الجامع لأخلاق الراوی و آداب السامع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۰: خط ۵۰:


#مصحح درباره محتوا و اهمیت اثر حاضر چنین نوشته است: این کتاب از اولین آثاری است که در زمینه آداب تعلیم و تعلم و اخلاق و ارتباط دانشجویان و استادان با یکدیگر تألیف شده است. سپس وی گزارشی از محتوای این اثر بیان کرده و بعد افزوده است که این کتاب ‌اندیشه تربیتی خطیب بغدادی را آشکار می‌سازد و یکی از موادّی است که اثبات می‌کند که علوم اسلامی و عربی در همه زمینه‌ها به اوج خودش رسیده، به ویژه حدیث پیامبر(ص) و علوم حدیث که قبل از خطیب بغدادی رشد کرده و روش‌های نویسندگانش شناخته شده و خطیب بغدادی مطالب مربوط به آداب و اخلاق دانشجویان و استادان را بر اساس روش تربیتی خودش منظم کرده و روشن است که دانشمندان، به سوی فلسفه علوم و بحث از ابزار نشر آن و استفاده از آن یا بحث از توابعش و ملحقات تکمیلی اش نمی‌روند مگر بعد از آنکه اصول و فروع آن علم مشخص و کامل شده باشد. همه اینها شواهدی است بر خدماتی که اسلام و تمدن اسلامی به انسانیت تقدیم کرده است...<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص75-96</ref>
#مصحح درباره محتوا و اهمیت اثر حاضر چنین نوشته است: این کتاب از اولین آثاری است که در زمینه آداب تعلیم و تعلم و اخلاق و ارتباط دانشجویان و استادان با یکدیگر تألیف شده است. سپس وی گزارشی از محتوای این اثر بیان کرده و بعد افزوده است که این کتاب ‌اندیشه تربیتی خطیب بغدادی را آشکار می‌سازد و یکی از موادّی است که اثبات می‌کند که علوم اسلامی و عربی در همه زمینه‌ها به اوج خودش رسیده، به ویژه حدیث پیامبر(ص) و علوم حدیث که قبل از خطیب بغدادی رشد کرده و روش‌های نویسندگانش شناخته شده و خطیب بغدادی مطالب مربوط به آداب و اخلاق دانشجویان و استادان را بر اساس روش تربیتی خودش منظم کرده و روشن است که دانشمندان، به سوی فلسفه علوم و بحث از ابزار نشر آن و استفاده از آن یا بحث از توابعش و ملحقات تکمیلی اش نمی‌روند مگر بعد از آنکه اصول و فروع آن علم مشخص و کامل شده باشد. همه اینها شواهدی است بر خدماتی که اسلام و تمدن اسلامی به انسانیت تقدیم کرده است...<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص75-96</ref>
#نویسنده در مورد مذاکره حدیث برای تثبیت مطالب آن در ذهن، روایاتی آورده و از جمله با ذکر سند از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نقل کرده است که: «تزاوروا و تدارسوا الحدیث و لا تترکوه یدرس»؛ یعنی: «با یکدیگر دیدار کنید و روایات را با هم بحث کنید و ترک مکنید که اگر ترک کنید، از بین می‌رود»...<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص363</ref>
#نویسنده در مورد مذاکره حدیث برای تثبیت مطالب آن در ذهن، روایاتی آورده و از جمله با ذکر سند از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نقل کرده است که: «تزاوروا و تدارسوا الحدیث و لا تترکوه یدرس»؛ یعنی: «با یکدیگر دیدار کنید و روایات را با هم بحث کنید و ترک مکنید که اگر ترک کنید، از بین می‌رود»...<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص363</ref>
#نویسنده در مورد ضرورت راستگویی و پرهیز از کذب در روایت، مطالبی نوشته و از جمله چنین آورده است: احتیاط و سزاوارتر برای محدث آن است که از روی کتابش روایت کند و از حفظ نقل نکند تا از پندار و غلط در امان بماند و از لغزش دور گردد و......<ref>ر.ک: همان، ج1، ص662</ref>
#نویسنده در مورد ضرورت راستگویی و پرهیز از کذب در روایت، مطالبی نوشته و از جمله چنین آورده است: احتیاط و سزاوارتر برای محدث آن است که از روی کتابش روایت کند و از حفظ نقل نکند تا از پندار و غلط در امان بماند و از لغزش دور گردد و......<ref>ر.ک: همان، ج1، ص662</ref>
#نویسنده تأکید کرده است: از آنجا که بیشتر احکام، جز از راه نقل قابل شناسایی نیست، ضروری است که در حال ناقلان نظر کنیم و از عدالت راویان بحث کنیم؛ پس هر کسی که عدالتش ثابت شود جایز است که از او روایت کنیم؛ وگرنه از او عدول کنیم و معرفت حکم از سوی دیگری جستجو می‌شود؛ چون حکم اخبار، حکم گواهی‌ها است، از این نظر که جز از ثقات پذیرفته نمی‌شود. سپس نویسنده روایاتی را در این مورد آورده است؛ از جمله: از محمد بن بشران سباک جرجانی نقل شده است که او می‌گفت به [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] گفتم: ای اباعبدالله! برای من سنگین است که بگویم فلانی کذاب است و فلانی ضعیف و... پس او به من گفت: اگر تو ساکت بمانی و من سکوت کنم، پس چگونه جاهل، صحیح و سقیم را از یکدیگر بازشناسد...<ref>ر.ک: همان، ج2، ص297</ref>
#نویسنده تأکید کرده است: از آنجا که بیشتر احکام، جز از راه نقل قابل شناسایی نیست، ضروری است که در حال ناقلان نظر کنیم و از عدالت راویان بحث کنیم؛ پس هر کسی که عدالتش ثابت شود جایز است که از او روایت کنیم؛ وگرنه از او عدول کنیم و معرفت حکم از سوی دیگری جستجو می‌شود؛ چون حکم اخبار، حکم گواهی‌ها است، از این نظر که جز از ثقات پذیرفته نمی‌شود. سپس نویسنده روایاتی را در این مورد آورده است؛ از جمله: از محمد بن بشران سباک جرجانی نقل شده است که او می‌گفت به [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] گفتم: ای اباعبدالله! برای من سنگین است که بگویم فلانی کذاب است و فلانی ضعیف و... پس او به من گفت: اگر تو ساکت بمانی و من سکوت کنم، پس چگونه جاهل، صحیح و سقیم را از یکدیگر بازشناسد...<ref>ر.ک: همان، ج2، ص297</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش