تاريخ الأدب العربي (شوقی)

    از ویکی‌نور
    ‏تاريخ الأدب العربي
    تاريخ الأدب العربي (شوقی)
    پدیدآورانضیف، شوقی (نويسنده)
    ناشرذوی القربی
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1428ق
    چاپ2
    شابک964-518-035-X
    موضوعنويسندگان عرب - سرگذشت‌نامه ، ادبيات عربی - تاريخ و نقد
    زبانعربی
    تعداد جلد10
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ض‎‏9‎‏ت‎‏2 2053 ‏PJA‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    تاريخ الأدب العربي، مهم‌ترین‌ اثر احمد شوقی ضیف (درگذشته 2005م) مشهور به شوقی ضیف، در موضوع تاریخ ادبیات عرب است که در ده جلد به عربی منتشر شده است. در این اثر ادبیات عرب و تحولات آن به لحاظ تاریخی از عصر جاهلی تا اسلامی و عصر عباسی و به لحاظ جغرافیایی از جزیرة‌العرب و عراق تا موریتانی و سودان موردمطالعه قرار گرفته است.

    ساختار

    جلد اول کتاب مشتمل بر مقدمه، تمهید (در سه بحث کلمه ادب‌، تاریخ ادب و تقسیم‌ تاریخ ادب عرب و عصور آن)، دوازده فصل و خاتمه (خلاصه و تعلیق)‌‌ می‌باشد‌. جلدهای دیگر نیز به همین ترتیب گاه حاوی چند فصل و گاه همانند جلد دوم در دو بخش (کتاب) و هر بخش در چند فصل تدوین شده است.

    گزارش محتوا

    جلد اول کتاب، تاریخ ادبیات عرب را در عصر جاهلی به‌تفصیل مورد بررسی قرار می‌دهد و جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی‌، فکری‌ و دینی را ترسیم می‌کند و دگرگونی‌های زبان عربی را تا دوره اسلامی بیان می‌کند و چگونگی به کار بردن لهجه قریش را از طرف اقوام عرب‌ جاهلی به‌عنوان زبان عربی ادبیات‌ و بیان‌ استعداد‌ خود شرح می‌دهد. این جلد از کتاب‌ صحت‌ و سقم‌ شعر جاهلی و انتساب آن به منابع و تدوین و روایت آن را مورد بررسی قرار می‌دهد و به ویژگی‌های معنوی، لفظی و موسیقیایی آن توجه شایانی‌ نشان‌ می‌دهد‌. در‌ این مجلد از شعرایی مانند امرؤالقیس، نابغه‌، زهیر‌ و اعشی به‌تفصیل سخن رفته‌ است و تعدادی از شاعران جنگاور و شعرای ممالیک به‌تفصیل موردبحث قرار گرفته‌اند، همچنین‌ گونه‌های‌ نثر‌ جاهلی اعم ‌از قصه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و سجع و خطابه‌ مورد و بررسی قرار‌ گرفته‌اند. مؤلف با ذکر این ویژگی‌ها، نموداری تاریخی تحلیلی و انتقادی را از ادب جاهلی و ناموران و چهره‌های درخشان آثار‌ شعری‌ و دواوینشان‌‌ ارائه می‌دهد[۱].

    از‌ مطالعه‌ فهرست موضوعات این جلد واضح می‌گردد، مؤلف این کتاب از روش پیشینیان خود پیروی نمود. و در‌ تقسیم‌بندی‌ دوران‌های ادبی نظر خاصی نداشته است. حال اگر بگوییم وی شیوه و اصول‌ متعارف‌ مورخان ادبیات را به کار برده است‌. ناگزیریم‌ بپرسیم‌ پس نوآوری او در کجاست؟ جواب‌ این‌ پرسش از مطالعه این کتاب‌ و مقایسه آن با مؤلفات دیگر که در این‌ مباحث‌ نگاشته شده است روشن می‌گردد‌ اما‌ اشاره به‌ چند‌ نکته‌ لازم است:

    1. موضوعات این جلد بر اساس‌ سلسله زمانی و منطقی تدوین شده و در این‌ شیوه نوآوری وجود ندارد.
    2. لحن‌ و بیان مطالب از متانت عبارت و دقت‌ تعبیر بهره‌مند است ولی‌ به‌ لحاظ صنعت و هنر نویسندگی به‌پای‌ اثر مصطفی صادق الرافعی (ادیب توانای مصری‌ 1937-1880م) و یا احمد حست الزیات‌‌ نمی‌رسد‌. این مطلب، نشانگر عجز و ناتوانی‌‌ مؤلف‌ نیست‌؛ بلکه به نظر‌ می‌رسد‌، نگارنده در پی آن بوده‌ که‌ این کتاب به طبقات و اقشار مختلف راه یافته و مختص اهل ادب نباشد.
    3. در‌ بسیاری‌ از موضوعاتی که با مهارت و فرزانگی‌ خاص‌ مطرح شده‌ پاسخی‌‌ برای‌ پرسش‌هایی که به ذهن‌ خواننده خطور می‌کند دیده نمی‌شود؛ به‌عنوان‌مثال در بحث‌ امرؤالقیس آنجایی‌که پیدایش هنر قصیده‌سرایی‌ مطرح است نگارنده از علل پیدایش‌ آن‌‌ در‌ امیر‌نشین‌ کنده، و پدید آمدن‌ آن بر زبان امرؤالقیس بحث به میان نمی‌آورد[۲].

    در این جلد ملاحظه می‌شود که مؤلف به کار بردن‌ تشبیه‌ در شعر را به امرؤالقیس نسبت می‌دهد و می‌گوید: «در حقیقت امرؤالقیس در فراخنای‌ اعصار به شاعران عرب تشبیه را آموخت بلکه اوست که ایشان را به اسراف در‌ به‌‌ کار بردن‌ تشبیه سوق داد». در خاتمه فصل امرؤالقیس، مؤلف نظر خود را درباره وی‌ چنین بیان‌ می‌کند: «در حقیقت امرؤالقیس پدر شعر جاهلی؛ بلکه تمام شعر‌ عرب‌ است‌‌ زیرا که شعر با سیمای شگفت‌انگیزی نزد او جلوه کرده است خواه از نظر پیشی‌گرفتن ‌‌او‌ در هنرهای که به‌خوبی از عهده آنها برآمده است و یا به لحاظ‌ قدرت‌ و تمکن‌ او در توصیف و تشبیه»[۳].

    جلد دوم به نام عصر اسلامی‌‌ نام‌گذاری شده‌ است‌ که به دو بخش و هر بخش به فصولی تقسیم می‌شود، بخش اول به صدر اسلام و بخش دوم به عصر بنی‌امیه‌ اختصاص دارد. مقدمه و نتایج این بخش‌ها به متون ادبی و درعین‌حال‌ به بحث در مورد شخصیت‌ اعلام نامور در شعر و خطابه و نویسندگی پرداخته است[۴].

    نظریه‌ای در محافل برخی اهل بحث عرب یا خاورشناس مبتنی بر این مطلب وجود داشت که اسلام، اثر‌ کمی‌ در اشعار مخضرمین‌ به‌جای گذاشت. حال‌آنکه چنین‌ نظریه‌ای بسیار سخیف و دور از واقع است چراکه خداوند متعال بر این شاعران نعمت‌ اسلام را به اتمام رسانید‌ و تعداد‌ زیادی از آنان در صفوف مجاهدان راه خدا درآمدند. قرآن کریم هم، گروهی از شعرای دارای ایمان و عمل صالح و دیگر صفات مثبت را از آن حکم معروف خود جدا‌ می‌نماید‌ و خود رسول اکرم(ص) نیز شعرای صالح را مورد لطف و عنایت خود قرار داده‌اند که حکایات آن در تاریخ مسطور است. یکی از اندیشمندان معاصر درباره قوت نفوذ و تأثیر شعر‌ برخی‌ شعرای‌ عصر اسلامی خصوصاً عصر اموی‌ و عباسی‌ که‌ در زیر به آنها اشاره خواهد شد می‌گوید: اشعار اینان، کار وسایل‌ ارتباط‌جمعی امروز را انجام می‌داد و چند بیت شعر ایشان‌ کافی‌ بود‌ جمعیت‌های عظیم را به‌سوی هدفی به حرکت‌ درآورد‌ مثل‌اینکه، آنان را بر دستگاه خلافت بشوراند. این جمله از کمیت صاحب دیوان الهاشمیات معروف است که گفت‌: «چهل‌ سال‌ چوبه‌دار خود را بر دوشم حمل نمودم و دنبال کسی می‌گشتیم‌ تا طناب آن را بر گردن من‌ بیندازید»[۵].

    جلد سوم که حاوی بخش نخست عباسیان است با بررسی زندگی عباسیان آغاز می‌شود که خود را بر ادیبان عباسی به‌طورجدی، خواه در‌ زندگی‌ سیاسی‌ و حکومتی و یا زندگی اشرافی و اجتماعی‌ تحمیل نمودند. همچنین‌ پدیده‌هایی‌ مانند غوطه‌ور شدن در بی‌عفتی و بی‌پروایی و لذت‌پرستی و زندقه و زهد و عبادت و یا زندگی فکری و علمی‌ نیز مورد بررسی شوقی ضیف قرار گرفته است.‌ مقصود‌ از‌ زندگی فکری و علمی‌ از قبیل ترجمه فرهنگ‌های بیگانگان‌، نقل‌ علوم ملل مستعرب، برقرار کردن اصول و پایه‌های علوم زبان و تاریخ علوم مذهبی و دین و کلامی و مواردی ازاین‌دست‌ می‌باشد[۶]. ‌

    در جلد‌ چهارم‌ عصر دوم عباسی بحث شده و اوضاع‌ سیاسی‌ و رویدادهایی‌ که منجر به انتقال قدرت‌ از ایرانیان‌ به ترکان‌ گردید‌ موردبحث‌ قرار گرفته است[۷]. ‌

    در جلد پنجم، جزیرة‌العرب، عراق و ایران در عصر دول و امارات که از سال 334ق تا عصر حاضر امتداد یافته بررسی شده است[۸]. ‌

    در جلد ششم، تاریخ ادب عرب در شام با بیان اجمالی تاریخ شام قدیم آغاز و در زمان امویان، فاطمیان، حمدانیان و... ادامه یافته است[۹].

    در جلد هفتم، تحولات و ادبیات عرب در مصر مطرح شده است. از جمله مباحث مطرح شده در این جلد نهضت علوم مختلف در مصر است. در رابطه با هر علم، اعلام مصری به ترتیب زمانی و مصنفات مهم ایشان مطرح شده است[۱۰].

    در جلد هشتم تا دهم نیز به ترتیب اندلس؛ لیبی، تونس، صقلیه (سیسیل)؛ و الجزائر، المغرب الاقصی (مراکش)، موریتانی و سودان مطرح شده است.

    ضیف، اساس تشیع را عشق به اهل‌بیت(ع)‌ دانسته‌ و معتقد است این عشق به‌ اهل‌بیت(ع)‌‌ عده‌ای را به‌ زهد‌ کشاند، چنانکه ابوالاسود‌ الدؤلی‌ از دنیا روی برگرداند[۱۱]. البته شوقی ضیف حب شیعه به اهل‌بیت(ع) را ناشی‌ از حب ایشان به جد آنها دانسته و آن را موجب تقوا و پرستش خداوند متعال در بالاترین شکل آن دانسته است... ‌لکن در برخی از مطالب کتابش نظری متفاوت از این نوشته برداشت می‌شود. در جلد چهارم کتابش و در فصل ششم آن مطلبی راجع به شعرای شیعه و زندگی محمد بن صالح علوی حمانی علوی و مفجع بصری آورده است. از مطالعه این فصل نظر منفی مؤلف نسبت به شیعه مشخص می‌گردد[۱۲].

    وضعیت کتاب

    در جلدهای مختلف کتاب تنها فهرست مطالب در انتهای جلد ذکر شده و کتاب فاقد هرگونه فهارس فنی است.

    پاورقی‌های کتاب به قلم نویسنده و حاوی معانی الفاظ، ارجاعات و مستندات مطالب است.

    پانویس

    1. ر.ک: سامی الدبونی، سید جعفر، ص168-167
    2. ر.ک: همان، ص169
    3. ر.ک: همان، ص169
    4. ر.ک: همان، ص170
    5. ر.ک: همان، ص171-170
    6. ر.ک: همان، ص173
    7. ر.ک: همان، ص175
    8. ر.ک: جلد5، مقدمه، ص5
    9. ر.ک: جلد6، مقدمه، ص5
    10. ر.ک: جلد7، مقدمه، ص5 و 8
    11. ر.ک: سامی الدبونی، سید جعفر، ص177
    12. ر.ک: همان، ص179

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. سامی‌ الدبونی، ‌سید جعفر، «نگاهی‌ به کتاب‌ تاريخ الأدب العربة تألیف دکتر شوقی ضیف»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مقالات و بررسی‌ها، بهار 1374، شماره 57 و 58، صفحه 182-167.


    وابسته‌ها