بد العارف: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
    خط ۲۹: خط ۲۹:
    }}
    }}


    '''بد العارف،''' اثر [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین، ابومحمد قطب‌الدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن نصر بن سبعین مرسى رقوطى]] (۶۱۴-۶۶۹ق/۱۲۱۷-۱۲۶۹م)، کتابی است در بیان مراتب و مراحل سلوک و کسب معرفت.
    '''بد العارف'''، اثر [[ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم|ابن سبعین، ابومحمد قطب‌الدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن نصر بن سبعین مرسى رقوطى]] (۶۱۴-۶۶۹ق/۱۲۱۷-۱۲۶۹م)، کتابی است در بیان مراتب و مراحل سلوک و کسب معرفت.


    این کتاب که نام کامل آن، «بد العارف وعقیدة المحقق المجرب الکاشف والطارق السالک المتبتل العاکف» می‌باشد، نخستين تصنيف بزرگ ابن سبعین است که در دوران جوانی وی، زمانی كه از مرسيه به سبته رفته بود، نگارش يافته است؛ اما اینکه شاگرد او یحیی بن محمد بلنسی گفته است که ابن سبعین این کتاب را در 15 سالگی خود تألیف کرده، درست به‌نظر نمی‌رسد، زیرا او خود در این کتاب از پاسخ‌هایی که به پرسش‌های امپراطور صقلیه داده است، یاد می‌کند<ref>ر.ک: مجتبایی، فتح‌الله، ج3، ص662</ref>.
    این کتاب که نام کامل آن، «بد العارف و عقيدة المحقق المجرب الكاشف و الطارق السالك المتبتل العاكف» می‌باشد، نخستین تصنیف بزرگ ابن سبعین است که در دوران جوانی وی، زمانی که از مرسیه به سبته رفته بود، نگارش یافته است؛ اما اینکه شاگرد او یحیی بن محمد بلنسی گفته است که ابن سبعین این کتاب را در 15 سالگی خود تألیف کرده، درست به‌ نظر نمی‌رسد؛ زیرا او خود در این کتاب از پاسخ‌هایی که به پرسش‌های امپراطور صقلیه داده است، یاد می‌کند<ref>ر.ک: مجتبایی، فتح‌الله، ج3، ص662</ref>.


    درباره معناى عنوان اين كتاب، از ديرباز اختلاف نظر بوده است. ابن شاكر كتبى، آن را به معنی «آنچه عارف را ضرورى است»، گرفته و محققان معاصر، معانى ديگرى براى آن در نظر گرفته‌اند، اما از اشاراتى كه در آثار ابن سبعين به كلمه «بد» ديده مى‌شود، چنين برمى‌آيد كه وى آن را به معنى حقيقتى كه موضوع شناخت عرفانى است، به كار مى‌برد. کلمه «بد» در این ترکیب، شاید به معنی «چاره» و «وسیله» باش و یا همان کلمه هندی اصل بودهه است که به صورت «بد» و «بت» به معنی صنم به زبان عربی و فارسی وارد شده و در ادبیات عرفانی فارسی، به منزله مظهر و نمودار حقیقت متعالی و جمال مطلق، به‌کار رفته است<ref>همان</ref>.
    درباره معناى عنوان این کتاب، از دیرباز اختلاف نظر بوده است. ابن شاکر کتبى، آن را به معنی «آنچه عارف را ضرورى است»، گرفته و محققان معاصر، معانى دیگرى براى آن در نظر گرفته‌اند، اما از اشاراتى که در آثار ابن سبعین به کلمه «بد» دیده مى‌شود، چنین برمى‌آید که وى آن را به معنى حقیقتى که موضوع شناخت عرفانى است، به‌کار مى‌برد. کلمه «بد» در این ترکیب، شاید به معنی «چاره» و «وسیله» باشد و یا همان کلمه هندی اصل بوده است که به‌صورت «بد» و «بت» به معنی صنم به زبان عربی و فارسی وارد شده و در ادبیات عرفانی فارسی، به‌منزله مظهر و نمودار حقیقت متعالی و جمال مطلق، به‌کار رفته است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    محور اصلی موضوعات این کتاب، بیان شرایط و مراحل ارتقای سالک به مقام عارف محقق و چگونگی کسب کمالات الهی، تحصیل علم التحقیق و وصول به حق است. بخش‌های اول کتاب، شامل مباحثی در منطق است که ابزار و وسیله تعقل به شمار می‌رود و در پی آن، مسائل مربوط به علم، عقل و نفس مطرح و در شناخت ماهیت آنها از دیدگاه اصحاب علوم مختلف، بحث می‌شود<ref>همان</ref>.
    محور اصلی موضوعات این کتاب، بیان شرایط و مراحل ارتقای سالک به مقام عارف محقق و چگونگی کسب کمالات الهی، تحصیل علم التحقیق و وصول به حق است. بخش‌های اول کتاب، شامل مباحثی در منطق است که ابزار و وسیله تعقل بشمار می‌رود و در پی آن، مسائل مربوط به علم، عقل و نفس مطرح و در شناخت ماهیت آنها از دیدگاه اصحاب علوم مختلف، بحث می‌شود<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ابن سبعین در این کتاب، اهل علم را به 5 گروه فقها، متکلمان، فلاسفه، صوفیه و محققین تقسیم کرده و معتقد است معرفت حقیقی که «عین التحقیق» می‌باشد، نصیب محققین است و 4 گروه دیگر که وی آنان را ناشنوا (اصم) می‌خواند، از آن بی‌بهره‌اند، زیرا ندای هدایت را نمی‌شنوند<ref>ر.ک: همان</ref>.
    ابن سبعین در این کتاب، اهل علم را به 5 گروه فقها، متکلمان، فلاسفه، صوفیه و محققین تقسیم کرده و معتقد است: معرفت حقیقی که «عين التحقيق» می‌باشد، نصیب محققین است و 4 گروه دیگر که وی آنان را ناشنوا (اصم) می‌خواند، از آن بی‌بهره‌اند؛ زیرا ندای هدایت را نمی‌شنوند<ref>ر.ک: همان</ref>.


     
    ==پانویس==
     
    <references/>
     
     
    ==پانویس ==
    <references />


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مجتبایی، فتح‌الله، «دائرة المعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.
    مجتبایی، فتح‌الله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    خط ۵۷: خط ۵۳:
    [[رده:قرون وسطی (فلسفه)]]
    [[رده:قرون وسطی (فلسفه)]]
    [[رده:آثار جدید و معاصر فلسفه اسلامی]]
    [[رده:آثار جدید و معاصر فلسفه اسلامی]]
    [[رده:مقالات برگشتی مکرمی]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده بهمن 01]]
    [[رده:مقالات بارگذاری شده مردادماه 01 قربانی]]
    [[رده:مقالات بارگذاری شده مردادماه 01 قربانی]]
    [[رده: مقالات برگشتی دی 01]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1401]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1401]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۰۹

    بد العارف
    بد العارف
    پدیدآورانابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم (نویسنده) کتوره، جورج (محقق)
    ناشردار الأندلس دار الکندی
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر1987م.
    چاپچاپ یکم
    موضوعفلسفه - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ب‎‏4 / 753 ‏B‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بد العارف، اثر ابن سبعین، ابومحمد قطب‌الدین عبدالحق بن ابراهیم بن محمد بن نصر بن سبعین مرسى رقوطى (۶۱۴-۶۶۹ق/۱۲۱۷-۱۲۶۹م)، کتابی است در بیان مراتب و مراحل سلوک و کسب معرفت.

    این کتاب که نام کامل آن، «بد العارف و عقيدة المحقق المجرب الكاشف و الطارق السالك المتبتل العاكف» می‌باشد، نخستین تصنیف بزرگ ابن سبعین است که در دوران جوانی وی، زمانی که از مرسیه به سبته رفته بود، نگارش یافته است؛ اما اینکه شاگرد او یحیی بن محمد بلنسی گفته است که ابن سبعین این کتاب را در 15 سالگی خود تألیف کرده، درست به‌ نظر نمی‌رسد؛ زیرا او خود در این کتاب از پاسخ‌هایی که به پرسش‌های امپراطور صقلیه داده است، یاد می‌کند[۱].

    درباره معناى عنوان این کتاب، از دیرباز اختلاف نظر بوده است. ابن شاکر کتبى، آن را به معنی «آنچه عارف را ضرورى است»، گرفته و محققان معاصر، معانى دیگرى براى آن در نظر گرفته‌اند، اما از اشاراتى که در آثار ابن سبعین به کلمه «بد» دیده مى‌شود، چنین برمى‌آید که وى آن را به معنى حقیقتى که موضوع شناخت عرفانى است، به‌کار مى‌برد. کلمه «بد» در این ترکیب، شاید به معنی «چاره» و «وسیله» باشد و یا همان کلمه هندی اصل بوده است که به‌صورت «بد» و «بت» به معنی صنم به زبان عربی و فارسی وارد شده و در ادبیات عرفانی فارسی، به‌منزله مظهر و نمودار حقیقت متعالی و جمال مطلق، به‌کار رفته است[۲].

    محور اصلی موضوعات این کتاب، بیان شرایط و مراحل ارتقای سالک به مقام عارف محقق و چگونگی کسب کمالات الهی، تحصیل علم التحقیق و وصول به حق است. بخش‌های اول کتاب، شامل مباحثی در منطق است که ابزار و وسیله تعقل بشمار می‌رود و در پی آن، مسائل مربوط به علم، عقل و نفس مطرح و در شناخت ماهیت آنها از دیدگاه اصحاب علوم مختلف، بحث می‌شود[۳].

    ابن سبعین در این کتاب، اهل علم را به 5 گروه فقها، متکلمان، فلاسفه، صوفیه و محققین تقسیم کرده و معتقد است: معرفت حقیقی که «عين التحقيق» می‌باشد، نصیب محققین است و 4 گروه دیگر که وی آنان را ناشنوا (اصم) می‌خواند، از آن بی‌بهره‌اند؛ زیرا ندای هدایت را نمی‌شنوند[۴].

    پانویس

    1. ر.ک: مجتبایی، فتح‌الله، ج3، ص662
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    مجتبایی، فتح‌الله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

    وابسته‌ها