اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
    جز (جایگزینی متن - 'ه ایم' به 'ه‌ایم')
     
    (۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲: خط ۲:
    | تصویر =NUR10222J1.jpg
    | تصویر =NUR10222J1.jpg
    | عنوان =‏اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او
    | عنوان =‏اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او
    | عنوان‌های دیگر =اشعار حکيم کسايي مروزي و تحقيقي در زندگاني و آثار او
    | عنوان‌های دیگر =اشعار حکيم کسايي مروزي و تحقيقي در زندگانی و آثار او
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[درخشان، مهدی]] (نويسنده)
    [[درخشان، مهدی]] (نویسنده)
     
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسي
    | کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏4509‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏الف‎‏5
    | کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏4509‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏الف‎‏5
    | موضوع =شعر فارسي - قرن 4ق.
    | موضوع =شعر فارسی - قرن 4ق.


    کسايي مروزي، ??? - ???؟ق. - تاريخ و نقد
    کسايي مروزي، ??? - ???؟ق. - تاريخ و نقد


    کسايي مروزي، ??? - ???؟ق. - نقد و تفسير
    کسايي مروزي، ??? - ???؟ق. - نقد و تفسير  
     
    | ناشر =دانشگاه تهران
    | ناشر =دانشگاه تهران
     
    | مکان نشر = ایران - تهران  
    | مکان نشر = ايران - تهران  
    | سال نشر =مجلد1: 1364ش ,
    | سال نشر =مجلد1: 1364ش ,
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10222AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10222AUTOMATIONCODE
    | چاپ =
    | چاپ =
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =10222
    | کتابخوان همراه نور =10222
    | کد پدیدآور =3367
    | کد پدیدآور =3367
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}  
    }}  
     
    {{کاربردهای دیگر| شعر (ابهام زدایی)}} 
    '''اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او'''، تألیف [[درخشان، مهدی|مهدی درخشان]]، مشتمل بر بررسی زندگانی و اشعار پراکنده باقی‎مانده از کسایی مروزی است که به زبان فارسی در یک جلد منتشر شده است. نویسنده، کمبود متنی مدون و منقح درباره کسایی مروزی، برای تدریس در دانشگاه‎ها را سبب نگارش این اثر دانسته است.  
    '''اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او'''، تألیف [[درخشان، مهدی|مهدی درخشان]]، مشتمل بر بررسی زندگانی و اشعار پراکنده باقی‌مانده از کسایی مروزی است که به زبان فارسی در یک جلد منتشر شده است. نویسنده، کمبود متنی مدون و منقح درباره کسایی مروزی، برای تدریس در دانشگاه‌ها را سبب نگارش این اثر دانسته است.  


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    کتاب، مشتمل است بر مقدمه‎ای در شرح حال کسایی و اشعار او و پس از آن قطعات متفرقه، قصیده‎ای در فضیلت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]]، ابیات پراکنده کسایی به‎تفکیک منابع آنها و دو قصیده ناصرخسرو منسوب به کسایی.  
    کتاب، مشتمل است بر مقدمه‌ای در شرح حال کسایی و اشعار او و پس از آن قطعات متفرقه، قصیده‌ای در فضیلت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]]، ابیات پراکنده کسایی به‌تفکیک منابع آنها و دو قصیده ناصرخسرو منسوب به کسایی.  
       
       
    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    دیوان اشعار کسایی با کمال تأسف ظاهراً از میان رفته و امروز جز مقدار کمی از اشعار او در دست نیست که به‎صورت تک‎بیتی یا چندبیتی در کتب و مصادر و فرهنگ‎نامه‎ها دیده می‎شود. ولی این دیوان اشعار تا نیمه دوم قرن ششم و زمان تألیف کتاب معتبر «النقض» وجود داشته و مؤلف آن کتاب دیوان او را دیده است و می‎نویسد: «همه ذکر مناقب و مدایح پیغمبر اکرم و آل طاهرین اوست...». عمده مآخذی که مبنای کار محققان و نویسندگان برای شناختن اشعار و آشنایی مختصر به شرح حال و افکار کسایی می‎باشد، عبارت است از: «ترجمان البلاغة» رادویانی به تصحیح احمد آتش، استاد پیشین دانشگاه استامبول که هفت بیت از اشعار او را نقل کرده است و «لغت فرس» اسدی طوسی که تعداد کثیری از ابیات او را در ذکر شواهد برخی لغات آورده و «لباب الألباب» محمد عوفی و «هفت اقلیم» امین احمد رازی و...<ref>ر.ک: مقدمه، ص6</ref>.
    دیوان اشعار کسایی با کمال تأسف ظاهراً از میان رفته و امروز جز مقدار کمی از اشعار او در دست نیست که به‌صورت تک‌‌بیتی یا چندبیتی در کتب و مصادر و فرهنگ‎نامه‌ها دیده می‌شود. ولی این دیوان اشعار تا نیمه دوم قرن ششم و زمان تألیف کتاب معتبر «النقض» وجود داشته و مؤلف آن کتاب دیوان او را دیده است و می‌نویسد: «همه ذکر مناقب و مدایح پیغمبر اکرم و آل طاهرین اوست...». عمده مآخذی که مبنای کار محققان و نویسندگان برای شناختن اشعار و آشنایی مختصر به شرح حال و افکار کسایی می‌باشد، عبارت است از: «ترجمان البلاغة» رادویانی به تصحیح احمد آتش، استاد پیشین دانشگاه استامبول که هفت بیت از اشعار او را نقل کرده است و «لغت فرس» اسدی طوسی که تعداد کثیری از ابیات او را در ذکر شواهد برخی لغات آورده و «لباب الألباب» محمد عوفی و «هفت اقلیم» امین احمد رازی و...<ref>ر.ک: مقدمه، ص6</ref>.  


    کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمرده‎اند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحه‎سرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی به‎زودی از این کار روی برگردانیده است<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
    کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمرده‌اند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحه‌سرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی به‌زودی از این کار روی برگردانیده است.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.  


    اخلاص و ارادت حکیم کـسایی مـروزی به خاندان پیامبر(ص) به‎قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حـدیث «کـسا» بـاید‎ مربوط دانست؛ ازاین‎رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎بـیت(ع) در قـالب ابـیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‎کند‎، به رشته‎ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابـتدا بـه تـرسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‎های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، مـی‎پردازد؛ درحـالی‎که او را نهیب می‎زند وگوشزد می‎کند که زندگی خود را با تکیه بر وهـم و گـمان، تـباه نسازد، بلکه به‎سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکـه هـمیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حـق را تـنها نـزد اهل‎بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‎داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‎کند. تـنها تـوسّل به اهل بیت مطهّر در سایه ایمان به خداوند باری تعالی است کـه آدمـی‎ را‎ در عـرصه‎های‎ مختلف زندگی یاری می‎نماید و او را از خطرهای شیطانی می‎رهاند:
    اخلاص و ارادت حکیم کسایی مروزی به خاندان پیامبر(ص) به‌قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حدیث «کسا» باید‎ مربوط دانست؛ ازاین‌رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎‌بیت(ع) در قالب ابیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‌کند‎، به رشته‌ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابتدا به ترسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‌های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، می‌پردازد؛ درحالی‌که او را نهیب می‌زند وگوشزد می‌کند که زندگی خود را با تکیه بر وهم و گمان، تباه نسازد، بلکه به‌سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکه همیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حق را تنها نزد اهل‎‌بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‌داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‌کند. تنها توسّل به اهل بیت مطهّر در سایه‌ایمان به خداوند باری تعالی است که آدمی‎ را‎ در عرصه‌های‎ مختلف زندگی یاری می‌نماید و او را از خطرهای شیطانی می‌رهاند:


    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''تکیــه کنــد بــر گــمــان و کَــم کـنــد از‎ حــــق''|2=''تــــا کـــه بـــوَد غَــرقِ زرق جــاهــلِ احــمــق''}}
    {{ب|''تکیه کند بر گمان و کَم کند از‎ حق''|2=''تا که بوَد غَرقِ زرق جاهلِ احمق''}}
    {{ب|''دســت بـشــوی از‎ گــمــان‎ و گِــرد‎ یقیـــن گَــرد''|2=''نقره‎ی پــاکــیــزه را مـــده بــــه مُــــزَوّق''}}
    {{ب|''دست بشوی از‎ گمان‎ و گِرد‎ یقین گَرد''|2=''نقره‌ی پاکیزه را مده به مُزَوّق''}}
    {{ب|''غــرق مــکــن خــویــش را چــراکــه ز طوفـــان''|2=''راه گــشــادســت ‎‎زی‎ ســفــیــنــه و زورق''}}
    {{ب|''غرق مکن خویش را چراکه ز طوفان''|2=''راه گشادست ‎‎زی‎ سفینه و زورق''}}
    {{ب|''چیســت سـفـیـنــه جــز اهـل بــیــتِ مــــــحــمّـد''|2=''آن‎کــه هــمــیــشــه مـطـهّــرنــد و مُــصـدَّق''}}
    {{ب|''چیست سفینه جز اهل بیتِ محمّد''|2=''آن‌که همیشه مطهّرند و مُصدَّق''}}
    {{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}


    شاعر در ادامه‎ی قصیده‎ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مـولای مـتقیان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تـمسّک جـستن بـه مناقب و فضایل آن‎ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن بـه قـصّه و افسانه‎های‎ کم‎ارزش می‎داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خـاندان بـزرگوار ایشان می‎داند؛ درحالی‎که شـاعران دیـگر فخر خـویش را در اشـعارشان در چـیزهای‎ دیگر می‎جویند:
    شاعر در ادامه‌ی قصیده‌ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مولای متقیان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تمسّک جستن به مناقب و فضایل آن‌ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن به قصّه و افسانه‌های‎ کم‌ارزش می‌داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خاندان بزرگوار ایشان می‌داند؛ درحالی‌که شاعران دیگر فخر خویش را در اشعارشان در چیزهای‎ دیگر می‌جویند:
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''مــدحـــت آل رســـول از دل و جـــان خــــــوان''|2=''سـیـــر شـــو از قــصّـــه ســـریــر و خُــوَرنَـــق''}}
    {{ب|''مدحت آل رسول از دل و جان خوان''|2=''سیر شو از قصّه سریر و خُوَرنَق''}}
    {{ب|''بــاز شــو از نــســبــت هـــوی ســـوی ایــشــــان''|2=''چـــون نـَــسَــبِ غـــالــیــه بــه لادن و زنــبــــق''}}
    {{ب|''باز شو از نسبت هوی سوی ایشان''|2=''چون نَسَبِ غالیه به لادن و زنبق''}}
    {{ب|''رونــقِ اشــعـــار فــضــــلِ‎ آلِ‎ رســــول اســت''|2=''مُــلـک بــه دولــت بــیــار و شــــعـــر بـــه رونــــق''}}
    {{ب|''رونقِ اشعار فضلِ‎ آلِ‎ رسول است''|2=''مُلک به دولت بیار و شعر به رونق''}}
    {{ب|''شـعـــر کســـایــی بـــــه مـــنــقــبــت بـُــوَد ای دل''|2=''فــخــر دگـــر شـــاعــران بـــه شـــعــر مُــطَبــَّــق''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: نامداری، ابراهیم و دیگران، ص72-71</ref>‏. 
    {{ب|''شعر کسایی به منقبت بُوَد ای دل''|2=''فخر دگر شاعران به شعر مُطَبَّق''<ref>ر.ک: نامداری، ابراهیم و دیگران، ص72-71</ref>}}
    {{پایان شعر}}


    جای تأسف بسیار است دیوانی که به قول صاحب «النقض» و مؤلف «لباب الألباب»، همه مناقب خاندان علوی و اولاد اوست، امروزه از میان رفته است و از آن قصائد غرا و اشعار مطرا چیزی برای ما باقی نمانده است و در مدح این خاندان جز چند بیتی منقول در «لباب الألباب» و قصیده‎ای در مدح حیدر کرار اثری در دست نیست؛ اگرچه از همین مختصر رایحه ایمان و اعتقاد شاعر به مشام جان اهل حقیقت می‎رسد و آنچه موجب بقای ذکر او در این ایام و خلود نامش در این روزگار گردیده، همین اعتقاد وی به [[امام على(ع)|علی]] و آل طاهرین اوست<ref>ر.ک: مقدمه، ص22</ref>.
    جای تأسف بسیار است دیوانی که به قول صاحب «النقض» و مؤلف «لباب الألباب»، همه مناقب خاندان علوی و اولاد اوست، امروزه از میان رفته است و از آن قصائد غرا و اشعار مطرا چیزی برای ما باقی نمانده است و در مدح این خاندان جز چند بیتی منقول در «لباب الألباب» و قصیده‌ای در مدح حیدر کرار اثری در دست نیست؛ اگرچه از همین مختصر رایحه‌ایمان و اعتقاد شاعر به مشام جان اهل حقیقت می‌رسد و آنچه موجب بقای ذکر او در این ایام و خلود نامش در این روزگار گردیده، همین اعتقاد وی به [[امام على(ع)|علی]] و آل طاهرین اوست<ref>ر.ک: مقدمه، ص22</ref>.  


    اشعاری که از حکیم کسایی باقی مانده و امروز به ‎دست ما رسیده است، از قطعی و مشکوک و مردود، مجموع آنها اندکی از چهارصد بیت کمتر است و شاید اگر استقصایی کامل به عمل آید تعداد آن بر این مقدار هم فزونی یابد. از این میان انتساب پاره‎ای از آنها به کسایی ناروا یا محل تأمل است؛ ولی با این مقدار کم اشعار که از او در دست داریم به بلندی مقام و استادی او در سخنوری باید یقین و اقرار داشت و نیز توجه بسیار شاعران و سخنوران نامدار به اشعار او و استقبال و اقتفای از قصایدش می‎رساند که وی در زمان حیات و هم بعد از مرگ، از شهرتی بسیار برخوردار بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    اشعاری که از حکیم کسایی باقی مانده و امروز به ‎دست ما رسیده است، از قطعی و مشکوک و مردود، مجموع آنها اندکی از چهارصد بیت کمتر است و شاید اگر استقصایی کامل به عمل آید تعداد آن بر این مقدار هم فزونی یابد. از این میان انتساب پاره‌ای از آنها به کسایی ناروا یا محل تأمل است؛ ولی با این مقدار کم اشعار که از او در دست داریم به بلندی مقام و استادی او در سخنوری باید یقین و اقرار داشت و نیز توجه بسیار شاعران و سخنوران نامدار به اشعار او و استقبال و اقتفای از قصایدش می‌رساند که وی در زمان حیات و هم بعد از مرگ، از شهرتی بسیار برخوردار بوده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.  


    در اشعار کسایی، آثار رقت خیال و دقت فکر و باریکی اندیشه و ابداع معانی و ایجاد مضامین بکر و بدیع به‎خوبی نمایان است. نگاهی به اشعار او که در وصف طبیعت سروده و توصیف ابر و باران و ژاله و لاله و نرگس و نیلوفر و ارغوان و گل‎ها و گیاهان و سبزه‎ها و درختان و بانگ و نوای پرندگان و جانوران کمال قدرت و مهارت او را در شاعری به‎خوبی نشان می‎دهد و چندان لطافت خیال و دقت اندیشه و تشبیهات تازه رنگارنگ و صنایع آمیخته با حسن بیان در اشعار او نمایان است که با گذشت قرن‎ها از زمان شاعر هنوز تازگی و لطف خود را از دست نداده، بلکه روزبه‎روز بر ارزش آن افزوده شده است<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref>.
    در اشعار کسایی، آثار رقت خیال و دقت فکر و باریکی اندیشه و ابداع معانی و ایجاد مضامین بکر و بدیع به‌خوبی نمایان است. نگاهی به اشعار او که در وصف طبیعت سروده و توصیف ابر و باران و ژاله و لاله و نرگس و نیلوفر و ارغوان و گل‎ها و گیاهان و سبزه‌ها و درختان و بانگ و نوای پرندگان و جانوران کمال قدرت و مهارت او را در شاعری به‌خوبی نشان می‌دهد و چندان لطافت خیال و دقت اندیشه و تشبیهات تازه رنگارنگ و صنایع آمیخته با حسن بیان در اشعار او نمایان است که با گذشت قرن‌ها از زمان شاعر هنوز تازگی و لطف خود را از دست نداده، بلکه روزبه‌روز بر ارزش آن افزوده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref>.  


    کسایی در بیان مناظر طبیعت و ادای سخن خود بیش از همه صنعت تشبیه را به‎کار می‎برد و در این شیوه بسیار قوی و زبردست است. گاه یک منظره را به چند وجه بیان و برای آن تشبیهاتی جداگانه و مستقل ذکر می‎کند که هریک به‎جای خود دلپذیر و نشاط‎انگیز است. گاه نیز در اشعار او استعارات دلپذیر و زیبا دیده می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص‎25</ref>.
    کسایی در بیان مناظر طبیعت و ادای سخن خود بیش از همه صنعت تشبیه را به‌کار می‌برد و در این شیوه بسیار قوی و زبردست است. گاه یک منظره را به چند وجه بیان و برای آن تشبیهاتی جداگانه و مستقل ذکر می‌کند که هریک به‌جای خود دلپذیر و نشاط‌انگیز است. گاه نیز در اشعار او استعارات دلپذیر و زیبا دیده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص‎25</ref>.  


    دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‎دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‎کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‎نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‎دهد؛ یا از شاخه‎های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‎اند، آوای قمری و سار را به گوش می‎رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‎تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‎کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‎کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:  
    دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‌دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‌کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‌نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‌دهد؛ یا از شاخه‌های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‌اند، آوای قمری و سار را به گوش می‌رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‌تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‌کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‌کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:  


    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''پیری مرا به زرگری افکنده‎ای شگفت''|2=''بی‎ گاه و دود زردم و همواره سرف‎سرف''}}
    {{ب|''پیری مرا به زرگری افکنده‌ای شگفت''|2=''بی‎ گاه و دود زردم و همواره سرف‎سرف''}}
    {{ب|''زرگر فرو نشاند کرف سیه به سیم''|2=''من باز برنشانم سیم سره بکرف''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص‎27-26</ref>‏.  '''
    {{ب|''زرگر فرو نشاند کرف سیه به سیم''|2=''من باز برنشانم سیم سره بکرف''<ref>ر.ک: همان، ص‎27-26</ref>}}
    {{پایان شعر}}
       
       
    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    معنای واژه‎ها و شرح برخی اشعار، مآخذ اشعار، فهرست کتاب‎ها، مجلات و نسخ خطی، اعلام، تصحیحات و تعلیقات، فهرست مطالب و غلط‎نامه در آخر کتاب ذکر شده است.
    معنای واژه‌ها و شرح برخی اشعار، مآخذ اشعار، فهرست کتاب‌ها، مجلات و نسخ خطی، اعلام، تصحیحات و تعلیقات، فهرست مطالب و غلط‎نامه در آخر کتاب ذکر شده است.
       
       
    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.  
    # مقدمه و متن کتاب.  
    #[[:noormags:1202460|امداری، ابراهیم و دیگران، «بررسی تاریخی ادبیات متعهد شیعی در اشعار ابوفراس حمدانی و کسایی مروزی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات تاریخ و تمدن ایران و اسلام، زمستان 1395، دوره اول، شماره 4، صفحه 67 تا 78]].
    #[[:noormags:1202460|نامداری، ابراهیم و دیگران، «بررسی تاریخی ادبیات متعهد شیعی در اشعار ابوفراس حمدانی و کسایی مروزی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات تاریخ و تمدن ایران و اسلام، زمستان 1395، دوره اول، شماره 4، صفحه 67 تا 78]].


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    خط ۹۱: خط ۹۰:
       
       
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
    [[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۰

    ‏اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او
    اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او
    پدیدآوراندرخشان، مهدی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگراشعار حکيم کسايي مروزي و تحقيقي در زندگانی و آثار او
    ناشردانشگاه تهران
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1364ش ,
    موضوعشعر فارسی - قرن 4ق.

    کسايي مروزي، ??? - ???؟ق. - تاريخ و نقد

    کسايي مروزي، ??? - ???؟ق. - نقد و تفسير
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏4509‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏الف‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اشعار حکیم کسایی مروزی و تحقیقی در زندگانی و آثار او، تألیف مهدی درخشان، مشتمل بر بررسی زندگانی و اشعار پراکنده باقی‌مانده از کسایی مروزی است که به زبان فارسی در یک جلد منتشر شده است. نویسنده، کمبود متنی مدون و منقح درباره کسایی مروزی، برای تدریس در دانشگاه‌ها را سبب نگارش این اثر دانسته است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل است بر مقدمه‌ای در شرح حال کسایی و اشعار او و پس از آن قطعات متفرقه، قصیده‌ای در فضیلت امیرالمؤمنین علی(ع)، ابیات پراکنده کسایی به‌تفکیک منابع آنها و دو قصیده ناصرخسرو منسوب به کسایی.

    گزارش محتوا

    دیوان اشعار کسایی با کمال تأسف ظاهراً از میان رفته و امروز جز مقدار کمی از اشعار او در دست نیست که به‌صورت تک‌‌بیتی یا چندبیتی در کتب و مصادر و فرهنگ‎نامه‌ها دیده می‌شود. ولی این دیوان اشعار تا نیمه دوم قرن ششم و زمان تألیف کتاب معتبر «النقض» وجود داشته و مؤلف آن کتاب دیوان او را دیده است و می‌نویسد: «همه ذکر مناقب و مدایح پیغمبر اکرم و آل طاهرین اوست...». عمده مآخذی که مبنای کار محققان و نویسندگان برای شناختن اشعار و آشنایی مختصر به شرح حال و افکار کسایی می‌باشد، عبارت است از: «ترجمان البلاغة» رادویانی به تصحیح احمد آتش، استاد پیشین دانشگاه استامبول که هفت بیت از اشعار او را نقل کرده است و «لغت فرس» اسدی طوسی که تعداد کثیری از ابیات او را در ذکر شواهد برخی لغات آورده و «لباب الألباب» محمد عوفی و «هفت اقلیم» امین احمد رازی و...[۱].

    کسایی را برخی محققان مداح سلطان محمود غزنوی شمرده‌اند و این شاید درست نباشد که اگر او مدحی گفته برای آل سامان و وزرای آنان بوده است، ولی این نکته را باید متذکر شد که اساساً کسایی را شاعر مدیحه‌سرا شمردن شاید روا نباشد و هرچند که او در جوانی و اوایل عمر اشعاری در مدیح برخی از بزرگان آل سامان سروده، ولی به‌زودی از این کار روی برگردانیده است.[۲].

    اخلاص و ارادت حکیم کسایی مروزی به خاندان پیامبر(ص) به‌قدری والاست که سبب تخلصش را با نسبت او به تشیع و توجّه به حدیث «کسا» باید‎ مربوط دانست؛ ازاین‌رو وی در یکی از قصایدش عشق و مودّت خویش را نسبت به اهل‎‌بیت(ع) در قالب ابیاتی زیبا که از ذوق سرشار و توانای او فوران‎ می‌کند‎، به رشته‌ی نظم درآورده است. او در آغاز این قصیده ابتدا به ترسیم اوضاع و احوال فردی جاهل و نادان که برای به دست آوردن اندوخته‌های‎ مادی‎ بیشتر، ولو از راه شک‎ و گمان‎، می‌پردازد؛ درحالی‌که او را نهیب می‌زند وگوشزد می‌کند که زندگی خود را با تکیه بر وهم و گمان، تباه نسازد، بلکه به‌سوی‎ یقین مطلق و سیره، راه‎ و روش‎ صحیح زندگی پیش رود؛ چراکه همیشه در طوفان زندگی، زورق یا کشتی نجاتی که راه را بر آدمی بگشاید وجود دارد. شاعر مسیر حق را تنها نزد اهل‎‌بیت(ع)‎ و خاندان‎ حضرت رسول(ص) می‌داند و آن کشتی نجات را در توسل به خاندان پیامبر(ص) معنا می‌کند. تنها توسّل به اهل بیت مطهّر در سایه‌ایمان به خداوند باری تعالی است که آدمی‎ را‎ در عرصه‌های‎ مختلف زندگی یاری می‌نماید و او را از خطرهای شیطانی می‌رهاند:

    تکیه کند بر گمان و کَم کند از‎ حقتا که بوَد غَرقِ زرق جاهلِ احمق
    دست بشوی از‎ گمان‎ و گِرد‎ یقین گَردنقره‌ی پاکیزه را مده به مُزَوّق
    غرق مکن خویش را چراکه ز طوفانراه گشادست ‎‎زی‎ سفینه و زورق
    چیست سفینه جز اهل بیتِ محمّدآن‌که همیشه مطهّرند و مُصدَّق

    شاعر در ادامه‌ی قصیده‌ی فوق، پس از مدح و منقبت فضیلت‎های مولای متقیان امیرالمؤمنین(ع) بار دیگر‎ مدح خاندان رسول و تمسّک جستن به مناقب و فضایل آن‌ها را والاتر و سزاوارتر از‎ پرداختن به قصّه و افسانه‌های‎ کم‌ارزش می‌داند. در ادامه شاعر رونق اشعار خویش را در مدح و منقبت آل رسول اکرم(ص) و خاندان بزرگوار ایشان می‌داند؛ درحالی‌که شاعران دیگر فخر خویش را در اشعارشان در چیزهای‎ دیگر می‌جویند:

    مدحت آل رسول از دل و جان خوانسیر شو از قصّه سریر و خُوَرنَق
    باز شو از نسبت هوی سوی ایشانچون نَسَبِ غالیه به لادن و زنبق
    رونقِ اشعار فضلِ‎ آلِ‎ رسول استمُلک به دولت بیار و شعر به رونق
    شعر کسایی به منقبت بُوَد ای دلفخر دگر شاعران به شعر مُطَبَّق[۳]

    جای تأسف بسیار است دیوانی که به قول صاحب «النقض» و مؤلف «لباب الألباب»، همه مناقب خاندان علوی و اولاد اوست، امروزه از میان رفته است و از آن قصائد غرا و اشعار مطرا چیزی برای ما باقی نمانده است و در مدح این خاندان جز چند بیتی منقول در «لباب الألباب» و قصیده‌ای در مدح حیدر کرار اثری در دست نیست؛ اگرچه از همین مختصر رایحه‌ایمان و اعتقاد شاعر به مشام جان اهل حقیقت می‌رسد و آنچه موجب بقای ذکر او در این ایام و خلود نامش در این روزگار گردیده، همین اعتقاد وی به علی و آل طاهرین اوست[۴].

    اشعاری که از حکیم کسایی باقی مانده و امروز به ‎دست ما رسیده است، از قطعی و مشکوک و مردود، مجموع آنها اندکی از چهارصد بیت کمتر است و شاید اگر استقصایی کامل به عمل آید تعداد آن بر این مقدار هم فزونی یابد. از این میان انتساب پاره‌ای از آنها به کسایی ناروا یا محل تأمل است؛ ولی با این مقدار کم اشعار که از او در دست داریم به بلندی مقام و استادی او در سخنوری باید یقین و اقرار داشت و نیز توجه بسیار شاعران و سخنوران نامدار به اشعار او و استقبال و اقتفای از قصایدش می‌رساند که وی در زمان حیات و هم بعد از مرگ، از شهرتی بسیار برخوردار بوده است.[۵].

    در اشعار کسایی، آثار رقت خیال و دقت فکر و باریکی اندیشه و ابداع معانی و ایجاد مضامین بکر و بدیع به‌خوبی نمایان است. نگاهی به اشعار او که در وصف طبیعت سروده و توصیف ابر و باران و ژاله و لاله و نرگس و نیلوفر و ارغوان و گل‎ها و گیاهان و سبزه‌ها و درختان و بانگ و نوای پرندگان و جانوران کمال قدرت و مهارت او را در شاعری به‌خوبی نشان می‌دهد و چندان لطافت خیال و دقت اندیشه و تشبیهات تازه رنگارنگ و صنایع آمیخته با حسن بیان در اشعار او نمایان است که با گذشت قرن‌ها از زمان شاعر هنوز تازگی و لطف خود را از دست نداده، بلکه روزبه‌روز بر ارزش آن افزوده شده است.[۶].

    کسایی در بیان مناظر طبیعت و ادای سخن خود بیش از همه صنعت تشبیه را به‌کار می‌برد و در این شیوه بسیار قوی و زبردست است. گاه یک منظره را به چند وجه بیان و برای آن تشبیهاتی جداگانه و مستقل ذکر می‌کند که هریک به‌جای خود دلپذیر و نشاط‌انگیز است. گاه نیز در اشعار او استعارات دلپذیر و زیبا دیده می‌شود[۷].

    دیگر از مختصات شیوه گفتار او آن است که در بیان تشبیهات، اساس کار را بر رنگ‎آمیزی و ذکر الوان مختلف قرار می‌دهد و در ترسیم مناظر از تناسب رنگ‎ها و مطابقت آنها استفاده می‌کند. بر صفحه سبز و زمردین باغ، گل‎های سرخ و زرد و بنفش شقایق و بنفشه را می‌نشاند و از پس ابرهای سیاه، رخساره سپید ماه را نشان می‌دهد؛ یا از شاخه‌های زیبای نارون و یاسمن و نسترن که در کنار هم روییده‌اند، آوای قمری و سار را به گوش می‌رساند. این خصیصه گفتار و شیوه او نه‌تنها در اشعاری است که در وصف طبیعت سروده است، بلکه در زهدیات و قطعات پندآمیز و اشعار موعظه نیز همین روش را به‌کار بسته است. پیری و عوارض آن را از سپید ‎شدن موی و سرفه و تنگی نفس، به زرگری تشبیه می‌کند که بی‎ کوره و دم، به ‎کار زرگری سرگرم است:

    پیری مرا به زرگری افکنده‌ای شگفتبی‎ گاه و دود زردم و همواره سرف‎سرف
    زرگر فرو نشاند کرف سیه به سیممن باز برنشانم سیم سره بکرف[۸]

    وضعیت کتاب

    معنای واژه‌ها و شرح برخی اشعار، مآخذ اشعار، فهرست کتاب‌ها، مجلات و نسخ خطی، اعلام، تصحیحات و تعلیقات، فهرست مطالب و غلط‎نامه در آخر کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص6
    2. ر.ک: همان، ص11
    3. ر.ک: نامداری، ابراهیم و دیگران، ص72-71
    4. ر.ک: مقدمه، ص22
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص25-24
    7. ر.ک: همان، ص‎25
    8. ر.ک: همان، ص‎27-26

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. نامداری، ابراهیم و دیگران، «بررسی تاریخی ادبیات متعهد شیعی در اشعار ابوفراس حمدانی و کسایی مروزی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات تاریخ و تمدن ایران و اسلام، زمستان 1395، دوره اول، شماره 4، صفحه 67 تا 78.

    وابسته‌ها