التشيع في الأندلس

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    التشیع فی الأندلس
    نام کتاب التشیع فی الأندلس
    نام های دیگر کتاب مند الفتح حتی نهایه الدوله الامویه

    منذ الفتح حتی نهایة الدولة الأمویة

    پدیدآورندگان مکی، محمود علی (نويسنده)
    زبان عربی
    کد کنگره
    موضوع
    ناشر مکتبة الثقافة الدينية
    مکان نشر قاهره - مصر
    سال نشر 1424 هـ.ق یا 2004 م
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE16752AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «التشيع في الأندلس»، از آثار مختصر دكتر محمودعلى مكى است كه در آن پيدايش و فعاليت شيعه در اندلس را از زمان فتح آنجا تا پايان دولت اموى بررسى كرده است. نام كامل اين كتاب عبارت است از «التشيع في الأندلس منذ الفتح حتى نهاية الدولة الأموية».

    ساختار

    اين كتاب، مقدمه ندارد و همچنين مباحثش به بخش و فصل و... تقسيم نشده است. در اين كتاب، مطالب متعددى تحت عناوينى گوناگون، مانند پيدايش حزب شيعى در مشرق، اقتدار حزب اموى در اندلس از زمان فتح اسلامى، سقوط خلافت اموى در مشرق و استقلال عبدالرحمن در اندلس و... آمده است. شيوه بحث نويسنده، تحليل تاريخى است كه بر اساس زمان وقوع حوادث تنظيم شده است.

    گزارش محتوا

    در باره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. نويسنده در مورد سفر اندلسى‌ها به مشرق و تأثير آن در تشيع اندلس چنين نوشته است: به نظر مى‌رسد كه اولين كسى كه چيزى از فرهنگ شيعى را به اندلس نقل كرد عبارت بود از محمد بن عيسى قرطبى (متوفاى 221ق)، معروف به اعشى كه در سال 179ق، به عراق رفت، درحالى‌كه هماوردان اندلسى‌اش كه در آن زمان بودند، به مدينه تردد مى‌كردند تا از فقه مالك بن انس و شاگردانش بهره بگيرند. نتيجه حضور و تدريس او در عراق آن شد كه برخى از كتاب‌هاى وكيع بن جراح را كه از بزرگ‌ترين محدثان شيعه بود، به اندلس منتقل كرد. قرطبى، كتاب‌هايى در مورد دفاع از اصول شيعيان زيدى دارد. به او پيشنهاد كردند كه در اندلس به قضاوت بپردازد، ولى او نپذيرفت و همواره به ذكر فضايل اميرالمؤمنين(ع) مى‌پرداخت و او را در زندگى‌اش اسوه قرار داده بود و... (ر. ك.: متن كتاب، ص 16).

    2. همچنين نويسنده تأكيد كرده است كه در هر صورت موفقيت داعيان فاطمى در تبليغ براى جذب حاميان از اندلس، بسيار محدود بود و اين مطلب به‌خاطر قدرت و اصالت مذهب تسنن در اندلس بود و البته اين مطلب مانع از آن نمى‌شود كه بگوييم آن داعيان فاطمى موفق شدند كه برخى از مردان انديشه را به صفّ خودشان ضميمه كنند (ر. ك.: همان، ص 28).

    3. نظر نويسنده در مورد نقش داعيان فاطمى با قلم و ترجمه استاد جعفريان چنين است: شرقيانى كه به قصد تبليغات شيعى راهى اندلس مى‌شدند، اهداف واقعى خود را تحت پوشش كارهايى مانند تجارت، دانش‌اندوزى و يا سياحت صوفيانه پنهان مى‌كردند. در واقع، در انتهاى قرن سوم و در طول قرن چهارم، جاسوسان دولت فاطمى در تمامى نقاط دنياى اسلام پراكنده بودند. توان گفت كه دعوت اسماعيلى، در ميان ديگر دعوت‌ها، بهترين بهره را از شيوه جاسوسى با مهارت و دقتى كم‌مانند برگرفته است. فاطميان مغرب، آماده هجوم به شرق در سمت مصر و شمال در سمت اندلس بودند و به همين دليل بسيارى از جاسوسان خود را روانه اندلس كردند تا اوضاع را شناسايى كرده، راه‌هاى مداخله در آن را بيابند و نقاط ضعف آن را بشناسند و از نظام سياسى و اقتصادى و دينى آن آگاه شوند. پس از آن داعيان خود را در حد توان به آن ناحيه اعزام كردند (تشيع در اندلس، ص 35).

    4. نويسنده در مورد ادبيات تشيع در دوره حكومت حمودى‌ها چنين نوشته است: تشيع در شرق از بزرگ‌ترين عواملى بود كه ادبيات عرب را گسترش داده و با روش‌هاى جديدى تقويت كرده بود. همان‌طوركه حزب تشيع، اولين حزب سياسى دينى و اسلامى بود، به همين ترتيب ادبيات شيعه، اولين ادبيات سياسى بود كه شاعران آنها كوشيدند به‌صورت ابتكارى به استدلال بر ضدّ دشمنانشان بپردازند و از نظريه خودشان در زمينه امامت دفاع كنند (ر. ك.: متن كتاب، ص 53).

    5. استاد رسول جعفريان در انتقاد از مطالب اين كتاب بر چند مطلب تأكيد كرده است:

    الف)- مؤلف، على‌رغم آنكه كوشيده است تا موضع علمى و بى‌طرفانه‌اى داشته باشد، در مواردى گرفتار لغزش و تعصّب شده است....؛

    ب)- نكته دوم عدم دقت وى در ضبط درست برخى از وقايع تاريخى است كه نمونه آن نقل خبر فرار شمر بن ذى‌الجوشن به اندلس است كه به‌هيچ‌روى درست نمى‌نمايد. نمونه ديگر آنكه خبر مسموم شدن مالك اشتر را توسط معاويه، نسبت به قيس بن سعد بن عباده دانسته است؛ بااين‌حال، تلاش وى در نقل اخبارى پراكنده در زمينه تاريخ تشيع در آن ناحيه قابل توجه بوده و به لحاظ انضباط داخلى، بحثى مفيد و قابل استفاده است؛

    ج)- نكته ديگر اينكه مؤلف در آغاز، معانى تشيع را روشن نكرده و على‌رغم آنكه در لابه‌لاى كتاب اشاراتى به فرقه‌هاى شيعى دارد، اما يك روحى كلى براى تشيع فرض كرده و بر مبناى آن از تاريخ تشيع سخن گفته است. اين روح كلى از نظر وى مسائلى است از قبيل باطنى‌گرى، تأويل‌گرايى، پرداختن به غيب و كهانت و پيشگويى و نهايت اعتزال. اينها مسائلى است كه بيشتر در حوزه تفكر باطنى اسماعيليه مطرح بوده است؛

    د)- آگاهى‌هاى مؤلف از تشيع امامى، تنها به كتاب «ضحى الإسلام» احمد امين خلاصه شده و كمترين ارجاعى به منابع ديگر سنى - چه رسد به شيعه - در اين اثر ديده نمى‌شود (تشيع در اندلس، ص 9 - 10). البته در مورد نكته اخير گفتنى است كه اشكال استفاده نكردن از منابع ديگر - به‌جز كتاب «ضحى الإسلام» احمد امين - مربوط به نگارش اوليه اين كتاب است كه به‌صورت مقاله بوده و در كتاب حاضر برطرف شده، ولى ساير اشكالات و از جمله اشكال عدم استفاده از منابع شيعى متأسفانه همچنان در كتاب حاضر باقى است.

    وضعيت كتاب

    براى اين كتاب فقط فهرست تفصيلى مطالب (همان، ص 69 - 71) و فهرست منابع (همان، ص 61 - 66)، فراهم شده است، ولى فهرست‌هاى فنى ديگر (مانند اعلام، كتب، و...) تنظيم نشده است.

    كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. در اين پاورقى‌ها به‌صورت عموم، منابع مباحث با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است (به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 5، پاورقى‌هاى 1، 2، 3 و ص 8، پاورقى 1، 2، 3) و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است (مثلاً ر. ك.: همان، ص 7، پاورقى 1 و ص 18، پاورقى 2 و 3 و ص 41، پاورقى 1 و...).

    گفتنى است كه كتاب حاضر را كه قبلاً به‌صورت مقاله‌اى منتشر شده بوده، استاد حجت‌الاسلام رسول جعفريان، از عربى به فارسى ترجمه كرده و بخش نخست كتابى به نام «تشيع در اندلس» قرار داده و همراه با ترجمه مقدمه دكتر عزالدين عمر موسى بر كتاب «دررُ السمط في خبر السبط» و با مقدمه و حاشيه‌هايى توضيحى و انتقادى منتشر كرده است (تشيع در اندلس، ص 9 - 10).

    منابع مقاله

    1. متن كتاب.

    2. تشيع در اندلس، محمودعلى مكى و عزالدين عمر موسى، ترجمه رسول جعفريان، انتشارات انصاريان، قم چاپ اول، 1376ش.


    پیوندها

    مطالعه کتاب التشیع فی الأندلس در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور