الإعلان بالتوبيخ لمن ذمّ التاريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'ه نویسی ' به 'ه‌نویسی ')
     
    (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن]] (نويسنده)
    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن]] (نویسنده)


    [[علی، صالح احمد]] (مترجم)
    [[علی، صالح احمد]] (مترجم)
    خط ۱۲: خط ۱۲:
    | کد کنگره =‏‎‏DS‎‏ ‎‏35‎‏/‎‏65‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏الف‎‏6
    | کد کنگره =‏‎‏DS‎‏ ‎‏35‎‏/‎‏65‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏الف‎‏6
    | موضوع =
    | موضوع =
    تاریخ نویسان اسلامی - سرگذشت‌نامه و کتاب‎شناسی
    تاریخ نویسان اسلامی - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی


    تاریخ نویسی اسلامی - سرگذشتنامه و کتابشناسی
    تاریخ نویسی اسلامی - سرگذشتنامه و کتابشناسی


    سرگذشت‌نامه نویسی - تاریخ - فلسفه
    سرگذشت‌نامه‌نویسی - تاریخ - فلسفه
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    | مکان نشر =بیروت - لبنان
    | مکان نشر =بیروت - لبنان
    | سال نشر =  
    | سال نشر =  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10148AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10148AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =6234
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =10148
    | کتابخوان همراه نور =10148
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    '''الإعلان بالتوبيخ لمن ذمّ التاريخ'''، اثر [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|شمس‌الدين، محمد بن عبدالرحمن سخاوى]]، است كه در قرن نهم هجرى، به زبان عربى و با انگیزه احياى تاريخ، تأليف شده است. مؤلف، با استفاده از شواهد و قرائن مورد قبول، لزوم علم تاريخ و نياز مبرم به آن را اثبات كرده و به ابطال سخن كسانى كه تاريخ را علمى غير ضرورى مى‌دانند، پرداخته است.
    '''الاعلان بالتوبيخ لمن ذم التاريخ'''، اثر شمس‌الدين، محمد بن عبدالرحمن سخاوى، است كه در قرن نهم هجرى، به زبان عربى و با انگيزه احياى تاريخ، تأليف شده است. مؤلف، با استفاده از شواهد و قرائن مورد قبول، لزوم علم تاريخ و نياز مبرم به آن را اثبات كرده و به ابطال سخن كسانى كه تاريخ را علمى غير ضرورى مى‌دانند، پرداخته است.


    اين كتاب، در ميان كتب تاريخى اسلامى از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و به مناسبت‌هاى گوناگون مورد استناد محققان و دانشمندان واقع گرديده است.
    اين كتاب، در ميان كتب تاريخى اسلامى از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و به مناسبت‌هاى گوناگون مورد استناد محققان و دانشمندان واقع گرديده است.
    خط ۳۹: خط ۳۸:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    سخاوى، در آغاز كتاب، به جايگاه و اهميت علم تاريخ پرداخته و اشتغال به فن تاريخ را برای علما از جليل‌ترين قربات، بلكه از جمله علوم واجب مى‌شمارد، سپس ترتيبى را كه در كتاب، برای بيان مطالب لحاظ نموده، چنين بازگو مى‌كند:
    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى]]، در آغاز كتاب، به جايگاه و اهميت علم تاريخ پرداخته و اشتغال به فن تاريخ را برای علما از جليل‌ترين قربات، بلكه از جمله علوم واجب مى‌شمارد، سپس ترتيبى را كه در كتاب، برای بيان مطالب لحاظ نموده، چنين بازگو مى‌كند:


    1. تعريف تاريخ به حسب لغت؛
    # تعريف تاريخ به حسب لغت؛
    # تعريف اصطلاحى تاريخ؛
    # موضوع تاريخ؛
    # فايده تاريخ؛
    # غايت علم تاريخ؛
    # حكم تاريخ؛
    # آنچه از كتاب و سنت و... در مورد اهميت تاريخ و حكم آن استنباط مى‌شود؛
    # تقبيح كسانى كه به ذم تاريخ پرداخته‌اند؛
    # شروط مورخ؛
    # ادخال تقويم هجرى، شامل اولین كسى كه امر به قرار دادن تاريخ كرد و...؛
    # كتبى كه در تاريخ تصنيف شده است؛
    # كسانى كه مصنعاتى در تاريخ دارند؛
    # ائمه جرح و تعديل در اين زمينه.


    2. تعريف اصطلاحى تاريخ؛
    طبق آنچه مؤلف خود وعده كرده، نخست، به تعريف لغوى تاريخ پرداخته است و آن را در لغت، به معنى آگاهى دادن نسبت به وقت مى‌داند و در تعريف اصطلاحى آن، مى‌گويد: تاريخ، فنى است كه در آن، از وقايع زمان از جهت تعيين و توقيت، بلكه از آنچه در جهان وجود دارد، بحث مى‌شود.


    3. موضوع تاريخ؛
    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى،]] موضوع تاريخ را انسان و زمان و فايده آن را معرفت امور همان‌گونه كه اتفاق افتاده‌اند، مى‌داند و آن را به دو گونه سندى و متنى تقسيم مى‌كند و ضمن بيان مثال‌هایى برای هر كدام، از اهميت تاريخ و نياز مبرم به آن سخن مى‌گويد. وى، غايت تاريخ را اميدوارى به رضايت خدا مى‌خواند.


    4. فايده تاريخ؛
    به اعتقاد مؤلف، از جمله درس‌هاى تاريخ، دانستن تاريخ انبياء و شيوه‌ى زندگى آنهاست كه به همراه اخبار علماء و مذاهب آنها، حكماء و كلام آنها، زهاد و مواعظ آنها، داراى نفعى آشكار است و انسان مى‌تواند به كمك آنها امر معاش و معاد خود را اصلاح نمايد.


    5. غايت علم تاريخ؛
    وقتى انسان، در تاريخ، سرگذشت پادشاهان و طريق به حكومت رسيدنشان يا چگونه حكومت كردنشان و انقراض حكومتشان و... را مى‌خواند، چنان سودى مى‌برد كه گويى در تمام روزگار زندگى كرده و همه امور را تجربه نموده و...


    6. حكم تاريخ؛
    مؤلف، در ادامه، از حكم تاريخ و انواع ناقدين تاريخ و شروط مورخ سخن به ميان مى‌آورد. وى، در باب شروط مورخ، از عدالت به همراه ضبط تام كه باعث مزيد اتقان و... مى‌گردد، ياد مى‌كند.


    7. آنچه از كتاب و سنت و... در مورد اهميت تاريخ و حكم آن استنباط مى‌شود؛
    از جمله مطالب و عناوين ديگرى كه مؤلف مطرح كرده است، ادخال تقويم هجرى است. او، مى‌گويد: اينكه چه كسى برای اولین بار زمانى را به‌عنوان مبدأ تاريخ قرار داده است، مورد اختلاف مى‌باشد چنان‌كه بعضى گفته‌اند پيامبر با رسيدنش به مدينه، امر به قرار دادن تاريخ فرمود و تاريخ ورود وى در ربيع ثبت شد. مشهور، بر آنند كه امر به قرار دادن تاريخ، در زمان خلافت عمر صورت گرفت و ماه محرم از سال هجرت پيامبر به مدينه، به‌عنوان مبدأ تاريخ در نظر گرفته شد.


    8. تقبيح كسانى كه به ذم تاريخ پرداخته‌اند؛
    تصنيفاتى كه در رابطه با تاريخ پديد آمده‌اند، بسيارند، لكن [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى]] به بيش از چهل كتاب مهم اشاره نموده است كه از آن جمله‌اند: سيرة نبيّنا(ص)، قصص الانبياء(ع)، تاريخ الملوك و الدّول، تاريخ الصّحابة و...


    9. شروط مورخ؛
    [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى]]، در بخش پایانى كتاب خود، مى‌گويد: «بزرگان بى‌شمارى، در مورد سيره پيامبر، كتاب‌هاى مستقل و جداگانه تصنيف نموده‌اند»، آن‌گاه تعداد زيادى از آن افراد را همراه با نام كتبشان برمى‌شمارد.


    10. ادخال تقويم هجرى، شامل اولين كسى كه امر به قرار دادن تاريخ كرد و...؛
    == وضعيت كتاب ==
    تنها فهرست پایان كتاب، فهرست اعلام است. تحقيق و تعليقه كتاب، توسط [[روزنتال، فرانتس|فرانتس روزنثال]] انجام شده است. در پاورقى‌هاى كتاب، به توضيحاتى درباره بعضى از مورخين و اسامى اشخاص مورد اشاره در متن، پرداخته شده است.


    11. كتبى كه در تاريخ تصنيف شده است؛


    12. كسانى كه مصنعاتى در تاريخ دارند؛
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    13. ائمه جرح و تعديل در اين زمينه.
    [[إتحاف الوری بأخبار أم القری]]


    طبق آنچه مؤلف خود وعده كرده، نخست، به تعريف لغوى تاريخ پرداخته است و آن را در لغت، به معنى آگاهى دادن نسبت به وقت مى‌داند و در تعريف اصطلاحى آن، مى‌گويد: تاريخ، فنى است كه در آن، از وقايع زمان از جهت تعيين و توقيت، بلكه از آنچه در جهان وجود دارد، بحث مى‌شود.
    [[إعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء]]


    سخاوى، موضوع تاريخ را انسان و زمان و فايده آن را معرفت امور همان‌گونه كه اتفاق افتاده‌اند، مى‌داند و آن را به دو گونه سندى و متنى تقسيم مى‌كند و ضمن بيان مثال‌هايى برای هر كدام، از اهميت تاريخ و نياز مبرم به آن سخن مى‌گويد. وى، غايت تاريخ را اميدوارى به رضايت خدا مى‌خواند.
    [[الذيل علی العبر في خبر من عبر]]
     
    به اعتقاد مؤلف، از جمله درس‌هاى تاريخ، دانستن تاريخ انبياء و شيوه‌ى زندگى آنهاست كه به همراه اخبار علماء و مذاهب آنها، حكماء و كلام آنها، زهاد و مواعظ آنها، داراى نفعى آشكار است و انسان مى‌تواند به كمك آنها امر معاش و معاد خود را اصلاح نمايد.
     
    وقتى انسان، در تاريخ، سرگذشت پادشاهان و طريق به حكومت رسيدنشان يا چگونه حكومت كردنشان و انقراض حكومتشان و... را مى‌خواند، چنان سودى مى‌برد كه گويى در تمام روزگار زندگى كرده و همه امور را تجربه نموده و...
     
    مؤلف، در ادامه، از حكم تاريخ و انواع ناقدين تاريخ و شروط مورخ سخن به ميان مى‌آورد. وى، در باب شروط مورخ، از عدالت به همراه ضبط تام كه باعث مزيد اتقان و... مى‌گردد، ياد مى‌كند.
     
    از جمله مطالب و عناوين ديگرى كه مؤلف مطرح كرده است، ادخال تقويم هجرى است. او، مى‌گويد: اينكه چه كسى برای اولين بار زمانى را به‌عنوان مبدأ تاريخ قرار داده است، مورد اختلاف مى‌باشد چنان‌كه بعضى گفته‌اند پيامبر با رسيدنش به مدينه، امر به قرار دادن تاريخ فرمود و تاريخ ورود وى در ربيع ثبت شد. مشهور، بر آنند كه امر به قرار دادن تاريخ، در زمان خلافت عمر صورت گرفت و ماه محرم از سال هجرت پيامبر به مدينه، به‌عنوان مبدأ تاريخ در نظر گرفته شد.
     
    تصنيفاتى كه در رابطه با تاريخ پديد آمده‌اند، بسيارند، لكن سخاوى به بيش از چهل كتاب مهم اشاره نموده است كه از آن جمله‌اند: سيرة نبيّنا(ص)، قصص الانبياء(ع)، تاريخ الملوك و الدّول، تاريخ الصّحابة و...
     
    سخاوى، در بخش پایانى كتاب خود، مى‌گويد: «بزرگان بى‌شمارى، در مورد سيره پيامبر، كتاب‌هاى مستقل و جداگانه تصنيف نموده‌اند»، آن‌گاه تعداد زيادى از آن افراد را همراه با نام كتبشان برمى‌شمارد.
     
    == وضعيت كتاب ==
    تنها فهرست پایان كتاب، فهرست اعلام است. تحقيق و تعليقه كتاب، توسط فرامز روزنثال انجام شده است. در پاورقى‌هاى كتاب، به توضيحاتى درباره بعضى از مورخين و اسامى اشخاص مورد اشاره در متن، پرداخته شده است.


    [[السلوك في طبقات العلماء و الملوك]]




    خط ۹۱: خط ۸۹:
    [[رده: تاریخ (عمومی)]]
    [[رده: تاریخ (عمومی)]]
    [[رده: تاریخ آسیا]]
    [[رده: تاریخ آسیا]]
    [[رده:فروردین(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۵

    الإعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ
    الإعلان بالتوبيخ لمن ذمّ التاريخ
    پدیدآورانسخاوی، محمد بن عبدالرحمن (نویسنده)

    علی، صالح احمد (مترجم)

    روزنتال، فرانتس (محقق)
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    چاپ1
    موضوعتاریخ نویسان اسلامی - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی

    تاریخ نویسی اسلامی - سرگذشتنامه و کتابشناسی

    سرگذشت‌نامه‌نویسی - تاریخ - فلسفه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DS‎‏ ‎‏35‎‏/‎‏65‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏الف‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الإعلان بالتوبيخ لمن ذمّ التاريخ، اثر شمس‌الدين، محمد بن عبدالرحمن سخاوى، است كه در قرن نهم هجرى، به زبان عربى و با انگیزه احياى تاريخ، تأليف شده است. مؤلف، با استفاده از شواهد و قرائن مورد قبول، لزوم علم تاريخ و نياز مبرم به آن را اثبات كرده و به ابطال سخن كسانى كه تاريخ را علمى غير ضرورى مى‌دانند، پرداخته است.

    اين كتاب، در ميان كتب تاريخى اسلامى از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و به مناسبت‌هاى گوناگون مورد استناد محققان و دانشمندان واقع گرديده است.

    ساختار

    مطالب كتاب، در ضمن سيزده عنوان مختلف تنظيم شده است.

    گزارش محتوا

    سخاوى، در آغاز كتاب، به جايگاه و اهميت علم تاريخ پرداخته و اشتغال به فن تاريخ را برای علما از جليل‌ترين قربات، بلكه از جمله علوم واجب مى‌شمارد، سپس ترتيبى را كه در كتاب، برای بيان مطالب لحاظ نموده، چنين بازگو مى‌كند:

    1. تعريف تاريخ به حسب لغت؛
    2. تعريف اصطلاحى تاريخ؛
    3. موضوع تاريخ؛
    4. فايده تاريخ؛
    5. غايت علم تاريخ؛
    6. حكم تاريخ؛
    7. آنچه از كتاب و سنت و... در مورد اهميت تاريخ و حكم آن استنباط مى‌شود؛
    8. تقبيح كسانى كه به ذم تاريخ پرداخته‌اند؛
    9. شروط مورخ؛
    10. ادخال تقويم هجرى، شامل اولین كسى كه امر به قرار دادن تاريخ كرد و...؛
    11. كتبى كه در تاريخ تصنيف شده است؛
    12. كسانى كه مصنعاتى در تاريخ دارند؛
    13. ائمه جرح و تعديل در اين زمينه.

    طبق آنچه مؤلف خود وعده كرده، نخست، به تعريف لغوى تاريخ پرداخته است و آن را در لغت، به معنى آگاهى دادن نسبت به وقت مى‌داند و در تعريف اصطلاحى آن، مى‌گويد: تاريخ، فنى است كه در آن، از وقايع زمان از جهت تعيين و توقيت، بلكه از آنچه در جهان وجود دارد، بحث مى‌شود.

    سخاوى، موضوع تاريخ را انسان و زمان و فايده آن را معرفت امور همان‌گونه كه اتفاق افتاده‌اند، مى‌داند و آن را به دو گونه سندى و متنى تقسيم مى‌كند و ضمن بيان مثال‌هایى برای هر كدام، از اهميت تاريخ و نياز مبرم به آن سخن مى‌گويد. وى، غايت تاريخ را اميدوارى به رضايت خدا مى‌خواند.

    به اعتقاد مؤلف، از جمله درس‌هاى تاريخ، دانستن تاريخ انبياء و شيوه‌ى زندگى آنهاست كه به همراه اخبار علماء و مذاهب آنها، حكماء و كلام آنها، زهاد و مواعظ آنها، داراى نفعى آشكار است و انسان مى‌تواند به كمك آنها امر معاش و معاد خود را اصلاح نمايد.

    وقتى انسان، در تاريخ، سرگذشت پادشاهان و طريق به حكومت رسيدنشان يا چگونه حكومت كردنشان و انقراض حكومتشان و... را مى‌خواند، چنان سودى مى‌برد كه گويى در تمام روزگار زندگى كرده و همه امور را تجربه نموده و...

    مؤلف، در ادامه، از حكم تاريخ و انواع ناقدين تاريخ و شروط مورخ سخن به ميان مى‌آورد. وى، در باب شروط مورخ، از عدالت به همراه ضبط تام كه باعث مزيد اتقان و... مى‌گردد، ياد مى‌كند.

    از جمله مطالب و عناوين ديگرى كه مؤلف مطرح كرده است، ادخال تقويم هجرى است. او، مى‌گويد: اينكه چه كسى برای اولین بار زمانى را به‌عنوان مبدأ تاريخ قرار داده است، مورد اختلاف مى‌باشد چنان‌كه بعضى گفته‌اند پيامبر با رسيدنش به مدينه، امر به قرار دادن تاريخ فرمود و تاريخ ورود وى در ربيع ثبت شد. مشهور، بر آنند كه امر به قرار دادن تاريخ، در زمان خلافت عمر صورت گرفت و ماه محرم از سال هجرت پيامبر به مدينه، به‌عنوان مبدأ تاريخ در نظر گرفته شد.

    تصنيفاتى كه در رابطه با تاريخ پديد آمده‌اند، بسيارند، لكن سخاوى به بيش از چهل كتاب مهم اشاره نموده است كه از آن جمله‌اند: سيرة نبيّنا(ص)، قصص الانبياء(ع)، تاريخ الملوك و الدّول، تاريخ الصّحابة و...

    سخاوى، در بخش پایانى كتاب خود، مى‌گويد: «بزرگان بى‌شمارى، در مورد سيره پيامبر، كتاب‌هاى مستقل و جداگانه تصنيف نموده‌اند»، آن‌گاه تعداد زيادى از آن افراد را همراه با نام كتبشان برمى‌شمارد.

    وضعيت كتاب

    تنها فهرست پایان كتاب، فهرست اعلام است. تحقيق و تعليقه كتاب، توسط فرانتس روزنثال انجام شده است. در پاورقى‌هاى كتاب، به توضيحاتى درباره بعضى از مورخين و اسامى اشخاص مورد اشاره در متن، پرداخته شده است.


    وابسته‌ها