التعریف بطبقات الأمم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مهم تر' به 'مهم‌تر'
جز (جایگزینی متن - 'زه ای' به 'زه‌ای')
جز (جایگزینی متن - 'مهم تر' به 'مهم‌تر')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۲: خط ۴۲:
نویسنده در باب نخست، به تقسیم امت‌های قدیم می‌پردازد و محدوده هفت امت کهن: امت فارسی، کلدانی، یونانی، قبطی، ترک، هندی و چین را تبیین کرده و گوناگونی‌های دینی و زبانی در درون هرکدام از امت‌های مزبور را از امور متأخر می‌شمارد. در باب دوم، به تفاوت‌های فکری و ذوقی اقوام می‌پردازد و همه را در دو گروه مهتمان به علم و بی اهتمامان به آن جای می‌دهد. باب سوم را به دو ملت ترک و چین که هر دو از دیدگاه وی جزو ملت‌های بی اهتمام به دانش هستند، اختصاص می‌دهد؛ با این تفاوت که چینیان را هنرمند و ترکان را جنگجو معرفی می‌کند. در ادامه به گروه‌های دیگر که علاقه ای به علم ندارند و به هنر و جنگ هم اهتمام نمی‌ورزند، اشاره می‌کند و آن را از آثار شرایط آب و هوایی دانسته و چنین مردمی را همتای بهایم می‌شمارد. از دیدگاه قاضی ارزشمندی انسان در اهتمام به معارف دینی، بشری، فلسفه و مسائل از این دست است. هنرمندی و یا تخصص در فنون جنگاوری در مرحله پایین تری قرار دارد و افراد و اقوامی که نه از آن بهره مند هستند و نه از این سهمی دارند، هم رتبه بهایم به حساب می‌آیند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1805/38 همان، ص38]</ref>
نویسنده در باب نخست، به تقسیم امت‌های قدیم می‌پردازد و محدوده هفت امت کهن: امت فارسی، کلدانی، یونانی، قبطی، ترک، هندی و چین را تبیین کرده و گوناگونی‌های دینی و زبانی در درون هرکدام از امت‌های مزبور را از امور متأخر می‌شمارد. در باب دوم، به تفاوت‌های فکری و ذوقی اقوام می‌پردازد و همه را در دو گروه مهتمان به علم و بی اهتمامان به آن جای می‌دهد. باب سوم را به دو ملت ترک و چین که هر دو از دیدگاه وی جزو ملت‌های بی اهتمام به دانش هستند، اختصاص می‌دهد؛ با این تفاوت که چینیان را هنرمند و ترکان را جنگجو معرفی می‌کند. در ادامه به گروه‌های دیگر که علاقه ای به علم ندارند و به هنر و جنگ هم اهتمام نمی‌ورزند، اشاره می‌کند و آن را از آثار شرایط آب و هوایی دانسته و چنین مردمی را همتای بهایم می‌شمارد. از دیدگاه قاضی ارزشمندی انسان در اهتمام به معارف دینی، بشری، فلسفه و مسائل از این دست است. هنرمندی و یا تخصص در فنون جنگاوری در مرحله پایین تری قرار دارد و افراد و اقوامی که نه از آن بهره مند هستند و نه از این سهمی دارند، هم رتبه بهایم به حساب می‌آیند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1805/38 همان، ص38]</ref>


نویسنده در باب چهارم که مهم ترین و طولانی ترین بخش است، طی ده فصل به تاریخچه علم در میان اقوام علاقه مند به آن می‌پردازد و از آنجایی که سرچشمه دانش و دین را هندیان می‌داند، فصل نخست را به آنان اختصاص می‌دهد. ضمن اعتراف به کمبود منابع جهت اطلاع از هند، آنان را در بسیاری علوم و دانش‌ها برتر از دیگران می‌شمارد. آنان را موحد می‌داند و ظواهر شرک آمیز ادیان هندی را توجیه می‌کند. در فصل دوم به قوم فارس می‌پردازد و آنان را قومی شریف، باعزت، سیاستمدار و عدالت جو می‌شمارد و به علت قدرت و سیطره و توانمندی پادشاهان فارس، تعبیر «ملک الملوک» را لایق آنان می‌داند. علاقه مندی‌های ایرانیان را یاد می‌کند و بحث نه چندان طولانی درباره تاریخ پادشاهی ایران ارائه می‌دهد. بعضی از کتب ایرانیان را ذکر می‌کند و آنان را مردمی موحد و تابع دین نوح می‌شمارد که بعدها توسط زردشت مجوس شدند.
نویسنده در باب چهارم که مهم‌ترین و طولانی ترین بخش است، طی ده فصل به تاریخچه علم در میان اقوام علاقه مند به آن می‌پردازد و از آنجایی که سرچشمه دانش و دین را هندیان می‌داند، فصل نخست را به آنان اختصاص می‌دهد. ضمن اعتراف به کمبود منابع جهت اطلاع از هند، آنان را در بسیاری علوم و دانش‌ها برتر از دیگران می‌شمارد. آنان را موحد می‌داند و ظواهر شرک آمیز ادیان هندی را توجیه می‌کند. در فصل دوم به قوم فارس می‌پردازد و آنان را قومی شریف، باعزت، سیاستمدار و عدالت جو می‌شمارد و به علت قدرت و سیطره و توانمندی پادشاهان فارس، تعبیر «ملک الملوک» را لایق آنان می‌داند. علاقه مندی‌های ایرانیان را یاد می‌کند و بحث نه چندان طولانی درباره تاریخ پادشاهی ایران ارائه می‌دهد. بعضی از کتب ایرانیان را ذکر می‌کند و آنان را مردمی موحد و تابع دین نوح می‌شمارد که بعدها توسط زردشت مجوس شدند.


شمه ای از باورهای مجوسی را یاد می‌کند، به چگونگی سقوط پادشاهی فارس در برابر مسلمانان اشاره می‌نماید. فصل سوم را به دانش در بین کلدانیان اختصاص می‌دهد؛ ضمن یادکرد از پاره‌ای پادشاهان جبار آنان، دل مشغولی‌های علمی کلدانیان و بعضی از علمای آنان را یادآور می‌گردد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1805/38 همان، ص38-39]</ref>
شمه ای از باورهای مجوسی را یاد می‌کند، به چگونگی سقوط پادشاهی فارس در برابر مسلمانان اشاره می‌نماید. فصل سوم را به دانش در بین کلدانیان اختصاص می‌دهد؛ ضمن یادکرد از پاره‌ای پادشاهان جبار آنان، دل مشغولی‌های علمی کلدانیان و بعضی از علمای آنان را یادآور می‌گردد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1805/38 همان، ص38-39]</ref>