تأسيس الغرب الإسلامي

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    تأسیس الغرب الإسلامی
    نام کتاب تأسیس الغرب الإسلامی
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان جعیط ، هشام (نويسنده)
    زبان عربی
    کد کنگره ‏DT‎‏ ‎‏199‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏7‎‏ت‎‏2‎‏
    موضوع مغرب - اوضاع اجتماعی

    مغرب - اوضاع اقتصادی

    مغرب - تاریخ - ۱۳۲ - ۶۵۶ ق.

    مغرب - سیاست و حکومت

    ناشر دار الطلیعة للطباعة و النشر
    مکان نشر بیروت - لبنان
    سال نشر 2004 م
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE10093AUTOMATIONCODE


    معرفي اجمالي

    "تأسيس الغرب الإسلامي"، برگردان مجموعه مقالاتي به قلم نويسنده معاصر "هشام جعيط" است كه در مجلات تاريخي و شرق شناسي به زبان‌هاي انگليسي و فرانسوي منتشر شده بود و اكنون پس از اصلاح و اضافات توسط خود او در قالب كتاب منتشر شده است. نويسنده در اين كتاب به چگونگي تأسيس اسلام در مغرب، اندلس و قاره آفريقا در قرون اول و دوم هجري پرداخته است.

    ساختار:

    در تنظيم فصل‌هاي كتاب ترتيب زماني و تاريخي لحاظ شده و ارتباط فصول با يكديگر حفظ شده است.

    كتاب در پنج فصل تدوين شده كه عناوين آنها عبارت است از:

    1-فتح مغرب: در ضمن سه بخش استكشاف، استقرار و فتح كامل.

    2-تنظيم مغرب در قرن دوم هجري.

    3-حيات اقتصادي و اجتماعي در آفريقاي عربي قرن دوم هجري.

    4- تطور سياسي ومبارزات ديني.

    5- فتح اندلس و تطور اول.

    در پايان كتاب نيز در يك بخش الحاقي، كتاب‍ هاي مرجع در اين موضوع را تا عصر حاضر مورد بررسي قرار گرفته است.

    گزارش محتوا:

    فصل اول:

    به مراحل مختلف شكل‌گيري اسلام در قاره آفريقا و مراحل استكشاف، استقرار و فتح كامل اين سرزمين كه از سال 27 تا 86 قمرى به طول انجاميد، مورد بررسي قرار گرفته است.

    عقبة بن نافع در سال 50 قمرى قيروان را فتح كرد و اين شهر به عنوان شهري استراتژيك پايه‌ريزي گرديد. شهر قيروان بخش مهمي از تمدن اسلام و آغازگر اشاعه تمدن و فرهنگ اسلامي در آفريقا است و در تاريخ اسلام به عنوان شهري ديني و علمي شهرت دارد. اين شهر در 160 كيلومتري تونس قرار دارد. اقوام بربر در غرب تأسيس قيروان را براي خود تهديدي تصور مى‌كرد و لذا سال‌ها طول كشيد كه مقاومت‌ها و فتنه‌ها در اين سرزمين فروكش كند.

    فصل دوم:

    حدود جغرافيايي غرب اسلامي از خلال منابع مورد بررسي و تحليل قرار گرفته و تقسيم مغرب به أدني، أوسط و أقصي از تقسيمات متاخر شمرده شده است. از ديگر مباحث اين فصل، تنظيمات سه گانه "لشكري و اداري و قانوني" است كه در ابتدا والي يا امير به عنوان عامل وحدت بين شاخه‌هاي تنظيم سه گانه فوق مورد تأكيد قرار گرفته است.

    صلاحيت‌هاي والي در اين منطقه با والي مدينه و كوفه تفاوتي نداشته است. در آفريقا نيز مانند ساير ولايات اسلامي تشكيل مؤسسات اداري بلافاصله پس از پيروزي بر مقاومت اقوام بربر و حتي پيش از استكمال فتح انجام شد. ابن‌عبدالحكم در كتاب "فتح مصر و المغرب " حسان بن نعمان را اولين كسي دانسته كه مؤسسات و وضع خراج بر عجم آفريقايي و... را تدوين نمود. مركز دستگاه‌هاى ادارى در عصر اموى و بخصوص در عهد عباسي "قيروان" بود. مهمترين اين دستگاه‌هاي تحت اشراف والي عبارت بود از: ديوان جند، ديوان رسائل، ديوان خراج. در ادامه به دقت مناطق پنج گانه اداري با ذكر مناطق تحت حمايت از مصادر استخراج و در يك جدول ارائه شده است.

    فصل سوم:

    به اوضاع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سرزمين‌هاي تحت پوشش اسلام در آفريقا پرداخته است. پيش از ورود به بحث اصلي خلاصه‌اي از نظام سياسي، اداري و قضايي در فصل‌هاي پيشين ارائه شده است. منابع بسياري از نشاط اقتصادي در برخي مناطق و فقر اقتصادي در بعضي ديگر گزارش داده‌اند. حضور اسلام نه تنها تجارت را از بين نبرد، بلكه آن را احيا نمود و لذا مهم‌ترين شريك تجاري آفريقا در اين عصر مشرق اسلامي بود. تأثيراتي كه اسلام بر اوضاع اجتماعي آفريقا گذاشت، بسيار چشم‌گير بود. ايرانيان و به ويژه خراسانى‌ها كه با واليان عباسي به آفريقا رفته بودند، در تونس، قيروان وساير بلاد مستقر شده بودند. نويسنده از علمايي مانند ابن فرّوخ كه در اصل ايراني بود، نام برده است و در عين حال متذكر شده است كه به دليل جهل به تعداد اين دانشمندان تنها مى‌توان حدود اين تأثيرات را حدس زد. تغييرات اجتماعي در معماري شهرها بروز يافته بود به گونه‌اي كه معماري شهرها به شكل دايره طراحي شده بود كه مسجد جامع و دارالاماره در وسط قرار داشته و اين دو به يكديگر متصل بودند.

    فصل چهارم:

    تطورات و مبارزات سياسي مورد بررسي قرار گرفته است. بين فتح مغرب به دست موسي بن نصير حوالي سال 86ق و ايجاد دولت أغالبه در سال 184ق كه مغرب به طور كامل در مسير تاريخ اسلامي قرار گرفت، حدود يك قرن زمان صرف شد. نويسنده اين دوره تاريخي را به دو مقطع پيشروي و اضطرابات تقسيم كرده است. مقطع اول چهل سال ادامه يافت و تمامي بلاد مغرب را در برمى‌گرفت. پس از آن انقلاب‌ها و مبارزات أباضيه و خوارج بر ضد حكومت سال‌ها به طول انجاميد. در اين فصل از كتاب؛ همانند ساير فصول كه آدرس منابع در پانوشت مى‌آمد، عمل نشده است.

    در بخش آخر به طور جداگانه به فتح اندلس پرداخته شده است. از فتح اندلس در سال 93ق تا زمان استقلال آن در سال 138ق؛ يعني در حدود نصف قرن اين شهر تابع مغرب؛ يعني والي قيروان بود. اين منطقه نيز با مقاومت‌هاي اقوام بربر مواجه بود و واليان فراوان كه معمولا از عرب آفريقايي نبودند بر اين منطقه حكومت كردند. "البيان المغرب " ابن عذاري از منابع خوبي است كه مكرر در اين فصل مورد استناد قرار گرفته است.

    در پايان كتاب در يك بخش الحاقي مصادر مكتوب و آرشيوي تا عصر حاضر بررسي شده است. نويسنده در ابتدا به اين نكته اشاره مى‌كند كه تا كنون مطالعه كاملي در رابطه با مصادر قاره آفريقا انجام نشده است. وي در ضمن مقاله‌اي كه مشتمل بر جداولي است تا حد امكان به اين كار اقدام مي‌كند. وي در ضمن يك دسته‌بندي مصادر اخباري، جغرافيايي و ديني را معرفي كرده است و از مروج‌الذهب مسعودي و مسالك ابن‌حوقل در زمره منابع مهم جغرافيايي درباره تاريخ اسلام در آفريقا نام برده است.

    وضعيت كتاب:

    آدرس مطالب و تحقيقات مفيدى در هر صفحه آمده است. فهرست مطالب و همچنين مصادر در پايان كتاب آمده است.

    منابع

    1- متن و مقدمه كتاب.

    2- دائرة المعارف ويكى‌پديا.


    پیوندها

    مطالعه کتاب تأسیس الغرب الإسلامی در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور