التوحيد و الشرك في القرآن الكريم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - 'جعفر سبحانى' به 'جعفر سبحانى ')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۴۳: خط ۴۳:
«التوحيد و الشرك فى القرآن الكريم»، نام كتابى است كلامى به زبان عربى كه به قلم آیت‌الله [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]] ، از علماى شيعى معاصر، مقيم قم به نگارش درآمده است.
«التوحيد و الشرك فى القرآن الكريم»، نام كتابى است كلامى به زبان عربى كه به قلم آیت‌الله [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]] ، از علماى شيعى معاصر، مقيم قم به نگارش درآمده است.


انگيزه مولف از نگارش اين اثر نقد ديدگاه وهابيان در موضوع توحيد در عبادت است كه بر اساس وهابيان، شيعيان را مشرك خوانده و از ربقه اسلام خارج مى‌دانند. مولف با يادآورى اين نكته كه على رغم توافق تمام فرق اسلامى در موضوع توحيد در عبادت، برخى از آنها برخى ديگر را به جهت بعضى باورها مشرك خوانده و مصداق موحد نمى‌دانند. به گفته مولف تاكنون بسيارى از انديشمندان در صدد حل اين مشكل برآمده، ولى هيچ كدام به حل مشكل با تمركز بر آيات كريمه قرآن نپرداخته‌اند؛ اما وى درصدد است با عطف توجه به آيات قرآنى به بررسى موضوع توحيد و شرك پرداخته و حكم مواردى نظير توسل، تبرك و درخواست شفاعت از رسول اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و...، را كه به استناد آنها شيعيان متهم به شرك مى‌شوند، بيان دارد.
انگيزه مؤلف از نگارش اين اثر نقد ديدگاه وهابيان در موضوع توحيد در عبادت است كه بر اساس وهابيان، شيعيان را مشرك خوانده و از ربقه اسلام خارج مى‌دانند. مؤلف با يادآورى اين نكته كه على رغم توافق تمام فرق اسلامى در موضوع توحيد در عبادت، برخى از آنها برخى ديگر را به جهت بعضى باورها مشرك خوانده و مصداق موحد نمى‌دانند. به گفته مؤلف تاكنون بسيارى از انديشمندان در صدد حل اين مشكل برآمده، ولى هيچ كدام به حل مشكل با تمركز بر آيات كريمه قرآن نپرداخته‌اند؛ اما وى درصدد است با عطف توجه به آيات قرآنى به بررسى موضوع توحيد و شرك پرداخته و حكم مواردى نظير توسل، تبرك و درخواست شفاعت از رسول اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و...، را كه به استناد آنها شيعيان متهم به شرك مى‌شوند، بيان دارد.


==ساختار و گزارش محتوا==
==ساختار و گزارش محتوا==




مولف در آغاز به بيان مراتب توحيد، كه اساس و بنيان دعوت تمام انبياء الهى است، مى‌پردازد. اين اقسام عبارتند از:
مؤلف در آغاز به بيان مراتب توحيد، كه اساس و بنيان دعوت تمام انبياء الهى است، مى‌پردازد. اين اقسام عبارتند از:


1- توحيد در ذات.
1- توحيد در ذات.
خط ۶۶: خط ۶۶:
مراد از توحيد در عبادت، آن است كه تنها ذات بارى تعالى شايسته پرستش است و اين امرى است كه تمام مسلمانان درباره آن اتفاق نظر دارند. اما گروهى از ايشان در برخى مصاديق آن ترديد روا داشته؛ بلكه آن‌ها را مصداق شرك تلقى كرده‌اند؛ اما گروه مورد اتهام (شيعه) اين امور را تكريم و تجليل اولياء الهى دانسته و هيچ گونه منافاتى ميان آنها با توحيد در عبادت نمى‌بينند.
مراد از توحيد در عبادت، آن است كه تنها ذات بارى تعالى شايسته پرستش است و اين امرى است كه تمام مسلمانان درباره آن اتفاق نظر دارند. اما گروهى از ايشان در برخى مصاديق آن ترديد روا داشته؛ بلكه آن‌ها را مصداق شرك تلقى كرده‌اند؛ اما گروه مورد اتهام (شيعه) اين امور را تكريم و تجليل اولياء الهى دانسته و هيچ گونه منافاتى ميان آنها با توحيد در عبادت نمى‌بينند.


مولف براى حل اين مشكل لازم ديده، ابتدا به تعريف دقيق مفهوم «عبادت» از ديدگاه قرآن كريم و سنت نبوى پرداخته شود. وى قبل از ارائه تعريف مورد نظر، در فصل اول، برخى امور را به عنوان مقدمه يادآور مى‌شود.
مؤلف براى حل اين مشكل لازم ديده، ابتدا به تعريف دقيق مفهوم «عبادت» از ديدگاه قرآن كريم و سنت نبوى پرداخته شود. وى قبل از ارائه تعريف مورد نظر، در فصل اول، برخى امور را به عنوان مقدمه يادآور مى‌شود.


فصل اول: ده مقدمه ضروى  
فصل اول: ده مقدمه ضروى  
خط ۹۲: خط ۹۲:
فصل دوم: تعريف حقيقت عبادت  
فصل دوم: تعريف حقيقت عبادت  


مولف عبادت را اين گونه تعريف مى‌كند:
مؤلف عبادت را اين گونه تعريف مى‌كند:


عبادت عبارت است، از خضوع فرد در برابر معبود براساس باور به الوهيت و ربوبيت معبود و استقلال معبود در انجام افعالش.
عبادت عبارت است، از خضوع فرد در برابر معبود براساس باور به الوهيت و ربوبيت معبود و استقلال معبود در انجام افعالش.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
3- عبادت عبارت است از خضوع توسط كسى كه خود را در وجود و فعل مستقل از موجودى مستقل، كه در مقابل او خضوع مى‌كند، نمى‌داند. ملاك در اين تعريف استقلال و عدم استقلال فاعل در فعل خود مى‌باشد.
3- عبادت عبارت است از خضوع توسط كسى كه خود را در وجود و فعل مستقل از موجودى مستقل، كه در مقابل او خضوع مى‌كند، نمى‌داند. ملاك در اين تعريف استقلال و عدم استقلال فاعل در فعل خود مى‌باشد.


با توجه به تعاريف ياد شده مولف در ادامه به بيان معناى تفويض پرداخته و دو نوع تفويض را ذكر مى‌كند:
با توجه به تعاريف ياد شده مؤلف در ادامه به بيان معناى تفويض پرداخته و دو نوع تفويض را ذكر مى‌كند:


الف: تفويض تكوينى؛به اين معنا كه خداوند تدبير امور عالم را در اختيار بندگان برگزيده خود قرار دهد.
الف: تفويض تكوينى؛به اين معنا كه خداوند تدبير امور عالم را در اختيار بندگان برگزيده خود قرار دهد.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
ب: تفويض تقنينى و تشريعى؛ به اين معنا كه برخى شوون الهى؛ همچون تقنين، تشريع، شفاعت، مغفرت و... به برخى از بندگانش واگذار شود.
ب: تفويض تقنينى و تشريعى؛ به اين معنا كه برخى شوون الهى؛ همچون تقنين، تشريع، شفاعت، مغفرت و... به برخى از بندگانش واگذار شود.


مولف هر دو نوع تفويض را موجب شرك دانسته و منافى با توحيد در عبادت مى‌داند.
مؤلف هر دو نوع تفويض را موجب شرك دانسته و منافى با توحيد در عبادت مى‌داند.


با توجه به تعاريف شده از عبادت، مولف بر اين باور است كه چنانچه خضوع در مقابل ديگرى از روى تكريم و تعظيم او صورت گيرد، نه از سر اعتقاد به الوهيت او، نه شرك محسوب مى‌شود و نه عبادت. بنابراين احترام به انبياء و اولياى الهى، چه در زمان حيات و چه بعد از رحلت ايشان، بدون اعتقاد به الوهيت و ربوبيت ايشان عبادت ايشان محسوب نمى‌شود، بنابراين شرك آميز نخواهد بود.
با توجه به تعاريف شده از عبادت، مؤلف بر اين باور است كه چنانچه خضوع در مقابل ديگرى از روى تكريم و تعظيم او صورت گيرد، نه از سر اعتقاد به الوهيت او، نه شرك محسوب مى‌شود و نه عبادت. بنابراين احترام به انبياء و اولياى الهى، چه در زمان حيات و چه بعد از رحلت ايشان، بدون اعتقاد به الوهيت و ربوبيت ايشان عبادت ايشان محسوب نمى‌شود، بنابراين شرك آميز نخواهد بود.


در ادامه اين فصل مولف به نقد و بررسى ديدگاه‌هاى صاحب تفسير المنار مى‌پردازد.
در ادامه اين فصل مؤلف به نقد و بررسى ديدگاه‌هاى صاحب تفسير المنار مى‌پردازد.


فصل سوم: وهابيان و معيارهاى توحيد و شرك  
فصل سوم: وهابيان و معيارهاى توحيد و شرك  


مولف در اين فصل پنج پرسش را مطرح مى‌كند:
مؤلف در اين فصل پنج پرسش را مطرح مى‌كند:


1- آيا باور به تسلط غيبى موجودى غير از خداوند مى‌تواند معيار توحيد و شرك باشد يا نه؟
1- آيا باور به تسلط غيبى موجودى غير از خداوند مى‌تواند معيار توحيد و شرك باشد يا نه؟


مولف در اين قسمت به نقد ديدگاه ابوا الاعلى مودودى مى‌پردازد كه معتقد است، اعتقاد به سلطه غيبى هر موجود ملازم با باور به الوهيت آن موجود است. مولف در نقد اين ديدگاه به عقائد مشركان عصر جاهليت استناد مى‌كند كه على رغم اينكه به الوهيت بتان باور داشتند و به شفاعت و آمرزش آنها اميد بسته بودند؛ اما به هيچ وجه به سلطه غيبى آنها باور نداشتند. بنابراين هيچ ملازمه‌اى بين اعتقاد به سلطه غيبى موجودى با اعتقاد به الوهيت آن وجود ندارد.
مؤلف در اين قسمت به نقد ديدگاه ابوا الاعلى مودودى مى‌پردازد كه معتقد است، اعتقاد به سلطه غيبى هر موجود ملازم با باور به الوهيت آن موجود است. مؤلف در نقد اين ديدگاه به عقائد مشركان عصر جاهليت استناد مى‌كند كه على رغم اينكه به الوهيت بتان باور داشتند و به شفاعت و آمرزش آنها اميد بسته بودند؛ اما به هيچ وجه به سلطه غيبى آنها باور نداشتند. بنابراين هيچ ملازمه‌اى بين اعتقاد به سلطه غيبى موجودى با اعتقاد به الوهيت آن وجود ندارد.


در ادامه مولف به بيان شواهدى از قرآن كريم درباره سلطه غيبى برخى از انبياء و اولياء الهى نظير يوسف، موسى، سليمان(ع) و ياران وى و... مى‌پردازد.
در ادامه مؤلف به بيان شواهدى از قرآن كريم درباره سلطه غيبى برخى از انبياء و اولياء الهى نظير يوسف، موسى، سليمان(ع) و ياران وى و... مى‌پردازد.


2- آيا عادى و غير عادى بودن سبب، ملاك توحيد و شرك است؟
2- آيا عادى و غير عادى بودن سبب، ملاك توحيد و شرك است؟


مولف بر اين باور است كه نگاه غير استقلالى به اسباب طبيعى عين توحيد و نگاه استقلالى به آنها عين شرك است. درباره علل و اسباب غير طبيعى؛ مانند توسل و شفاعت و... نيز وى همين ديدگاه را دارد؛ در حالى كه وهابيان توسل به علل غير طبيعى، يعنى توسل به انبياء و اولياء الهى را آميخته با شرك مى‌دانند.
مؤلف بر اين باور است كه نگاه غير استقلالى به اسباب طبيعى عين توحيد و نگاه استقلالى به آنها عين شرك است. درباره علل و اسباب غير طبيعى؛ مانند توسل و شفاعت و... نيز وى همين ديدگاه را دارد؛ در حالى كه وهابيان توسل به علل غير طبيعى، يعنى توسل به انبياء و اولياء الهى را آميخته با شرك مى‌دانند.


3- آيا مرگ و زندگى در مفهوم توحيد و شرك مدخليت دارند؟
3- آيا مرگ و زندگى در مفهوم توحيد و شرك مدخليت دارند؟


مولف با يادآورى اين نكته كه استمداد انسان‌ها از يكديگر امرى حقيقى و پذيرفته شده در زندگى اجتماعى ايشان است به نقد ديدگاه وهابيان در زمينه استمداد از انبياء و اولياء الهى اشاره مى‌كند كه معتقدند استمداد از ايشان تنها در زمان حيات جائز است نه پس از وفاتشان.
مؤلف با يادآورى اين نكته كه استمداد انسان‌ها از يكديگر امرى حقيقى و پذيرفته شده در زندگى اجتماعى ايشان است به نقد ديدگاه وهابيان در زمينه استمداد از انبياء و اولياء الهى اشاره مى‌كند كه معتقدند استمداد از ايشان تنها در زمان حيات جائز است نه پس از وفاتشان.


4- آيا توانايى و ناتوانى كسى كه به او استغاثه مى‌شود حد و مرز توحيد و شرك به شمار مى‌آيد؟
4- آيا توانايى و ناتوانى كسى كه به او استغاثه مى‌شود حد و مرز توحيد و شرك به شمار مى‌آيد؟


وهابيان معتقدند توانايى و ناتوانى كسى كه در برآورده كردن حاجت به او استغاثه مى‌شود، ملاك توحيد و شرك است. اما مولف معتقد است توان يا ناتوانى مستغاث، معيار عقلى براى جواز يا عدم جواز استغاثه به اوست نه معيار توحيد و شرك.
وهابيان معتقدند توانايى و ناتوانى كسى كه در برآورده كردن حاجت به او استغاثه مى‌شود، ملاك توحيد و شرك است. اما مؤلف معتقد است توان يا ناتوانى مستغاث، معيار عقلى براى جواز يا عدم جواز استغاثه به اوست نه معيار توحيد و شرك.


5- آيا درخواست انجام امور خارق العاده از كسى حد و مرز شرك محسوب مى‌شود؟
5- آيا درخواست انجام امور خارق العاده از كسى حد و مرز شرك محسوب مى‌شود؟


مولف در پاسخ بدين سوال نيز ديدگاه وهابيان را با استناد به آيات قرآنى رد و ابطال مى‌كند.
مؤلف در پاسخ بدين سوال نيز ديدگاه وهابيان را با استناد به آيات قرآنى رد و ابطال مى‌كند.


فصل چهارم: عقائد وهابيان  
فصل چهارم: عقائد وهابيان  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش