بدیع‌الزمان همدانی، احمد بن حسین

    از ویکی‌نور
    بدیع الزمان همدانی، احمد بن حسین
    نام بدیع الزمان همدانی، احمد بن حسین
    نام های دیگر همدانی، بدیع الزمان

    الهمذانی، ابوالفضل احمد بن حسین

    نام پدر سلطان حسین بایقرا
    متولد 969 م
    محل تولد
    رحلت 398 هـ.ق یا 1007 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE3690AUTHORCODE


    بديع الزمان ميرْزا تِيْمورى (920ق1514/م)، از آخرين پادشاهان سلسلۀ تيموريان، فرزند ارشد سلطان حسين بايقرا است كه پس از درگذشت پدرش در 911ق1506/م، مدت كوتاهى به اتفاق برادرش مظفر حسين ميرزا بر تخت پادشاهى نشست.

    مادر وى مهد عليا بيگم، دختر ميرزا معزالدين سنجر از اميران تيمورى، و زنى بدخو، تندزبان و عصيانگر بود. عاقبت سلطان حسين بايقرا وى را طلاق داد و او از نهايت ناتوانى و يأس بيمار گرديد و در 893ق1488/م در هرات جان سپرد و در مدرسۀ بديعيه به خاك سپرده شد.

    بديع الزمان ظاهراً از حوالى سال 875ق1470/م با حكمرانى استراباد، به عرصۀ سياست وارد شد و چند بار به حكومت استراباد دست يافت. گرچه تاريخ دقيق پايان دورۀ اول فرمانروايى او بر اين شهر معلوم نيست، ولى به طور مسلم در 880ق/ 1475م به جاى پدر در هرات حكومت داشته است. نوبت بعدى حكومت وى بر استراباد، مربوط به سال 896ق1491/م است كه خواندمير از آن ياد كرده است.

    در شعبان /902آوريل1497 ميان او و پدرش سلطان حسين در حوالى درۀ «پل چراغ» جنگ شد و كار به شكست بديع الزمان انجاميد و وى به قندز گريخت و در اول رمضان همان سال پسرش محمد مؤمن ميرزا هم در استراباد مغلوب و دستگير گرديد و در قلعۀ اختيار‌الدين زندانى شد و سپس به تحريك مادر مظفر حسين ميرزا، به قتل رسيد. پس از اين واقعه، بديع الزمان ميرزا به انتقام خون فرزند به مخالفت با پدر افزود و چند بار به اردوى او يورش برد، اما نتيجه‌اى نگرفت، تا در 25 شعبان 903، پس از شكست سختى كه به او وارد آمد، فرار كرد.

    سلطان حسين به يارى بديع الزمان شتافت و خان شيبانى عقب نشست. حوادث ديگر زندگى بديع الزمان در اين دوره، جنگ‌ها و نبردهاى مكرر او با امراى تيمورى در شهرهاى ديگر و گه‌گاه با پدر بود. وى سرانجام در جمادى الاول /910اكتبر 1504 وارد هرات شد و مورد عفو پدر قرار گرفت.

    وى در سال‌هاى آخر عمر سرگردان بود و از آذربايجان به هند رفت و مدتى در شهر تته اقامت كرد. در 919ق1513/م به خراسان بازگشت و به شاه اسماعيل صفوى پيوست و همراه او به آذربايجان رفت و در شنب غازان متوطن شد. در رجب /920سپتامبر 1514 كه سلطان سليم عثمانى بر شاه اسماعيل غلبه كرد و مدتى در تبريز ماند، چون خواست بازگردد، او را با خود به استانبول برد و او هم اميد داشت كه با يارى سلطان عثمانى تاج و تختِ از دست رفته را بازيابد؛ اما از ورود او به پايتخت عثمانى‌ها اندكى نگذشته بود كه به بيمارى طاعون گرفتار شد و درگذشت.

    وى شاهزاده‌اى هنرمند و دانشمند بود. ذوق شعرگويى و شعرشناسى داشت، چنان‌كه بيشتر تذكره‌نويسان آن روزگار نام او را در عداد شعرا و سرايندگان عصر آورده و ابياتى از وى نقل كرده‌اند. از اشعار دلپذير او قطعه‌اى است كه در واقعۀ قتل پسرش سروده است. وى هنرمندان و شاعران عصر خود را مى‌نواخت، چنان‌كه هاتفى خرجردى شاعر مشهور آن روزگار به دستور او شاهنامۀ مفصل منظومى به نام «تَمُرنامه» به نظم درآورد.

    منابع

    دائرةالمعارف بزرگ اسلامى جلد 11، ص591.


    وابسته‌ها