آموزگار جاوید: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:


===تحفة الحكيم===
===تحفة الحكيم===
اثر [[جوادی آملی، عبدالله|آیت‌الله جوادی آملی]]، شرح و رد برهانی است که [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانی]] (متوفی 1361ق)، معروف به کمپانی، درباره خداوند اقامه نموده است. برهان ایشان چنین است که واجب‌الوجود موجود است؛ زیرا اگر واجب‌الوجود معدوم باشد در این صورت، عدم چنین معدومی یا به این دلیل است که او حقیقتی ممتنع‌الوجود است و یا به این دلیل است که او یک حقیقت ممکن‌الوجود است که علت وجودش موجود نیست؛ زیرا هر ذات معدومی به‌خاطر یکی از این دو صورت معدوم است و به‌هرتقدیر خلف لازم می‌آید؛ چراکه فرض این است که موضوع این گزاره، حقیقتی واجب‌الوجود بالذات دارد؛ بنابراین واجب‌الوجود نمی‌تواند معدوم باشد، پس او موجود است<ref>ر.ک: همان، ص82؛ عشاقی اصفهانی، حسین، ص170</ref>. آیت‌الله جوادی بر این استدلال، اشکالاتی وارد کرده که یکی از آن‌ها اشکال استادش علامه طباطبایی است؛ علامه طباطبایی که خود از شـاگردان مـحقق اصـفهانی بوده‌، برهان استاد خویش را تام و تمام ندانسته‌ و این‌ برهان‌ را چنین نـقد کرده‌اند: در‌ این‌ برهان بین حمل اولی و شایع خلط شده است؛ زیرا واجب‌الوجود، واجب‌الوجود‌ اسـت‌ بـه حمل اولی، نه به‌ حمل‌ شایع؛ چون‌ او‌ مفهومی‌ ذهنی است که نفس، آن را‌ انـشا‌ و ایـجاد کرده است و چون مفاهیم زیادی وجود دارنـد کـه بـر خودشان به‌ حمل‌ شایع حمل نمی‌شوند، مـثل مفاهیم‌ جزئی و شخصی و فرد و نظایر‌ آن‌؛ ازاین‌رو، محتمل است‌ عنوان‌ واجب‌الوجود (کـه بـه حمل اولی واجب‌الوجود است)، بـه حـمل شایع، واجب‌الوجود‌ نـباشد و روشن است که صرف‌ حمل‌ واجب‌الوجود بر یک‌ عنوان‌ و صدقش بر آن، در‌ یقین‌ به تحقق خارجی داشتن او کافی نـیست<ref>ر.ک: همان، ص84؛ همان، ص171-172</ref>.
اثر [[جوادی آملی، عبدالله|آیت‌الله جوادی آملی]]، شرح و رد برهانی است که [[اصفهانی، محمدحسین|محقق اصفهانی]] (متوفی 1361ق)، معروف به کمپانی، درباره خداوند اقامه نموده است. برهان ایشان چنین است که واجب‌الوجود موجود است؛ زیرا اگر واجب‌الوجود معدوم باشد در این صورت، عدم چنین معدومی یا به این دلیل است که او حقیقتی ممتنع‌الوجود است و یا به این دلیل است که او یک حقیقت ممکن‌الوجود است که علت وجودش موجود نیست؛ زیرا هر ذات معدومی به‌خاطر یکی از این دو صورت معدوم است و به‌هرتقدیر خلف لازم می‌آید؛ چراکه فرض این است که موضوع این گزاره، حقیقتی واجب‌الوجود بالذات دارد؛ بنابراین واجب‌الوجود نمی‌تواند معدوم باشد، پس او موجود است<ref>ر.ک: همان، ص82؛ عشاقی اصفهانی، حسین، ص170</ref>. [[جوادی آملی، عبدالله|آیت‌الله جوادی]] بر این استدلال، اشکالاتی وارد کرده که یکی از آن‌ها اشکال استادش [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] است؛ [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] که خود از شـاگردان مـحقق اصـفهانی بوده‌، برهان استاد خویش را تام و تمام ندانسته‌ و این‌ برهان‌ را چنین نـقد کرده‌اند: در‌ این‌ برهان بین حمل اولی و شایع خلط شده است؛ زیرا واجب‌الوجود، واجب‌الوجود‌ اسـت‌ بـه حمل اولی، نه به‌ حمل‌ شایع؛ چون‌ او‌ مفهومی‌ ذهنی است که نفس، آن را‌ انـشا‌ و ایـجاد کرده است و چون مفاهیم زیادی وجود دارنـد کـه بـر خودشان به‌ حمل‌ شایع حمل نمی‌شوند، مـثل مفاهیم‌ جزئی و شخصی و فرد و نظایر‌ آن‌؛ ازاین‌رو، محتمل است‌ عنوان‌ واجب‌الوجود (کـه بـه حمل اولی واجب‌الوجود است)، بـه حـمل شایع، واجب‌الوجود‌ نـباشد و روشن است که صرف‌ حمل‌ واجب‌الوجود بر یک‌ عنوان‌ و صدقش بر آن، در‌ یقین‌ به تحقق خارجی داشتن او کافی نـیست<ref>ر.ک: همان، ص84؛ همان، ص171-172</ref>.


===في علم القاضي===
===في علم القاضي===
اثر سید محمد خامنه‌ای و به زبان عربی است. مقاله با این سؤال آغاز می‌شود که آیا قاضی می‌تواند از علم خودش جهت حکم دادن استفاده کند یا اینکه باید ملتزم به ادله منصوص از قبیل بینه (شاهد) و حلف (قسم) باشد؟<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>.
اثر [[خامنه‌ای، محمد|سید محمد خامنه‌ای]] و به زبان عربی است. مقاله با این سؤال آغاز می‌شود که آیا قاضی می‌تواند از علم خودش جهت حکم دادن استفاده کند یا اینکه باید ملتزم به ادله منصوص از قبیل بینه (شاهد) و حلف (قسم) باشد؟<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>.


ایشان ضمن برشمردن نظرات متفاوت در این موضوع می‌گوید: بازگشت این سؤال کلامی، به دو سؤال است: آیا امام معصوم می‌تواند به علمش عمل کند؟ آیا قضات غیر معصوم می‌توانند به علمشان در امر قضاوت عمل کنند؟<ref>ر.ک: همان، 89</ref>.
ایشان ضمن برشمردن نظرات متفاوت در این موضوع می‌گوید: بازگشت این سؤال کلامی، به دو سؤال است: آیا امام معصوم می‌تواند به علمش عمل کند؟ آیا قضات غیر معصوم می‌توانند به علمشان در امر قضاوت عمل کنند؟<ref>ر.ک: همان، 89</ref>.
خط ۷۳: خط ۷۳:


===رسالة الترتب لآيةالله ضياءالدين العراقي===
===رسالة الترتب لآيةالله ضياءالدين العراقي===
این رساله، حاصل افاضات ضیاءالدین عراقی، در یکی از موضوع مهم اصولی است که سید محمدعلی روضاتی، آن را از خط مرحوم پدرش میرزا محمدهاشم موسوی روضاتی اصفهانی که از شاگردان خاص مرحوم عراقی بوده نقل کرده و در آغاز آن شرح حال کوتاهی را از مرحوم پدرش آورده است.
این رساله، حاصل افاضات [[عراقی، ضیاءالدین|ضیاءالدین عراقی]]، در یکی از موضوع مهم اصولی است که [[روضاتی، محمدعلی|سید محمدعلی روضاتی]]، آن را از خط مرحوم پدرش میرزا محمدهاشم موسوی روضاتی اصفهانی که از شاگردان خاص [[عراقی، ضیاءالدین|مرحوم عراقی]] بوده نقل کرده و در آغاز آن شرح حال کوتاهی را از مرحوم پدرش آورده است.


یقینا وقتی امر به‌نحو مطلق به اهم، تعلق ‌گیرد، تعلق گرفتن آن به مهم جایز نیست؛ حال این سؤال مطرح است که آیا این عدم جواز، در هر صورت تحقق دارد، حتی در صورت مشروط بودن امر به مهم، به عصیان امر به اهم، یا فقط به‌گونه مطلق تحقق دارد، وگرنه به‌گونه دیگر اشکالی ندارد؟ در این مسئله دو نظریه وجود دارد<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>. نویسنده هرکدام از این دو نظریه را با شقوق مختلف در هریک، شرح داده است.
یقینا وقتی امر به‌نحو مطلق به اهم، تعلق ‌گیرد، تعلق گرفتن آن به مهم جایز نیست؛ حال این سؤال مطرح است که آیا این عدم جواز، در هر صورت تحقق دارد، حتی در صورت مشروط بودن امر به مهم، به عصیان امر به اهم، یا فقط به‌گونه مطلق تحقق دارد، وگرنه به‌گونه دیگر اشکالی ندارد؟ در این مسئله دو نظریه وجود دارد<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>. نویسنده هرکدام از این دو نظریه را با شقوق مختلف در هریک، شرح داده است.


===عمل القاضي بعلمه===
===عمل القاضي بعلمه===
اثر آیت‌الله سبحانی، به زبان عربی است.
اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانی]]، به زبان عربی است.


ایشان قاضی را به امام معصوم و غیر امام تقسیم نموده و معتقد است که بحث درباره امام نیز مفید است؛ هرچند چنین تصور می‌شود که بحث درباره امام لغو و بدون ثمر است<ref>ر.ک: همان، ص167</ref>.
ایشان قاضی را به امام معصوم و غیر امام تقسیم نموده و معتقد است که بحث درباره امام نیز مفید است؛ هرچند چنین تصور می‌شود که بحث درباره امام لغو و بدون ثمر است<ref>ر.ک: همان، ص167</ref>.


آیت‌الله سبحانی ابتدا نظرات متفاوت عالمان و فقیهان شیعه چون ابن جنید، سید مرتضی، شیخ طوسی، ابوصلاح حلبی، ابن براج، ابن ادریس حلی و... و عالمانی از اهل سنت، چون شافعی، ابن قدامه، مالک، احمد بن حنبل و ابوحنیفه و... را در این موضوع بازگو نموده<ref>ر.ک: همان، ص168-175</ref>، سپس نتیجه آن نظرات را که عدم جواز عمل کردن قاضی به علم خویش در حق‌ الناس و اختلاف در حق ‌الله است، یادآوری کرده است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. ایشان، ادله نظرات سه‌گانه (عدم جواز در حق ‌الناس و دو نظریه اختلافی در حق‌ الله) را بیان کرده و برخی از آن‌ها را رد نموده است.
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانی]] ابتدا نظرات متفاوت عالمان و فقیهان شیعه چون ابن جنید، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم|ابوصلاح حلبی]]، [[ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر|ابن براج]]، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس حلی]] و... و عالمانی از اهل سنت، چون شافعی، ابن قدامه، مالک، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه]] و... را در این موضوع بازگو نموده<ref>ر.ک: همان، ص168-175</ref>، سپس نتیجه آن نظرات را که عدم جواز عمل کردن قاضی به علم خویش در حق‌ الناس و اختلاف در حق ‌الله است، یادآوری کرده است<ref>ر.ک: همان، ص175</ref>. ایشان، ادله نظرات سه‌گانه (عدم جواز در حق ‌الناس و دو نظریه اختلافی در حق‌ الله) را بیان کرده و برخی از آن‌ها را رد نموده است.


===حجية البينة في الموضوعات===
===حجية البينة في الموضوعات===
اثر صادق لاریجانی است که به بررسی جایگاه «بینه» در ابواب فقهی می‌پردازد.
اثر [[لاریجانی، صادق|صادق لاریجانی]] است که به بررسی جایگاه «بینه» در ابواب فقهی می‌پردازد.


در فقه اصل اعتبار بینه امری پذیرفته‌شده است، اما بحث بر سر این است که آیا بینه تنها در خصوص مواردی منصوص حجت است یا در همه موضوعات معتبر است. بیشتر فقها معتقدند که بینه در همه موضوعات شرعی حجیت دارد و برای آن دلایلی از قبیل اجماع، دلیل اولویت، روایات، استقرا در ابواب مختلف فقهی، سیره عقلا و... را اقامه نموده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص206</ref>. مؤلف در ادامه مباحثش به رفع ابهام از بینه از حیث لغت و اصطلاح می‌پردازد و می‌گوید: مستفاد از روایات درباره بینه این است که این لفظ به معنای دو شاهد است؛ خصوصاً روایات در بحث قضا بر این مطلب دلالت دارند<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>. به نظر نویسنده آنچه باعث حجیت بینه در موضوعات مختلف می‌شود، سه دلیل موثقه مسعدة بن صدقه، استقراء در ابواب مختلف فقهی و سیره عقلاست<ref>ر.ک: همان، ص231</ref>.
در فقه اصل اعتبار بینه امری پذیرفته‌شده است، اما بحث بر سر این است که آیا بینه تنها در خصوص مواردی منصوص حجت است یا در همه موضوعات معتبر است. بیشتر فقها معتقدند که بینه در همه موضوعات شرعی حجیت دارد و برای آن دلایلی از قبیل اجماع، دلیل اولویت، روایات، استقرا در ابواب مختلف فقهی، سیره عقلا و... را اقامه نموده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص206</ref>. مؤلف در ادامه مباحثش به رفع ابهام از بینه از حیث لغت و اصطلاح می‌پردازد و می‌گوید: مستفاد از روایات درباره بینه این است که این لفظ به معنای دو شاهد است؛ خصوصاً روایات در بحث قضا بر این مطلب دلالت دارند<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>. به نظر نویسنده آنچه باعث حجیت بینه در موضوعات مختلف می‌شود، سه دلیل موثقه مسعدة بن صدقه، استقراء در ابواب مختلف فقهی و سیره عقلاست<ref>ر.ک: همان، ص231</ref>.


===في معنی بسم‌الله الرحمن الرحيم===
===في معنی بسم‌الله الرحمن الرحيم===
مقاله‌ای است تفسیری از آیت‌الله مظاهری به زبان عربی.
مقاله‌ای است تفسیری از [[مظاهری، حسین|آیت‌الله مظاهری]] به زبان عربی.


نویسنده در ابتدای این مقاله مقدمه‌ای هفت‌بندی مرتبط با مسائل عرفانی - ‌فلسفی ذکر نموده است. در این مقدمه مسائل متنوعی چون واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود، نسبت این دو، شناخت نفس، اسم و ارتباط و علاقه‌اش با ذوالاسم و ظاهر عرفی از آیه صد سوره نساء مطرح شده<ref>ر.ک: همان، ص233-241</ref>، سپس به تفسیر آیه شریفه «بسم‌الله الرحمن الرحيم» پرداخته شده است.
نویسنده در ابتدای این مقاله مقدمه‌ای هفت‌بندی مرتبط با مسائل عرفانی - ‌فلسفی ذکر نموده است. در این مقدمه مسائل متنوعی چون واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود، نسبت این دو، شناخت نفس، اسم و ارتباط و علاقه‌اش با ذوالاسم و ظاهر عرفی از آیه صد سوره نساء مطرح شده<ref>ر.ک: همان، ص233-241</ref>، سپس به تفسیر آیه شریفه «بسم‌الله الرحمن الرحيم» پرداخته شده است.
خط ۹۶: خط ۹۶:


===كلمة في تحديد الغناء المحرم===
===كلمة في تحديد الغناء المحرم===
اثر محمد مؤمن قمی، مقاله‌ای است که به بررسی حکم موسیقی و غنا در مذهب شیعه امامیه می‌پردازد.
اثر [[مؤمن قمی، محمد|محمد مؤمن قمی]]، مقاله‌ای است که به بررسی حکم موسیقی و غنا در مذهب شیعه امامیه می‌پردازد.


نویسنده، مطالب خویش را با اقوال علما درباره غنا آغاز می‌کند، سپس اخباری را که در این موضوع از اهل‌بیت وارد شده، نقل می‌کند.
نویسنده، مطالب خویش را با اقوال علما درباره غنا آغاز می‌کند، سپس اخباری را که در این موضوع از اهل‌بیت وارد شده، نقل می‌کند.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


===معاد جسمانی در چهل آیه===
===معاد جسمانی در چهل آیه===
مقاله‌ای است از رضا استادی، درباره کیفیت معاد بر پایه آیاتی از قرآن.
مقاله‌ای است از [[استادی، رضا|رضا استادی]]، درباره کیفیت معاد بر پایه آیاتی از قرآن.


نویسنده در ابتدا نظرات ده‌گانه کیفیت معاد را نقل نموده<ref>ر.ک: همان، ص301-307</ref>، سپس نوشته: به نظر این‌جانب سه قول اخیر هر سه معاد روحانی و جسمانی است و هیچ‌کدام با قرآن مجید منافات ندارد؛ گرچه قول اخیر (معاد روحانی و جسمانی به این معنی که روح به بدن برمی‌گردد و بدن هم مادی است، اما همان بدن است؛ یعنی عیناً همان بدن دنیوی است) بیشتر و بهتر با ظواهر قرآن موافق است<ref>ر.ک: همان، ص306-307</ref>. وی سپس مدعای خویش را با چهل آیه از قرآن کریم ثابت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص307-314</ref>.
نویسنده در ابتدا نظرات ده‌گانه کیفیت معاد را نقل نموده<ref>ر.ک: همان، ص301-307</ref>، سپس نوشته: به نظر این‌جانب سه قول اخیر هر سه معاد روحانی و جسمانی است و هیچ‌کدام با قرآن مجید منافات ندارد؛ گرچه قول اخیر (معاد روحانی و جسمانی به این معنی که روح به بدن برمی‌گردد و بدن هم مادی است، اما همان بدن است؛ یعنی عیناً همان بدن دنیوی است) بیشتر و بهتر با ظواهر قرآن موافق است<ref>ر.ک: همان، ص306-307</ref>. وی سپس مدعای خویش را با چهل آیه از قرآن کریم ثابت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص307-314</ref>.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:


===تقوا یا رعایت توازن و تعادل در زندگی===
===تقوا یا رعایت توازن و تعادل در زندگی===
این مقاله‌، اثر سید محمدباقر حجتی و محور آن خطبه همام است.
این مقاله‌، اثر [[حجتی، محمدباقر|سید محمدباقر حجتی]] و محور آن خطبه همام است.


نویسنده در آغاز از ویژگی‌های میرزا هاشم آملی سخن گفته<ref>ر.ک: همان، ص358-361</ref> و سپس به معرفی همام بن عبادة بن خیثم (یا همام بن شریح بن یزید)، پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص361-368</ref>.
نویسنده در آغاز از ویژگی‌های [[آملی، هاشم|میرزا هاشم آملی]] سخن گفته<ref>ر.ک: همان، ص358-361</ref> و سپس به معرفی همام بن عبادة بن خیثم (یا همام بن شریح بن یزید)، پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص361-368</ref>.


وی، با تکیه‌ بر خطبه مزبور، هفت خصلت از متقین (اعتدال در گفتار، اعتدال در پوشاک، مشی متواضعانه، چشم‌پوشی از محرمات، به‌کارگیری نیروی شنوایی در اهداف سودمند، تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی و غلبه شوق به ثواب و خوف از عقاب الهی) را تشریح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص368-402</ref>.
وی، با تکیه‌ بر خطبه مزبور، هفت خصلت از متقین (اعتدال در گفتار، اعتدال در پوشاک، مشی متواضعانه، چشم‌پوشی از محرمات، به‌کارگیری نیروی شنوایی در اهداف سودمند، تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی و غلبه شوق به ثواب و خوف از عقاب الهی) را تشریح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص368-402</ref>.


===بنای مسجد مدینه به دستور پیامبر(ص)===
===بنای مسجد مدینه به دستور پیامبر(ص)===
این مقاله، اثر حسن حسن‌زاده آملی و شامل چهار فصل (محراب مسجد و تعیین سمت قبله آن، تعیین ظهر حقیقی مدینه از بنای دیوار غربی مسجد مدینه به دستور حضرت رسول(ص)، ارتفاع دیوار مسجد مدینه و بنای دیوار مسجد مدینه) است.  
این مقاله، اثر [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن حسن‌زاده آملی]] و شامل چهار فصل (محراب مسجد و تعیین سمت قبله آن، تعیین ظهر حقیقی مدینه از بنای دیوار غربی مسجد مدینه به دستور حضرت رسول(ص)، ارتفاع دیوار مسجد مدینه و بنای دیوار مسجد مدینه) است.  


نویسنده در فصل دوم می‌گوید: به ‌فرمان حضرت رسول(ص) دیوار طرف غرب مسجد مدینه درست بر خط نصف‌النهار بنا نهاده شده است و هر دیواری که بر خط نصف‌النهار بنا شود، هنگام ظهر سایه ندارد و چون زوال شود سایه از طرف شرقی دیوار در پایه آن ظاهر می‌گردد. جناب رسول‌الله پدید آمدن سایه جانب شرقی دیوار را علامت وقت نماز ظهر قرار داد و چون مردم سایه دیوار را در پایه آن از طرف شرقی می‌دیدند، نماز ظهر به‌جای می‌آوردند. بدیهی است که بعد از زوال، سایه دیوار به‌تدریج بیشتر می‌شود. پیغمبر اکرم(ص) دستور فرمود که هرگاه سایه به‌ اندازه ارتفاع قامت دیوار شود، نماز عصر کنند. مسلمانان از پایه دیوار تا هفت پا اندازه می‌کردند، چون سایه به آن اندازه می‌رسید، می‌دانستند هنگام نماز عصر فرارسید و نماز عصر می‌خواندند. آن حضرت آخر وقت عصر را وقتی معین فرمود که سایه دو برابر شاخص شود<ref>ر.ک: همان، ص411-412</ref>.
نویسنده در فصل دوم می‌گوید: به ‌فرمان حضرت رسول(ص) دیوار طرف غرب مسجد مدینه درست بر خط نصف‌النهار بنا نهاده شده است و هر دیواری که بر خط نصف‌النهار بنا شود، هنگام ظهر سایه ندارد و چون زوال شود سایه از طرف شرقی دیوار در پایه آن ظاهر می‌گردد. جناب رسول‌الله پدید آمدن سایه جانب شرقی دیوار را علامت وقت نماز ظهر قرار داد و چون مردم سایه دیوار را در پایه آن از طرف شرقی می‌دیدند، نماز ظهر به‌جای می‌آوردند. بدیهی است که بعد از زوال، سایه دیوار به‌تدریج بیشتر می‌شود. پیغمبر اکرم(ص) دستور فرمود که هرگاه سایه به‌ اندازه ارتفاع قامت دیوار شود، نماز عصر کنند. مسلمانان از پایه دیوار تا هفت پا اندازه می‌کردند، چون سایه به آن اندازه می‌رسید، می‌دانستند هنگام نماز عصر فرارسید و نماز عصر می‌خواندند. آن حضرت آخر وقت عصر را وقتی معین فرمود که سایه دو برابر شاخص شود<ref>ر.ک: همان، ص411-412</ref>.


===بحث در چند موضوع مهم قرآنی===
===بحث در چند موضوع مهم قرآنی===
اثر علیرضا ذکاوتی قراگزلو، مقاله‌ای است که به تشریح سه مبحث حروف مقطعه، سوگندهای قرآن و آیین‌های گذشته در قرآن پرداخته است.
اثر [[ذکاوتی قراگزلو، علیرضا|علیرضا ذکاوتی قراگزلو]]، مقاله‌ای است که به تشریح سه مبحث حروف مقطعه، سوگندهای قرآن و آیین‌های گذشته در قرآن پرداخته است.


نویسنده، معتقد است: رمز حروف مقطعه قرآنی به‌طور قطعی تاکنون گشوده نشده است<ref>ر.ک: همان، ص433</ref>.
نویسنده، معتقد است: رمز حروف مقطعه قرآنی به‌طور قطعی تاکنون گشوده نشده است<ref>ر.ک: همان، ص433</ref>.
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:


===بیست سال از تاریخ حوزه علمیه نجف اشرف===
===بیست سال از تاریخ حوزه علمیه نجف اشرف===
اثر محمد سمامی حائری، مقاله‌ای است که وقایع مهمی را که از سال 1370 تا 1390ق، حوزه علمیه نجف را تحت تأثیر خود گذاشته، به‌طور اجمال و فشرده بیان کرده است. بیشترین مطالب این بخش از کتاب به معرفی برخی از مراجع تقلید و بزرگان آن مکان می‌باشد.
اثر [[سمامی حائری، محمد|محمد سمامی حائری]]، مقاله‌ای است که وقایع مهمی را که از سال 1370 تا 1390ق، حوزه علمیه نجف را تحت تأثیر خود گذاشته، به‌طور اجمال و فشرده بیان کرده است. بیشترین مطالب این بخش از کتاب به معرفی برخی از مراجع تقلید و بزرگان آن مکان می‌باشد.


===عاشورا پشتوانه تشیع===
===عاشورا پشتوانه تشیع===
اثر سید جعفر شهیدی است که بعد از برشمردن عواملی که باعث شهادت امام حسین(ع) شده و توضیح وقایعی که به دنبال آن افتاده است، به علت پیگیری و اهمیت این واقعه سوزناک در نظر شیعیان پرداخته است. نویسنده در بخشی از این مقاله به جعل روایت توسط امویان برای زدودن خاطره تلخ عاشورا اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص493</ref> و می‌گوید: در مقابل این احادیث جعلی، شیعیان خاموش ننشستند و چون مقاومت آنان با سرکوبی مواجه شد، با نوحه‌سرایی حسین(ع) و سرودن شعرهای سوزناک، عاطفه خود و دیگران را برانگیختند؛ بلکه مرثیه‌سرایی بر حسین(ع) در صدر برنامه کسانی قرار گرفت که از ستم حکومت امویان به‌ستوه آمده بودند و می‌کوشیدند تا آنان را براندازند<ref>ر.ک: همان، ص495</ref> و با گذشت زمان عزاداری روز دهم محرم و همچنین گرد آمدن شیعیان در مساجد و گریستن بر حسین(ع)، رسمی پایدار گشت<ref>ر.ک: همان، ص497</ref>.
اثر [[شهیدی، جعفر|سید جعفر شهیدی]] است که بعد از برشمردن عواملی که باعث شهادت امام حسین(ع) شده و توضیح وقایعی که به دنبال آن افتاده است، به علت پیگیری و اهمیت این واقعه سوزناک در نظر شیعیان پرداخته است. نویسنده در بخشی از این مقاله به جعل روایت توسط امویان برای زدودن خاطره تلخ عاشورا اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص493</ref> و می‌گوید: در مقابل این احادیث جعلی، شیعیان خاموش ننشستند و چون مقاومت آنان با سرکوبی مواجه شد، با نوحه‌سرایی حسین(ع) و سرودن شعرهای سوزناک، عاطفه خود و دیگران را برانگیختند؛ بلکه مرثیه‌سرایی بر حسین(ع) در صدر برنامه کسانی قرار گرفت که از ستم حکومت امویان به‌ستوه آمده بودند و می‌کوشیدند تا آنان را براندازند<ref>ر.ک: همان، ص495</ref> و با گذشت زمان عزاداری روز دهم محرم و همچنین گرد آمدن شیعیان در مساجد و گریستن بر حسین(ع)، رسمی پایدار گشت<ref>ر.ک: همان، ص497</ref>.


===نمودی از عظمت مقام فقاهت===
===نمودی از عظمت مقام فقاهت===
اثر زین‌العابدین قربانی، مقاله‌ای است که در ضمن تفسیر یک آیه از قرآن، به جایگاه و عظمت عمل یک فقیه در استنباط احکام اشاره می‌کند.
اثر [[قربانی لاهیجی، زین‌العابدین|زین‌العابدین قربانی]]، مقاله‌ای است که در ضمن تفسیر یک آیه از قرآن، به جایگاه و عظمت عمل یک فقیه در استنباط احکام اشاره می‌کند.
   
   
نویسنده، نظرات و وجوه مختلفی را که در شأن نزول آیه 114 بقره (که از کیفر و وخامت حال کوشندگان در تخریب مساجد و ممانعت کنندگان از ذکر خداوند در مساجد سخن می‌گوید) آمده، بیان می‌کند، سپس به این سؤال پاسخ می‌دهد که چرا تخریب مساجد، بزرگ‌ترین ستم است؟ و در پایان احکام متعددی که از این آیه استخراج و استنباط می‌شود را بیان می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص505-516</ref>.
نویسنده، نظرات و وجوه مختلفی را که در شأن نزول آیه 114 بقره (که از کیفر و وخامت حال کوشندگان در تخریب مساجد و ممانعت کنندگان از ذکر خداوند در مساجد سخن می‌گوید) آمده، بیان می‌کند، سپس به این سؤال پاسخ می‌دهد که چرا تخریب مساجد، بزرگ‌ترین ستم است؟ و در پایان احکام متعددی که از این آیه استخراج و استنباط می‌شود را بیان می‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص505-516</ref>.


===عدالت با اشاره‌ای کوتاه به برخی تقسیمات آن===
===عدالت با اشاره‌ای کوتاه به برخی تقسیمات آن===
اثر ابوالقاسم گرجی، مقاله‌ای است که بعد از تعریف لغوی «عدل و عدالت»، به بررسی قیودی که فقیهان در عدالت اعتبار نموده‌اند پرداخته است. فقها عدالت را در مقابل فسق قرار داده و به اتیان واجباب و ترک محرمات یا به اتیان واجبات و اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر صغائر و یا به ملکه اتیان واجبات و... تعریف کرده‌اند. دیگر دانشمندان، عدالت یا عدل را در مقابل ظلم قرار داده و در تعریف آن «إعطاء كل ذي ‌حق حقه» و نظیر آن را ذکر کرده‌اند. به نظر نویسنده عدالت اصطلاح خاصی ندارد، نه شرعی و نه غیر شرعی. مقصود از آن در همه ‌جا همان معنای عرفی و لغوی عدالت (میانه‌روی و راستی و استقامت) است<ref>ر.ک: همان، ص517-518</ref>.
اثر [[گرجی، ابوالقاسم|ابوالقاسم گرجی]]، مقاله‌ای است که بعد از تعریف لغوی «عدل و عدالت»، به بررسی قیودی که فقیهان در عدالت اعتبار نموده‌اند پرداخته است. فقها عدالت را در مقابل فسق قرار داده و به اتیان واجباب و ترک محرمات یا به اتیان واجبات و اجتناب از کبائر و عدم اصرار بر صغائر و یا به ملکه اتیان واجبات و... تعریف کرده‌اند. دیگر دانشمندان، عدالت یا عدل را در مقابل ظلم قرار داده و در تعریف آن «إعطاء كل ذي ‌حق حقه» و نظیر آن را ذکر کرده‌اند. به نظر نویسنده عدالت اصطلاح خاصی ندارد، نه شرعی و نه غیر شرعی. مقصود از آن در همه ‌جا همان معنای عرفی و لغوی عدالت (میانه‌روی و راستی و استقامت) است<ref>ر.ک: همان، ص517-518</ref>.


===نقد تسامح مدنی در تمدن لیبرال===
===نقد تسامح مدنی در تمدن لیبرال===
خط ۱۷۵: خط ۱۷۵:


===میراث فقهی (غنا)===
===میراث فقهی (غنا)===
اثر رضا مختاری، گزارشی اجمالی است از محتوای مجموعه «میراث فقهی (غنا)».
اثر [[مختاری، رضا|رضا مختاری]]، گزارشی اجمالی است از محتوای مجموعه «میراث فقهی (غنا)».


ایشان می‌گوید: میراث فقهی (غنا)، مشتمل بر شش بخش به شرح ذیل است:
ایشان می‌گوید: میراث فقهی (غنا)، مشتمل بر شش بخش به شرح ذیل است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش