بیهقی، محمد بن حسین

    از ویکی‌نور
    بیهقی، محمد بن حسین
    نام بیهقی، محمد بن حسین
    نام‎های دیگر بیهقی، ابوالفضل

    دبیر

    Abu'l-Fadl Bayhaqi

    Abu’l-Fadl Muḥammad ibn Ḥusayn Bayhaqī

    نام پدر حسین
    متولد ۳۷۰ ش/ 385 ق
    محل تولد روستای حارث‌آباد بیهق در نزدیکی سبزوار
    رحلت 456 ش/ 470 ق
    اساتید ابونصرِ مشكان
    برخی آثار تاریخ بیهقی
    کد مؤلف AUTHORCODE03224AUTHORCODE


    ابوالفضل محمد بن حسین بيهقى (385 - 470ق)، مورخ و نویسنده، دبير و تاريخ‌نگار بلندآوازه دوره غزنويان و مؤلف تاريخ بيهقى مى‌باشد.

    مورخان و زندگى‌نامه‌نويسان با عناوين «خواجه»، «شيخ»، «كاتب»، «امام» و «عميد» از او ياد كرده‌اند.

    وى در دوره نهمين امير غزنوى، عبدالرشيد بن محمود سبک تكين، صاحب ديوانِ رسالت، نگهبان اسناد مهم و ضبط كردنى و «خزانه حجّت» غزنويان و معتمد آن روزگار بود.

    ولادت

    او در 385ق، در روستاى حارث‌آباد در دو و نيم فرسنگى جنوب غربى سبزوار امروزى، از ناحيه بيهق، تولد يافت و در نيشابور، مركز فرهنگى آن روزگار، به تحصيل پرداخت. درباره خانواده او، اطلاعى در دست نيست.

    وى در 412ق، درحالى‌كه بيش از 27 سال نداشت، به ديوان رسالت محمود غزنوى راه يافت. ابتدا شاگرد ابونصرِ مشكان بود و پس از نوزده سال به نيابت ابونصر به دبيرى سلطان محمود و سپس به دبيرى ديوان محمد بن محمود، سلطان مسعود، سلطان مودود و بالاخره فرخزاد بن مسعود برگزيده شد.

    وى از همان جوانى در شغل خود بسيار مورد اعتماد بود. از واگذارى دبيرى ديوان به او چنين برمى‌آيد كه علاوه بر ديگر فضيلت‌ها، خط خوشى نيز داشته است.

    او پس از مرگ ابونصر مشكان و جانشين شدن بوسهل زوزنى به‌عنوان رئيس جديد ديوان رسالت، به دليل موافق نبودن با اين امر در نامه‌اى به سلطان مسعود، از شغل دبيرى استعفا خواست، اما مسعود او را به كار دلگرم ساخت و از بوسهل خواست تا با او به‌خوبى رفتار كند. در 431ق بوسهل مورد عتاب مسعود واقع شد و مسعود او را به بُست فرستاد و بوسهل هنگامى كه به رفتن تن درداد، بيهقى جانشين او شد.

    پس از قتل مسعود و ديگرگونى اوضاع، بيهقى در دوره محمد بن محمود و مودود بن مسعود و نيز سلطان فرخزاد، همچنان دبير ديوان رسالت بود تا در عهد عبدالرشيد، كوچك‌ترين فرزند محمود غزنوى، به رياست ديوان رسالت برگزيده شد، اما پس از سلطان فرخزاد، انزوا اختيار كرد و به تصانيف مشغول شد.

    از حوادث مهم زندگى او در زمان عبدالرشيد، غارت شدن خانه و زندانى شدن وى بود كه بر اثر سعايت غلامى، «تومان» نام، انجام شد.

    واقعه ديگر زندگى وى اين بود كه قاضى غزنين، او را به جهت مهريه زنى زندانى كرد تا اينكه طغرل‌بَرار و به قول بيهقى «طغرل مغرور مخذول»، به غزنين تاخت و عبدالرشيد را كشت و او را از زندان آزاد كرد.

    على بن زيد بيهقى (ابن فندق)، همشهرى او، ضمن نقل اندرزهایى اخلاقى از وى، چهار بيت عربى از او نقل مى‌كند كه دو بيت از آنها درباره دوره زندان او در «حبس قلعه» در عهد طغرل است.

    وى در دوره فرخزاد نيز هنوز دبير ديوان رسالت بود و ظاهراً در اواخر همين دوره بود كه نامه معروف صلح‌نامه (كتاب الصلح) را در موضوع مصالحه چغرى‌بيك داوود بن ميكائيل سلجوقى با غزنويان تنظيم و كتابت كرد.

    وفات

    وى پس از درگذشت فرخزاد و روى كار آمدن ابوالمظفر ابراهیم در صفر 451ق، به ادامه كار تأليف كتاب مشهور خود، «تاريخ بيهقى»، اشتغال داشت تا در صفر 470ق درگذشت.

    آثار

    در ميان آثار مكتوبى كه از وى برجاى مانده، يا در متون از آنها ياد شده است، تاريخ او جايگاهى ممتاز دارد.

    مؤلف «آثار الوزراء» در پنج موضع از كتاب خود، كتابى را با عنوان «مقامات خواجه ابوالنصر مشكانى»، با اندكى اختلاف در عنوان، به وى نسبت داده است. با توجه به اين نكته كه موضوع مواضعه‌ها و جواب‌هایى كه ميان خواجه احمد حسن ميمندى و سلطان مسعود ردوبدل گرديده، عيناً همان مطالبى است كه خود بيهقى هم ضمن اشارت به آنها مى‌نويسد: «آن مواضعه بياورده‌ام در مقامات محمودى كه كرده‌ام كتاب مقامات و اينجا تكرار نكردم». معلوم مى‌شود كه مقامات خواجه ابوالنصر مشكانى؛ يعنى مجموعه مطالبى كه بيهقى از استادش ابونصر مشكان درباره تاريخ محمود غزنوى نقل كرده است، به احتمال زياد، همان مقامات محمودى است.

    بيهقى همچنين از «رسالتى» ياد مى‌كند كه خود «تأليف» كرده بوده و نامه‌هایى را كه از ديوان سلطان مسعود به تركستان نوشته‌اند، در آنجا ثبت كرده است. احتمال مى‌دهيم كه اين رساله بايد همان كتاب «زينة الكتّاب» بوده باشد كه در فن نويسندگى و هنر انشاء نامه‌ها و فرمان‌ها تأليف گرديده و ابن فندق از آن ياد كرده است. هنچنين رساله‌اى ديگر از بيهقى در موضوع لغت موجود است كه شامل حدود 370 واژه فارسی با معادل‌هاى عربى آنهاست. اين رساله در مجموعه‌اى در كتابخانه ملك تهران نگهدارى مى‌شود كه در شوال 652ق نگارش يافته است.

    منابع مقاله

    1. دانشنامه جهان اسلام، ج 5، ص325، رضا مصطفوى سبزوارى.
    2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 13، ص485، احمد سميعى.

    وابسته‌ها