الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
     
    (۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR15351J1.jpg
    | تصویر =NUR15351J1.jpg
    خط ۷: خط ۶:
    [[شمس‌الدین، ابراهیم]] (محقق)
    [[شمس‌الدین، ابراهیم]] (محقق)


    [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن]] (نويسنده)
    [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن]] (نویسنده)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏PJA‎‏ ‎‏2025‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏الف‎‏9‎‏ ‎‏1389
    | کد کنگره =‏PJA‎‏ ‎‏2025‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏الف‎‏9‎‏ ‎‏1389
    خط ۲۱: خط ۲۰:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15351AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15351AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =20624
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =15351
    | کتابخوان همراه نور =15351
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر|الإيضاح (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر| المعانی (ابهام زدایی)}}


    '''الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع'''، از آثار ممتاز و بسیار تأثیرگذار متخصص بزرگ علوم بلاغى، [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|جلال‌الدین محمد بن عبدالرحمن بن عمر بن احمد بن محمد]]، مشهور به [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینى]] است که آن را استاد [[شمس‌الدین، ابراهیم|ابراهیم شمس‌الدین]] تصحیح کرده و با افزودن مقدمه و تعلیقات منتشر کرده است. در این اثر، یک دوره مسائل علوم بلاغى (معانى، بیان و بدیع) ذکر شده است.


    ==ساختار==
    این کتاب از یک مقدمه و سه بخش اصلى به ترتیب ذیل تشکیل شده است:


    '''الإيضاح في علوم البلاغة'''، از آثار ممتاز و بسيار تأثيرگذار متخصص بزرگ علوم بلاغى، جلال‌الدين محمد بن عبدالرحمن بن عمر بن احمد بن محمد، مشهور به خطيب قزوينى است كه آن را استاد ابراهيم شمس‌الدين تصحيح كرده و با افزودن مقدمه و تعليقات منتشر كرده است. در اين اثر، يك دوره مسائل علوم بلاغى (معانى، بيان و بديع) ذكر شده است. نام كامل اين اثر عبارت است از: «الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع».
    #معانى (شامل احوال اسناد خبرى، حقیقت و مجاز عقلى، احوال مسند و مسندالیه، احوال متعلقات فعل، قصر، انشاء، وصل، فصل، مساوات، ایجاز و اطناب)؛
    #بیان (شامل تشبیه، حقیقت و مجاز، استعاره و کنایه)؛
    #بدیع (شامل تعریف علم بدیع، مطابقه، تضاد و ایهام تضاد، مشاکله و...).


    == ساختار ==
    ==گزارش محتوا==
    درباره روش و محتواى این اثر چند نکته گفتنى است:


    #مصحح محترم در مقدمه‌اش که زمان و مکان نگارشش را مشخص نکرده، چند نکته مهمّ را یادآور شده:
    #:الف) کتاب حاضر از نظر جامعیت، ممتاز است و هیچ مطلب بزرگ یا کوچکى از مباحث بلاغت را فراموش نکرده و همه را با تفصیل و دقت توضیح داده و به همه نظریه‌هاى گذشته یا معاصرش اشاره کرده است؛
    #:ب) در تصحیح کتاب حاضر، چند مورد را انجام داده‌ام:
    #:نخست: زندگى‌نامه مؤلف را نوشتم؛
    #:دوم: مقدمه‌اى در موضوع بلاغت و فنونش تهیه کردم؛
    #:سوم: نصوصى را که مؤلف نقل کرده و مورد مناقشه قرار داده، با آثار قدما، مانند «أسرار البلاغة» [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|عبدالقاهر جرجانى]] و «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «مفتاح العلوم» سکاکى، مقابله و مقایسه کردم و کوشیدم تا مطالب با صحت و دقت نقل شود؛
    #:چهار: با استفاده از فرهنگ‌هاى لغوى مشهور، معانى لغات مشکل را در پاورقى شرح دادم؛
    #:پنج: در حاشیه‌هاى کتاب، همه نویسندگان و کتاب‌هایشان را با ذکر منابع آن به‌صورت وافى معرفى کردم؛
    #:شش: همه احادیث نبوى را استخراج کرده و نصّش را با استفاده از کتب حدیثى معتبر ضبط کردم و آنچه در پاورقى نیامده، یا مشهور است و یا به اطلاعاتى درباره آن دست نیافته‌ام؛
    #:هفت: آدرس همه آیات قرآن را که در کتاب استفاده شده، با استفاده از «المعجم المفهرس» مشخص کردم؛
    #:هشت: منابع همه شواهد شعرى را در جاى خودش مشخص کردم.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/6 الإيضاح في علوم البلاغة، ص6]</ref>
    #مصحح، زندگى [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینى]] و تحصیلات و اشتغالات و آثار علمى او را به‌صورت مختصر و مفید نوشته است. از جمله تأکید کرده است که [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینى]] که بسیار باهوش و تیزذهن، شیرین‌کلام و خوش‌منظر و اهل انصاف بود و خطّ خوشى هم داشت و به ترتیب در روم، دمشق و مصر نیز قضاوت مى‌کرد و به دستور سلطان در مصر در جامع القلعة خطابه مى‌خواند، مردم را به فراگیرى اصول فقه و معانى و بیان تشویق مى‌کرد. او همچنین منابع متعددى برای شرح حال وى یاد کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/8 همان، ص8 - 9]</ref>
    #نویسنده در مقدمه‌اش که مشخصات نگارش آن نیز معلوم نیست، تأکید کرده است که این کتاب در علم بلاغت و توابع آن است و آن را ایضاح نامیدم و آن را بر طبق نظم کتاب مختصر خودم که «تلخیص المفتاح» نامیده‌ام، قرار دادم و مطالب را مقدارى توضیح دادم تا مانند شرح بر آن کتاب باشد و مواضع مشکل آن کتاب را حل کردم و مبهماتش را روشن ساختم و آنچه در «تلخیص المفتاح» نبود، ولى در «[[مفتاح العلوم]]» [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر|سکاکى]] بود، بدان افزودم و آنچه در «مفتاح العلوم» نبود، از [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانى]] در دو کتابش، «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» و «[[أسرار البلاغة في علم البيان|أسرار البلاغة]]» گرفتم و همچنین از کلام دیگران نیز هرچه توانستم، برگرفتم و خلاصه همه آن موارد را استخراج و تهذیب کرده و منظم ساختم تا آنکه هر چیزى در جاى خودش قرار گرفت و همچنین هرچه به فکر خودم رسید ‎و در جاى دیگرى نیز نبود، به آن افزودم؛ پس سپاس خداى را که این اثر، جامع مطالبى شد که در جاهاى گوناگون پراکنده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/11 همان، ص11]</ref>
    #نویسنده با بیان این مطلب که در مورد تفسیر فصاحت و بلاغت، اقوال متعددى وجود دارد، به بحث درباره تعریف فصاحت و بلاغت پرداخته و بلاغت را منحصر در علم معانى و بیان دانسته و علم بدیع را تابع علوم معانى و بیان قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/13 همان، ص13 - 22]</ref>
    #نویسنده، مقصود از علم معانى را منحصر در هشت باب دانسته است: «احوال اسناد خبرى»؛ «احوال مسندالیه»؛ «احوال مسند»؛ «احوال متعلقات فعل»؛ «قصر»؛ «انشاء»؛ «فصل و وصل» و «ایجاز و اطناب و مساوات». او سپس وجه این انحصار را توضیح داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/24 همان، ص24]</ref>
    #نویسنده با اشاره به تعریفى که سکاکى برای بلاغت مطرح کرده، این مطلب را که او فصاحت را به دو قسم لفظى و معنوى تقسیم کرده، توضیح داده و سپس به‌عنوان مثال، نکته‌هاى موجود در آیه'''«وَ قِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَ یَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضِی الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»'''.<ref>هود: 44</ref>را از نظر فصاحت و بلاغت تشریح کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/251 همان، ص251]</ref>
    #استاد ابراهیم شمس‌الدین در پاورقى‌هاى عالمانه‌اش کوشیده تا منابع مباحث را استخراج و ارائه کند و در اکثر موارد موفق شده و مستندات را آورده.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/31 به‌عنوان مثال: همان، ص31، پاورقى 1]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/58 ص58، پاورقى 4؛ ص122، پاورقى 1 و...]</ref>و البته گاهى نیز توفیق نیافته و یادآور شده که مطلب مذکور در منابع قابل دسترس، پیدا نشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/37 همان، ص37، پاورقى 1]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/121 ص121، پاورقى 1] و [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/133 ص133، پاورقى 5]</ref>همچنین ایشان در مواردى، کتاب‌ها یا شخصیت‌ها و اندیشمندان مورد بحث، مانند [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانى]]، امرؤالقیس، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و... را معرفى کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/11 همان، ص11، پاورقى 1 و 2]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/13 ص13، پاورقى 1]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/16 ص16، پاورقى 1]</ref>
    #:بیشتر پاورقى‌هاى مصحح محترم، توضیحى و استنادى است و گاه، انتقادى و یا ترکیبى - توضیحى، استنادى و انتقادى.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/123 همان، ص123، پاورقى 1]</ref>همچنین مصحح محترم در پاورقى‌ها، منابع شواهد شعرى را ذکر کرده و وزن عروضى اشعار آن را معین کرده که مثلاً «من الطویل» یا «من البسیط» یا «من السریع» یا «من المتقارب» و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/255 همان، ص255، پاورقى 3 و...]</ref>
    #مصحح محترم در پایان، فهرست‌هاى فنى (آیات، اشعار، انصاف و اجزاء ابیات و مطالب) برای کتاب حاضر تنظیم کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/327 همان، ص327 - 415]</ref>
    #شایان ذکر است که اثر حاضر از نظر منزلت علمى، از آثار شاخص و سرنوشت‌ساز در تاریخ علم محسوب مى‌شود و نظم موجود در ساختار علمى علوم بلاغى (معانى، بیان و بدیع) که امروزه پذیرفته شده است، ثمره تلاش علمى [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینى]] در این اثر ارزنده است.


    اين كتاب از يك مقدمه و سه بخش اصلى به ترتيب ذيل تشكيل شده است:
    ==پانویس ==
    <references />


    1. معانى (شامل احوال اسناد خبرى، حقيقت و مجاز عقلى، احوال مسند و مسنداليه، احوال متعلقات فعل، قصر، انشاء، وصل، فصل، مساوات، ايجاز و اطناب)؛
    ==منابع مقاله==


    2. بيان (شامل تشبيه، حقيقت و مجاز، استعاره و كنايه)؛
    الإیضاح فی علوم البلاغة، المعانی و البیان و البدیع، الخطیب القزوینی، وضع حواشیه إبراهیم شمس‌الدین، دارالکتب العلمیة، بیروت، الطبعة الثانیة 2010م.


    3. بديع (شامل تعريف علم بديع، مطابقه، تضاد و ايهام تضاد، مشاكله و...).
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == گزارش محتوا ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]


    درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
     
    1. مصحح محترم در مقدمه‌اش كه زمان و مكان نگارشش را مشخص نكرده، چند نكته مهمّ را يادآور شده:
     
    الف) كتاب حاضر از نظر جامعيت، ممتاز است و هيچ مطلب بزرگ يا كوچكى از مباحث بلاغت را فراموش نكرده و همه را با تفصيل و دقت توضيح داده و به همه نظريه‌هاى گذشته يا معاصرش اشاره كرده است؛
     
    ب) در تصحيح كتاب حاضر، چند مورد را انجام داده‌ام:
     
    نخست: زندگى‌نامه مؤلف را نوشتم؛
     
    دوم: مقدمه‌اى در موضوع بلاغت و فنونش تهيه كردم؛
     
    سوم: نصوصى را كه مؤلف نقل كرده و مورد مناقشه قرار داده، با آثار قدما، مانند «أسرار البلاغة» عبدالقاهر جرجانى و «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]]» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «مفتاح العلوم» سكاكى، مقابله و مقايسه كردم و كوشيدم تا مطالب با صحت و دقت نقل شود؛
     
    چهار: با استفاده از فرهنگ‌هاى لغوى مشهور، معانى لغات مشكل را در پاورقى شرح دادم؛
     
    پنج: در حاشيه‌هاى كتاب، همه نويسندگان و كتاب‌هايشان را با ذكر منابع آن به‌صورت وافى معرفى كردم؛
     
    شش: همه احاديث نبوى را استخراج كرده و نصّش را با استفاده از كتب حديثى معتبر ضبط كردم و آنچه در پاورقى نيامده، يا مشهور است و يا به اطلاعاتى درباره آن دست نيافته‌ام؛
     
    هفت: آدرس همه آيات قرآن را كه در كتاب استفاده شده، با استفاده از «المعجم المفهرس» مشخص كردم؛
     
    هشت: منابع همه شواهد شعرى را در جاى خودش مشخص كردم.<ref>الإيضاح في علوم البلاغة، ص6</ref>
     
    2. مصحح، زندگى خطيب قزوينى و تحصيلات و اشتغالات و آثار علمى او را به‌صورت مختصر و مفيد نوشته است. از جمله تأكيد كرده است كه خطيب قزوينى كه بسيار باهوش و تيزذهن، شيرين‌كلام و خوش‌منظر و اهل انصاف بود و خطّ خوشى هم داشت و به ترتيب در روم، دمشق و مصر نيز قضاوت مى‌كرد و به دستور سلطان در مصر در جامع القلعة خطابه مى‌خواند، مردم را به فراگيرى اصول فقه و معانى و بيان تشويق مى‌كرد. او همچنين منابع متعددى براى شرح حال وى ياد كرده است.<ref>همان، ص8 - 9</ref>
     
    3. نويسنده در مقدمه‌اش كه مشخصات نگارش آن نيز معلوم نيست، تأكيد كرده است كه اين كتاب در علم بلاغت و توابع آن است و آن را ايضاح ناميدم و آن را بر طبق نظم كتاب مختصر خودم كه «تلخيص المفتاح» ناميده‌ام، قرار دادم و مطالب را مقدارى توضيح دادم تا مانند شرح بر آن كتاب باشد و مواضع مشكل آن كتاب را حل كردم و مبهماتش را روشن ساختم و آنچه در «تلخيص المفتاح» نبود، ولى در «مفتاح العلوم» سكاكى بود، بدان افزودم و آنچه در «مفتاح العلوم» نبود، از عبدالقاهر جرجانى در دو كتابش، «دلائل الإعجاز» و «أسرار البلاغة» گرفتم و همچنين از كلام ديگران نيز هرچه توانستم، برگرفتم و خلاصه همه آن موارد را استخراج و تهذيب كرده و منظم ساختم تا آنكه هر چيزى در جاى خودش قرار گرفت و همچنين هرچه به فكر خودم رسيد و در جاى ديگرى نيز نبود، به آن افزودم؛ پس سپاس خداى را كه اين اثر، جامع مطالبى شد كه در جاهاى گوناگون پراكنده است.<ref>همان، ص11</ref>
     
    4. نويسنده با بيان اين مطلب كه در مورد تفسير فصاحت و بلاغت، اقوال متعددى وجود دارد، به بحث درباره تعريف فصاحت و بلاغت پرداخته و بلاغت را منحصر در علم معانى و بيان دانسته و علم بديع را تابع علوم معانى و بيان قرار داده است.<ref>همان، ص13 - 22</ref>
     
    5. نويسنده، مقصود از علم معانى را منحصر در هشت باب دانسته است: «احوال اسناد خبرى»؛ «احوال مسنداليه»؛ «احوال مسند»؛ «احوال متعلقات فعل»؛ «قصر»؛ «انشاء»؛ «فصل و وصل» و «ايجاز و اطناب و مساوات». او سپس وجه اين انحصار را توضيح داده است.<ref>همان، ص24</ref>
     
    6. نويسنده با اشاره به تعريفى كه سكاكى براى بلاغت مطرح كرده، اين مطلب را كه او فصاحت را به دو قسم لفظى و معنوى تقسيم كرده، توضيح داده و سپس به‌عنوان مثال، نكته‌هاى موجود در آيه '''«وَ قِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِي الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»'''.<ref>هود: 44</ref>را از نظر فصاحت و بلاغت تشريح كرده است.<ref>همان، ص251</ref>
     
    7. استاد ابراهيم شمس‌الدين در پاورقى‌هاى عالمانه‌اش كوشيده تا منابع مباحث را استخراج و ارائه كند و در اكثر موارد موفق شده و مستندات را آورده.<ref>به‌عنوان مثال: همان، ص31، پاورقى 1؛ ص58، پاورقى 4؛ ص122، پاورقى 1 و...</ref>و البته گاهى نيز توفيق نيافته و يادآور شده كه مطلب مذكور در منابع قابل دسترس، پيدا نشد.<ref>همان، ص37، پاورقى 1؛ ص121، پاورقى 1 و ص133، پاورقى 5</ref>همچنين ايشان در مواردى، كتاب‌ها يا شخصيت‌ها و انديشمندان مورد بحث، مانند عبدالقاهر جرجانى، امرؤالقيس، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و... را معرفى كرده است.<ref>همان، ص11، پاورقى 1 و 2؛ ص13، پاورقى 1؛ ص16، پاورقى 1</ref>
     
    بيشتر پاورقى‌هاى مصحح محترم، توضيحى و استنادى است و گاه، انتقادى و يا تركيبى - توضيحى، استنادى و انتقادى.<ref>همان، ص123، پاورقى 1</ref>همچنين مصحح محترم در پاورقى‌ها، منابع شواهد شعرى را ذكر كرده و وزن عروضى اشعار آن را معين كرده كه مثلاً «من الطويل» يا «من البسيط» يا «من السريع» يا «من المتقارب» و.<ref>همان، ص255، پاورقى 3 و...</ref>
     
    8. مصحح محترم در پايان، فهرست‌هاى فنى (آيات، اشعار، انصاف و اجزاء ابيات و مطالب) براى كتاب حاضر تنظيم كرده است.<ref>همان، ص327 - 415</ref>
     
    9. شايان ذكر است كه اثر حاضر از نظر منزلت علمى، از آثار شاخص و سرنوشت‌ساز در تاريخ علم محسوب مى‌شود و نظم موجود در ساختار علمى علوم بلاغى (معانى، بيان و بديع) كه امروزه پذيرفته شده است، ثمره تلاش علمى خطيب قزوينى در اين اثر ارزنده است.
     
    ==پانويس ==
    <references />
    == منابع مقاله ==


    الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع، الخطيب القزويني، وضع حواشيه إبراهيم شمس‌الدين، دارالكتب العلمية، بيروت، الطبعة الثانية 2010م.
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]


     
    [[رده:زبان و ادبیات عربی]]
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۲۲

    الإیضاح في علوم البلاغة، المعاني و البیان و البدیع
    الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع
    پدیدآورانشمس‌الدین، ابراهیم (محقق) خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرالمعانی و البیان و البدیع
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر2010 م
    چاپ2
    موضوعزبان عربی - بدیع زبان عربی - معانی و بیان
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏2025‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏الف‎‏9‎‏ ‎‏1389
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع، از آثار ممتاز و بسیار تأثیرگذار متخصص بزرگ علوم بلاغى، جلال‌الدین محمد بن عبدالرحمن بن عمر بن احمد بن محمد، مشهور به خطیب قزوینى است که آن را استاد ابراهیم شمس‌الدین تصحیح کرده و با افزودن مقدمه و تعلیقات منتشر کرده است. در این اثر، یک دوره مسائل علوم بلاغى (معانى، بیان و بدیع) ذکر شده است.

    ساختار

    این کتاب از یک مقدمه و سه بخش اصلى به ترتیب ذیل تشکیل شده است:

    1. معانى (شامل احوال اسناد خبرى، حقیقت و مجاز عقلى، احوال مسند و مسندالیه، احوال متعلقات فعل، قصر، انشاء، وصل، فصل، مساوات، ایجاز و اطناب)؛
    2. بیان (شامل تشبیه، حقیقت و مجاز، استعاره و کنایه)؛
    3. بدیع (شامل تعریف علم بدیع، مطابقه، تضاد و ایهام تضاد، مشاکله و...).

    گزارش محتوا

    درباره روش و محتواى این اثر چند نکته گفتنى است:

    1. مصحح محترم در مقدمه‌اش که زمان و مکان نگارشش را مشخص نکرده، چند نکته مهمّ را یادآور شده:
      الف) کتاب حاضر از نظر جامعیت، ممتاز است و هیچ مطلب بزرگ یا کوچکى از مباحث بلاغت را فراموش نکرده و همه را با تفصیل و دقت توضیح داده و به همه نظریه‌هاى گذشته یا معاصرش اشاره کرده است؛
      ب) در تصحیح کتاب حاضر، چند مورد را انجام داده‌ام:
      نخست: زندگى‌نامه مؤلف را نوشتم؛
      دوم: مقدمه‌اى در موضوع بلاغت و فنونش تهیه کردم؛
      سوم: نصوصى را که مؤلف نقل کرده و مورد مناقشه قرار داده، با آثار قدما، مانند «أسرار البلاغة» عبدالقاهر جرجانى و «کشاف» زمخشرى و «مفتاح العلوم» سکاکى، مقابله و مقایسه کردم و کوشیدم تا مطالب با صحت و دقت نقل شود؛
      چهار: با استفاده از فرهنگ‌هاى لغوى مشهور، معانى لغات مشکل را در پاورقى شرح دادم؛
      پنج: در حاشیه‌هاى کتاب، همه نویسندگان و کتاب‌هایشان را با ذکر منابع آن به‌صورت وافى معرفى کردم؛
      شش: همه احادیث نبوى را استخراج کرده و نصّش را با استفاده از کتب حدیثى معتبر ضبط کردم و آنچه در پاورقى نیامده، یا مشهور است و یا به اطلاعاتى درباره آن دست نیافته‌ام؛
      هفت: آدرس همه آیات قرآن را که در کتاب استفاده شده، با استفاده از «المعجم المفهرس» مشخص کردم؛
      هشت: منابع همه شواهد شعرى را در جاى خودش مشخص کردم.[۱]
    2. مصحح، زندگى خطیب قزوینى و تحصیلات و اشتغالات و آثار علمى او را به‌صورت مختصر و مفید نوشته است. از جمله تأکید کرده است که خطیب قزوینى که بسیار باهوش و تیزذهن، شیرین‌کلام و خوش‌منظر و اهل انصاف بود و خطّ خوشى هم داشت و به ترتیب در روم، دمشق و مصر نیز قضاوت مى‌کرد و به دستور سلطان در مصر در جامع القلعة خطابه مى‌خواند، مردم را به فراگیرى اصول فقه و معانى و بیان تشویق مى‌کرد. او همچنین منابع متعددى برای شرح حال وى یاد کرده است.[۲]
    3. نویسنده در مقدمه‌اش که مشخصات نگارش آن نیز معلوم نیست، تأکید کرده است که این کتاب در علم بلاغت و توابع آن است و آن را ایضاح نامیدم و آن را بر طبق نظم کتاب مختصر خودم که «تلخیص المفتاح» نامیده‌ام، قرار دادم و مطالب را مقدارى توضیح دادم تا مانند شرح بر آن کتاب باشد و مواضع مشکل آن کتاب را حل کردم و مبهماتش را روشن ساختم و آنچه در «تلخیص المفتاح» نبود، ولى در «مفتاح العلوم» سکاکى بود، بدان افزودم و آنچه در «مفتاح العلوم» نبود، از عبدالقاهر جرجانى در دو کتابش، «دلائل الإعجاز» و «أسرار البلاغة» گرفتم و همچنین از کلام دیگران نیز هرچه توانستم، برگرفتم و خلاصه همه آن موارد را استخراج و تهذیب کرده و منظم ساختم تا آنکه هر چیزى در جاى خودش قرار گرفت و همچنین هرچه به فکر خودم رسید ‎و در جاى دیگرى نیز نبود، به آن افزودم؛ پس سپاس خداى را که این اثر، جامع مطالبى شد که در جاهاى گوناگون پراکنده است.[۳]
    4. نویسنده با بیان این مطلب که در مورد تفسیر فصاحت و بلاغت، اقوال متعددى وجود دارد، به بحث درباره تعریف فصاحت و بلاغت پرداخته و بلاغت را منحصر در علم معانى و بیان دانسته و علم بدیع را تابع علوم معانى و بیان قرار داده است.[۴]
    5. نویسنده، مقصود از علم معانى را منحصر در هشت باب دانسته است: «احوال اسناد خبرى»؛ «احوال مسندالیه»؛ «احوال مسند»؛ «احوال متعلقات فعل»؛ «قصر»؛ «انشاء»؛ «فصل و وصل» و «ایجاز و اطناب و مساوات». او سپس وجه این انحصار را توضیح داده است.[۵]
    6. نویسنده با اشاره به تعریفى که سکاکى برای بلاغت مطرح کرده، این مطلب را که او فصاحت را به دو قسم لفظى و معنوى تقسیم کرده، توضیح داده و سپس به‌عنوان مثال، نکته‌هاى موجود در آیه«وَ قِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَ یَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضِی الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ».[۶]را از نظر فصاحت و بلاغت تشریح کرده است.[۷]
    7. استاد ابراهیم شمس‌الدین در پاورقى‌هاى عالمانه‌اش کوشیده تا منابع مباحث را استخراج و ارائه کند و در اکثر موارد موفق شده و مستندات را آورده.[۸]و البته گاهى نیز توفیق نیافته و یادآور شده که مطلب مذکور در منابع قابل دسترس، پیدا نشد.[۹]همچنین ایشان در مواردى، کتاب‌ها یا شخصیت‌ها و اندیشمندان مورد بحث، مانند عبدالقاهر جرجانى، امرؤالقیس، جاحظ و... را معرفى کرده است.[۱۰]
      بیشتر پاورقى‌هاى مصحح محترم، توضیحى و استنادى است و گاه، انتقادى و یا ترکیبى - توضیحى، استنادى و انتقادى.[۱۱]همچنین مصحح محترم در پاورقى‌ها، منابع شواهد شعرى را ذکر کرده و وزن عروضى اشعار آن را معین کرده که مثلاً «من الطویل» یا «من البسیط» یا «من السریع» یا «من المتقارب» و.[۱۲]
    8. مصحح محترم در پایان، فهرست‌هاى فنى (آیات، اشعار، انصاف و اجزاء ابیات و مطالب) برای کتاب حاضر تنظیم کرده است.[۱۳]
    9. شایان ذکر است که اثر حاضر از نظر منزلت علمى، از آثار شاخص و سرنوشت‌ساز در تاریخ علم محسوب مى‌شود و نظم موجود در ساختار علمى علوم بلاغى (معانى، بیان و بدیع) که امروزه پذیرفته شده است، ثمره تلاش علمى خطیب قزوینى در این اثر ارزنده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    الإیضاح فی علوم البلاغة، المعانی و البیان و البدیع، الخطیب القزوینی، وضع حواشیه إبراهیم شمس‌الدین، دارالکتب العلمیة، بیروت، الطبعة الثانیة 2010م.

    وابسته‌ها