الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="boxTitle"><big>'''[[كحل البصر في سيرة سيد البشر صلی‌الله‌عليه‌و‌آله]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[ امام رضا(ع)]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR11959J1.jpg|بندانگشتی|كحل البصر في سيرة سيد البشر صلی‌الله‌عليه‌و‌آله|175px]]
    [[پرونده:NUR00153.jpg|بندانگشتی|مرقد مطهر علی بن موسی ‎(ع)، امام هشتم|175px]]


    '''كحل البصر في سيرة سيد البشر''' تأليف مرحوم محدث حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] (م 1359) در يك مجلد و به زبان عربى مى‌باشد. موضوع كتاب همان گونه كه از نامش پيداست تاريخ و سيره رسول گرامى اسلام(ص) بوده كه در عين اجمال از جامعيت برخوردار است. مصادر اين كتاب به وسيله شيخ عبدالرزاق حريزى نژاد تحقيق شده است.
    '''ابوالحسن على بن موسى عليهما‌السلام''' ملقب به امام رضا(۱۴۸–۲۰۳ق)، امام هشتم از ائمۀ اثنی‌عشر عليهم‌السلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهم‌السلام است که به مدت 20 سال عهده‌دار امامت بود.


    نویسنده كتاب، تاريخ و زندگى‌نامه هر يك از نياكان پيامبر اكرم(ص) را تا جناب (عدنان)، به صورت گزيده و مجمل به رشته تحرير درآورده و بعد از جناب (عدنان) به تاريخ‌نگارى خود، راجع به نياكان پيامبر اكرم(ص) خاتمه داده است، چرا كه عالمان نسب شناس، در مورد اجداد پيامبر اكرم(ص) تا جناب (عدنان) متفق القول مى‌باشند. و بعد از اين شخص است كه هر يك از نسب شناسان داراى يك رأى بوده و اختلاف نظر شديدى در اين مسأله دارند. و در حديثى از پيامبر اكرم(ص) آمده است كه: نَسَب من را تا عدنان بشماريد و بعد از آن از برشمردن نياكان من دست نگه داريد.
    سال تولد آن حضرت را 148 و 153ق و ماه تولد ايشان را ذوالحجة و ذوالقعدة و ربيع‌الاول گفته‌اند و مشهور آن است كه روز تولد آن حضرت «يازدهم ذوالقعدة» بوده است.


    در بخش‌هاى پايانى كتاب، [[قمی، عباس|محدث قمى]] اتفاقاتى را كه قبل از وفات حضرت رسول اكرم(ص) افتاده است، را بر مى‌شمارد. وى در اين باره مى‌نويسد:
    مادر آن حضرت ام ولد بود. (كنيزى بود كه از مولاى خود فرزند آورده بود.) دربارۀ نام و زادگاه مادر آن حضرت اختلاف است و به اغلب احتمالات، از مردم شمال آفريقا يا مغرب مراكش بوده است.


    بعد از غزوه حنين، حضرت رسول اكرم(ص) از نزدیک بودن ساعت وفات خويش آگاه گرديد و از اينكه منافقين مدينه زمام امور را بعد از وى به دست گيرند، نگران بود. پس مسلمانان را از فتنه‌اى كه در پيش روى آن‌ها بود، برحذر مى‌داشت و آن‌ها را به پيروى از اهل‌بيت(ع) و اطاعت و نصرت آن‌ها سفارش مى‌نمود.
    مشهور است كه به هنگام ورود حضرت رضا عليه‌السلام به نيشابور طالبان علم و محدثان دور محفۀ آن حضرت كه بر استرى نهاده شده بود جمع شدند و از ايشان خواستند كه حديثى بر آنها املا فرمايد.


    ايشان، لشكر (أسامه) را سازماندهى نمود و در آن لشكر، بزرگان مهاجرين و انصار را كه بيم آن مى‌رفت كه آن‌ها براى خلافت، طمع‌ورزى نمايند را قرار داد و آن‌ها را به سمت مرزهاى روم گسيل دادند. در اين حال، ابوبكر و عمر بن الخطاب و ابوعبيدة بن الجراح و عده‌اى از هم مسلكان آن‌ها با لشكر اسامه رهسپار نشدند و از ترس اينكه حضرت رسول اكرم(ص) از دار دنيا منتقل شود و زمام امور از دست آن‌ها خارج گردد، از فرمان رسول‌الله(ص) سرپيچى كرده و در مدينه مستقر گرديدند و مترصد فرصتى بودند تا خود را جانشين حضرت رسول اكرم(ص) نمايند.
    حضرت حديثى بطور مسلسل از آباء طاهرين خود از رسول اللّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم و جبرئيل از قول خداوند روايت كرد كه «كلمة لا إله إلا اللّه حصني و من دخل حصني أمن من عذابي» يعنى كلمۀ توحيد يا لا إله إلا اللّه حصار و باروى مستحكم من است و هر كه به درون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند. اين حديث به جهت مسلسل بودن آن از ائمۀ اطهار عليهم‌السلام تا حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم به حديث «سلسلة الذهب» معروف شده است.


    دربارۀ اين كه چرا آن حضرت اين حديث را املا فرمود بايد گفت كه اين نوعى دعوت به وحدت كلمه و اتفاق بوده است زيرا اساس اسلام و مدخل آن اين كلمه است كه معتقدان به خود را از هر گونه تشويش و عذابى در امان مى‌دارد و مسلمانان بايد با توجه به آن در درون حصار و باروى اسلام از اختلاف كلمه بپرهيزند و مدافع آن حصن در برابر مهاجم خارجى باشند و از دشمنى و مخالفت بر سر مسائل فرعى دورى گزينند.


    <div class="mw-ui-button">[[كحل البصر في سيرة سيد البشر صلی‌الله‌عليه‌و‌آله|'''ادامه''']]</div>
    حضرت در نيشابور در محله‌اى به نام بلاشاباد نزول فرمود و از آنجا به توس و از توس به سرخس و از سرخس به مرو كه اقامتگاه مأمون بود رفت.
     
    به روايت [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (149/2) مأمون نخست به آن حضرت پيشنهاد كرد كه خود خلافت را قبول كند و چون آن حضرت امتناع فرمودند و در اين باب مخاطبات زياد ميان ايشان رد و بدل گرديد سرانجام پس از دو ماه اصرار و امتناع ناچار ولايت‌عهدى را پذيرفت به اين شرط كه از امر و نهى و حكم و قضا دور باشد و چيزى را تغيير ندهد.
     
     
     
    <div class="mw-ui-button">[[ امام رضا(ع)|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۴۸

    مرقد مطهر علی بن موسی ‎(ع)، امام هشتم

    ابوالحسن على بن موسى عليهما‌السلام ملقب به امام رضا(۱۴۸–۲۰۳ق)، امام هشتم از ائمۀ اثنی‌عشر عليهم‌السلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهم‌السلام است که به مدت 20 سال عهده‌دار امامت بود.

    سال تولد آن حضرت را 148 و 153ق و ماه تولد ايشان را ذوالحجة و ذوالقعدة و ربيع‌الاول گفته‌اند و مشهور آن است كه روز تولد آن حضرت «يازدهم ذوالقعدة» بوده است.

    مادر آن حضرت ام ولد بود. (كنيزى بود كه از مولاى خود فرزند آورده بود.) دربارۀ نام و زادگاه مادر آن حضرت اختلاف است و به اغلب احتمالات، از مردم شمال آفريقا يا مغرب مراكش بوده است.

    مشهور است كه به هنگام ورود حضرت رضا عليه‌السلام به نيشابور طالبان علم و محدثان دور محفۀ آن حضرت كه بر استرى نهاده شده بود جمع شدند و از ايشان خواستند كه حديثى بر آنها املا فرمايد.

    حضرت حديثى بطور مسلسل از آباء طاهرين خود از رسول اللّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم و جبرئيل از قول خداوند روايت كرد كه «كلمة لا إله إلا اللّه حصني و من دخل حصني أمن من عذابي» يعنى كلمۀ توحيد يا لا إله إلا اللّه حصار و باروى مستحكم من است و هر كه به درون حصار من رفت از عذاب من در امان ماند. اين حديث به جهت مسلسل بودن آن از ائمۀ اطهار عليهم‌السلام تا حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم به حديث «سلسلة الذهب» معروف شده است.

    دربارۀ اين كه چرا آن حضرت اين حديث را املا فرمود بايد گفت كه اين نوعى دعوت به وحدت كلمه و اتفاق بوده است زيرا اساس اسلام و مدخل آن اين كلمه است كه معتقدان به خود را از هر گونه تشويش و عذابى در امان مى‌دارد و مسلمانان بايد با توجه به آن در درون حصار و باروى اسلام از اختلاف كلمه بپرهيزند و مدافع آن حصن در برابر مهاجم خارجى باشند و از دشمنى و مخالفت بر سر مسائل فرعى دورى گزينند.

    حضرت در نيشابور در محله‌اى به نام بلاشاباد نزول فرمود و از آنجا به توس و از توس به سرخس و از سرخس به مرو كه اقامتگاه مأمون بود رفت.

    به روايت عيون اخبار الرضا (149/2) مأمون نخست به آن حضرت پيشنهاد كرد كه خود خلافت را قبول كند و چون آن حضرت امتناع فرمودند و در اين باب مخاطبات زياد ميان ايشان رد و بدل گرديد سرانجام پس از دو ماه اصرار و امتناع ناچار ولايت‌عهدى را پذيرفت به اين شرط كه از امر و نهى و حكم و قضا دور باشد و چيزى را تغيير ندهد.