تاريخ الخلفاء الفاطميين بالغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا== ' به '== گزارش محتوا== ')
    جز (جایگزینی متن - ' :' به ': ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[عمادالدین، ادریس]] (نويسنده)
    [[عمادالدین، ادریس]] (نویسنده)


    [[یعلاوی، محمد]] (مصحح)
    [[یعلاوی، محمد]] (مصحح)
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11764AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11764AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =19441
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11764
    | کتابخوان همراه نور =11764
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''تاريخ الخلفاء الفاطميين بالمغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار''' نوشته [[عمادالدین، ادریس|الداعى ادريس عمادالدين]] (م 872) سير كاملى است از ظهور دولت فاطميين اسماعيلى مذهب در كشور مغرب (مراكش)؛ خلفائى كه با ادعاى مهدويت، شورش‌هاى زيادى را براى تشكيل حكومت در بدو امر خود برپا نموده و عده فراوانى از مردم را به اميد يارى رساندن به منجى عالم بشريت به گرد خود درآوردند.
    {{کاربردهای دیگر|فاطمیان (ابهام زدایی)}}
    '''تاريخ الخلفاء الفاطميين بالمغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار''' نوشته [[عمادالدین، ادریس|الداعى ادريس عمادالدين]] (م 872) سير كاملى است از ظهور دولت فاطميين اسماعيلى مذهب در كشور مغرب (مراكش)؛ خلفائى كه با ادعاى مهدویت، شورش‌هاى زيادى را براى تشكيل حكومت در بدو امر خود برپا نموده و عده فراوانى از مردم را به اميد يارى رساندن به منجى عالم بشريت به گرد خود درآوردند.


    كتاب به زبان عربى نوشته و توسط محمد يغلاوى در سال 1405ق تحقيق شده است.
    كتاب به زبان عربى نوشته و توسط محمد يغلاوى در سال 1405ق تحقيق شده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    كتاب دربردارنده يك مقدمه و هفت فصل مى‌باشد كه موضوع كتاب را تشكيل داده‌اند.
    كتاب دربردارنده يك مقدمه و هفت فصل مى‌باشد كه موضوع كتاب را تشكيل داده‌اند.


    نويسنده براى نقل حوادث مختلفى كه در كشور مغرب روى داده است، از مصادر دسته اولى سود برده كه در حال حاضر مفقود بوده و گذر زمان آن‌ها را به وادى نيستى سپرده است. مصادرى كه به احتمال قريب به يقين، از كتاب‌هاى اهل سنت و يا لااقل از كتاب‌هاى شيعيانى است كه حالت اعتدال در نقل مطالب را رعايت نموده‌اند. از همين رو اين كتاب، بهترين منبع براى روايت شورش و انقلاب ابى يزيد است. انقلابى كه تا سرنگونى دولت جديد فاطميان پيش رفت.
    نویسنده براى نقل حوادث مختلفى كه در كشور مغرب روى داده است، از مصادر دسته اولى سود برده كه در حال حاضر مفقود بوده و گذر زمان آن‌ها را به وادى نيستى سپرده است. مصادرى كه به احتمال قريب به يقين، از كتاب‌هاى اهل سنت و يا لااقل از كتاب‌هاى شیعیان ى است كه حالت اعتدال در نقل مطالب را رعايت نموده‌اند. از همين رو اين كتاب، بهترين منبع براى روايت شورش و انقلاب ابى يزيد است. انقلابى كه تا سرنگونى دولت جديد فاطميان پيش رفت.


    در اين كتاب، به جزئيات فراوانى اشاره شده است كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
    در اين كتاب، به جزئيات فراوانى اشاره شده است كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    1- محاصره نمودن شهر مهديه و اتفاقات پيرامونى آن. 2- محاصره شدن شورشيان در كوه‌هاى معاضيد توسط منصور بعد از يك تعقيب و گريز طولانى. 3- مجلس مناظره‌اى كه بين خليفه و شورشيان بعد از شكست آنان برگزار شد. 4- مخفى نگه داشتن خبر وفات خليفه قبلى به وسيله خليفه جديد براى پيش‌گيرى از حوادث ناگوار احتمالى.
    1- محاصره نمودن شهر مهديه و اتفاقات پيرامونى آن. 2- محاصره شدن شورشيان در كوه‌هاى معاضيد توسط منصور بعد از يك تعقيب و گريز طولانى. 3- مجلس مناظره‌اى كه بين خليفه و شورشيان بعد از شكست آنان برگزار شد. 4- مخفى نگه داشتن خبر وفات خليفه قبلى به وسيله خليفه جديد براى پيش‌گيرى از حوادث ناگوار احتمالى.


    نام بردن نويسنده از مصادر و كتاب‌هاى تاريخى‌اى كه تاكنون اسم آن‌ها به گوش ما نرسيده است، از جمله ويژگى‌هاى كتاب مى‌باشد كه باعث افزايش رغبت ما در به دست آوردن اين منابع مهم تاريخى و تحقيق نمودن آن‌هاست. كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
    نام بردن نویسنده از مصادر و كتاب‌هاى تاريخى‌اى كه تاكنون اسم آن‌ها به گوش ما نرسيده است، از جمله ويژگى‌هاى كتاب مى‌باشد كه باعث افزايش رغبت ما در به دست آوردن اين منابع مهم تاريخى و تحقيق نمودن آن‌هاست. كه برخى از آن‌ها عبارتند از:


    #السيرة الكتامية تأليف حيدرة بن محمد بن ابراهيم الكتامى.
    #السيرة الكتامية تأليف حيدرة بن محمد بن ابراهیم الكتامى.
    #كنز الأخيار في السير و الأخبار تأليف ادريس بن على الحسنى.
    #كنز الأخيار في السير و الأخبار تأليف ادريس بن على الحسنى.
    #سيرة جوهر تأليف حسن بن زولاق.
    #سيرة جوهر تأليف حسن بن زولاق.
    خط ۴۹: خط ۴۹:


    == گزارش محتوا==
    == گزارش محتوا==
    نويسنده در فصل اول، احاديثى را از پيامبر(ص) مبنى بر بشارت و ظهور حضرت مهدى(عج) بيان مى‌دارد. احاديثى مانند پيشگوئى آن حضرت(ص) از شهادت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، طلوع خورشيد از ناحيه مغرب، ظلم و جور خانداد عباسى و... كه اين گفتارها، در مكان‌ها و مناسبت‌هاى مختلفى از زبان پيامبر(ص) صادر و به وقوع حتمى آن‌ها اشاره شده است.
    نویسنده در فصل اول، احاديثى را از پيامبر(ص) مبنى بر بشارت و ظهور حضرت مهدى(عج) بيان مى‌دارد. احاديثى مانند پيشگوئى آن حضرت(ص) از شهادت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، طلوع خورشيد از ناحيه مغرب، ظلم و جور خانداد عباسى و... كه اين گفتارها، در مكان‌ها و مناسبت‌هاى مختلفى از زبان پيامبر(ص) صادر و به وقوع حتمى آن‌ها اشاره شده است.


    در فصل دوم، نويسنده به ظهور اشخاص مختلفى كه در يمن با عنوان مهدى موعود دعوت خود را شروع نموده در يك مقطع زمانى، به جمع‌آورى ياران مى‌پردازند، اشاره كرده است. اولين شخصى كه نام وى در اين كتاب با عنوان منجى آمده است، ابن حوشب مى‌باشد كه در يمن ظهور كرده و سفيران خود مانند الهيثم و ابن‌عباس را به مناطق مختلف جهت گرويدن مردم به اين دعوت فرستاده است.
    در فصل دوم، نویسنده به ظهور اشخاص مختلفى كه در يمن با عنوان مهدى موعود دعوت خود را شروع نموده در يك مقطع زمانى، به جمع‌آورى ياران مى‌پردازند، اشاره كرده است. اولين شخصى كه نام وى در اين كتاب با عنوان منجى آمده است، ابن حوشب مى‌باشد كه در يمن ظهور كرده و سفيران خود مانند الهيثم و ابن‌ عباس را به مناطق مختلف جهت گرويدن مردم به اين دعوت فرستاده است.


    فصل سوم در واقع يك فصل نسبتا طولانى است كه در رابطه با ترويج دعوت مردم جهت يارى رساندن به مهدى موعود در مغرب (مراكش) مى‌باشد و در آن مطالبى پيرامون جنگ‌ها و كارزارهاى متعدد مانند فتح قسطيله و قفصه، باغايه، تيجس و همچنين فرار زيادة الله به سرزمين طرابلس، آوردن جمله حى على خيرالعمل در اذان بعد از اين‌كه اين جمله در زمان خلفا از اذان حذف شده و به جاى آن از جمله الصلاة خير من النوم آورده شده است- در منطقه‌اى بنام قيروان و.. و اتفاقات زيادى كه در رابطه با اين دعوت رخ داده است را مى‌توان يافت.
    فصل سوم در واقع يك فصل نسبتا طولانى است كه در رابطه با ترويج دعوت مردم جهت يارى رساندن به مهدى موعود در مغرب (مراكش) مى‌باشد و در آن مطالبى پيرامون جنگ‌ها و كارزارهاى متعدد مانند فتح قسطيله و قفصه، باغايه، تيجس و همچنين فرار زيادة الله به سرزمين طرابلس، آوردن جمله حى على خيرالعمل در اذان بعد از اين‌كه اين جمله در زمان خلفا از اذان حذف شده و به جاى آن از جمله الصلاة خير من النوم آورده شده است- در منطقه‌اى بنام قيروان و.. و اتفاقات زيادى كه در رابطه با اين دعوت رخ داده است را مى‌توان يافت.


    نويسنده در فصل چهارم، مطالبى را راجع به ولادت المهدى بأمر الله بيان مى‌دارد و اين‌كه اين شخص در سحر روز دوشنبه، دوازدهم شوال سال (250ق) در منطقه‌اى بنام عسكر مكرم از بلاد خوزستان متولد شده است و اين‌كه وى از ترس جان خود به دمشق و سپس به منطقه رمله و مصر نقل مكان كرده؛ چرا كه خليفه عباسى دستور دستگيرى وى را صادر نموده است.
    نویسنده در فصل چهارم، مطالبى را راجع به ولادت المهدى بأمر الله بيان مى‌دارد و اين‌كه اين شخص در سحر روز دوشنبه، دوازدهم شوال سال (250ق) در منطقه‌اى بنام عسكر مكرم از بلاد خوزستان متولد شده است و اين‌كه وى از ترس جان خود به دمشق و سپس به منطقه رمله و مصر نقل مكان كرده؛ چرا كه خليفه عباسى دستور دستگيرى وى را صادر نموده است.


    سپس نويسنده در قسمت ديگرى از اين فصل به مسائل و امورى كه المهدى بأمرالله به آن‌ها پرداخته است اشاره مى‌كند مانند بناى مصلى، تعيين قائم به عنوان وليعهد خود، حركت وى به سمت آفريقا و در نهايت اشاره به مريضى و وفات المهدى بأمر الله كرده و اين فصل را به پايان مى‌رساند.
    سپس نویسنده در قسمت ديگرى از اين فصل به مسائل و امورى كه المهدى بأمرالله به آن‌ها پرداخته است اشاره مى‌كند مانند بناى مصلى، تعيين قائم به عنوان وليعهد خود، حركت وى به سمت آفريقا و در نهایت اشاره به مريضى و وفات المهدى بأمر الله كرده و اين فصل را به پايان مى‌رساند.


    نويسنده در فصل پنجم به وقايعى كه در عهد زمامدارى القائم بأمرالله اتفاق افتاده است اشاره مى‌كند. اتفاقاتى مانند: علاقه و رغبت وى به علم و دانش، محاصره مهديه (محل حكومت)، هجوم‌هاى متعدد به مهديه و... و در نهايت اين فصل را با ذكر وفات القائم بأمرالله خاتمه مى‌دهد.
    نویسنده در فصل پنجم به وقايعى كه در عهد زمامدارى القائم بأمرالله اتفاق افتاده است اشاره مى‌كند. اتفاقاتى مانند: علاقه و رغبت وى به علم و دانش، محاصره مهديه (محل حكومت)، هجوم‌هاى متعدد به مهديه و... و در نهایت اين فصل را با ذكر وفات القائم بأمرالله خاتمه مى‌دهد.


    فصل ششم اختصاص به خلافت المنصور بالله دارد كه بعد از القائم بأمرالله، زمام امور را به‌دست گرفته است. در اين قسمت از كتاب، همانند فصل‌هاى گذشته به اتفاقات زيادى كه به وقوع پيوسته، اشاره شده است، كه از آن جمله مى‌توان به: مخفى نگه‌داشتن وفات القائم بأمرالله، قيام اهل قيروان، جنگ جبل عقار، ضرب سكه‌هاى طلا به اسم منصور و وفات وى اشاره كرد.
    فصل ششم اختصاص به خلافت المنصور بالله دارد كه بعد از القائم بأمرالله، زمام امور را به‌دست گرفته است. در اين قسمت از كتاب، همانند فصل‌هاى گذشته به اتفاقات زيادى كه به وقوع پيوسته، اشاره شده است، كه از آن جمله مى‌توان به: مخفى نگه‌داشتن وفات القائم بأمرالله، قيام اهل قيروان، جنگ جبل عقار، ضرب سكه‌هاى طلا به اسم منصور و وفات وى اشاره كرد.


    در آخرين فصل كتاب، نويسنده به اتفاقات دوران المعز لدين الله اشاره مى‌كند كه از آن جمله: جنگ أوراس و مجاز ريو، درخواست آتش‌بس از طرف بيزانسى‌ها، فتح طبرمين و... مى‌باشد.
    در آخرين فصل كتاب، نویسنده به اتفاقات دوران المعز لدين الله اشاره مى‌كند كه از آن جمله: جنگ أوراس و مجاز ريو، درخواست آتش‌بس از طرف بيزانسى‌ها، فتح طبرمين و... مى‌باشد.


    با تمام محاسنى كه اين كتاب دارد، نقايصى نيز در آن به چشم مى‌آيد همانند:
    با تمام محاسنى كه اين كتاب دارد، نقايصى نيز در آن به چشم مى‌آيد همانند:


    #زياده روى و افراط در نقل حوادث.
    #زياده روى و افراط در نقل حوادث.
    #عدم دقت لازم در نقل اتفاقات، به گونه‌اى كه نويسنده در برخى موارد دقت كافى را در نقل مطالب از خود نشان مى‌دهد اما در مواردى ديگر، آن‌ها را به صورت اشتباه و غلط، همراه با فراموش نمودن ذكر حوادث بازگو مى‌نمايد.
    #عدم دقت لازم در نقل اتفاقات، به گونه‌اى كه نویسنده در برخى موارد دقت كافى را در نقل مطالب از خود نشان مى‌دهد اما در مواردى ديگر، آن‌ها را به صورت اشتباه و غلط، همراه با فراموش نمودن ذكر حوادث بازگو مى‌نمايد.
    #مدح و ستايش بيش از اندازه خلفاى فاطمى خصوصا در زمانى كه ايشان به فتح و ظفرى دست يابند.
    #مدح و ستايش بيش از اندازه خلفاى فاطمى خصوصا در زمانى كه ايشان به فتح و ظفرى دست يابند.
    #استفاده از سجع ركيك و عدم توازن كلمات در فن بديع.
    #استفاده از سجع ركيك و عدم توازن كلمات در فن بديع.


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن كتاب.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[اسماعيليان در تاريخ]]
    [[اسماعیلیه از گذشته تا حال]]


    [[تاريخ الدعوة الإسماعيلية]]


    مقدمه و متن كتاب.
    [[تاریخ اسماعیلیه]]
     
    [[تاریخ و اندیشه‌های اسماعیلی در سده‌های میانه]]
     
    [[اسماعیلیون و مغول و خواجه نصیرالدین طوسی]]
     
    [[اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا]]
     
    [[فاطمیان در مصر]]


    ==وابسته‌ها==
    [[تاريخ الدولة الفاطمي]]
    [[تاريخ الدولة الفاطمي]]


    [[تاریخ الدولة الفاطمیة]]
    [[پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی:  تاریخ فاطمیان و منابع آن]]
    [[تاریخ اسماعیلیان قهستان]]
    [[تاریخ و عقاید اسماعیلیه]]
    [[تاریخ اسماعیلیان در ایران در سده‌های 5 - 7 هجری]]
    [[زمینه‌های پیدایش خلافت فاطمیان]]
    [[التشيع المصري الفاطمي: اشعاع حي و حضاري: مئتان و عشر سنوات من الإبداع الانساني]]
    [[تاریخ فاطمیان]]
    [[فاطمیان و سنتهای تعلیمی و علمی آنان]]
    [[بنیادهای کیش اسماعیلیان]]
    [[أربعة كتب إسماعيلية]]
    [[خوان الإخوان]]
    [[فضائح الباطنية]]
    [[عيد الغدير في عهد الفاطميين]]
    [[مفرج الكروب في أخبار بني أيوب]]
    [[تاریخ ایوبیان (ترجمه پرویز اتابکی)]]
    [[الحياة الاجتماعية في العصر الفاطمي]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۸۶: خط ۱۳۵:


    [[رده:تاریخ آفریقا]]
    [[رده:تاریخ آفریقا]]
     
    [[رده:امام مهدی(عج)]]
    [[رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۷

    تاریخ الخلفاء الفاطمیین بالغرب القسم الخاص من کتاب عیون الأخبار
    تاريخ الخلفاء الفاطميين بالغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار
    پدیدآورانعمادالدین، ادریس (نویسنده) یعلاوی، محمد (مصحح)
    ناشردار الغرب الإسلامي
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر2006 م
    چاپ2
    موضوعفاطمیان - تاریخ - 297 - 567ق. مغرب - تاریخ
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DT‎‏ ‎‏95‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏4‎‏ ‎‏ع‎‏9019‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ الخلفاء الفاطميين بالمغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار نوشته الداعى ادريس عمادالدين (م 872) سير كاملى است از ظهور دولت فاطميين اسماعيلى مذهب در كشور مغرب (مراكش)؛ خلفائى كه با ادعاى مهدویت، شورش‌هاى زيادى را براى تشكيل حكومت در بدو امر خود برپا نموده و عده فراوانى از مردم را به اميد يارى رساندن به منجى عالم بشريت به گرد خود درآوردند.

    كتاب به زبان عربى نوشته و توسط محمد يغلاوى در سال 1405ق تحقيق شده است.

    ساختار

    كتاب دربردارنده يك مقدمه و هفت فصل مى‌باشد كه موضوع كتاب را تشكيل داده‌اند.

    نویسنده براى نقل حوادث مختلفى كه در كشور مغرب روى داده است، از مصادر دسته اولى سود برده كه در حال حاضر مفقود بوده و گذر زمان آن‌ها را به وادى نيستى سپرده است. مصادرى كه به احتمال قريب به يقين، از كتاب‌هاى اهل سنت و يا لااقل از كتاب‌هاى شیعیان ى است كه حالت اعتدال در نقل مطالب را رعايت نموده‌اند. از همين رو اين كتاب، بهترين منبع براى روايت شورش و انقلاب ابى يزيد است. انقلابى كه تا سرنگونى دولت جديد فاطميان پيش رفت.

    در اين كتاب، به جزئيات فراوانى اشاره شده است كه برخى از آن‌ها عبارتند از:

    1- محاصره نمودن شهر مهديه و اتفاقات پيرامونى آن. 2- محاصره شدن شورشيان در كوه‌هاى معاضيد توسط منصور بعد از يك تعقيب و گريز طولانى. 3- مجلس مناظره‌اى كه بين خليفه و شورشيان بعد از شكست آنان برگزار شد. 4- مخفى نگه داشتن خبر وفات خليفه قبلى به وسيله خليفه جديد براى پيش‌گيرى از حوادث ناگوار احتمالى.

    نام بردن نویسنده از مصادر و كتاب‌هاى تاريخى‌اى كه تاكنون اسم آن‌ها به گوش ما نرسيده است، از جمله ويژگى‌هاى كتاب مى‌باشد كه باعث افزايش رغبت ما در به دست آوردن اين منابع مهم تاريخى و تحقيق نمودن آن‌هاست. كه برخى از آن‌ها عبارتند از:

    1. السيرة الكتامية تأليف حيدرة بن محمد بن ابراهیم الكتامى.
    2. كنز الأخيار في السير و الأخبار تأليف ادريس بن على الحسنى.
    3. سيرة جوهر تأليف حسن بن زولاق.
    4. تاريخ جهور بن على الهمدانى.

    گزارش محتوا

    نویسنده در فصل اول، احاديثى را از پيامبر(ص) مبنى بر بشارت و ظهور حضرت مهدى(عج) بيان مى‌دارد. احاديثى مانند پيشگوئى آن حضرت(ص) از شهادت حضرت على(ع)، طلوع خورشيد از ناحيه مغرب، ظلم و جور خانداد عباسى و... كه اين گفتارها، در مكان‌ها و مناسبت‌هاى مختلفى از زبان پيامبر(ص) صادر و به وقوع حتمى آن‌ها اشاره شده است.

    در فصل دوم، نویسنده به ظهور اشخاص مختلفى كه در يمن با عنوان مهدى موعود دعوت خود را شروع نموده در يك مقطع زمانى، به جمع‌آورى ياران مى‌پردازند، اشاره كرده است. اولين شخصى كه نام وى در اين كتاب با عنوان منجى آمده است، ابن حوشب مى‌باشد كه در يمن ظهور كرده و سفيران خود مانند الهيثم و ابن‌ عباس را به مناطق مختلف جهت گرويدن مردم به اين دعوت فرستاده است.

    فصل سوم در واقع يك فصل نسبتا طولانى است كه در رابطه با ترويج دعوت مردم جهت يارى رساندن به مهدى موعود در مغرب (مراكش) مى‌باشد و در آن مطالبى پيرامون جنگ‌ها و كارزارهاى متعدد مانند فتح قسطيله و قفصه، باغايه، تيجس و همچنين فرار زيادة الله به سرزمين طرابلس، آوردن جمله حى على خيرالعمل در اذان بعد از اين‌كه اين جمله در زمان خلفا از اذان حذف شده و به جاى آن از جمله الصلاة خير من النوم آورده شده است- در منطقه‌اى بنام قيروان و.. و اتفاقات زيادى كه در رابطه با اين دعوت رخ داده است را مى‌توان يافت.

    نویسنده در فصل چهارم، مطالبى را راجع به ولادت المهدى بأمر الله بيان مى‌دارد و اين‌كه اين شخص در سحر روز دوشنبه، دوازدهم شوال سال (250ق) در منطقه‌اى بنام عسكر مكرم از بلاد خوزستان متولد شده است و اين‌كه وى از ترس جان خود به دمشق و سپس به منطقه رمله و مصر نقل مكان كرده؛ چرا كه خليفه عباسى دستور دستگيرى وى را صادر نموده است.

    سپس نویسنده در قسمت ديگرى از اين فصل به مسائل و امورى كه المهدى بأمرالله به آن‌ها پرداخته است اشاره مى‌كند مانند بناى مصلى، تعيين قائم به عنوان وليعهد خود، حركت وى به سمت آفريقا و در نهایت اشاره به مريضى و وفات المهدى بأمر الله كرده و اين فصل را به پايان مى‌رساند.

    نویسنده در فصل پنجم به وقايعى كه در عهد زمامدارى القائم بأمرالله اتفاق افتاده است اشاره مى‌كند. اتفاقاتى مانند: علاقه و رغبت وى به علم و دانش، محاصره مهديه (محل حكومت)، هجوم‌هاى متعدد به مهديه و... و در نهایت اين فصل را با ذكر وفات القائم بأمرالله خاتمه مى‌دهد.

    فصل ششم اختصاص به خلافت المنصور بالله دارد كه بعد از القائم بأمرالله، زمام امور را به‌دست گرفته است. در اين قسمت از كتاب، همانند فصل‌هاى گذشته به اتفاقات زيادى كه به وقوع پيوسته، اشاره شده است، كه از آن جمله مى‌توان به: مخفى نگه‌داشتن وفات القائم بأمرالله، قيام اهل قيروان، جنگ جبل عقار، ضرب سكه‌هاى طلا به اسم منصور و وفات وى اشاره كرد.

    در آخرين فصل كتاب، نویسنده به اتفاقات دوران المعز لدين الله اشاره مى‌كند كه از آن جمله: جنگ أوراس و مجاز ريو، درخواست آتش‌بس از طرف بيزانسى‌ها، فتح طبرمين و... مى‌باشد.

    با تمام محاسنى كه اين كتاب دارد، نقايصى نيز در آن به چشم مى‌آيد همانند:

    1. زياده روى و افراط در نقل حوادث.
    2. عدم دقت لازم در نقل اتفاقات، به گونه‌اى كه نویسنده در برخى موارد دقت كافى را در نقل مطالب از خود نشان مى‌دهد اما در مواردى ديگر، آن‌ها را به صورت اشتباه و غلط، همراه با فراموش نمودن ذكر حوادث بازگو مى‌نمايد.
    3. مدح و ستايش بيش از اندازه خلفاى فاطمى خصوصا در زمانى كه ايشان به فتح و ظفرى دست يابند.
    4. استفاده از سجع ركيك و عدم توازن كلمات در فن بديع.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها