ابن هندو، علی بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
    جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    '''ابوالفرج على بن حسین بن هندو'''، کاتب و شاعر طبرستانی.
    '''ابوالفرج على بن حسین بن هندو'''، کاتب و شاعر طبرستانی.


    ابن هندو نام چند تن از كاتبان، شاعران و اديبان ایرانى‌نژاد سده‌هاى 4 و 5 قمرى است. زندگی‌نامه دو تن از آنان (ابن هندو و پدرش) چنان به هم آميخته است كه تفكیک یکى از ديگرى دشوار مى‌نمايد. منابع ما در موارد بسيار، روايات مربوط به على را به پدرش حسین نسبت داده‌اند و يا روايات مربوط به حسین را ذيل نام على نهاده‌اند. اين خاندان، احتمالاً همه منسوب به خاندان شيعى مذهب آل هندو بوده و موطن اصلى نياكان آنان هندوجان (هندیجان كنونى)، از روستاهاى پيرامون قم، بوده است و كلمه هندو در نام و نسبشان نشانه تبار هندى آنان نيست.
    ابن هندو نام چند تن از كاتبان، شاعران و اديبان ایرانى‌نژاد سده‌هاى 4 و 5 قمرى است. زندگی‌نامه دو تن از آنان (ابن هندو و پدرش) چنان به هم آميخته است كه تفكیک یکى از ديگرى دشوار مى‌نمايد. منابع ما در موارد بسيار، روايات مربوط به على را به پدرش حسین نسبت داده‌اند و يا روايات مربوط به حسین را ذيل نام على نهاده‌اند. این خاندان، احتمالاً همه منسوب به خاندان شيعى مذهب آل هندو بوده و موطن اصلى نياكان آنان هندوجان (هندیجان كنونى)، از روستاهاى پيرامون قم، بوده است و كلمه هندو در نام و نسبشان نشانه تبار هندى آنان نيست.


    ==تولد==
    ==تولد==
    خط ۵۲: خط ۵۲:
    ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير بهاء الدوله و سلطان الدوله به بغداد سفر كرد و او را ستود. وى گویا پيش از 400ق به دربار فرمانروايان زيارى گرگان، از جمله قابوس بن وشمگير پيوسته است. وى پس از قدرت يافتن فلك المعالى منوچهر بن قابوس، او را به قصيده‌اى شيوا مدح گفت، ولى منوچهر كه از شعر و ادب عرب بهره‌اى نداشت، چيزى از آن اشعار در نيافت و شاعر را صله‌اى نبخشيد. ابن هندو نيز با قطعه شعر ديگرى او را هجو كرد و سپس از بيم جان، به نيشابور گريخت.
    ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير بهاء الدوله و سلطان الدوله به بغداد سفر كرد و او را ستود. وى گویا پيش از 400ق به دربار فرمانروايان زيارى گرگان، از جمله قابوس بن وشمگير پيوسته است. وى پس از قدرت يافتن فلك المعالى منوچهر بن قابوس، او را به قصيده‌اى شيوا مدح گفت، ولى منوچهر كه از شعر و ادب عرب بهره‌اى نداشت، چيزى از آن اشعار در نيافت و شاعر را صله‌اى نبخشيد. ابن هندو نيز با قطعه شعر ديگرى او را هجو كرد و سپس از بيم جان، به نيشابور گريخت.


    به روايت [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]]، هنگامى كه مردم با سيد‌‎ابوطالب يحيى بن حسین، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در اين باب سرود و محلى اين اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسین بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز اين روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بى‌اطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در اين باب نمى‌توان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سال‌هاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با اين ترتيب، حتى صحت تاريخ 455ق نيز كه در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن برای ما شناخته نيست، چندان بعيد نخواهد بود.
    به روايت [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]]، هنگامى كه مردم با سيد‌‎ابوطالب يحيى بن حسین، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در این باب سرود و محلى این اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسین بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز این روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بى‌اطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در این باب نمى‌توان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سال‌هاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با این ترتيب، حتى صحت تاريخ 455ق نيز كه در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن برای ما شناخته نيست، چندان بعيد نخواهد بود.


    ==ویژگی‎های ابن هندو==
    ==ویژگی‎های ابن هندو==

    نسخهٔ ‏۵ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۱

    ابن‌هندو، علی بن حسین
    نام ابن‌هندو، علی بن حسین
    نام‌های دیگر اب‍ن‌ه‍ن‍دو، اب‍وال‍ف‍رج‌ ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ی‍ن

    اب‍ن‌ه‍ن‍دو، ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ی‍ن

    اب‍وال‍ف‍رج‌ ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ب‍ن‌ ه‍ن‍دو

    ب‍غ‍دادی‌، ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 420 ق
    اساتید
    برخی آثار مفتاح الطب و منهاج الطلاب (کلید دانش پزشکی و برنامه دانشجویان آن)
    کد مؤلف AUTHORCODE3133AUTHORCODE

    ابوالفرج على بن حسین بن هندو، کاتب و شاعر طبرستانی.

    ابن هندو نام چند تن از كاتبان، شاعران و اديبان ایرانى‌نژاد سده‌هاى 4 و 5 قمرى است. زندگی‌نامه دو تن از آنان (ابن هندو و پدرش) چنان به هم آميخته است كه تفكیک یکى از ديگرى دشوار مى‌نمايد. منابع ما در موارد بسيار، روايات مربوط به على را به پدرش حسین نسبت داده‌اند و يا روايات مربوط به حسین را ذيل نام على نهاده‌اند. این خاندان، احتمالاً همه منسوب به خاندان شيعى مذهب آل هندو بوده و موطن اصلى نياكان آنان هندوجان (هندیجان كنونى)، از روستاهاى پيرامون قم، بوده است و كلمه هندو در نام و نسبشان نشانه تبار هندى آنان نيست.

    تولد

    «ابوالفرج على بن حسین بن هندو» كاتب اديب و شاعر مشهورى بود. ظاهرا زادگاه و محل نشو و نماى وى، طبرستان بوده است. ياقوت دو بيت شعر از سروده‌هاى وى را در شكايت از اهل رى نقل كرده كه مى‌تواند بر اقامت او در آن شهر، در كودكى يا نوجوانى، دلالت داشته باشد.

    اساتید

    وى در نيشابور دانشهاى يونانى و متون فلسفى را نزد ابوالحسن وائلى يا عامرى (د183ق) و سپس دانش پزشكى را نزد ابن خمار فراگرفت.

    از زندگانى اجتماعى و دربارى او آگاهى‌هاى پراكنده و ناقصى به ما رسيده است كه پيوند آن‌ها به یکديگر آسان نمى‌نمايد. از آنجا كه خاندان وى در رى منزلتى داشته و نياكان او همه از كارگزاران سلطان بوده‌اند، مى‌توان حدس زد كه وى دانش‌هاى مقدماتى لازم برای تصدى مشاغل ديوانى، از جمله علوم ادبى و فن ترسل و نگارش را به خوبى آموخته بود و چنين به نظر مى‌رسد كه همه عمر خود را در ديوان‌هاى آل بویه و آل زيار گذرانيده باشد. وى همچنين از كاتبان سيده خاتون (419ق) بيوه فخر الدوله ديلمى بوده كه ابتدا به بهانه خردسالى فرزندش مجد الدوله سررشته امور مملكت را به دست گرفته و بعدها نيز در واقع، او بود كه به جاى مجد الدوله حكومت مى‌كرد.

    مسافرت‎های ابن هندو

    ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير بهاء الدوله و سلطان الدوله به بغداد سفر كرد و او را ستود. وى گویا پيش از 400ق به دربار فرمانروايان زيارى گرگان، از جمله قابوس بن وشمگير پيوسته است. وى پس از قدرت يافتن فلك المعالى منوچهر بن قابوس، او را به قصيده‌اى شيوا مدح گفت، ولى منوچهر كه از شعر و ادب عرب بهره‌اى نداشت، چيزى از آن اشعار در نيافت و شاعر را صله‌اى نبخشيد. ابن هندو نيز با قطعه شعر ديگرى او را هجو كرد و سپس از بيم جان، به نيشابور گريخت.

    به روايت ابن اسفنديار، هنگامى كه مردم با سيد‌‎ابوطالب يحيى بن حسین، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در این باب سرود و محلى این اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از ابن اسفنديار حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسین بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز این روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بى‌اطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در این باب نمى‌توان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سال‌هاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از ابن اسفنديار آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با این ترتيب، حتى صحت تاريخ 455ق نيز كه در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن برای ما شناخته نيست، چندان بعيد نخواهد بود.

    ویژگی‎های ابن هندو

    ابن هندو در نظم و نثر چيره دست بود و لطافت برخى از اشعارش ثعالبى را به ستايش واداشته و ديوان شعرش، باخرزى را شيفته ساخته است. از بررسى مجموع اشعارى كه از او در دست است، چنين بر مى‌آيد كه وى به شعر مناسبات و قطعات نكته‌آميز و حتى گاه هرزه تمايل داشته است و شايد همين امر موجب شده كه حاجى خليفه همه ديوان او را هزليات بپندارد، اما شعر او بيشتر استوار و محتشم و به قول كرد على روان، دلپذير، پندآموز و برخوردار از ابداع و ابتكار است.

    آثار

    1. الكلم الروحانیة من الحكم اليونانية.
    2. مفتاح الطب و منهاج الطلاب.
    3. ملتقطات من الرسالة المشوقة.
    4. مقالة في وصف المعاد الفلسفى.
    5. فى حدود الاشياء الطبية.
    6. الامثال المولدة.
    7. انموذج الحكمة.
    8. البلغة من مجمل اللغه.
    9. ديوان شعر.
    10. الفرق بين المذكر و المؤنث.
    11. المساحة.
    12. المشرقة في المدخل الى علم الفلسفة
    13. نزهة العقول.
    14. الوساطة بين الزناة و اللاطة[۱].

    پانویس

    1. بخش ادبیات عرب، ج2، ص124

    منابع مقاله

    بخش ادبیات عرب، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378


    وابسته‌ها

    مفتاح الطب و منهاج الطلاب (کلید دانش پزشکی و برنامه دانشجویان آن)

    مجموعه رسائل سبعه در طب، داروسازی و آموزش پزشکی