ابن ابی‌داود، عبدالله بن سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۸: خط ۳۸:




    '''ابن ابى داوود، ابوبكر عبداللّه بن سليمان بن اشعث بن اسحاق ابن بشير بن شداد بن عمرو(يحيى) بن عمران ازدى سجستانى''' (230-316 ق844/-928 م)، قارى، فقيه و از حافظان بنام حديث.  
    '''ابن ابى داوود، ابوبکر عبداللّه بن سلیمان بن اشعث بن اسحاق ابن بشیر بن شداد بن عمرو(یحیى) بن عمران ازدى سجستانى''' (230-316 ق844/-928 م)، قارى، فقیه و از حافظان بنام حدیث.  


    در سيستان یا شهرى در اطراف كابل یا دهى در بصره  زاده شد و در كودكى همراه پدرش ابوداوود سليمان (202-275 ق)، نويسندۀ سنن، از زادگاه خويش كوچ كرد و به گفتۀ ابن عماد در نيشابور و ديگر شهرها باليد و از شيوخ پدرش در مصر و شام سود جست.
    در سیستان یا شهرى در اطراف کابل یا دهى در بصره  زاده شد و در کودکى همراه پدرش ابوداوود سلیمان (202-275 ق)، نویسندۀ سنن، از زادگاه خویش کوچ کرد و به گفتۀ ابن عماد در نیشابور و دیگر شهرها بالید و از شیوخ پدرش در مصر و شام سود جست.


    با اينكه ابن ابى داوود زمانى دراز زيسته است، اطلاع زيادى از احوال او در دست نيست.
    با اینکه ابن ابى داوود زمانى دراز زیسته است، اطلاع زیادى از احوال او در دست نیست.
    همين اندازه گفته شده كه وى به شهرهاى بسيارى در شرق و غرب سفر كرده و از محدّثان و دانشمندان در اين سرزمينها دانش و حديث آموخته است:در بغداد از احمد بن منيع، در بصره از محمد بن بشار، در مصر از احمد بن صالح طبرى، در شام از محمد عون حمصى، در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى و در مرو از ابوداوود سليمان بن معبد سنجى. افزون بر اين، ابن ابى داوود به خراسان، جبال، اصفهان، فارس، بصره، كوفه، مدينه، مكه، جزيره و ثغور سفر كرده و از اين محدّثان و فقيهان نيز حديث آموخته و نقل كرده است:عيسى بن حمّاد، ابوطاهر بن سرح، محمد بن اسلم، على بن خشرم مروزى، مسيب بن واضح، ابوسعيد اشجّ، سلمة ابن شبيب، احمد بن ازهر نيشابورى، اسحاق بن منصور كوسج، محمد بن مثنى، عمرو بن على بصرى، نصر بن على بصرى، اسحاق بن ابراهيم نهشلى، زياد بن ايوب، محمد بن عبدالله مخرمى، يعقوب دورقى، يوسف بن موسى قطّان، محمد بن عبدالرحيم صاعقه، محمد بن سلمۀ مرادى، عيسى [بن] زغبه، سليمان خلاد، حسن ابن ابح، ابوزيد عمر بن شبه، يونس بن حبيب اصفهانى، موسى بن حزام ترمذى، يعقوب بن سفيان فسوى.عباد بن يعقوب رواجنى، محمد بن مصفى حمصى، على بن حرب موصلى و پدرش ابوداوود سجستانى.  
    همین اندازه گفته شده که وى به شهرهاى بسیارى در شرق و غرب سفر کرده و از محدّثان و دانشمندان در این سرزمینها دانش و حدیث آموخته است:در بغداد از احمد بن منیع، در بصره از محمد بن بشار، در مصر از احمد بن صالح طبرى، در شام از محمد عون حمصى، در نیشابور از محمد بن یحیى ذهلى و در مرو از ابوداوود سلیمان بن معبد سنجى. افزون بر این، ابن ابى داوود به خراسان، جبال، اصفهان، فارس، بصره، کوفه، مدینه، مکه، جزیره و ثغور سفر کرده و از این محدّثان و فقیهان نیز حدیث آموخته و نقل کرده است:عیسى بن حمّاد، ابوطاهر بن سرح، محمد بن اسلم، على بن خشرم مروزى، مسیب بن واضح، ابوسعید اشجّ، سلمة ابن شبیب، احمد بن ازهر نیشابورى، اسحاق بن منصور کوسج، محمد بن مثنى، عمرو بن على بصرى، نصر بن على بصرى، اسحاق بن ابراهیم نهشلى، زیاد بن ایوب، محمد بن عبدالله مخرمى، یعقوب دورقى، یوسف بن موسى قطّان، محمد بن عبدالرحیم صاعقه، محمد بن سلمۀ مرادى، عیسى [بن] زغبه، سلیمان خلاد، حسن ابن ابح، ابوزید عمر بن شبه، یونس بن حبیب اصفهانى، موسى بن حزام ترمذى، یعقوب بن سفیان فسوى.عباد بن یعقوب رواجنى، محمد بن مصفى حمصى، على بن حرب موصلى و پدرش ابوداوود سجستانى.  


    ابن ابى داوود روزگارى در اصفهان اقامت گزيد.به گفتۀ ابن بدران برخى از عالمان اين شهر بدو رشك بردند و نزد فرمانرواى شهر از وى سعايت كردند و او را به دشمنى با [[امام على(ع)]] و وابستگى به ناصبيان و خوارج متهم ساختند، فرمانروا قصد جان او كرد، اما او به يارى يكى از بزرگان به نام محمد بن عبدالله بن حسن از مرگ نجات يافت و اصفهان را ترك گفت.عبدالله در بغداد نيز جايگاهى ممتاز يافت.خليفه منبرى در مسجد به وى اختصاص داد كه او از آن به مثابۀ كرسى تدريس و نقل حديث بهره مى‌گرفت.وى در روزگار خويش پيشواى محدّثان شمرده مى‌شد و بيش‌تر راويان حديث آن سامان در سدۀ 3 ق/ 9‌م و نخستين دهۀ سدۀ 4ق از او حديث آموخته‌اند.
    ابن ابى داوود روزگارى در اصفهان اقامت گزید.به گفتۀ ابن بدران برخى از عالمان این شهر بدو رشک بردند و نزد فرمانرواى شهر از وى سعایت کردند و او را به دشمنى با [[امام على(ع)]] و وابستگى به ناصبیان و خوارج متهم ساختند، فرمانروا قصد جان او کرد، اما او به یارى یکى از بزرگان به نام محمد بن عبدالله بن حسن از مرگ نجات یافت و اصفهان را ترک گفت.عبدالله در بغداد نیز جایگاهى ممتاز یافت.خلیفه منبرى در مسجد به وى اختصاص داد که او از آن به مثابۀ کرسى تدریس و نقل حدیث بهره مى‌گرفت.وى در روزگار خویش پیشواى محدّثان شمرده مى‌شد و بیش‌تر راویان حدیث آن سامان در سدۀ 3 ق/ 9‌م و نخستین دهۀ سدۀ 4ق از او حدیث آموخته‌اند.


    اين گروه اينانند: عبدالرحمن بن ابى حاتم، ابوبكر بن مجاهد، دعلج بن احمد، محمد بن مظفر ورّاق، دارقطنى، ابوعمر بن حيّويه، ابوحفص بن شاهين، ابوبكر وراق، ابوحسين بن سمعون، ابواحمد حاكم، ابوطاهر مخلّص، عيسى ابن جراح، محمد بن زنبور، ابومسلم كاتب، عبدالباقى ابن قانع، ابوبكر شافعى، ابوالقاسم بن حبّابه، ابوعبدالله بطّه، عيسى بن وزير، نقاش، عبدالواحد بن عمر، محمد بن احمد بن على بغدادى، زيد بن ابى بلال، محمد بن عبداللّه بن شخيّر و ابوبكر بن شاذان. از مؤلفين صحاح، حافظ نيشابورى و ابن حمزۀ اصفهانى، به او استناد كرده‌اند.
    این گروه اینانند: عبدالرحمن بن ابى حاتم، ابوبکر بن مجاهد، دعلج بن احمد، محمد بن مظفر ورّاق، دارقطنى، ابوعمر بن حیّویه، ابوحفص بن شاهین، ابوبکر وراق، ابوحسین بن سمعون، ابواحمد حاکم، ابوطاهر مخلّص، عیسى ابن جراح، محمد بن زنبور، ابومسلم کاتب، عبدالباقى ابن قانع، ابوبکر شافعى، ابوالقاسم بن حبّابه، ابوعبدالله بطّه، عیسى بن وزیر، نقاش، عبدالواحد بن عمر، محمد بن احمد بن على بغدادى، زید بن ابى بلال، محمد بن عبداللّه بن شخیّر و ابوبکر بن شاذان. از مؤلفین صحاح، حافظ نیشابورى و ابن حمزۀ اصفهانى، به او استناد کرده‌اند.


    چنانكه از احوال ابن ابى داوود بر مى‌آيد او را حافظه‌اى نيرومند بود و بيش از پدرش حديث از حفظ داشت.ابن شاهين، يكى از شاگردانش، مى‌گويد كه هرگز در دست او کتابى نديدم، همۀ احاديث را از حفظ املاء مى‌كرد. گويند كه در اصفهان بى آنكه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حديث بر خواند. خود نيز ادعا كرده است كه 30000 حديث به ياد دارد.همچنين خود گفته:هر چه ابراهيم حربى از حفظ داشت، من نيز از حفظ دارم.وى افزون بر حديث و فقه در ستاره شناسى نيز دستى داشت كه ابراهيم حربى از آن بى بهره بود.
    چنانکه از احوال ابن ابى داوود بر مى‌آید او را حافظه‌اى نیرومند بود و بیش از پدرش حدیث از حفظ داشت.ابن شاهین، یکى از شاگردانش، مى‌گوید که هرگز در دست او کتابى ندیدم، همۀ احادیث را از حفظ املاء مى‌کرد. گویند که در اصفهان بى آنکه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حدیث بر خواند. خود نیز ادعا کرده است که 30000 حدیث به یاد دارد.همچنین خود گفته:هر چه ابراهیم حربى از حفظ داشت، من نیز از حفظ دارم.وى افزون بر حدیث و فقه در ستاره شناسى نیز دستى داشت که ابراهیم حربى از آن بى بهره بود.


    وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند، ولى پدرش او را كذّاب خوانده و از اينكه فرزندش بر مسند قضا نشيند، ابراز ناخشنودى كرده است. اين شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است كه كسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غير قابل اعتماد بدانند.
    وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حدیث محل تردید است.بیش تر رجال شناسان و تاریخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند، ولى پدرش او را کذّاب خوانده و از اینکه فرزندش بر مسند قضا نشیند، ابراز ناخشنودى کرده است. این شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است که کسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غیر قابل اعتماد بدانند.


    ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بى‌اعتبار شمرده است و خود، او را موثق مى‌داند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينه‌هاى ديگر جز حديث بوده است. اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]، شاگرد ابن ابى داوود، كه مى‌گويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مى‌كند» با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار
    ولى [[ذهبى]] به دلیل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود این سخن را بى‌اعتبار شمرده است و خود، او را موثق مى‌داند و بر این باور است که نسبت کذب از سوى پدر بدو در زمینه‌هاى دیگر جز حدیث بوده است. این سخن [[ذهبى]] با این شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]، شاگرد ابن ابى داوود، که مى‌گوید: «او ثقه است ولى در بیان حدیث بسیار خطا مى‌کند» با روایتى دیگر از ابى داوود که در آن فقط از تمایل فرزندش به پذیرفتن مقام قضا اظهار
    ناخشنودى كرده، سازگار است.
    ناخشنودى کرده، سازگار است.


    با اينكه از برخى از روايات تاريخى بر مى‌آيد كه ابن ابى داوود چندان دلبستگى به کتاب و کتابت نداشته، در عين حال قطعى است كه چند کتاب و رساله در تفسير، كلام، حديث و علوم قرآنى نوشته است.
    با اینکه از برخى از روایات تاریخى بر مى‌آید که ابن ابى داوود چندان دلبستگى به کتاب و کتابت نداشته، در عین حال قطعى است که چند کتاب و رساله در تفسیر، کلام، حدیث و علوم قرآنى نوشته است.


    تا آنجا كه مى‌دانيم دو کتاب از وى در سالهاى اخير چاپ شده است: المصاحف، قاهره،1355 ق1936/ م؛ البعث و النشور، قاهره،1374 ق1954/ م.اثر ديگرى نيز از او به نام رسالة في متشابه التعبير باللفظ
    تا آنجا که مى‌دانیم دو کتاب از وى در سالهاى اخیر چاپ شده است: المصاحف، قاهره،1355 ق1936/ م؛ البعث و النشور، قاهره،1374 ق1954/ م.اثر دیگرى نیز از او به نام رسالة فی متشابه التعبیر باللفظ
    فى آيات القرآن، به صورت خطى در دمشق موجود است.نوشته‌هاى ديگر ابن ابى داوود كه در حال حاضر جز نام، اطلاعى از آنها در دست نيست، اينهاست:المسند و السنن، هر دو در حديث؛ الناسخ و المنسوخ؛فضائل القرآن؛ شريعة القارى؛ شريعة التفسير؛ نظم القرآن؛ [[المصابيح]]، در حديث؛ القراءات و التفسير. مذهب ابن ابى داوود چندان روشن نيست.نياى بزرگ او عمرو- ابن عمران از ياران [[امام على(ع)]] بود و در پيكار صفين شهيد شد ، اما ابن ابى داوود خود در اصفهان و بغداد به ناصبى‌بودن متهم گرديد كه از آن تبرّى جسته و تبرئه شده است.با آنكه رواياتى نيز حاكى است كه وى در فضايل على(ع)سخن مى‌گفته است، شيعى بودن او غير محتمل است؛ به ويژه آنكه طبرى تجليل وى از على(ع) را ناشى از ترس دانسته است. از سوى ديگر، نام وى هم در سلسلۀ فقيهان و محدّثان حنبلى آمده و هم در طبقات فقيهان شافعى، اما احتمال حنبلى بودن او بيش‌تر است.ابن بدران تصريح مى‌كند كه ابن ابى داوود پس از تبرئه شدن از انتساب به ناصبيان در بغداد به نقل فضايل على(ع)پرداخت، سپس مذهب حنبلى گزيد و از مشايخ آنان شد. از سخنان اوست؛همۀ مردمان از من بهلند، مگر آنان كه مرا به بغض على رضى الله عنه متهم داشته‌اند.
    فى آیات القرآن، به صورت خطى در دمشق موجود است.نوشته‌هاى دیگر ابن ابى داوود که در حال حاضر جز نام، اطلاعى از آنها در دست نیست، اینهاست:المسند و السنن، هر دو در حدیث؛ الناسخ و المنسوخ؛فضائل القرآن؛ شریعة القارى؛ شریعة التفسیر؛ نظم القرآن؛ [[المصابیح]]، در حدیث؛ القراءات و التفسیر. مذهب ابن ابى داوود چندان روشن نیست.نیاى بزرگ او عمرو- ابن عمران از یاران [[امام على(ع)]] بود و در پیکار صفین شهید شد ، اما ابن ابى داوود خود در اصفهان و بغداد به ناصبى‌بودن متهم گردید که از آن تبرّى جسته و تبرئه شده است.با آنکه روایاتى نیز حاکى است که وى در فضایل على(ع)سخن مى‌گفته است، شیعى بودن او غیر محتمل است؛ به ویژه آنکه طبرى تجلیل وى از على(ع) را ناشى از ترس دانسته است. از سوى دیگر، نام وى هم در سلسلۀ فقیهان و محدّثان حنبلى آمده و هم در طبقات فقیهان شافعى، اما احتمال حنبلى بودن او بیش‌تر است.ابن بدران تصریح مى‌کند که ابن ابى داوود پس از تبرئه شدن از انتساب به ناصبیان در بغداد به نقل فضایل على(ع)پرداخت، سپس مذهب حنبلى گزید و از مشایخ آنان شد. از سخنان اوست؛همۀ مردمان از من بهلند، مگر آنان که مرا به بغض على رضى الله عنه متهم داشته‌اند.


    گفته‌اند كه ابن ابى داوود در اواخر زندگى نابينا گشت، ولى همچنان به تدريس و ترويج حديث ادامه داد.هنگامى كه در گذشت، مردم بغداد از وى تجليل بسيار كردند و آورده‌اند كه 80 بار بر او نماز گزاردند و عدۀ نمازگزاران از 300000 تن گذشت.سرانجام وى را در گورستان باب بستان بغداد به خاک سپردند.<ref>یوسفی اشکوری، حسن، ج 2، ص647</ref> 
    گفته‌اند که ابن ابى داوود در اواخر زندگى نابینا گشت، ولى همچنان به تدریس و ترویج حدیث ادامه داد.هنگامى که در گذشت، مردم بغداد از وى تجلیل بسیار کردند و آورده‌اند که 80 بار بر او نماز گزاردند و عدۀ نمازگزاران از 300000 تن گذشت.سرانجام وى را در گورستان باب بستان بغداد به خاک سپردند.<ref>یوسفی اشکوری، حسن، ج 2، ص647</ref> 
    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references />  
    <references />  
    خط ۷۴: خط ۷۴:
    [[کتاب المصاحف]]  
    [[کتاب المصاحف]]  


    [[کتاب المصاحف (ويرايش جديد)]]  
    [[کتاب المصاحف (ویرایش جدید)]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۷

    ابن ابیداود، عبدالله بن سلیمان
    نام ابن ابیداود، عبدالله بن سلیمان
    نام‌های دیگر اب‍ن‌ اب‍ی‌ داود س‍ج‍س‍ت‍ان‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ س‍ل‍ی‍م‍ان‌

    اب‍ن‌ اش‍ع‍ث‌، ع‍ب‍د ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ س‍ل‍ی‍م‍ان

    س‍ج‍س‍ت‍ان‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ل‍ه ‌ب‍ن‌ س‍ل‍ی‍م‍ان

    ابوبکر بن ابیداوود سجستانی

    نام پدر
    متولد 844 م
    محل تولد
    رحلت 316 ‌‎ق یا 928 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE1969AUTHORCODE


    ابن ابى داوود، ابوبکر عبداللّه بن سلیمان بن اشعث بن اسحاق ابن بشیر بن شداد بن عمرو(یحیى) بن عمران ازدى سجستانى (230-316 ق844/-928 م)، قارى، فقیه و از حافظان بنام حدیث.

    در سیستان یا شهرى در اطراف کابل یا دهى در بصره زاده شد و در کودکى همراه پدرش ابوداوود سلیمان (202-275 ق)، نویسندۀ سنن، از زادگاه خویش کوچ کرد و به گفتۀ ابن عماد در نیشابور و دیگر شهرها بالید و از شیوخ پدرش در مصر و شام سود جست.

    با اینکه ابن ابى داوود زمانى دراز زیسته است، اطلاع زیادى از احوال او در دست نیست. همین اندازه گفته شده که وى به شهرهاى بسیارى در شرق و غرب سفر کرده و از محدّثان و دانشمندان در این سرزمینها دانش و حدیث آموخته است:در بغداد از احمد بن منیع، در بصره از محمد بن بشار، در مصر از احمد بن صالح طبرى، در شام از محمد عون حمصى، در نیشابور از محمد بن یحیى ذهلى و در مرو از ابوداوود سلیمان بن معبد سنجى. افزون بر این، ابن ابى داوود به خراسان، جبال، اصفهان، فارس، بصره، کوفه، مدینه، مکه، جزیره و ثغور سفر کرده و از این محدّثان و فقیهان نیز حدیث آموخته و نقل کرده است:عیسى بن حمّاد، ابوطاهر بن سرح، محمد بن اسلم، على بن خشرم مروزى، مسیب بن واضح، ابوسعید اشجّ، سلمة ابن شبیب، احمد بن ازهر نیشابورى، اسحاق بن منصور کوسج، محمد بن مثنى، عمرو بن على بصرى، نصر بن على بصرى، اسحاق بن ابراهیم نهشلى، زیاد بن ایوب، محمد بن عبدالله مخرمى، یعقوب دورقى، یوسف بن موسى قطّان، محمد بن عبدالرحیم صاعقه، محمد بن سلمۀ مرادى، عیسى [بن] زغبه، سلیمان خلاد، حسن ابن ابح، ابوزید عمر بن شبه، یونس بن حبیب اصفهانى، موسى بن حزام ترمذى، یعقوب بن سفیان فسوى.عباد بن یعقوب رواجنى، محمد بن مصفى حمصى، على بن حرب موصلى و پدرش ابوداوود سجستانى.

    ابن ابى داوود روزگارى در اصفهان اقامت گزید.به گفتۀ ابن بدران برخى از عالمان این شهر بدو رشک بردند و نزد فرمانرواى شهر از وى سعایت کردند و او را به دشمنى با امام على(ع) و وابستگى به ناصبیان و خوارج متهم ساختند، فرمانروا قصد جان او کرد، اما او به یارى یکى از بزرگان به نام محمد بن عبدالله بن حسن از مرگ نجات یافت و اصفهان را ترک گفت.عبدالله در بغداد نیز جایگاهى ممتاز یافت.خلیفه منبرى در مسجد به وى اختصاص داد که او از آن به مثابۀ کرسى تدریس و نقل حدیث بهره مى‌گرفت.وى در روزگار خویش پیشواى محدّثان شمرده مى‌شد و بیش‌تر راویان حدیث آن سامان در سدۀ 3 ق/ 9‌م و نخستین دهۀ سدۀ 4ق از او حدیث آموخته‌اند.

    این گروه اینانند: عبدالرحمن بن ابى حاتم، ابوبکر بن مجاهد، دعلج بن احمد، محمد بن مظفر ورّاق، دارقطنى، ابوعمر بن حیّویه، ابوحفص بن شاهین، ابوبکر وراق، ابوحسین بن سمعون، ابواحمد حاکم، ابوطاهر مخلّص، عیسى ابن جراح، محمد بن زنبور، ابومسلم کاتب، عبدالباقى ابن قانع، ابوبکر شافعى، ابوالقاسم بن حبّابه، ابوعبدالله بطّه، عیسى بن وزیر، نقاش، عبدالواحد بن عمر، محمد بن احمد بن على بغدادى، زید بن ابى بلال، محمد بن عبداللّه بن شخیّر و ابوبکر بن شاذان. از مؤلفین صحاح، حافظ نیشابورى و ابن حمزۀ اصفهانى، به او استناد کرده‌اند.

    چنانکه از احوال ابن ابى داوود بر مى‌آید او را حافظه‌اى نیرومند بود و بیش از پدرش حدیث از حفظ داشت.ابن شاهین، یکى از شاگردانش، مى‌گوید که هرگز در دست او کتابى ندیدم، همۀ احادیث را از حفظ املاء مى‌کرد. گویند که در اصفهان بى آنکه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حدیث بر خواند. خود نیز ادعا کرده است که 30000 حدیث به یاد دارد.همچنین خود گفته:هر چه ابراهیم حربى از حفظ داشت، من نیز از حفظ دارم.وى افزون بر حدیث و فقه در ستاره شناسى نیز دستى داشت که ابراهیم حربى از آن بى بهره بود.

    وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حدیث محل تردید است.بیش تر رجال شناسان و تاریخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند، ولى پدرش او را کذّاب خوانده و از اینکه فرزندش بر مسند قضا نشیند، ابراز ناخشنودى کرده است. این شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است که کسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غیر قابل اعتماد بدانند.

    ولى ذهبى به دلیل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود این سخن را بى‌اعتبار شمرده است و خود، او را موثق مى‌داند و بر این باور است که نسبت کذب از سوى پدر بدو در زمینه‌هاى دیگر جز حدیث بوده است. این سخن ذهبى با این شهادت دار قطنى، شاگرد ابن ابى داوود، که مى‌گوید: «او ثقه است ولى در بیان حدیث بسیار خطا مى‌کند» با روایتى دیگر از ابى داوود که در آن فقط از تمایل فرزندش به پذیرفتن مقام قضا اظهار ناخشنودى کرده، سازگار است.

    با اینکه از برخى از روایات تاریخى بر مى‌آید که ابن ابى داوود چندان دلبستگى به کتاب و کتابت نداشته، در عین حال قطعى است که چند کتاب و رساله در تفسیر، کلام، حدیث و علوم قرآنى نوشته است.

    تا آنجا که مى‌دانیم دو کتاب از وى در سالهاى اخیر چاپ شده است: المصاحف، قاهره،1355 ق1936/ م؛ البعث و النشور، قاهره،1374 ق1954/ م.اثر دیگرى نیز از او به نام رسالة فی متشابه التعبیر باللفظ فى آیات القرآن، به صورت خطى در دمشق موجود است.نوشته‌هاى دیگر ابن ابى داوود که در حال حاضر جز نام، اطلاعى از آنها در دست نیست، اینهاست:المسند و السنن، هر دو در حدیث؛ الناسخ و المنسوخ؛فضائل القرآن؛ شریعة القارى؛ شریعة التفسیر؛ نظم القرآن؛ المصابیح، در حدیث؛ القراءات و التفسیر. مذهب ابن ابى داوود چندان روشن نیست.نیاى بزرگ او عمرو- ابن عمران از یاران امام على(ع) بود و در پیکار صفین شهید شد ، اما ابن ابى داوود خود در اصفهان و بغداد به ناصبى‌بودن متهم گردید که از آن تبرّى جسته و تبرئه شده است.با آنکه روایاتى نیز حاکى است که وى در فضایل على(ع)سخن مى‌گفته است، شیعى بودن او غیر محتمل است؛ به ویژه آنکه طبرى تجلیل وى از على(ع) را ناشى از ترس دانسته است. از سوى دیگر، نام وى هم در سلسلۀ فقیهان و محدّثان حنبلى آمده و هم در طبقات فقیهان شافعى، اما احتمال حنبلى بودن او بیش‌تر است.ابن بدران تصریح مى‌کند که ابن ابى داوود پس از تبرئه شدن از انتساب به ناصبیان در بغداد به نقل فضایل على(ع)پرداخت، سپس مذهب حنبلى گزید و از مشایخ آنان شد. از سخنان اوست؛همۀ مردمان از من بهلند، مگر آنان که مرا به بغض على رضى الله عنه متهم داشته‌اند.

    گفته‌اند که ابن ابى داوود در اواخر زندگى نابینا گشت، ولى همچنان به تدریس و ترویج حدیث ادامه داد.هنگامى که در گذشت، مردم بغداد از وى تجلیل بسیار کردند و آورده‌اند که 80 بار بر او نماز گزاردند و عدۀ نمازگزاران از 300000 تن گذشت.سرانجام وى را در گورستان باب بستان بغداد به خاک سپردند.[۱] 

    پانویس

    1. یوسفی اشکوری، حسن، ج 2، ص647

      

    منابع مقاله

    یوسفی اشکوری، حسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374


    وابسته‌ها