۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
کتاب سلیم بن قیس الهلالی. فارسی | کتاب سلیم بن قیس الهلالی. فارسی | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سلیم بن قیس هلالی]] ( | [[سلیم بن قیس هلالی]] (نویسنده) | ||
[[انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل]] (مترجم) | [[انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل]] (مترجم) | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
امتحانهاى پنج ساله امت در حكومت اميرالمؤمنين(ع). | امتحانهاى پنج ساله امت در حكومت اميرالمؤمنين(ع). | ||
اقدامات خصمانه | اقدامات خصمانه معاویه طى 15 سال حكومت ظالمانه او. | ||
کتابى كه | کتابى كه گویاى وصاياى پيامبر اكرم(ص) درباره اهلبيت(ع) است، و از برخوردهاى پيامبر(ص) با منافقين و مقابله آنان با حضرتش گزارش مىدهد. | ||
اين کتاب بيانگر ظلمى است كه بر امامان شيعه رفته، و نشانگر آن است كه مذهب الهى شيعه چه قربانيانى در راه حفظ مفاهيم اصيل اسلام داده، و چه شهدا و مظلومين والامقامى در راه مقابله با بدعتها و تحريفها تقديم كرده است. | اين کتاب بيانگر ظلمى است كه بر امامان شيعه رفته، و نشانگر آن است كه مذهب الهى شيعه چه قربانيانى در راه حفظ مفاهيم اصيل اسلام داده، و چه شهدا و مظلومين والامقامى در راه مقابله با بدعتها و تحريفها تقديم كرده است. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
متن حاضر؛ شامل 93 حديث است كه 48 حديث آن در نوع «ج» موجود است، و 23 حديث آن به عنوان مستدركات کتاب سليم ذكر مىشود. | متن حاضر؛ شامل 93 حديث است كه 48 حديث آن در نوع «ج» موجود است، و 23 حديث آن به عنوان مستدركات کتاب سليم ذكر مىشود. | ||
در ابتداى هر حديث خلاصهاى از | در ابتداى هر حديث خلاصهاى از عناوین آن ذكر مىشود تا مطالعهكننده قبل از شروع از محتواى آن آگاه باشد. | ||
در پایان هر حديث مدارك آن ذكر خواهد شد كه شامل موارد نقل آن از کتاب سليم در كتب حديث و نيز نقل آن با سند متصل به سليم و به روايت از غير سليم خواهد بود. | در پایان هر حديث مدارك آن ذكر خواهد شد كه شامل موارد نقل آن از کتاب سليم در كتب حديث و نيز نقل آن با سند متصل به سليم و به روايت از غير سليم خواهد بود. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مىسازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، براى آينده جهان تشيّع، نسخهاى شفا بخش مىپيچد. | محقق و مترجم اين کتاب از يك مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مىسازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، براى آينده جهان تشيّع، نسخهاى شفا بخش مىپيچد. | ||
مترجم، در معرّفى کتاب و مؤلفش، آن اندازه غلوّ مىكند كه هالهاى از قداست، اطراف سُليم و کتابش را فرا مىگيرد و انسان را دچار شگفتى مىسازد كه چگونه چنين اثر جاودانه و بىنظيرى، تا كنون براى عامّه مردم، معرّفى نشده، و قرنها است كه فارسى زبانهاى مسلمان، از آن، بىبهره ماندهاند؟! و چرا به تصريح مترجم، «از اوّلين چاپ متن عربى کتاب، بيش از پنجاه سال نمىگذرد» و «ترجمه فارسى آن [سهم] پانزده سال قبل، براى اوّلين بار، چاپ شده است»؟! آيا بهتر نبود کتابى كه با كمال تأسّف، مترجم براى تأييد صد در صد آن، ناخواسته مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و کتاب شريف [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافى]] را مورد بىمهرى قرار مىدهد، زودتر از اينها انتشار مىيافت و شيعيان، قرنها از آن، بىبهره نمىماندند؟! و اگر مطالب اين کتاب، در ضمن کتابهاى حديثى مهم ديگر موجود است، پس چه حاجت به اين همه افراط و زيادهروى در تأييد تك تك احاديث و تمامى | مترجم، در معرّفى کتاب و مؤلفش، آن اندازه غلوّ مىكند كه هالهاى از قداست، اطراف سُليم و کتابش را فرا مىگيرد و انسان را دچار شگفتى مىسازد كه چگونه چنين اثر جاودانه و بىنظيرى، تا كنون براى عامّه مردم، معرّفى نشده، و قرنها است كه فارسى زبانهاى مسلمان، از آن، بىبهره ماندهاند؟! و چرا به تصريح مترجم، «از اوّلين چاپ متن عربى کتاب، بيش از پنجاه سال نمىگذرد» و «ترجمه فارسى آن [سهم] پانزده سال قبل، براى اوّلين بار، چاپ شده است»؟! آيا بهتر نبود کتابى كه با كمال تأسّف، مترجم براى تأييد صد در صد آن، ناخواسته مرحوم [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و کتاب شريف [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافى]] را مورد بىمهرى قرار مىدهد، زودتر از اينها انتشار مىيافت و شيعيان، قرنها از آن، بىبهره نمىماندند؟! و اگر مطالب اين کتاب، در ضمن کتابهاى حديثى مهم ديگر موجود است، پس چه حاجت به اين همه افراط و زيادهروى در تأييد تك تك احاديث و تمامى محتویات کتاب مذكور؟ | ||
جاى بسى خوشوقتى است كه مترجم محترم نيز در اين جهت، با نگارنده هم عقيده است و به صراحت | جاى بسى خوشوقتى است كه مترجم محترم نيز در اين جهت، با نگارنده هم عقيده است و به صراحت مىنویسد: | ||
در اين بحث، مناظره و مجادله شخصى مطرح نيست و غرض اصلى، يك تحقيق علمى است. | در اين بحث، مناظره و مجادله شخصى مطرح نيست و غرض اصلى، يك تحقيق علمى است. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
اوّلين نكتهاى كه با مطالعه اجمالى مقدمه کتاب، در ذهن هر خوانندهاى نقش مىبندد، جنبه فوق قدسىِ سُليم و کتاب اوست. | اوّلين نكتهاى كه با مطالعه اجمالى مقدمه کتاب، در ذهن هر خوانندهاى نقش مىبندد، جنبه فوق قدسىِ سُليم و کتاب اوست. | ||
در زمانى كه تحقيق و نگارش، به هيچ وجه همانند امروز در بين مردم مرسوم نبود، بيان مطالبى در شأن سليم كه از | در زمانى كه تحقيق و نگارش، به هيچ وجه همانند امروز در بين مردم مرسوم نبود، بيان مطالبى در شأن سليم كه از ویژگىهاى قرن پانزدهم است، ابداً با واقعيتْ سازگار نيست. | ||
بىترديد، بر شمردن تمامى | بىترديد، بر شمردن تمامى ویژگىهاى يك محقّق توانمند براى سليم و شاگردش اَبان كه در قرن آغازين هجرى میزيستهاند و در آن دوران، تنها همّت راویان - اگر بسيار فاضل و برجسته هم بودند - در نقل يا جمع چند حديثْ خلاصه مىشد، آيا مىتواند با واقعيتْ منطبق باشد؟ يا اين مقدمات، براى يك نتيجهگيرىِ نه چندان منطقى لازم است؟ كه متأسفانه چنين است و برمبناى اين مقدمات، چنين نتيجه گرفته مىشود كه تمام مطالب اين کتاب، صد در صد صحيح و به دور از هر گونه جعل و تحريف است «و در اين کتاب، مطلب خاصّى كه دلالت بر جعل و تحريف كند، وجود ندارد... و هيچ دليلى بر جعل، در اين کتاب نمىتوان پيدا كرد... و ادّعاى جعل و تحريف، فقط براى ايجاد شك و ترديد در عظمت کتاب سليم، مطرح شده است» و خلاصه اين كه «مطالعه اوّل تا آخر کتاب سليم، براى حكمِ به صحّت آن [دادن]، [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافى]] است». | ||
چگونه است كه هم سُليم و هم اَبان، دقيقاً زمان مرگ خود را پيش بينى مىكنند و پيش از مرگ، طىّ تشريفاتى | چگونه است كه هم سُليم و هم اَبان، دقيقاً زمان مرگ خود را پيش بينى مىكنند و پيش از مرگ، طىّ تشريفاتى ویژه، و البته نه چندان گسترده، کتاب را به ديگرى تحویل مىدهند. اگر اين مطلب درباره سليم درست باشد - كه در دوره خفقان زندگى مىكرد و امكان انتشار مطالب کتابش نبود -، درباره اَبان، قطعاً بى مورد است؛ زيرا اولاً او قبلاً کتاب را به فردى غير شيعه؛ همانند حسن بصرى نشان داد و از وى در مورد کتاب، تأييدىهاى گرفت. ثانياً مطالب کتاب، تا زمان مرگ ابان، در بين مردمْ انتشار يافته بود و اكثر مردم، از محتواى آن خبر داشتند. | ||
به علاوه، چگونه سُليم درباره کتابش نهايت احتياط را به خرج مىدهد و با روحيه والاى «كتمان» و «اجتناب از شهرت» و «دقّت در ثبت مطالب»، مدّت شصت سال، بىوقفه به تأليف و | به علاوه، چگونه سُليم درباره کتابش نهايت احتياط را به خرج مىدهد و با روحيه والاى «كتمان» و «اجتناب از شهرت» و «دقّت در ثبت مطالب»، مدّت شصت سال، بىوقفه به تأليف و تدوین کتابش همّت مىگمارد؛ امّا در بين آن همه اصحاب پيامبر(ص) و ائمه(ع)، هيچ كس را شايسته واگذارى اين امانت نمىبيند؛ بلكه بر اثر تصادف و اتّفاق، در شهر نوبندگان، به هنگام ملاقات با نوجوان چهارده سالهاى به نام ابان بن ابى عياش، به يك باره تصميم مىگيرد كه حاصل يك عمر تلاش طاقت فرساى خویش را در اختيار وى قرار دهد؟ مترجم در مقدمه خود، در اين باره چنين آورده است: | ||
در شهر نوبندجان، سليم، با جوانى كه چهارده سال از عمرش مىگذشت و نامش ابان بود، ملاقات كرد. البته جنبه آشنايى بين سليم و ابان، براى ما معلوم نيست كه آيا فاميل بودهاند و يا سابقه دوستى داشتهاند يا يك اتّفاق و تصادف بوده است(!)؛ ولى به هر حال، سليم در خانه پدرى ابان بن ابىعياش اقامت كرد... ديرى نگذشت كه سليم، احساس كرد در سرزمين غربت، عمرش به پایان خود، نزدیک مىشود و مهمترين مسئله براى او حفظ کتابش بود... سليم، نگران کتابى بود كه با تمام وجود، در راه تأليف و حفظ آن، فداكارى كرده بود و مطالب آن را به طور شفاهى از خود معصومان(ع) يا از اصحابشان گرفته بود؛ کتابى كه در بردارنده نكات و گوشههاى بسيار دقيقى از تاريخ اسلام بود و او در به دست آوردن آنها زحمت فراوان كشيده بود؛ کتابى كه در يك نگاه، مجموعهاى از معارف و تاريخ اسلام بود كه مىبايست به عنوان پايه تولّى و تبرّى تلقّى شود... | در شهر نوبندجان، سليم، با جوانى كه چهارده سال از عمرش مىگذشت و نامش ابان بود، ملاقات كرد. البته جنبه آشنايى بين سليم و ابان، براى ما معلوم نيست كه آيا فاميل بودهاند و يا سابقه دوستى داشتهاند يا يك اتّفاق و تصادف بوده است(!)؛ ولى به هر حال، سليم در خانه پدرى ابان بن ابىعياش اقامت كرد... ديرى نگذشت كه سليم، احساس كرد در سرزمين غربت، عمرش به پایان خود، نزدیک مىشود و مهمترين مسئله براى او حفظ کتابش بود... سليم، نگران کتابى بود كه با تمام وجود، در راه تأليف و حفظ آن، فداكارى كرده بود و مطالب آن را به طور شفاهى از خود معصومان(ع) يا از اصحابشان گرفته بود؛ کتابى كه در بردارنده نكات و گوشههاى بسيار دقيقى از تاريخ اسلام بود و او در به دست آوردن آنها زحمت فراوان كشيده بود؛ کتابى كه در يك نگاه، مجموعهاى از معارف و تاريخ اسلام بود كه مىبايست به عنوان پايه تولّى و تبرّى تلقّى شود... | ||
مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين | مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مىنویسد: | ||
اتّفاق عجيبى كه در سال 138هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد]، اين بود كه يك شب، سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم، نزدیک ى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در اين روزها از دنيا مىروى. درباره امانت من، تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعدهاى كه به من در مورد كتمان آن دادهاى، عمل كن و آن را جز نزد مردى از شيعيان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] كه صاحب دين و آبرو باشد، مسپار». اين خواب، از رؤياهاى صادقه بود؛ چه آن كه يك ماه از آن نگذشته بود كه ابان از دنيا رفت... صبح آن شب كه ابان، سليم را در خواب ديد، با ابن اذينه ملاقات كرد و رؤياى شب گذشته را و نيز اجمالى از تاريخچه کتاب را با او در ميان گذشت. سپس کتاب را رسماً به او | اتّفاق عجيبى كه در سال 138هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد]، اين بود كه يك شب، سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم، نزدیک ى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در اين روزها از دنيا مىروى. درباره امانت من، تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعدهاى كه به من در مورد كتمان آن دادهاى، عمل كن و آن را جز نزد مردى از شيعيان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] كه صاحب دين و آبرو باشد، مسپار». اين خواب، از رؤياهاى صادقه بود؛ چه آن كه يك ماه از آن نگذشته بود كه ابان از دنيا رفت... صبح آن شب كه ابان، سليم را در خواب ديد، با ابن اذينه ملاقات كرد و رؤياى شب گذشته را و نيز اجمالى از تاريخچه کتاب را با او در ميان گذشت. سپس کتاب را رسماً به او تحویل داد و او هم مانند سليم، تمام کتاب را براى ابن اذينه قرائت كرد... بيش از يك ماه از تحویل کتاب سليم به ابن اذينه نگذشته بود كه ابان، در ماه رجب سال 138 هجرى در بصره از دنيا رفت. | ||
اولاً آنچه در اين جا مطرح شده است، مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان گرديد. در آن جا درباره برخورد سليم با ابان و تسليم کتاب به وى، سخن از «يك اتّفاق يا تصادف» است و در اين جا هم، سخن از يك اتّفاق عجيب و رؤياى صادقه! | اولاً آنچه در اين جا مطرح شده است، مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان گرديد. در آن جا درباره برخورد سليم با ابان و تسليم کتاب به وى، سخن از «يك اتّفاق يا تصادف» است و در اين جا هم، سخن از يك اتّفاق عجيب و رؤياى صادقه! | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
در کتاب حاضر پس از توضيح سخن [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در تأييد کتاب سليم، از جمله چنين آمده است: | در کتاب حاضر پس از توضيح سخن [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در تأييد کتاب سليم، از جمله چنين آمده است: | ||
بايد توجّه داشت كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در زمانى كلام مزبور را فرمودهاند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومتهاى غاصب، امكانى براى نشر و بسط معارف | بايد توجّه داشت كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در زمانى كلام مزبور را فرمودهاند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومتهاى غاصب، امكانى براى نشر و بسط معارف خویش نداشتند و به خصوص در جنبه عقيدتى، کتاب تدوین شده و آمادهاى نداشتند تا در مقابل دشمنان و يا براى خود شيعيان، عرضه كنند و تنها نوشته درخشانى كه به حقْ آبروى تشيّع به شمار مىآمد و حامل حقايقى بس عميق از عقايد و تاريخ تشيع بود، همانا کتاب سليم بن قيس بود. | ||
ولى بايد توجّه داشت كه اوّلاً اگر شيعه پيش از زمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امكان بيان حقايق معارف | ولى بايد توجّه داشت كه اوّلاً اگر شيعه پيش از زمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امكان بيان حقايق معارف خویش را نداشت، به گواهى تمامى مؤرّخان تاريخ اسلام، در دوره آن حضرت - كه مصادف با زوال حكومت ننگين بنىاميّه و آغاز حكومت غاصبانه بنىعباس بود - بهترين فرصت را براى اظهار معارف اهلبيت(ع) پيدا كرد و هزاران شاگرد مكتب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و هزاران حديثِ منقول از آن حضرت، بهترين گواهِ اين مدّعاست. | ||
ثانياً به شهادت بسيارى از كتب حديث، پيش از سليم، بزرگانى؛ همچون سلمان و ديگران، و در رأس همه: [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] و فاطمه زهرا(س)، داراى تأليف و کتاب بودند و لذا کتاب سليم، نبايد تنها تأليف در اين زمينه تلقّى شود. يك نگاه اجمالى به اثر ارزشمند | ثانياً به شهادت بسيارى از كتب حديث، پيش از سليم، بزرگانى؛ همچون سلمان و ديگران، و در رأس همه: [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] و فاطمه زهرا(س)، داراى تأليف و کتاب بودند و لذا کتاب سليم، نبايد تنها تأليف در اين زمينه تلقّى شود. يك نگاه اجمالى به اثر ارزشمند تدوین السنه الشريفه، تأليف استاد [[حسینی جلالی، محمدرضا|سيد محمدرضا حسينى جلالى]] براى اثبات اين ادّعا [[الكافي (ط. دارالحديث)|كافى]] است. | ||
ثالثاً اين عبارت كه «کتاب سليم، حامل حقايقى بس عميق از عقايد و تاريخ تشيع بود»، جاى تأمّل دارد؛ زيرا احاديث اين کتاب، همه عقايد و اصول دين و همه حقايق مربوط به تاريخ تشيّع را در برنمىگيرد. | ثالثاً اين عبارت كه «کتاب سليم، حامل حقايقى بس عميق از عقايد و تاريخ تشيع بود»، جاى تأمّل دارد؛ زيرا احاديث اين کتاب، همه عقايد و اصول دين و همه حقايق مربوط به تاريخ تشيّع را در برنمىگيرد. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
#متن و مقدمه کتاب. | #متن و مقدمه کتاب. | ||
#پايگاه مجلات تخصصى نور: مجله علوم حديث» پاييز 79، عنوان مقاله: نگاهى به مقدّمه کتاب اسرار آل محمد، | #پايگاه مجلات تخصصى نور: مجله علوم حديث» پاييز 79، عنوان مقاله: نگاهى به مقدّمه کتاب اسرار آل محمد، نویسنده: عاشورى، نادعلى. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش