضاح را در کفر او جعل نمودند. محققان علم حدیث، راویان این حدیث را مورد بررسى و تحقیق قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که راویان حدیث مزبور مورد اعتماد نیستند، برخى از این روات ازنظر علماى اهل سنت، کذّاب و بعضى دیگر مجهول و بعضى از آن‌ها با على(ع) و اولاد او خصومت داشتند. ضمن اینکه جاعل و ناقل حدیث هم یک نفر فاسق و فاجر و دشمن سرسخت اهل‌بیت(ع) به‌نام «مغیرة بن شعبه» است. در اثبات ایمان ابوطالب و خدمات ایشان همین بس که بیش از سی‌وهشت کتاب دراین‌باره تألیف شده است ازجمله: أبوطالب(ع) مؤمن قريش، تألیف عبد‌الله خنیزى؛ أسنى‌المطالب في نجاة أبي‌طالب(ع)، نوشته احمد زينى دحلان؛ شيخ الأبطح أبوطالب(ع)، اثر سید محمدعلی آل شرف‌الدین؛ الشهاب الثاقب لرجم مكفر أبي‌طالب، شیخ نجم‌الدین جعفر طهرانی؛ ايمان أبي‌طالب(ع)، نوشته ابوعلى کوفى؛ ایمان أبي‌طالب(ع)، تألیف شیخ مفید؛ ایمان أبي‌طالب(ع)، اثر سید بن طاووس؛ و... همچنین بسیاری از علما در خلال کتب خویش بخشی را به بحث ایمان ابوطالب(ع) اختصاص داده‌اند. ادامه ...