ابن زهر، عبدالملک بن زهر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۳۱: خط ۳۱:
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE3075AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE03075AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۵: خط ۴۵:
نخستين ارتباط وى با امراى مرابطون در ايام جوانى وى بوده است كه از اشبيليه به قرطبه فراخوانده شد تا به درمان على بن يوسف ابن تاشفين بپردازد. گویا این ملاقات در 501ق انجام گرفته است. ابن زهر پس از آن به خدمت دولت مرابطون درآمد و مقام و منزلتى يافت و ثروتى بسيار به دست آورد. او در دستگاه امیر ابراهيم بن يوسف بن تاشفين والى اشبيليه به خدمت اشتغال داشت و مورد احترام بود و در 515ق کتاب الاقتصاد را به ابراهيم بن يوسف اهدا كرد، اما به گفته ابن عذارى وى در 511ق يعنى 4 سال پيش از تاريخ ياد شده به دستور ابوحفص عمر بن يوسف بن تاشفين كه از جانب على بن يوسف، برادرش، به عنوان والى اشبيليه منصوب شده بود، در مراكش به زندان افكنده شد. بنابراین وى بايد پس از این تاريخ آزاد شده و به خدمت ابراهيم بن يوسف درآمده باشد. خود ابن زهر در کتاب التيسير اشاره كرده است كه على بن يوسف بن تاشفين به سبب كينه و عداوتى كه نسبت به پدر او داشت، او را به زندان افكند و ناراحتى‌هاى بسيار برای آن دو فراهم آورد. ظاهراً بعدها نيز ديگر بار به زندان افكنده شد. زيرا در 535ق شخصى به نام ابوالحكم ابن غِلَنْده در زندان مصاحب وى بوده و از او پزشکى آموخته و کتاب الاقتصاد وى را نزد او خوانده است. او در دوره زندان نيز به تدريس و طبابت اشتغال داشته و حتى نزدیک ان على بن يوسف را معالجه كرده است.
نخستين ارتباط وى با امراى مرابطون در ايام جوانى وى بوده است كه از اشبيليه به قرطبه فراخوانده شد تا به درمان على بن يوسف ابن تاشفين بپردازد. گویا این ملاقات در 501ق انجام گرفته است. ابن زهر پس از آن به خدمت دولت مرابطون درآمد و مقام و منزلتى يافت و ثروتى بسيار به دست آورد. او در دستگاه امیر ابراهيم بن يوسف بن تاشفين والى اشبيليه به خدمت اشتغال داشت و مورد احترام بود و در 515ق کتاب الاقتصاد را به ابراهيم بن يوسف اهدا كرد، اما به گفته ابن عذارى وى در 511ق يعنى 4 سال پيش از تاريخ ياد شده به دستور ابوحفص عمر بن يوسف بن تاشفين كه از جانب على بن يوسف، برادرش، به عنوان والى اشبيليه منصوب شده بود، در مراكش به زندان افكنده شد. بنابراین وى بايد پس از این تاريخ آزاد شده و به خدمت ابراهيم بن يوسف درآمده باشد. خود ابن زهر در کتاب التيسير اشاره كرده است كه على بن يوسف بن تاشفين به سبب كينه و عداوتى كه نسبت به پدر او داشت، او را به زندان افكند و ناراحتى‌هاى بسيار برای آن دو فراهم آورد. ظاهراً بعدها نيز ديگر بار به زندان افكنده شد. زيرا در 535ق شخصى به نام ابوالحكم ابن غِلَنْده در زندان مصاحب وى بوده و از او پزشکى آموخته و کتاب الاقتصاد وى را نزد او خوانده است. او در دوره زندان نيز به تدريس و طبابت اشتغال داشته و حتى نزدیک ان على بن يوسف را معالجه كرده است.


ابن زهر پس از بر سر كار آمدن دولت موحدون، به مؤسس آن كه عبدالمؤمن بود، پيوست و به عنوان پزشک مخصوص و وزير مشاور وى برگزيده شد. پيوستن او به عبدالمؤمن بر شهرت، اعتبار و ثروت وى افزود و از نفوذ بسيارى برخوردار شد. ابن زهر در مقابل احترامى كه عبدالمؤمن در حق وى روا مى‌داشت کتاب‌هاى «الترياق السبعين» و «الاغذيه» را به نام او تأليف كرد و در مقام پزشک معالج، شربت‌هايى برای وى مى‌ساخت كه در نوع خود بى‌نظير بودند. در همین دوره وى با [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] اندلسى آشنايى پيدا كرد. این آشنايى به دوستى تبديل شد و ابن زهر کتاب «التيسير» را به خواهش او تأليف كرد. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] نيز وى را بسيار تحسين كرد و بزرگش شمرد و حتى او را بزرگ‌ترين پزشک جهان پس از [[جالینوس]] دانست. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در پایان کتاب «الكليات» خویش، از ابن زهر و کتاب «التيسير» او ياد كرده و نوشته كه این کتاب را از ابن زهر عاريه گرفته و استنساخ كرده است. وى همچنين به طالبان پزشکى توصيه كرده كه به این کتاب كه بهترين اثر در نوع خود است، مراجعه كنند.
ابن زهر پس از بر سر كار آمدن دولت موحدون، به مؤسس آن كه عبدالمؤمن بود، پيوست و به عنوان پزشک مخصوص و وزير مشاور وى برگزيده شد. پيوستن او به عبدالمؤمن بر شهرت، اعتبار و ثروت وى افزود و از نفوذ بسيارى برخوردار شد. ابن زهر در مقابل احترامى كه عبدالمؤمن در حق وى روا مى‌داشت کتاب‌هاى «الترياق السبعين» و «الاغذيه» را به نام او تأليف كرد و در مقام پزشک معالج، شربت‌هایى برای وى مى‌ساخت كه در نوع خود بى‌نظير بودند. در همین دوره وى با [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] اندلسى آشنايى پيدا كرد. این آشنايى به دوستى تبديل شد و ابن زهر کتاب «التيسير» را به خواهش او تأليف كرد. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] نيز وى را بسيار تحسين كرد و بزرگش شمرد و حتى او را بزرگ‌ترين پزشک جهان پس از [[جالینوس]] دانست. [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در پایان کتاب «الكليات» خویش، از ابن زهر و کتاب «التيسير» او ياد كرده و نوشته كه این کتاب را از ابن زهر عاريه گرفته و استنساخ كرده است. وى همچنين به طالبان پزشکى توصيه كرده كه به این کتاب كه بهترين اثر در نوع خود است، مراجعه كنند.


ابن زهر از بزرگ‌ترين پزشکان در طب بالينى به شمار مى‌رود. وى با اين‌كه پيرو نظريه [[جالینوس]] بود، اما تمايل شديد به تجربه وى را ممتاز مى‌ساخت و از راه مشاهده و آزمايش به‌انديشه‌هاى بديع بسيارى دست يافت. همچنين وى را قديمى‌ترين انگل‌شناس بزرگ پس از الكساندر ترالسى و نخستين معرف انگل مولد جرب معرفى كرده و ستوده‌اند؛ گرچه اشاره كرده‌اند كه در این مورد، احمد طبرى، پزشک مسلمان بر وى مقدم بوده است. او خود در مقدمه کتاب «التيسير» به اهمیت تجربه در پزشکى اشاره كرده و بارها تصريح كرده است.
ابن زهر از بزرگ‌ترين پزشکان در طب بالينى به شمار مى‌رود. وى با اين‌كه پيرو نظريه [[جالینوس]] بود، اما تمايل شديد به تجربه وى را ممتاز مى‌ساخت و از راه مشاهده و آزمايش به‌انديشه‌هاى بديع بسيارى دست يافت. همچنين وى را قديمى‌ترين انگل‌شناس بزرگ پس از الكساندر ترالسى و نخستين معرف انگل مولد جرب معرفى كرده و ستوده‌اند؛ گرچه اشاره كرده‌اند كه در این مورد، احمد طبرى، پزشک مسلمان بر وى مقدم بوده است. او خود در مقدمه کتاب «التيسير» به اهمیت تجربه در پزشکى اشاره كرده و بارها تصريح كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش